۸ درسی که ماندلا به جهان عرب داد
پارسینه: "انسانهای خیلی کمی هستند که دشمنانشان پیش از دوستانشان آنها را ستایش و مدح کنند و نلسون ماندلا یکی از این انسانهاست. پیش از ماندلا نیز ماهاتما گاندی و مارتین لوترکینگ، فعال سیاهپوست آمریکایی چنین بودند. همه این افراد در برابر دشمنشان همچون کوهی استوار ایستادند و در نهایت این دشمنانشان بودند که مجبور شدند آنها را مدح کنند. اما آنچه اهمیت دارد این است که این افراد چه هدفی را از مبارزاتشان داشتند و چه درس هایی را میتوان از آنها آموخت؟"
روزنامه فرامنطقهای القدس العربی، به مناسبت مراسم تدفین نلسون ماندلا، مبارز ضدآپارتاید آفریقای جنوبی در تحلیلی تحت عنوان "هشت درسی که ماندلا به جهان عرب داد" چنین مینویسد: "رهبران آمریکا و انگلیس پس از آزادی ماندلا در سال 1990 از وی با آغوشی باز استقبال کردند و همینها کسانی هستند که دههها و سالها از نظام نژادپرستی و آپارتاید از لحاظ سیاسی و امنیتی حمایت میکردند. همه این رهبران چشم از جهان فرو بستند اما هیچ کس قطره اشکی برای آنها نریخت و نامشان جز در لیست سیاه طاغوتیان و حامیانشان ثبت نشد. امروز پس از آنکه نظام آپارتاید به پایان رسیده سخنرانی درباره حمد و رثای ماندلا حتی از سوی زندانبانان او و از جای جای جهان برخواسته است.
شاید ماندلا پس از سقوط نظام نژادپرستانه آفریقای جنوبی و پیروزیاش در کسب کرسی ریاست اولین نظام دموکراتیک و تعددگرا در آفریقای جنوبی از سه قرن گذشته، توانست بخشی از زوایای قدرت شخصیتیاش را کسب کند. اما سالهای مبارزات ماندلا و پایداریهای 27 ساله او در پشت میلههای زندان دلیل اصلی شهرت، اهمیت و تاریخ قهرمانانهای است که ماندلا در جهان بر جای گذاشت. مخالفان استبداد و ظلم کسانی هستند که تاریخ به خاطر مبارزاتشان در راه حق آنها را جاودان میکند و جهان نیز هرگز استیو پیکو، مبارز آفریقای جنوبی را که نظام نژادپرستانه این کشور در سپتامبر 1977 به زندگی وی پایان داد یا محمد الدوره که صهیونیستها در سال 2001 وی را با کودکش به قتل رساندند از یاد نخواهد برد اما چه کسی امروز آریل شارون، شاه ایران یا آگوستو پینوشه را به یاد دارد؟
مبارزه برای آزادی و حقوق دیگران و جنگ در برابر استبداد و رویارویی با طغیان همان چیزی است که شخصیت صاحبان آن را جلا بخشیده و نامشان را جاودان میکند و آنها را به مکتب و منبع الهامی برای نسلهای بعد تبدیل میکند و شاید بههمین دلیل است که ماندلا امروز نمونه پیشگامان آزادی در کشورهای عرب شده و نام وی به برخی از مبارزان راه آزادی در زندانها اطلاق میشود.
در اوت گذشته رئیسجمهوری سابق مالی و رئیس هیات کمیته سران آفریقا، محمد مرسی را "نلسون ماندلای مصر" خواند و تاکید کرد که اتحادیه آفریقا موضع خود در مخالفت با "کودتای مصر" را تغییر نخواهد داد.
توکل کرمان، فعال حقوق بشر یمن و برنده جایزه صلح نوبل نیز مرسی را به نلسون ماندلا تشبیه کرده و گفت هر دوی اینها از سوی نظام مستبد محاصره شده و در قفس اتهام قرار گرفتند. همچنین برخی فعالان بحرینی نیز نبیل رجب، فعال حقوق بشر بحرین را "ماندلای بحرین" توصیف کردند. تومان فریدمن، روزنامهنگار آمریکایی نیز در مه گذشته عبد ربه منصور هادی، رئیسجمهوری یمن را "ماندلای یمن" خواند و اعلام کرد که اسلوب منصور هادی در تعامل با بحرانی که در یمن حاکم است مشابه اسالیبی است که ماندلا در طول حیاتش به کار برد.
