حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان شب گذشته در شب تاسوعای حسینی در مراسم عزاداری امام حسین(ع) که در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد به ارائه سخنرانی پرداخت که متن این سخنرانی از نظر شما می گذرد.
اگر در امتحانات زندگی سختی پیش بیاید قبل از اینکه عوامل به وجود آورنده این سختی را ملامت کنید توجه بکنید که آن از جانب خداست. خدا را قبل از آن واسطه ببینید. آن وقت است که با آرامش رفتار میکنید. هنگام پدید آمدن یک مشکل با دو طرف مواجه است یکی با پروردگار عالم و یکی هم با آن واسطه. حضرت امام خمینی(ره) به مسئله جنگ که یک امتحان الهی بود از دو زاویه نگاه میکرد. وقتی که از زاویه امتحان نگاه میکرد میگفت که این از الطاف خفیه الهی است. وقتی که از جهت امتحان نگاه میکنیم نباید کسی این طور تصور کند که ما باید دست روی دست بگذاریم و کاری نکنیم. روز اول که عراق حمله کرد امام گفت که یک دیوانهای آمده سنگی انداخته. این آرامش او ناشی از توجه به وجه امتحان است. اما از آن طرف رزمندههای ما بیکار ننشستند. اگر یک اتفاق خوشایندی هم به وجود بیاید. باز همین قرار است. باز از دو جنبه با آن برخورد می کنیم. هم از کسی که واسطه شده تشکر میکنیم و هم خدا را شکر می کنیم اما دیگر خیلی غش و ضعف نمیکنیم برای آن واسطه.
کسی پیش امام صادق (ع) آمد. حضرت چیزی به او عطا کردند. او از حضرت تشکر کرد. حضرت دیگر اکتفا کرد. کس دیگری پیش حضرت آمدند و حضرت چیزی به او عطا کرد. او خدا را شکر کرد. حضرت باز هم عطا کرد. او باز خدا را شکر کرد حضرت همین طور ادامه میداد. کسی که این دو رفتار حضرت را دیده بود سوال کرد از علتش، حضرت فرمود: اولی من را طرف خودش دید ولی آن دیگری طرف خودش را خدا دید. امام فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد. از رزمندهها هم تشکر کردند. این یک نگاه عرفانی است و توحیدی است که اگر انسان باورش کند آرامش پیدا می کند. ممکن است که سؤال شود که شما دارید هیجان زندگی را می گیرید؟ مثلا اگر کسی به او حمله کرده باشد می گوید حالا یک دیوانه ای حمله کرد. اگر پیروزی کسب شود می گوید که خدا کرد. واقعیتش این است که مؤمن زندگی دنیاییاش هیجان ندارد! بچه نیست بچهها با جغجغه به هیچان میآیند.
پیامبر(ص) میفرمایند مثل کودکان نباش که با دیدن رنگهای مختلف چشمت این ور آن ور شود. با دیدن شیرینی و ترشی خیلی چهرهات تغییر کند. زندگی مومنانه هیجان دنیوی ندارد. «نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ مِنْهُمْ فِی الرَّخَاءِ رِضاً مِنْهُمْ عَنِ اللَّهِ بِالْقَضَا» وقتی که خبرنگار از امام هنگامی که در هواپیما به کشور بر میگشتند می پرسد چه احساسی دارید؟ امام میفرماید هیچ احساسی ندارم. تصور میکند که امام متوجه نشده است دوباره میپرسد از مترجم میخواهد که بپرسد. امام باز میگوید هیچ. بعدها حضرت امام فرموده بودند که حال من آن وقت که داشتم برمیگشتم میآمدم ایران با آن موقع که سال ۴۲ مرا دستگیر کردند و معلوم نبود که اعدام می کنند یا نه، فرقی نداشت! در حدیث هست که این حالت عادی که شما اطرافتان در مردم میبینید حالت بچهها است.
