مهمترین کار امام حسین در عاشورا چه بود؟
پارسینه: در شب عاشورا امام خواستند اصحابشان از علم الیقین به عینالیقین برسند و دارای مرتبهای از نفس مطمئنه شوند. این کار امام حسین(ع) از همه روز عاشورا هم مهمتر است.
به مناسبت فرارسیدن ماه محرم و ایام سوگواری حضرت سیدالشهداء نوشتاری از محمدرضا حکیمی در پایگاه الحیات منتشر شده است:
یک مربی خوب کسی است که بخواهد شاگردش در زمان حیات خودش مانند خودش بشود. اگر مربیای دارای چنین خصوصیتی بود معلوم می شود که واجد نفس شریف مربیگری است. بعضا در رشتههای مختلفی افرادی دارای تخصص و تجربه بوده اند، اما در مقام القای علوم و تجارب به شاگردان خود همه آنچه را که دارا بوده اند به آنان القا نکرده اند.
پیامبر گرامی اسلام اهم چیزهایی را که دارا بوده اند، قرآن است: «القرآنُ، أفضلُ کُلِّ شَیءٍ، دونَ الله[1]؛ قرآن، بجز خداوند، از همه چیز بالاتر است.» در قرآن نیز اهم سوره ای که وجود دارد و قلب قرآن است، «سوره یاسین» است: «انَّ لِکُلِّ شیءٍ قلباً، و قلبُ القرآنِ یس[2]؛ هر چیزی حتما دارای قلبی است، و قلب قرآن، سوره یس است.» در این جاست که میبینیم مربی بزرگ انسان ها و انسانیت ها، پیامبر اعظم اسلام می فرماید: «لَوَدِدتُ أنّها فی قلبِ کُلِّ انسان مِن اُمَّتی[3]؛ به خدا دوست داشتم که «سوره یس»، در قلب هر یک از افراد امّت من جای گیرد.» این روایت یعنی من [پیامبر] دوست دارم هر مسلمانی محمد بن عبداله بشود. یعنی به این مرتبه ای که من الآن هستم برسد.
همین طور درباره امام حسین(ع) این مطلب وجود دارد. اوج تعالی روحی و شخصیتی ایشان در عالم کون و هستی این بوده است که ایشان -به صورتی خاص- واجد «نفس المطمئنّة» بوده اند.
در قرآن کریم در «سوره فجر» این تعبیر آمده است: «یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة المرضیة». از امام صادق «ع» روایت شده که سوره فجر، سوره حسین «ع» است، و این سوره را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید.[4]
در این آیه چند نکته وجود دارد که ابتدا باید به آن ها بپردازیم:
اول: «ارجعی الی ربک». نه الی آلاء الله یا نعمت ربک یا جنة ربک. نفس مطمئنه در خود این آیه تفسیر شده است. کسی است که دنبال غیر از خدا نیست. غیر از خدا نمی خواهد. «دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را»
دوم: چرا «رب»؟ در آیه آمده، و الی الله نیامده است. «الی رب» است. رب یعنی کسی که لحظه به لحظه وجود تو را پرورده است تا رسانده است به اینجا.
شب عاشورا حضرت امام حسین «ع» اصحاب را جمع کردند و بعد از اینکه آنهایی که ماندنی شدند مشخص شد و عدهای رفتند حضرت فرمودند: «من بهتر و باوفاتر از اصحاب خودم سراغ ندارم…» سپس در این جا حضرت خواستند آن کمال عالی امامت و مربیگری را تمام کنند و به اصحاب فرمودند که از بین انگشتان ایشان جایگاه ابدی خود را ببینند. یعنی خواستند اصحابشان از علم الیقین به عین الیقین برسند و دارای مرتبه ای از نفس مطمئنّه شوند. لهذا در این شب بعضی اصحاب با یکدیگر شوخی و مطایبه میکردند؛ چراکه به اقصی نقطهای که وجود آنان در این عالم میتوانسته برسد رسیدند.
این کار امام حسین(ع) از همه روز عاشورا هم مهمتر است؛ اینکه بتواند انسان را به مرتبهای از نفس مطمئنّه برساند.
[1] «بحار»، جلد 92، ص 19.
[2] «مجمع البیان»، جلد 8، ص 413.
[3] «بحار»، جلد 92، ص 291.
[4] «سفینة البحار»، جلد 2، ص 346.
ارسال نظر