عضو کمیته فیلترینگ:در سال ۸۸ آمریکا خبرگزاری فارس را غیرقابل مشاهده کرد/فیسبوک صاحب دارد خودش بیاید پیگیری کند
وبلاگ نیوز: راستش را بخواهید برای این پرونده و یافتن سرنخ فیلتر فیسبوک، با چند نفر از اعضای شورای عالی فضای مجازی مشورت کردیم و همه آنها توصیه اکید داشتند که «مهدی صرامی» را سراغ بگیریم؛ مدیر سابق مرکز رسانههای دیجیتال وزارت ارشاد (یعنی تا همین چند ماه پیش) و نماینده وزارت ارشاد در کمیته تعیین مصادیق مجرمانه فضای مجازی.
در یک اتاق خوشرنگ و لعاب که نور شیشههای رنگی پنجرهها و چراغهای سقفی، به آدم انرژی میداد و یکجورهایی ترکیبی از سنت و مدرنیسم بود، روبهروی مهندس صرامی نشستیم. او هم سرحوصله سوالهایمان را شنید، با طمأنینه خاصی بحث کرد و درباره علت فیلترینگ فیسبوک و راههای رفع آن توضیح داد.
آخرسر، جنگ و جدل دوساعتهمان پر از چالش جدی و حرفهای خواندنی از آب درآمد که حتما شگفتزدهتان میکند. پس فریب طولانی بودن گفتوگو را نخورید و تا کلمه آخر بخوانیدش، چون «مدیرعامل مجمع فعالان فضای مجازی انقلاب اسلامی (فرا)» منطق متفاوتی برای این ماجرا دارد.
شما خودتان در فیسبوک عضو هستید؟
من خودم با اسم و هویتم نخیر. البته با برخی دوستان فعال در ارتباط هستم.
اگر بخواهید فیسبوک را تعریف کنید، چه میگویید؟
فیسبوک یک شبکه اجتماعی مجازی آمریکایی است که -البته از نظر ما- یک شبکه رو به افول در بین شبکههای اجتماعی دنیاست و رقبای جدیای دارد (از روی کاهش قیمت سهام فیسبوک هم میتوان این موضوع را درک کرد). اگر بخواهم کمی مساله را باز کنم، معتقدیم بین پروژههای آمریکایی، مایکروسافت پروژهای تمام شده است، پروژه فیسبوک در اوج و رو به نزول است و پروژه گوگل هنوز رونمایی نشده.
میخواستیم بدانیم میگویید یک شبکه جهانی یا شبکه آمریکایی؟
بله من میگویم یک شبکه اجتماعی آمریکایی است، چون فیسبوک متعلق به یک شرکت آمریکایی و ثبت شده در آمریکاست و ملیتهای دیگر را ندیدهام به رسمیت بشناسد.
حتی با داشتن زبان فارسی؟
داشتن زبان فارسی به معنای به رسمیت شناختنش نیست. برای مدیران فیسبوک ملتها اهمیتی ندارند. بالاخره زبان فارسی هم برایشان مشتریساز است.
طبیعی است؛ چون اگر فیسبوک را مدلی از دهکده جهانی بدانیم، مرزها اهمیتی ندارند؟
نکته اینجاست که از نظر فیسبوک آمریکا اصالت دارد. اگر همه کشورها را به شکل مساوی و برابر نگاه میکرد، ایرادی نداشت اما عدالت رعایت نمیشود. از سوی دیگر، فیسبوک بهشدت یک شبکه ایدئولوژیک است؛ یعنی اگر مطلبی موثر علیه صهیونیسم نوشته شود، سریع حذف میشود. این، خودش یک علامت است.
اما ویدئویی همین چند وقت اخیر شِیر شد، کاملا هم آنتیصهیونیستی بود و باعث شد موج مطالب تمسخرآمیز علیه نتانیاهو راه بیفتد…
مطالبی که از یک حدی بخواهد موثرتر واقع بشود، حذف میشود.
