از کافه سینما چه خبر؟
پارسینه: حوالی میدان تجریش منطقه ای وجود دارد به نام باغ فردوس و یکی از عناصر جذابیت برانگیز این منطقه به خصوص برای زوجهای جوان «کافه سینما»یی است که در این منطقه واقع شده است. فلسفه وجودی این کافه به موزه ای گره خورده است به نام «موزه سینما» که بنا بوده لااقل بخشی از یادگارهای سینمای ایران را حفظ و حراست کند ولی از آنجا که اینجا ایران است و شکم در رأس امور و فرهنگ در کف آن قرار دارد آن قدر که از «کافه»یی که بنا بوده جزو اماکن جانبی موزه باشد استقبال می شود از این موزه استقبال نمی شود.
حوالی میدان تجریش منطقه ای وجود دارد به نام باغ فردوس و یکی از عناصر جذابیت برانگیز این منطقه به خصوص برای زوجهای جوان «کافه سینما»یی است که در این منطقه واقع شده است؛ کافه ای که جزو کافه های بزرگ تهران بوده و علاوه بر محوطه داخلی، فضاهایی باز برای پذیرایی از مشتریان وجود دارد! فلسفه وجودی این کافه به موزه ای گره خورده است به نام «موزه سینما» که بنا بوده لااقل بخشی از یادگارهای سینمای ایران را حفظ و حراست کند ولی از آنجا که اینجا ایران است و شکم در رأس امور و فرهنگ در کف آن قرار دارد آن قدر که از «کافه»یی که بنا بوده جزو اماکن جانبی موزه باشد استقبال می شود از این موزه استقبال نمی شود.
دستگاه تطبیق صدا و تصویر(بالا) و دوربین اوریکون(پایین)
مخاطبی که رها می شود به حال خودش
شاید همین عدم استقبال بوده که باعث شده مدیران موزه سینما هم تقریبا این موزه را به حال خود رها کنند. تصور کنید به عنوان مخاطبی علاقمند به سینما بعد از خرید یک بلیت 3 هزارتومانی وارد موزه می شوید اما بعد از پاره کردن بلیت شما توسط متصدی ورودی، دیگر شما هستید و موزه! نه به سبک موزه های ممالک دیگر راهنمایی وجود دارد که بخشهای مختلف موزه را به شما معرفی کند و نه متصدیان بخشها اطلاعات درستی درباره هر بخش دارند. تازه وقتی از همان بانویی که وظیفه اش پاره کردن بلیت شماست می پرسی بروشوری، کاتالوگی یا چیزی شبیه به آن ندارید که در آن اطلاعات موزه باشد سرش را به علامت منفی بالا داده و می گوید:«طرحش را داده ایم برایمان چاپ کنند.»
پوستر یکی از اولین فیلمهایی که در سینماهای ایران به نمایش درآمد/پارگی تصاویر سمت راست کاملا مشخص است
اینجا ایران است و هرچقدر هم از این جوابهای سربالا بشنویم باز هم ککمان نمی گزد! پس چاره ای نمی ماند جز اینکه خودمان شروع کنیم گز کردن گام به گام موزه را! در این میان اتیکتهایی که بالای برخی از ابزار سینمایی مربوط به اولینهای سینمای ایران الصاق شده تا حدی مشکل نبود راهنما را حل می کند اما بدبختی اینجاست که تعدادی از این ابزار تاریخی اتیکت ندارند و یا بر اثر تمیز کردن آنها با سیالاتی غیراستاندارد، اتیکتها پاک شده.
دوربین آریفلکس(بالا) و نخستین دستگاه چاپ فیلم دست ساز(پایین)
اسباب و وسایلی که رها شده اند
فارغ از نبود اله مانهای راهنما، نکته ای که اوضاع این روزها موزه را به شدت آزار می دهد آن است که تعدادی از قدیمی ترین دوربینهای آریفلکس و اوریکون و دستگاههایی مانند دستگاه تطبیق صداوتصویر و یا دستگاههای چاپ فیلم که همگی به واسطه اولین بودن جزو عناصر باارزش موزه به شمار می روند به جای اینکه در نقطه ای گرد هم آمده و درست مراقبت شوند در جاهای مختلف موزه رها شده اند. انگار جایی برای نگه داری آنها نبوده که زیر هر قاب عکسی یا کنار مجموعه اشیاء و اموال سینماگری سرشناس یکی از این دستگاهها را هم قرار داده اند! تازه بدبختی اینجاست که پاکیزگی نادرست، برخی از این دستگاهها را بدجوری از رنگ و رو انداخته است.