آخر این آدم چگونه زندگی میکند سرگرمی و لذتاش به چیست؟ وَ فَرِّغْ قَلْبِی لِمَحَبَّتِکَ، وَ اشْغَلْهُ بِذِکْرِ، عشقش ذکر خداست. آن هیجانات یک انسان مومن که همه چیز را امتحان دید کجا ارضاء میشود؟ با ذکر جهنم و بهشت با ذکر فراق و وصال خدا. در ادعیه ببینید که چه التهابی در درونش هست چه موجهای بلندی در دریای وجودش برمیخیزد چه ولولهای میشود. چه غوغایی است. اولیای خدا کمتر صریحا از محبت خدا صحبت میکنند. دعاها معمولا دعاهای عاشقانه نیست. عبد بخواهد با مولایش صحبت کند ادب میکند و صراحتا از محبت صحبت نمیکند. میخواهد بگوید که دوستت دارم. میگوید مرا جهنم نبر، میگوید مرا بهشت ببر. اگر هم چیز دیگری میگوید دیگر از سر شدت بی قراری و ناچاری است. این ادب خودش یک تواضعی است.
این امامی که هر اتفاقی میافتد برایش مهم نیست. مثلا حادثه هفت تیر که اتفاق میافتد میخواهند به امام ناگهانی نگویند. تا آرام آرام این مطلب را به ایشان بگویند می آیند رادیو را از بالای سر ایشان برمیدارند.تا امام در اخبار متوجه این قضیه نشود. امام با آرامش میگوید. بگذارید باشد خبر را از رادیوهای خارجی شنیدهام! ما که میخواستیم قضیه را آرام آرام به امام بگوییم حالا امام داشت ما را آرام میکرد. این بشر هیجان ندارد. پس کجا لبخند میزند کجا اشک میریزد. کجا بالا و پائین می شود. سر سجاده نماز. می گویند که سر نماز آنقدر هیجان زده میشود آن هیجان عمیق و ریشهدار که برای پاک کردن گریه هایش حوله برایش میآورند. دستمال کفاف نمیدهد.
یک نمونه از این نوع هیجانات را در روضه امام حسین (ع) میتوانی درک کنی. هیجان و شکوه عزاداری اباعبدلله را هیج جا نمیتوانی بیابی. در روایت دارد که مردانشان مثل مادر جوان از دست داده ضجه می زنند. 10 روز محرم خودتان را درگیر مشکلات و خوشگلات نکنید. به هیجانات حقیقی عالم برسید. در روایات هست که حضرت زهرا (س) در مصائب حضرت اباعبدالله گریه میکنند. یک توضیح اینجا عرض کنم. از امام صادق (ع) پرسیدند که کسی کار بد میکند شما فرمودید که جوابش را یا خودش در این دنیا میبیند یا اگر از دنیا رفته باشد بچههایش خواهند دید. آخر چرا بچههایش. می فرماید که بچههایش به خاطر گیرهایی که خودشان دارند زجر میکشند اما جلوی چشم او زجر میکشند و او هم زجر میکشد. متوجه شدید نکته را! میفرمایند خدا فرشتگان را مامور میکند که دریاها و اقیانوسها و کهکشانها را نگه دارند از امواج غم حضرت زهرا(س) اینها هیجانات اصلی وحقیقی عالم هستند.
رسمی بوده زمان پیامبر(ص) که اگر خانمی عزادار میشده بقیه میآمدند با او همنوا میشدند بعد حضرت از کسانی که همنوا می شدند با خواهر حضرت حمزه تقدیر می کردند که با همنوا شدنشان او را تسکین میدهند. نکند خدای نکرده در همان عالم کودکی باشی! امیدوارم که فصلهای امتحانی خودت را هم درک کنی. کم کم آدم دستش میآید . هواشناسی از روی زمان دستش آمده میگوید که الان پائیز است بادها این طور میشوند و ابرها باید این طور حرکت کنند. شما هم باید هواشناسی داشته باشی باید دستت بیاید. از این که جهل از ارکان امتحان است صحبت کردیم. اما برای انسانهای فرهیخته و برجسته که دقت میکنند این جهلها کنار میرود اما اینها را به بچه ها نمیشود توضیح داد. فصل امتحان دستتان بیاید. کم کم میفهمید که چهل روز رسیده باید یک امتحان از آسمان برسد وقتی که با آن مواجه می شوی لبخند می زنی میدانی که چیست.