مثال هم میزنید؟
صفحه آقای سید حسن نصرالله با تعداد زیادی لایک حذف شد. پیجهای دیگری هم بوده که متعلق به شخصیتهای مطرح بوده و حذف شده است. سال قبل در زمان اوج گرفتن جنبش ۹۹ درصدی در آمریکا و انگلیس هم صفحات زیادی حذف شد. اینها تنها از میان مواردی بوده که از نظر خبری مورد رصد رسانهها قرار گرفته. جدا از این موضوع، هک کردن صفحهها یا راهاندازی صفحهای به نام فردی دیگر، از جمله نکاتی است که نشان میدهد این فضا غیرقابل اطمینان است. موضوع دیگر هم ماهیت صهیونیستی مدیران فیسبوک است. مدیر فیسبوک اخیرا بارها با مقامات رژیم صهیونیستی دیدارهای صمیمی داشته و مقامات رژیم صهیونیستی هم به دیدارش رفتهاند و وی را یک صهیونیست معتقد دانستهاند. طبق اعلام سایت جروزالمپست، در رتبهبندی بین ۱۰صهیونیست متنفذ و قدرتمند جهان، رتبه اول زاکربرگ مدیر فیسبوک بود و بعد نتانیاهو. این هم از استنادات خودشان است.
ببینید آقای صرامی! شبکهای هست که با همه بدیهای غیرقابل انکارش وجود دارد و نمیتوان منکرش شد؛ روش برخورد با این دنیای مجازی خطرناک چگونه باید باشد؟
آفرین. این سوال خیلی خوبی است. وقتی ما میگوییم شبکهای صهیونیستی است و ماهیتا متعلق به لابی رسانهای صهیونیسم جهانی، مدل برخورد با آن حکایتی دیگر دارد. لزوما مدل برخورد با آن، برخورد سلبی مستقیم نیست. اول باید تحلیلی داشته باشیم که با چه پدیدهای روبهرو هستیم و بعد باید دید -از نظر منطقی- چه برخوردی با آن داشته باشیم.
این پدیده ماهیت رسانهای دارد و چون ماهیت رسانهای دارد، بایستی با اقتضائات رسانه با آن برخورد کرد، دوم اینکه شبکه اجتماعیِ مجازی است و در نتیجه باید ماهیت اجتماعی بودنش را هم در نحوه برخورد با آن در نظر گرفت. در واقع افرادی که در این فضا عضو هستند، اگر بخواهند جای دیگری بروند، کجا بروند و استراتژی دوران گذارش به چه صورت باید باشد؟
سومین موضوع هم این است که باید توجه کنیم که شبکه اجتماعی موضوعی نیست که منحصر به فضای مجازی باشد. این اصطلاحی است که متداول شده؛ مانند ریکا که اسم یک برند است، اما خیلیها به مایع ظرفشویی میگویند ریکا! شبکه اجتماعی موضوعی است که قبل از پدیده فضای مجازی وجود داشته؛ مثل شبکه اجتماعی در زمان انقلاب اسلامی ایران؛ یا مثلا سایتهای موفقی را داریم که ماهیت اجتماعی دارند و قبل از شبکه اجتماعی فیسبوک در داخل کشور فعال بودند؛ مثل سایت کلوب.
ولی همین کلوب هم که یک مدت فیلتر بود!
تا جایی که میدانم کلوب تنها یک دوره چند روزه فیلتر شد و حالا فعالیت مجاز دارد. کلوب یک شبکه اجتماعی داخلی است و قبل از فیسبوک در ایران مورد استفاده قرار گرفته. همانطور که قبل از فیسبوک هم شبکههای مجازی گوناگونی وجود داشت؛ مثل اورکات، یاهو ۳۶۰ و…
و اغلبشان هم فیلتر شدهاند…
البته یاهو۳۶۰ خودش منحل شد. نکته مهم اینجاست که شبکههای اجتماعی اساسا مختص فضای مجازی نیست و همچنین هر شبکه اجتماعی هم فیسبوک نیست! مثل این اشتباه ریکا که معادل مایع ظرفشویی مطرح میشود! را من دارم میبینم که خیلی تکرار میشود و بعضا در حرفهای برخی مسوولان مدعی هم این اشتباه دیده میشود.