برخی از رهبران غرب به رغم شعارهایشان علیه خشونت و تروریسم همه مجبور شدند با این مرد(ماندلا) کنار بیایند و درباره وی سخنان مثبت بگویند. در حالی که همه اینها سخنان ماندلا را در دادگاه تاریخیاش و در برابر قاضی نژادپرست آفریقایی جنوبی در 20 آوریل 1964 شنیدند که در آن به استفاده از شیوههای خرابکارانه اعتراف کرده بود
در این سخنرانی ماندلا گفت: "برخی از چیزهایی که در این دادگاه گفته شد درست است و بعضی نادرست اما من انکار نمیکنم که برای خرابکاری نقشه کشیدم من این کارها را به خاطر اغتشاشگری یا علاقهام به خشونت انجام ندادم." این اعتراف ماندلا بدون شک او را در فهرست تروریستهایی که سیاستمداران غربی که در ظاهر تظاهر به جنگ با تروریسم و خشونت دارند برایشان احترام قائل نیستند. برای همین انگلیسیها تا زمانی که ماندلا در سال 1994 به عنوان رئیسجمهور آفریقای جنوبی انتخاب شود وی را در فهرست تروریستی قرار دادند و آمریکاییها تا سال 2008 نام ماندلا را از این فهرست پاک نکردند. بیداری وجدان جامعه جهانی باعث شد که این افراد نقش ماندلا را درک کنند و آن احساس همدردی با همنوعانش بود و فریادی در مقابل نظام نژادپرستی و حامیان آن بود که نه صدای آه محرومان و قربانیان نژادپرستی سفیدپوستها را میشنیدند و نه وجدانشان به درد میآمد. ماندلا توانست از زندانی در جزیره روبین که 27 سال در آن زندگی کرد به جهانی بزرگ پا بگذارد و حتی زندانبانان و حامیانشان در انگلیس و آمریکا را به زانو درآورد. اما این فرصت هرگز برای رهبرای چون یاسر عرفات فراهم نشد.
دلیل عظمت و جاودانگی مبارزان راه آزادی چیست؟
سوالی که مطرح میشود این است که چرا این افراد چنین جاودان میشوند و چرا سیاستمداران و مخالفان برای تملق این مرد مبارز سیاهپوستی که عمرش را برای تحقق برخی از اهدافش از جمله آزادی گذاشت با هم رقابت میکنند. ماندلا آرزوی پایهگذاری نظامی در آفریقای جنوبی را داشت که بتواند همه شهروندان آفریقایی را از نظام نژادپرستانه و زندانی که حامیان آپارتاید برایشان ساخته بودند برهاند و برادری و تفاهم را جایگزین نژادپرستی کند و مفهوم بخشش را به جای منطق انتقام بنشاند. به رغم موفقیت ماندلا در پشت سر گذاشتن چالشها برای تاسیس نظام دموکراتیک که همچنان درگیریهای داخلی در آفریقای جنوبی ادامه دارد و طولی نکشید که به چشمش دید سیاهها در برابر یکدیگر سلاح میکشند. این چیزی بود که دائما ماندلا از آن رنج میبرد و به رغم پیروزیهای ماندلا هنوز دشمنان آزادی و توطئهچینها دست از خشونت نکشیدهاند.
کما این که گاندی پس از استقلال هند و جنگ داخلی که باعث اختلافات دینی و طایفهای شد نزدیک بود از خشم و عصبانیت منفجر شود و مشابه این رنجها را یاسر عرفات را نیز تحمل کرد. جهان امروز عرب و اسلام نیز به خاطر اختلافات طایفهای دچار مشکلات بزرگی است که گاهی این مشکلات نتیجه نادانی و فقدان ارزشها و گاهی توطئه برای انقلاب معکوس مشابه مصر است. جهان عرب امروز نیاز به تغییراتی ریشهای و نظام سیاسی خود با رهبری کسانی چون ماندلا که به خاطر پایداریشان شناخته شده هستند نیاز دارد. شکی نیست که مرسی ماندلا نیست اما مرسی اگر این شجاعت این مواضع را داشت و به صراحت از قدرتهایی که علیه وی توطئه کردند صحبت میکرد بدون شک میتوانست جایگاهی عالی در سیاست مثل ماندلا به دست آورد.
