سید محمد خاتمی، در روز عید غدیر خم جمع زیادی از فعالان فرهنگی، اجتماعی وسیاسی، هنرمندان، روزنامه نگاران، جوانان، فعالان مدنی و اقشار مختلف مردم با تبریک این عید سعید، این نکته را که تاریخ هیچ قومی خالی از اسطوره نیست، یادآورشد و گفت: اسطوره زاده خیال است؛ یعنی وقتی «حس» ،انسانی را اقناع نمیکند و عقل او آن رشد لازم را نکرده است که راه درست را بیابد و حقیقت را ببیند و اصولا حقیقت آنقدر زیبا و بزرگ است که عقل دسترسی کامل به آن را ندارد، متوسل به خیال و اسطوره سازی می شود.
وی ادامه داد:اسطوره هم با خیال سر و کار دارد.
خیال در وجه عادی آن امری میان حس و عقل است. یعنی حس مرتبه اولی است که درک انسان بر آن مبتنی است، سپس خیال است و بالاخره هم عقل، اما باید دانست که خیال برتر از عقل هم داریم؛ یعنی آنجایی که عقل دست و پای خود را گم می کند و خود را ناتوان می بیند،نیروهایی را میبینیم که آن را «خیال متعالی» می نامم و عارفان آن را «عقلِ عقل» نام می دهند و عارفان بزرگ از آن بهره مند بوده و تجربه آن را داشته اند.
هنر هم با خیال سر و کار دارد و هنرمند راستین کسی است که دستیابی به خیال ماورای عقل دارد.
اسطوره سرشار از شخصیت های خیالی است و ساز وکارهای خیالی برای زندگی و تعریف و توجیه آنچه در آن است و بالاخره انسانی که خود را در تنگنای این جهان و محدودیت های او می بیند و آنچه می بینید او را اقناع نمی کند ، دست به دامن خیال می شود تا چیزی را بیافریند که نیست، اما باید باشد.
رییس جمهور اسبق کشورمان ادامه داد:برای مثال رستم یک شخصیت اسطوره ای است. یعنی مظهر پرستش حق و خدا، عدالت خواهی، جوانمردی، نیک جویی و نیکخواهی و همه زیبایی هایی که یک انسان را کمال می بخشد و در واقع شاهنامه ترسیم کننده آن تصویری از انسان یا به تعبیر من «روح ایرانی» است که بایستی می بود، اما نبود و باید تلاش کرد به آن رسید، وقتی که انسانها ناروایی می بینند به دنبال اسطوره می گردند.
وی همچنین خاطرنشان کرد: مولانا از قول دیوگنس یا دیوژن (بنیانگذار مکتب کلبی) می گوید: "دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر/ کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست/ گفتیم یافت می نشود، جسته ایم ما/گفت آنچه یافت می نشود، آنم آرزوست".
مولانا که با خیال بالاتر هم سر و کار دارد و اسطوره محقق را یافته است در همین قطعه می گوید «زین همرهان سست عناصر دلم گرفت/شیر خدا و رستم دستانم آرزوست».
خاتمی با بیانینکه در ادیان ابراهیمی و حتی سایر ادیان بزرگ، شخصیتهایی را می بینیم که بزرگتر از اسطوره هستند،افزود: مرحوم دکتر علی شریعتی می گوید علی(ع) حقیقتی برگونه اساطیر است؛ تعبیر زیبا و شاعرانه ای است، اما من می خواهم بگویم که علی(ع) حقیقتی است که والاترین و زیباترین اسطوره ها باید بر گونه و الگوی او ساخته شوند.
این خصوصیت دین اسلام است که اسطوره اش حقیقی است و خیالی نیست؛ اسطوره ای است که روی همین زمین زندگی میکند، آفتاب بر او میتابد، می خورد، می خوابد و مانند همه مردم زندگی عادی دارد؛ اما شخصیتی دارد که حتی دست خیال به او نمی رسد و این امر در مورد مولا یک گزافه گویی نیست. امام علی را به گزافه ستوند و او آنان را ملامت کرد.او را دشنام دادند با آنان مدارا کرد و هیچ گاه قدمی را بیرون از دایره حق و زیبایی برنداشت.