«چون که صد آمد، نود هم پیش ماست»، این فیسبوک آنقدر بزرگ شده که اساسا بقیه دیده نمیشوند…
خب یک نگاه همین گفته شماست اما یک نگاه هم وجود دارد که من ناشی از بیاطلاعی مسوولان میدانم. وقتی یک مقاممسوول میخواهد راجع به موضوعی صحبت کند، باید اطلاعات کافی نسبت به آن قضیه داشته باشد و حداقل حرفش
باید یک اعتبار منطقی و علمی داشته باشد. وقتی همین اشتباه ریکا و مایع ظرفشویی را از یک مقام مسوول میبینیم، یعنی وقتی میخواهد مفهوم «شبکه اجتماعی» را مطرح کند، میگوید: فیسبوک! این اشتباه ناشی از این است که اطلاعات کافی نسبت به این موضوع ندارد و با این قضیه عملا شاهد خلط موضوع هستیم که ناشی از عدم اطلاع از ماهیت شبکههای اجتماعی و عدم شناخت فضای مجازی و آشنا نبودن با شبکههای اجتماعی مختلف موجود در دنیا و داخل کشور است.
حالا دقیقتر میپرسیم؛ ما برای مواجهه با فیسبوک -به عنوان بزرگترین شبکه اجتماعی مجازی- چه باید بکنیم؟
البته بزرگترین را باید معلوم کنید.
من از لحاظ تعداد اعضا میگویم. شما از بُعدی بفرمایید که این شبکه شهرت دارد و طرفداران زیادی هم دارد؟
خب شاید شهرتش باعث فراگیری اولیهاش شده باشد یا فراگیریای که رسانههای مرتبط با خودشان ساختهاند اما بحث ما این است که رسانههای خودمان و مسوولان خودمان آگاه باشند و در این خلط موضوع نیفتند. در این فضای بزرگ مجازی مقولههای بزرگتری وجود دارد که میتوان به آن فکر کرد؛ از جمله شبکههای اجتماعی تخصصی معتبر داخلی و خارجی. در خود آمریکا هم اینگونه نیست که فیسبوک حرف اول و آخر را بزند. اتفاقا از نظر اعتبارِ مطالب، شبکههایی هستند که معتبرتر از فیسبوک به شمار میآیند. درست است پرتعداد بودن اعضای موجود در شبکههای مجازی اجتماعی، یک پارامتر به شمار میآید اما باز جای بحث وجود دارد که این اعضا، عضو واقعی هستند یا آواتار مجازی؟ یعنی لزوما یک تناظر یک به یک با انسانها ندارند.
صددرصد همینطور است، ولی بههرحال نمیتوان منکر بزرگی این پدیده و مدل برخورد با آن شویم.
لازمهاش این است که مردم و مسوولان بدانند این فضای مجازی مساوی با شبکه اجتماعی نیست و شبکه اجتماعی مساوی با فیسبوک نیست.
پس یک راه مقابله و مواجهه با فیسبوک، آگاهسازی و شناخت است؟
احسنت!
بعد از این مرحله چی؟ اتکا به شبکههای داخلی میتواند راه چاره باشد؟ میتواند باعث تبادل آرا بین ایرانیها و سایر مردم جهان باشد؟
جالب است بدانید که الان خود غربیها میگویند نهتنها فیسبوک، بلکه دوران افول اینترنت آمریکایی فرا رسیده. به همین دلیل کشورهای مختلف غربی و همپیمان آمریکا هم به این نتیجه رسیدهاند که به جای توسعه اینترنت، «شبکههای ملی اطلاعات» داشته باشند.
اروپا اخیرا به این تصمیم رسیده، آلمان این موضوع را اعلام کرده، فرانسه در این رابطه صحبتهایی داشته. کشورهای آمریکای لاتین به توافق همکاری در این خصوص رسیدهاند. چین و روسیه هم که خیلی وقت است این امر را شروع کردهاند. کرهجنوبی یک شبکه پیشرفته ملی اطلاعات دارد. اکنون بحث اینترنت در دنیا با معماریای که آمریکاییها چیدهاند، عملا در حال فروپاشی است.