امروز رهبران غرب برای مدح ماندلا پس از مرگش با هم مسابقه گذاشتهاند چنانکه وقتی 23 سال قبل از زندان آزاد شد در استقبال از وی و دعوت از او برای سفر به کشورهایشان یا دیدار با ماندلا در ژوهانسبورگ رقابت میکردند و برای ماندلا تمثالهایی در میدانهای اصلی شهر بنا کردند. باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا در مراسم بزرگداشت ماندلا درباره وی گفت: "ماندلا بسیار بیشتر از آنچه که از یک مبارز انتظار میرفت را انجام داد و ما با از دست دادن ماندلا ضرر بزرگی کردیم". اوباما هم میتواند مرد تاریخی باشد به شرطی که راه ماندلا را برود و با جهان آشتی کند و سیاست آمریکا را از جنگ و خشونت تغییر داده و به گسترش آزادی و دموکراسی به ویژه در جهان عرب سوق دهد.
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان نیز در خصوص ماندلا گفت: "نلسون ماندلا نمونهای درخشان در تاریخ است و میراث وی مبارزه بدون خشونت در راه آزادی است. ماندلا منبع الهام برای همه ملتهای جهان در طول زندگی و مبارزاتش بود."
دیگر رهبران جهان از انگلیس و فرانسه و دیگر کشورها نیز اظهاراتی درباره ماندلا ایراد کردند که این اظهارات نه به خاطر آنکه ماندلا رئیسجمهور بود بلکه به خاطر اینکه او مبارزی استوار بود و به خاطر مخالفتش با زانو زدن در برابر استبدادگران ایراد شد.
حرفهای زیادی در مدح این رهبر مبارزه آفریقای جنوبی گفته میشود اما مهمتر از همه اینها این است که از زندگی ماندلا درسهایی برای شکست دادن نظامهای استبدادگر و نژاد پرست به ویژه در جهان اسلام و عرب گرفته شود. با توجه به وجود برخی از مبارزان راه آزادی در زندانها و فشارهایی که به آنها برای دست کشیدن از آرمانهایشان وارد میشود نهادینه کردن مواضع تاریخی ماندلا در جهان عرب و اسلام امری ضروری است. به ویژه این سخن مشهور ماندلا که "هر کس آزاد نباشد نمیتواند حرف بزند".
هشت درسی که ماندلا به انقلابهای بهار عربی داد:
درس اول: اشتباه است زندانیان آزادی بیان مذاکره با زندانبانان خود را بپذیرند در حالی که در قید و بند هستند بلکه باید این مذاکرات بر پایه مساوات و به دور از هرگونه فشار یا تهدید به شکنجه باشد. احمد کاترادا، یکی از رقبای هم بند نلسون ماندلا میگوید: "زمانی که در زندان بودیم تصمیم گرفتیم چیزهایی که عزت ما را خدشهدار میکند از جمله سازش یا کوتاه آمدن از آرمانها و خواستههایمان را نپذیریم."
درس دوم: عدم اظهار ضعف در برابر استبدادگران و ممانعت از پذیرش توافقهایی است که برای تحقق اهداف شخصی پیشنهاد میشود. مثل زمانی که ماندلا با پیشنهاد آزادی در برابر عدم دخالت در سیاست مخالفت کرد و گفت:" من عاشق آزادیام هستم اما آزادی مردم کشورم برایم مهمتر است."
درس سوم: عدم پذیرش راهکارهایی است که دروغین هستند و یا وعدههای توخالی است چرا که این شیوه دیکتاتورها برای تضعیف مخالفانشان و ایجاد اختلاف در صفوف آنها جهت وقتکشی است و پذیرش این پیشنهادها و راهکارها انقلابها را شکست داده و مشکلات لاینهل زیادی را در راه آزادی و دموکراسی به وجود میآورد.