وی با تاکید بر اینکه علی بن ابی طالب(ع) فضائلی دارد که همه می دانیم، خاطرنشان کرد: امیرالمؤمنین به حکومت ظاهری رسید و مهم این است که نه تنها این حکومت تغییری در زندگی او ایجاد نکرد، بلکه محدودیت ها را بدست خود و برای خود،ایجاد کرد تا همانند ضعیفترین کسی که در قلمرو حکومت او زندگی می کند، زندگی کند. علی(ع) بزرگی بود، اینچنین و بزرگتر از او پیامبر(ص) است و نیز بزرگان سایر ادیان مانند عیسی(ع) هم بوده اند که اسطوره توان بیان عظمت آنها را ندارد.شاید وجه بارز دین های الهی این است که در آن حقیقت هایی وجود دارد که از اسطوره ها زیباتر، بزرگتر و قابل تحقق در عالم هستند.
رییس بنیاد باران تصریح کرد: علی(ع) به حکومت میرسد و میگوید حکومت هیچ ارزشی ندارد، مگر آنکه حقی را به حق دار برساند و داد مظلوم را بستاند، ستمی را و زشتی را در جامعه برطرف کند و بعد هم می گوید اگر رضایت مردم نبود و پیوندی که عالمان و متعهدان با خدای خود دارند که در مقابل ظلم ظالمان و ستم کشی ستم دیدگان آرام و قرار نداشته باشند نبود، من افسار شتر خلافت را بر کوهان آن می انداختم و در اخر همان کاری را می کردم که در اول کار کردم؛ یعنی قدرت برای او هیچ ارزشی ندارد، مگر اینکه بتواند دنیای دیگران را زیبا کند.
وی با بیان اینکه شما میدانید که برای امام علی (ع)دنیا با تمام زرق و برقش از آبی که از بینی بز به هنگام عطسه بیرون می آید، کم ارزش تر است، اظهارداشت:اما همین فرد دنیا را برای مردم زیبا می خواهد .گفته اند انسان مدنی بالطبع است یعنی در متن جمع زندگی می کند.لازمه جمع نظم است و لازمه نظم حکومت است و آنطور که خود مولا گفته است جمع آدمی جز به وجود حکومت نظام نمی گیرد. آنچه که در طول تاریخ در مورد آن بحث بوده است و امروز بیشتر نسبت جامعه و حکومت است در تاریخ عمدتا این نسبت، نسبت ارباب و بنده(یا به تعبیر هگل خدایگان و برده)بوده است ؛ یعنی مردم هیچ کاره ای بودند و بدون رضایت مردم حاکمان مستقر می شدند، بر آنها حکومت می کردند و در مقابل کسی مسئولیت نداشتند.
خاتمی همچنین یادآور شد: علی بن ابی طالب(ع) اگر نگویم اولین نفر، اما از شاخص ترین افرادی است که می گوید حکومت باید باشد ولی مستقر بر رضایت مردم باید باشد. اما بالاتر از این، قرنها باید بگذرد، انسان از دریای خون گذرند کند، گلو ها پاره شود، سینه ها دریده شود، چشم ها از حدقه درآید، ظلم همه جا را بگیرد تا انسان به صرافت طبع و تجربه بسیار پر هزینه به این نکته ظریف برسد و بفهمند که فقط حاکم نیست که حق دارد و فقط مردم نیستند که مسئول و متعهد هستند، بلکه اگر حاکم حقی دارد، انسان هم حقی دارد .
وی تصریح کرد:به هر حال اینکه انسان از جهت انسان بودن حق دارد و حکومت از آن جهت که حکومت می کند، حد دارد، واقعیتی است که بشر هزینه زیادی پرداخته تا به آن رسیده است و این علی بن ابی طالب(ع) است که در دورانی که منطق،منطق الحق من الغلب است می گوید « لی علیکم حق و لکم علی حق» ؛ انسان صاحب حق است و حکومت باید محدود و مسئول باشد. این اسطوره نیست؛ بلکه والاتر از اسطوره است. اسطوره ای است که نه فقط در عالم خیال، بلکه در واقعیت تحقق یافته است.
رییس جمهور اسبق کشورمان تاکید کرد: امام علی (ع) نیامده است تا عطش قدرت طلبی و استیلا جویی را با حکومت بر مردم فرونشاند، بلکه او می خواهد ملاکها و شاخص های یک حکومت مطلوب در خدمت انسان خدایی را مشخص کند ولو اینکه در این راه جان خود را از دست بدهد.
منبع:
خبرگزاری ایسنا
سلام!
بسیار زیبا بود، سهل و ممتنع.
نکات آموزنده و خوبی از رسم حکومتداری و مردم داری بیان گردید آقای خاتمی. درود
قربون بچه محله خودمون .