در کشور ما هم در قانون برنامه پنجم توسعه، ماده ۴۶ «شبکه ملی اطلاعات» تعریف شده و برنامهای برای اجرای آن مشخص شده. این اینترنتی که اکنون استفاده میکنیم، یک اینترنت آمریکایی است و این اختلالاتی که در اینترنت میبینیم، به دلیل همین موضوع وابستگی به آمریکاست.
درواقع سرعت پایین و پرداخت هزینه بالا به دلیل وجود معماری متمرکز اینترنت آمریکایی است. مدلی که دنیا دارد به سمتش میرود، مبتنی بر قدرت ملتهاست. در مدل پیشرفتهتر یعنی «شبکه ملی اطلاعات» کاربران در داخل ابر شبکه اطلاعات بدون وابستگی به سرورهای اینترنت در آمریکا با هم مرتبط هستند و برای ارتباط با کاربران خارج از ابر شبکه، ابرها در قالب پروتکلهایی با هم مستقیما تبادل اطلاعات میکنند؛ یعنی در آینده بدون واسطه اینترنت آمریکایی شبکههای ملی اطلاعات مسقیما با هم اصطلاحا صحبت کرده و تبادل اطلاعات میکنند.
صریح بپرسیم؛ آیا فیلترینگ فیسبوک بر کاهش علاقهمندان ایرانیاش تاثیر گذاشته است؟
رنک فیسبوک در دنیا چقدر است؟
۲
در ایران رنکش چقدر است؟
نمیتوانیم مشخص کنیم.
چرا؟
چون فیلترشکن و تونلینگ هست، قابل تعیین نیست.
نه اینجوری نیست. چون سایتهای مطرح رنکینگ جهانی مکانیزمشان صرفا براساس آی. پی مستقیم نیست. الان نرمافزارهایی متداول است که میتواند آی. پی اولیه کاربر را که از کجا متصل شده، نشان دهد. سایت الکسا رتبه بالای ۱۰۰ را برای فیسبوک در ایران نشان میدهد. البته چند سال قبل زیر ۱۰۰ بود. چند ماه قبل تا بالای ۳۰۰ هم رفته بود.
لابد این رنک برای کسانی است که مستقیم وارد میشوند.
مگر میشود؟!
انگار شده! ولی شما از روی عامل فیلترینگ زود رد شدید.
ببینید! مدل ساماندهی آی. پی در کشور نداریم. لزوما آی. پیهای که در داخل میشناسید، به اسم ایران خریداری نشده. تعریفی برای آی. پیهای داخلی به صورت فراگیر نداریم. این موضوع البته در ابهام است. سیستمی برای تعریف آی. پی داخلی به شکل فراگیر نداریم.
پس نمیشود به این استدلال رتبه فیسبوک در ایران استناد کرد.
از روی ظاهر، طبق الکسا باید بگوییم فیسبوک در کشور ما قبلا حدود ۴۰ بوده، سه ماه پیش بالای ۳۰۰ و الان بالای ۱۰۰ است. پس فیلترینگ در این حد که مخاطبان ایرانی یک سایت را کاهش داده، موثر بوده است.
یعنی راه فیلترینگ درست است؟
افت مخاطب فیسبوک تا حدودی مربوط به فیلترینگ است. عامل دیگر سقوط مخاطب فیسبوک، وجود شبکههای اجتماعی داخلی است که جزو رقبای اصلی فیسبوک به شمار میآیند که توسط نخبگان جوان داخلی طراحی شدهاند و توسط فعالان بخش خصوصی داخلی اداره میشوند.