هم فصلهایش را می فهمی و هم در اثر یک اتفاقی امتحان زیاد و کم بشود میفهمی. ما اهل بیت امری در قلبمان خطور بکند که مطلوب نباشد پاسخش را غروب نشده از پروردگار عالم میگیریم. خدا شاهد است که کارت به جایی می رسد که پایت به دیوار بخورد میفهمی چرا خورد! اوضاع را کامل متوجه میشوی رفتنت از دنیا را هم میبینی. آشکارا میدانی که کی میروی. کمی مراقبت بکنی خودت را مطالعه بکنی محاسبه بکنی همه اینها را درک میکنی. یک اتفاق دیگر هم میافتد. خدای مهربان در پس پرده امتحان را خواهی دید. آنجاست که میبینی که وقتی میزند یواش می زند. مراعات می کند مثل مادری که می خواهد به بچه اش آمپول بزند دست و پایش میلرزد. اجازه بده هیبت خدا تو را بگیرد رحمتش را میبینی. لایصلح المومن الا الخوف: خدا مهربانیش را در پس امتحاناتش نشان می دهد ببینیدش!
خداوند در حدیث قدسی می فرماید: من هیچ وقت مردد نشدم مگر یک بار! خدا مردد که نمی شود، خدا می فرماید یک جا مردد می شوم جایی که بنده مومنم را میخواهم جانش را بگیرم ولی او خوشش نمیآید. مردد میشوم که بگیرم یا نگیرم آخر برایش خوب است اما او خوشش نمیآید. یک بلا سر راهت هست که مایه رشدت هم خواهدشد یک صدقهای میدهی یک صله رحمی میکنی و بلا برداشته می شود. خداوند می فرماید بلا را برداشتیم اما ثوابی را که به واسطه ابتلا قرار بود به او بدهیم بر نمیداریم. ثوابش را به او میدهیم. چرا که ما خداییم. خدا خیلی مراعات میکند اول ظرفیت تو را نگاه میکند که آیا توانش را داری یا نه، بعلاوه امکاناتی را هم کنارت میگذارد تا در ابتلا از آنها استفاده کنی تا زیاد اذیت نشوی. خواهش می کنم محبت خدا را در بلاهایش درک کنید.
فضای امتحان فضای هولناکی است فکر نمی کنم هیچ مربی تیم ملی ای بازیکنانش را این قدر که خدا ما را دوست دارد دوست داشته باشد. می دانید ما همه عضو تیم ملی هستیم. از بین همه موجودات انتخاب شدهایم و انسان شدهایم. خیلی برای مربی سخت است که برای شما حادثهای پیش بیاید. خدا وقتی که می خواهد بزند یواش می زند خدا وقتی می خواهد بزند مهربان میزند. امتحانات از طرف خداوند گاهی مستقیم میرسند و گاهی غیرمستقیم. اگر مستقیم رسیدند که راحت تر تعامل داریم اما اگر غیرمستقیم برسد احکامی دارد.خدا یک نعمتی می خواهد برساند از طرف یک آدم با معرفت میرساند. نباید فقط او را ببینیم. اول باید خدا را ببینیم بعد او را هم ببینیم. خدا یک نقمتی میخواهد برساند از طرف یک آدم بی معرفت میرساند. اینجا هم نباید فقط او را ببینیم. اول باید خدا را ببینیم. این واسطه امتحان گاهی اوقات ذوالحقوق ها هستند. کسانی که حقی بر گردن همدیگر دارند مثلا پدر و مادر بر فرزند. این ممکن است محل امتحان تو شود اذیتت هم بکند.