این یکی از ابزارهای سینمایی است که بدون هر گونه اتیکت در گوشه ای از موزه به حال خود رها شده
شیشه پاک کن خودمان است؛ شیشه پاک کن اتک
از پاکیزگی گفتیم؛ همزمان با موزه گردی، یکی از نیروهای خدماتی را مشغول پاک کردن یکی از دوربینهای اولیه ای که سالها قبل به ایران وارد شده بود دیدیم؛ در دست این نیروی زحمتکش مقداری پارچه تنظیف و البته مایعی بود کف زا که برای رفع لکه های روی دوربین استفاده می شد. وقتی از این نیرو پرسیدیم آیا این مایع، مایعی خاص و ویژه پاک کردن این دوربینهای قدیمی است باز هم با نمادی به نام تکان دادن سر به بالا مواجه شدیم و بعد شنیدیم:«نه! شیشه پاک کن خودمان است. شیشه پاک کن اتک!»
این ماکت کشتی عظیم الجثه ای است که احمدرضا درویش برای ساخت «رستاخیز» از آن استفاده کرده
موزه ای که همه چیز دارد اما...
موزه سینمای ایران پر است از تصاویری باکیفیت و دیده نشده از هنرمندان بزرگ سینمای ایران از مجید محسنی و عباس شباویز و سوسن گرفته تا مسعود کیمیایی و بهرام بیضایی و ابراهیم فروزش! حتی پوسترهایی به شدت باکیفیت از فیلمهای تاریخ ساز سینمای ایران در موزه وجود دارد. در موزه می توانید شناسنامه باطل شده جلال مقدم که نشانگر اصالت نیشابوری اوست و البته برگ دیپلم ایشان را هم ببینید.
محسن مخملباف هم از جمله عتیقه جات(!) درون موزه سینما است(در بالا تصویرش را می بینید و در پایین بخش یادگارهایش)
بخشهای کودک و نوجوان، دفاع مقدس و دوبله نیز از جمله بخشهای جذاب موزه سینما هستند مثلا در بخش دوبله می توانی با میز دوبلاژ و اجزای آن از نزدیک روبرو شوی و به تماشای گزیده دوبله آثاری کلاسیک مانند «شمال از شمال غربی» یا «اشکها و لبخندها» بنشینی.
موزه سینما تنها جایی است که پوستری باکیفیت از فیلمی که هم بیک ایمانوردی در آن ایفای نقش کرده و هم فرامرز قریبیان را می بینید
بخش یادگارهای علی حاتمی که در کنار تندیس او عرضه شده اند و همچنین خانه فرهاد مهراد موزیسین مشهور دهه پنجاه و رفیق شفیق اسفندیار منفردزاده از دیگر چشم اندازهای زیبای موزه سینما است. در این بین خانه فرهاد که تقریبا تمامی یادگاریهای او از صندلی راگ وی تا کتابهایی که او می خوانده و حتی پشتی های خانه اش را در خود جا داده از کامل ترین بخشهای موزه است. اما...اما...اما...
این هم پوستر فیلمی در ژانر کودک و نوجوان ساخته مسعود کیمیایی؛ فیلمی به نام «اسب» که پوسترش فقط در موزه یافت می شود
کسی مدیران موزه را رصد نمی کند
اما ای کاش قدری در چیدمان و البته حفظ و حراست از گنجینه سینمای ایران دقت صورت می پذیرفت. مثلا چرا باید تندیس عزت ا.. انتظامی در یکی از کورترین نقاط موزه قرار داده شود و یا چرا باید پوسترهای تعدادی از اولین آثار سینمایی محصول داخل رنگ و رو رفته شده و حتی فهرست عوامل یا تصاویر آنها هم تقریبا مات شده باشد؟ چرا ماکت کشتی ای که احمدرضا درویش برای «رستاخیز» استفاده کرده از بخش «دفاع مقدس» موزه سردرآورده؟
علاقه زیاد جواد شمقدری و جمال شورجه نسبت به یکدیگر باعث شده در موزه سینما هم تصاویر آنها کنار هم قرار گیرد(او که عینک دارد جوادخان است و بالادستی هم جمال جان!)
چرا نباید جایگاهی ویژه برای دستگاه چاپ فیلم دست سازی که مهندس بدیع شش دهه پیش و با مرارت فراوان آن را ساخت در موزه ایجاد شود؟ مگر نه اینکه دانشجویان سینمای ما به واسطه حضور در همین موزه است که می توانند از نزدیک مروری داشته باشند بر تاریخ صنعت سینما پس چرا جابجای موزه چینش نادرست ابزارهای ابتدایی چاپ و اکران فیلم را می بینیم؟ جواب این چراها یک چیز است؛ اینکه هر اندازه که سینماگران به واسطه ساخته هایشان در کانون توجه قرار می گیرند کسی مدیران موزه سینما و عملکردشان را رصد نمی کند و آنها نیز اداره موزه سینما را به روزمره ترین شکل ممکن پیش می برند.
فارغ از سینمای ایران که بار دیگر به ناصر ملک مطیعی روی خوش نشان داده موزه سینما مدتهاست که پوستر تعدادی از آثار او را در خود جای داده!
شبکه ایران
ارسال نظر