اگر مخاطب کم شده، پس چرا همچنان روی فیلترینگ این شبکه مجازی پافشاری میشود و بحثش داغ است؟
احتمالا چون فیسبوک عملا در یک دورهای به عنوان شبکه اجتماعی فراگیر و مهم در دنیا معرفی شد، همان اشتباه معروف ریکا و مایع ظرفشویی دامنگیر مسوولان شده! مسئولان هم که در این دوره جدید با این پدیده آشنا شدهاند، موضعگیریهایی دارند؛ وزیر ارتباطات که حرف خودش را در این باره تصحیح کرد و موضع خوبی در رابطه با بحث فیسبوک گرفت، وزیر امور خارجه اطلاعات خود را در این زمینه کامل کرد و وزیر ارشاد هم امیدوارم اطلاعاتش را بهزودی کامل کند.
پس نظر شما این است که فیسبوک را باید فیلتر کرد.
ببینید، من الان به عنوان یک مقام مسوول حاکمیتی نیستم که صحبت میکنم.
اما یک مقام مشورتی هستید…
فیسبوک یک شبکه اجتماعی مجازی آمریکایی است که به دلایل مختلف در کشور ما در دسترس رسمی قرار ندارد. یکی از دلایلش ابزار شدن این سایت برای جرایم رایانهای است. جرایمی که در داخل کشور مصادیقش تعریف شده. دلیل دیگر، مربوط به این است که اساسا فیسبوک در کشور ما یک شخصیت حقوقی نامشخص دارد و یک شرکت تعریف نشده است.
مگر گوگل تعریف شده است؟
از نظر قوانین ما فیسبوک نه شخصیت حقوقی، نه حقیقی است و متعلَقی از یک شخصیت حقوقی ثبت شده در داخل کشور هم نیست. فلذا برای در دسترس بودن و قانونی شدنش، شخص دارای هویتی در داخل نمیتواند مسوولیت این سایت صهیونیستی را بپذیرد.
فکر میکنیم این زاویه نگاه به فیسبوک صحیح نیست. مگه رویترز در کشور ما دفتری دارد ولی مشاهدهاش میکنیم…
شما رویترز را یک سایت عمومی میبینید. ولی رویترز در کشور ما تبادلات مالی ندارد.
مگر فیسبوک تبادلات مالی با ما دارد؟
فیسبوک از فضای تبلیغاتی ما استفاده میکند. دارد با مخاطبی که در داخل تعریف شده -بدون اینکه به رسمیت بشناسد- ارتباط میگیرد.
در روسیه که فیسبوک فیلتر نیست، چی؟
در روسیه تبادلات مالی دارند. دفتر دارند. هیچ نظامی اجازه نمیدهد افرادی که با ماهیت نامشخص و موهوم هستند، بیایند و در داخل کشورشان فعالیت ترویجی انجام بدهند، جلویشان گرفته میشود. ما در قوانین خودمان داریم که عضوگیری در گروههای غیرقانونی جرم است.
آخر عضوگیری که یک حزب یا گروهک انجام میدهد، با این عضوگیری خیلی فرق دارد؛ قیاس معالفارق میکنید.
شما میتوانید بروید آمریکا یک سازمان مجازی راه بیندازید.
اما در آمریکا میتوانیم برویم عضو شبکه چاپارمیل بشویم.
نه در دورهای (یعنی در سال ۸۸ شمسی) در آمریکا حتی نمیشد خبرگزاری فارس را مشاهده کرد. الان این مشکل برای فارس حل شده. ولی همچنان شبکههای جمهوری اسلامی و برخی سایتهای متعلق به صدا و سیما در اروپا و آمریکا با مسدودیت و محدودیت مواجه است.