درس چهارم: دوری از سیاست انتقامگیری از حامیان سیاستها و ایدئولوژیهای مختلف درست مثل آنکه ماندلا میخواست نظام نژادپرستی را به نظامی تبدیل کند که میان شهروندان برابری قائل است و بر اساس اصل هر شهروندی حق رای و بیان عقیده دارد استوار باشد. این چیزی است که معمولا استبدادگران با آن مخالفند چنانکه در جهان عرب در کشوری چون بحرین شاهد آن هستیم.
درس پنجم: اگر مبارزان راه آزادی پایداری بوده و مشکلات این راه را متحمل شوند خواستههایشان محقق میشود آنطور که ماندلا اعلام کرد قید و بندها نمیتواند اراده انسانی را در هم بشکند. این حرف ماندلا شبیه حرف ابوقاسم الشابی، شاعر عرب است که میگوید:" اگر مردم روزی بخواهند زندگی کنند روزگار هم نمیتواند پاسخگوی آنها باشد". همان روحیه مبارزه طلبانهای که در آفریقای جنوبی نظام نژادپرستانه را برانداخت در مصر حسنی مبارک، در تونس زین العابدین بن علی، در لیبی معمر قذافی و در یمن علی عبدالله صالح را از اریکه قدرت به پایان کشاند.
درس ششم: اگر مبارزان راه آزادی پایدار و استوار باشند دایره اعتراضات گسترش یافته و زندانیانی که به خاطر آزادی بیان پشت میلههای زندان هستند دو برابر میشوند و این در نهایت باعث بسته شدن تمام درها به روی نظامهای دیکتاتوری میشود.
درس هفتم: زندان انفرادی شخصیت انسان مبارز را جلا میبخشد و پایداری او را بیشتر میکند و اگر زمینه و پیشینه ایدئولوژیک فرد مبارز محکم باشد نظام استبدادگر نیز نمیتواند اراده وی را در هم بشکند. زندان انفرادی عقل و خرد انسان مبارز و روح و جان وی را صیقل داده و این اندیشه را در وجودش نهادینه میکند که قبول هرگونه سازش در نهایت به شکست طرح برکناری دیکتاتورها و استبدادگران میانجامد.
درس هشتم: اصولی که ماندلا به آن اعتقاد داشت باعث شد که او حتی پس از رسیدن به قدرت هم در پاسخ به دشمنان خود و زندانبانانش بهترین جواب را انتخاب کند ماندلا با قطع رابطه با کشورهایی که به نظام آپارتاید در طول سالهای مبارزات وی کمک کرده بودند مخالفت کرد و پل ارتباط با ایران را در زمانی که غربیهای مخالف این بودند بنا کرد چرا که جمهوری اسلامی ایران به محض پیروزی انقلاب کمکهای نفتی به نظام نژادپرست آفریقای جنوبی و رژیم اشغالگر اسرائیل در فلسطین را قطع کرد و تا به امروز به حمایت از مساله فلسطین ادامه داد. ماندلا همواره از مساله فلسطین تا آخرین روز زندگیاش ادامه داد چنانکه نتانیاهو نیز به بهانه هزینه بالا از حضور در مراسم بزرگداشت ماندلا ممانعت کرد.
کشورهای غربی در طول 20 سال پس از آزادی ماندلا از زندان در تاثیرگذاری در دولت آفریقای جنوبی ناتوان بودند و تلاش کردند تا با ایجاد ارتباط بتوانند بر ماندلا نفوذ کنند اما هرگز در تحقق این رویای خود موفق نبودند.
بیشترین درسی که از تجربه آفریقای جنوبی در طول حکومت نظام نژادپرستانه و نقش نلسون ماندلا در تغییر کامل این نظام میتوان گرفت پافشاریهای او برای ادامه مبارزاتش تا آزادی مردم کشورش بود چنانکه در سخنرانی خود در محاکمه مشهورش نیز اعلام کرد حتی به قیمت جانش دست از مبارزه نمیکشد. از دیگر درسهایی که ماندلا به همه داد تسامح و گذشت از دشمنانش بود. پژواک این تجربه تا ابد در کشورهای بهار عربی ادامه خواهد داشت و این درسهای است که باید از یک مبارز جاودان آموخت و حاصل تجربیاتی است که مبارزی موفق در راه آزادی آنها را کسب کرد و توانست بین دوستان و دشمنانش محبوب شود."
ارسال نظر