یکی از امتحان های سازمانی خداوند امتحان از طرف ذوالحقوق است. در مورد پدر و مادر اختلاف فرهنگی داریم، اختلافات اجتماعی داریم، مرا درک نمیکنند. مگر خدا اینها را نمیدانست که تو را این طور خلق کرده. آخر با حرف غیرمنطقی بابا و مامان من؟ بله برای امتحان است. همه شما با پدر و مادر امتحان می شوید. این جزء امتحانات سازمانی است. آزمایش نسل جوان با پدر و مادرهاست. همه باید از امتحانات تفاوت نسلی بگذرند. البته پدر و مادرها را مراعات کنید می گویید نرو، برود بدبخت می شود. خانه از پادگان بدتر است. آنجا نافرمانی از دستور نظامی هست اینجا اگر اشتباه عمل کنی دل مادرت را شکسته ای بعد از توصیه به اینکه مشرک نباش می فرماید وبالوالدین احسانا.
بچه هفت سال در مدرسه وقت دارد مدرسه ای که این را به بچه ها آموزش نداد باید آن را تعطیل کرد. نظام آموزش و پرورشی که بعد از هفت سال بچه را مودب به پدر و مادر بار نیاورده باشد این آموزش و پرورش نیست. این مسئولیت بر عهده اش است. در روابط زن و شوهر نیز، از هم امتحان می گیرند. غیرت مرد نسبت به زن که زیادی میشود هم از امتحانات سازمانی خداوند است. غیرت زیادی باشد خوب اذیت می کند. خانم ها هم بدزبانی می کنند نسبت به آقاهایشان این هم از امتحانات سازمانی است. باید آقایون بشنوند اینها را و جدی نگیرند. خانمها وقتی می خواهند ناشکری کنند مبالغه میکنند. در روابط زن و مرد چه کسی بیشتر محل امتحان دیگری است؟
یک خانمی آمد خدمت پیامبر(ص) گفت من چه حقی بر گردن شوهرم دارم. می دانید که هر چه حق بر گردن شوهر داشته باشد، میشود محل امتحان، پیامبر(ص) میخواهد محلهای امتحان شوهرش را بشمارد اما قبلش میگوید اگرچه شوهرت بر گردن تو حق بیشتری دارد. لذا زن ها توسط مردهایشان بیشتر امتحان می شوند. به آقایون هم می گوییم که حق تو بر گردن خانم ها بالاست مراعات کنند تا همین طوری او را بدبخت نکنند و جهنم نفرستند. بعد از امتحان بودن پدر و مادر بر فرزند، روابط بین زوجین مهمترین جایگاه امتحان بشر است. کسی که میرود ازدواج می کند فصل جدید از امتحانات به رویش باز می شود.
محققین محققانه به این حرف پیامبر نگاه کنند. پیامبر(ص) صریح می فرماید که حق مرد بر گردن زن بیشتر است. قدرت زن در نتظیم روابط زن وشوهری هم بیشتر است. امکانات و توان این مسئولیت را هم دارد. خدا این توان را به او داده. از توان خودش باید استفاد بکند نه از زبان تند و تیزش، سعی کنید همیشه واسطه خوبی برای امتحان شوید. فصل سوم خیلی مهم تر از بقیه است. یکی از سختترین امتحانهای انسان که خیلی سخت تر است امتحان ولایت ولی خداست. اگر این امتحان را درست پس دهی خدا در دیگر امتحانات سخت نمیگیرد. عزیز من الهی دورت بگردم اگر امتحان با ولی خدا را خوب پس ندهی خدا تو را در امتحان با عدو گیر می اندازد. مهمترین امتحان در زندگی امتحان به ولی خداست چه ولی خدای حاضر چه ولی خدای غائب.