ببینید، منکر محدودیتهای ظالمانه شبکههای سحر، کوثر و… نیستیم، ولی شما گفتید باید نسبت به شبکه مجازی شناخت ایجاد کنیم اما آیا راه شناخت، فیلتر کردن فیسبوک است؟ آیا با پارازیت جلوی پیشرفت ماهواره گرفته شد؟
رویکرد قانون جرایم رایانهای این است که فیسبوک ابزاری برای جرایم مختلف بوده است و فیسبوک از نظر کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه قانون جرایم رایانهای یکی از مصادیق مجرمانه تلقی شده است. یک مسیر وقوع جرم تشخیص داده شده. این از حیث حقوقی است. در کشور ما فیسبوک نه حقیقی، نه حقوقی، نه متعلقی از این دو است. این یک مانع قانونی است. لایه سوم این است که آیا کسی میتواند عملا منکر جرایم و محتواهای مجرمانه فیسبوک شود؟
از هر چیزی میتوان استفاده خوب کرد و میتوان استفاده بد کرد؛ مثل چاقو! آدم کشت، آدم نجات داد. چرا وجه خوبش را نبینیم؟
در قرآن هم داریم که شرب خمر منافعی دارد و مضراتی، ولی مضراتش بیشتر دانسته شده و حرام است. آیا کسی میتواند جلوی مضرات فیسبوک را بگیرد و به شکل سالم ارائهاش کند؟ آیا کسی میتواند مسوولیت معایب این شبکه آمریکایی متعلق به لابی صهیونیسم را برعهده بگیرد.
پس مزایایش را میگذاریم کنار و کلا فیلترش میکنیم؟
چون کسی مسوولیت جبران خسارتهای ناشی از این پدیده را نمیپذیرد و پاسخگویی هم در این زمینه وجود ندارد، طبیعتا دچار این منع قانونی شده. اگر شما جواب این مساله را پیدا کردید، قابلیت دفاع پیدا میکند.
بهتر نیست به جای برخود سلبی، بیاییم به آدمها یاد بدهیم که از مزایای فیسبوک استفاده کنند؟
خب درستش این است که صاحبش بیاید و خودش مشکلش را حل کند! فیسبوک که یک عارضه طبیعی نیست. این فیسبوک صاحبی دارد؛ خودش بیاید و پیگیری کند که چرا سایتش در ایران در دسترس نیست. ما که نمیتوانیم در مورد چیزی که متعلق به فردی دیگر است، بدون اذن او کارش را دنبال کنیم و خودمان وکیلش شویم و تصمیم بگیریم.
این ما هستیم که قانون فرادستی روی فیسبوک گذاشتهایم. فیسبوک در تمام فضا هست، مثل امواج یک شبکه ماهوارهای.
شاید زاکربرگ اصلا راضی نباشد ما از فیسبوک در ایران استفاده کنیم!
فیسبوک مثل هواست. مگر راضی هستیم که هوای آلوده بخوریم؟!
هوا متعلق به شخص خاصی نیست خدا برای همه آفریده است. منطقا فیسبوک را کسی که دارد از آن نفع میبرد، مدیر و خالقش است، باید بیاید و پیگیر رفع فیلترش باشد. به همین سادگی!
یعنی میفرمایید زاکربرگ بلند شود بیاید ایران برای پذیرفتن مسوولیت محتوای کاربرانش؟
خب شاید آقای زاکربرگ اصلا راضی نباشد ما استفاده کنیم؛ آن هم بدون هیچگونه سود مادی برایش!
واژه راضی نیست یک کلمه اسلامی است!
نه در خارج از کشور هم حق غصب اموال شخصی دیگران را ندارید!
ببینید، فیسبوک یک شبکه اجتماعی عمومی است. مثل اتوبوس…
پس از نظر حقوقی باید بیاید در کشور شما اعلام کند که مثلا وقف عام کرده است فیسبوک را برای استفاده ایرانیان!
ببینید، اگر راضی نبود کشور ما را از دسترسی محروم میکرد؛ مثل برخی امکانات گوگل و اپاستور. ولی تا بهحال اسم فضای مجازیِ غصبی را نشنیده بودیم!
(خنده) از کجا میدانید برای شما هم اجازه دسترسی وجود دارد؟ ببینید حکایت شما مثل رفتن به باغ بیحصاری است که بگویید چون حصار نداشت برای کسی نبود! باید ببینید آن کسی که مالک آن فضاست، برای شما اجازه صادر کرده یا خیر؟
وقتی کسی صفحه شخصی یک نفر را هک میکند، کار غیراخلاقی انجام داده. قبل از بحث اسلامی یک بحث اخلاقی داریم.