داستان آقای شاه آبادی را شنیده ای که افسر طاغوتی یک تیکه به ایشان انداخت از حمام آمد بیرون زبانش گرفت و 24 ساعت طول نکشید که مُرد. امان از وقتی که ولی خدا محل امتحان باشد. در زیارت جامعه می فرماید باب المبتلی بهم الناس، شما اهل بیت باب ابتلای مردم هستید. امتحان پس دادن نسبت به ولی خدا که به شهادت رسیده و در زمان قبل بوده خیلی آسان تر است. امام حسین(ع) هنوز هم محل امتحان است و بعضی هم در این امتحان رفوزه میشوند. خیلیها امام حسین(ع) را دوست دارند شب عاشورا می خواهند که تا صبح گریه کنند. یکی عصبانی میشود از دست اینها که چرا اینقدر تو امام حسین را دوست داری. میرود در سایتها بد و بیراه مینویسد. در سر نوحه خوان و مجلس و گریه کن می زند. اینها در امتحان حسین رفوزه شدهاند. چرا مثل مگس عمل میکنی چرا می روی حسینیه می روی آنجا که زباله ها را جمع کردهاند. میشینی.
حضرت امام خمینی(ره) قریب به این مضمون میفرمایند : مکتبی که در آن سر و سینه زدن نباشد این مکتب باقی نمی ماند، دسته عزاداری خود بهترین تظاهرات سیاسی است. قیمت دسته های عزاداری را ببینید. الان چند نفر از سیاسیون ما خدمت کرده اند به دسته عزاداری! تا محرم می شود همه به فکر نقاط ضعف عزاداری می افتند الان امتحان امام حسین پس دادن، ساده است. گریه ها را احساسات سطحی بی ارزش معرفی می کنند و بعد می زنند سر گریه کن و مداح و مجلس و … . امتحاناتی که اولیای خدا می گیریند خیلی عجیب است. کسی که در این امتحان رفوزه شود دیگر در هیچ امتحانی خدا تحویلش نمیگیرد.
پیامبر(ص) میفرماید علی بن ابی طالب محل امتحان مردماند. علی(ع) بعد از برگشت از نهروان در خطبهای گفتند: وَ قَدْ جَعَلْتُ مِحْنَتَکُمْ بِبُغْضِی یُعْرَفُ الْمُنَافِقُونَ وَ بِمَحَبَّتِی امْتُحِنَ الْمُؤْمِنُونَ هَذَا عَهْدُ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ أَلَا إِنَّهُ لَا یُحِبُّکُمْ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا یُبْغِضُکُمْ إِلَّا مُنَافِ، به واسطه محبت من مومنین امتحان میشوند و رشد میکنند. اولیای خدا محل امتحانند و این سخت ترین امتحان است که گرفته می شود.
امتحان ولی خدا سختترین امتحان است اما آسان ترین امتحان هم هست. از آنجا سختترین امتحان هست که سقوط در آن خیلی سنگین است. از طرف دیگر آسان ترین است چرا که ولی خدا دوست داشتنی است، محل فضایل است. محبوب است. برای امام حسین(ع) انسان قطعه قطعه بشود که چیزی نیست. جان که ارزشی ندارد. مهمترین امتحان ما در طول حیات، امتحان ولی خداست چرا چون ولی خدا محبوب است. با علی(ع) از ما امتحان بگیرند سخت است. در روایات است که مومن اگر بمیرد هنگام مرگ حضرت علی(ع) را میبیند. بزرگترین خبر زندگی اش را بگویم شما خواهید مرد. مرگ آخرین امتحان ماست و بزرگترین امتحان. در روایات است که ابلیس تمام توانش را می گذارد که ما را لحظه مرگ گمراه کند. می گوید به خدا کافر شو من توانش را دارم دردت را مرتفع میکنم دیدن حضرت امتحان مرگ ما را هم آسان خواهد کرد.
ارسال نظر