دقیقا حرف اصلی من این است ما برای هرکاری که در کشور انجام میدهیم، قانون و استناد قانونی داریم. ما به موجب قانون حق استفاده از یک چیزی را داریم یا نداریم. البته گاهی ممکن است چون من قانون را نمیدانم، به شکل نادانسته از آن استفاده کنم. ولی باید قانون برایش روشن باشد. آیا برای پدیده فیسبوک قانونی داریم؟ خب پس اگر قانونی داریم بیایید و استفاده کنید.
دسترسی به یک محیط اجتماعیِ مجازی برای همه آزاد است. قانون خاصی نمیخواهد.
اتفاقا فضای مجازی واقعیت دارد و چون آثار واقعی در زندگی شهروندان ما دارد، پس مانع تسری قانون به آن نمیشود. کما اینکه دزدی مطابق قانون جرم است، حتی اگر در محیط مجازی رخ دهد و حساب کسی را تخلیه کنند. فلذا فیسبوک برای فعالیت در ایران باید بیاید با قوانین کشور ما خودش را تطبیق بدهد. البته فیسبوک با واقعیت کشور فاصله زیادی دارد و تا بخواهد خودش را تطبیق بدهد، دیگر در جهان مضمحل شده!
اگر با این بحث جلو برویم که هیچ کاری نباید در فضای مجازی انجام دهیم، چون در هر فضایی امکان وقوع جرم وجود دارد…
نه هر کاری باید حقوق و مسوولیتهایش مشخص باشد تا بتوانیم کار کنیم. منطقا اگر امکان جرم در یک فضا وجود دارد، باید امکان تعقیب مجرم هم وجود داشته باشد.
پس از زاویه دید شما ورود به فضای مجازی یک خطر هولناک است.
نخیر! ما میگوییم نظم اینترنت موجود، یک نظم وابسته آمریکایی است و ناشی از تحمیل قوانین و منافع خاص آمریکا به کاربران ایرانی است. درحالی که کشورهای پیشرفته دیگر متناسب با قوانین خود نظمی به این حوزه دادهاند و ما هم باید برای رفع مشکلات و تناقضات موجود در این حوزه، سراغ نظ
حضور افراد در فیسبوک جرم نیست، اما…
محمدعلی اسفنانی، سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس نهم و از اعضای فعال کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه است. او بارها درباره حضور در فیسبوک اعلام کرده است: «حضور اشخاص در فیسبوک جرم نیست اما استفاده از فیلترینگ دور زدن قانون به حساب میآید.» در رابطه با صحبتهای اخیر مسوولان درباره رفع فیلتر از فیسبوک با این نماینده مجلس به گفتوگو نشستهایم تا ببینیم امکان رفع فیلتر این شبکه مجازی که نهتنها تعداد زیادی از جوانان ایرانی به عضویت آن در آمدهاند، بلکه مسوولان و وزیران دولتی هم در آن مشغول فعالیت و لایک زدن (پسندیدن) هستند، وجود دارد یا خیر؟
شما یکی از اعضای کمیته مصادیق مجرمانه هستید. آیا فکر میکنید امکان رفع فیلترینگ از فیسبوک وجود دارد یا خیر؟
تصمیمگیری درمورد فیلترینگ بحثی جدی است، در مورد رفع فیلترینگ این شبکه مجازی یا باید توسط شورای عالی فضای مجازی صورت بگیرد و یا در قسمتهای مربوط به کارگروه مصادیق مجرمانه باید در موردش ابرازنظر کرد. لذا آنچه که قانون مشخص کرده نشان میدهد، تصمیمگیری در مورد رفع فیلتر یا فیلترینگ فیسبوک برعهده این دو مجموعه است؛ و تصمیمگیری برعهده این دو مجموعه است.
با توجه به اینکه فیسبوک مشتاقان زیادی دارد، آیا خود شما از مخالفین یا موافقین فیلترینگ این شبکه مجازی هستید؟
فیسبوک متاسفانه علیرغم اینکه میتواند فوایدی داشته باشد و از آن استفاده درست شود آلودگیهایی هم دارد که بسیار آسیبزننده است. در واقع نمیتوان به صورت صریح و یک طرفه اعلام کرد که الزاما فیسبوک کاملا فیلتر شود، یا کلا فیلتر باشد. باید به صورت مصداقی موضوع را بررسی و نگاه کرد. اگرچه من به شخصه خیلی صلاح نمیبینم فیسبوک رفع فیلتر شود.
آیا راهکاری وجود دارد که با یک مدیریت و نظارت درست استفاده از این شبکه مجازی مجاز شود؟
بله این امکان وجودد دارد. ما خوشبختانه در کشور ایران، این قابلیت را داریم که بتوانیم به اصطلاح با راهاندازی اینترنت داخلی این صفحه را کاملا بومی کنیم و از وجود آن فضاهایی که واقعا آسیبدهنده است جلوگیری کنیم. من فکر میکنم دوستان درصدد هستند که فضای موجود را به یک فضای بومی تبدیل کنند و امکان دستیابی برای همه را فراهم کنند.
آیا حضور در فیسبوک از مصادیق مجرمانه به حساب میآید و جرم محسوب میشود؟
حضور در فیسبوک جرم نیست اما اگر افراد، اعم از حقوقی یا حقیقی در این محیط یعنی در صفحه فیسبوک خود مرتکب جرم شوند، مجرم شناخته شده و مستحق مجازات هستند.
سوال آخر آیا شما یا فرزندانتان عضو این شبکه مجازی هستید؟
خیر. نه من و نه فرزندانم عضو این شبکه مجازی نیستیم؛ چراکه هنوز تکلیف رفع فیلترینگ این صفحه مجازی مشخص نشده است و من به عنوان نماینده مجلس نمیتوانم قانون را دور بزنم زیرا برای استفاده از فیسبوک باید اول فیلترینگ را پشت سر گذاشت.
از جان فیسبوک چه میخواهید!
رمضانعلی سبحانیفر، نماینده مجلس و یک عضو دیگر از کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه است. او در مورد رفع فیلتر از فیسبوک میگوید: «بسه. شما جوانها چه میخواهید از جان فیسبوک! من در این هفته بارها در موردش مصاحبه کردهام، و برای چندمین بار میگویم که طرح رفع فیلتر از فیسبوک در دستور کار نیست!»
آیا رفع فیلترینگ از فیسبوک در دستور کار است؟
خیر. فعلا این موضوع در دستور کار نیست. اول باید این مسئله طرح موضوع بشود که فیسبوک اصلا باز شود یا خیر؟ الان خیلی از سایتها فیلتر است. شاید آن سایتها هم خبرهای خوب و هم بد داشته باشد اما سیاست بر این است که آن سایت بسته باشد و فیسبوک هم که فعلا فیلتر است و طرح موضوع هم برای باز شدنش نداریم.
باز شدن فیسبوک چه مضرات و مزیتهایی دارند؟ به هرحال تعدادی از جوانان ایرانی عضو این شبکه مجازی هستند. خب تکلیفشان الان چی هست؟
خب اگر جوانان عضو هم هستند، غیررسمی است. هرکاری مضرات و مزیتهایی دارد. اول باید فیسبوک باز شود، بعد در مورد مضرات و مزیتهایش گفت. اول باید بررسی شود، ببینیم از مضرات یا مزیتهایش کدام یک بر دیگری غلبه میکنند. درباره شبکه اجتماعی فیسبوک به اظهارنظر مقام معظم رهبری اشاره میکنم: «هر دانش و تکنولوژی در جهان میتواند مورد استفاده مفید و غیرمفید قرارگیرد و این بسته به خود انسانهاست که از این دانش و فناوری درست استفاده کنند یا آن را دستخوش بیاخلاقیها قرار دهند، درباره شبکه اجتماعی فیسبوک هم این موضوع مصداق دارد.»
من نه خودم و نه فرزندان جوانم عضو فیسبوک نیستیم.
چرا؟
چون باید غیررسمی برویم و من که خودم عضو کمیته مصادیق مجرمانه هستم، نباید قانون را دور بزنم.
پس چطوری می فهمید فیس بوک چه جوریه؟
سواد شما همین قدر که ماکروسافت یا فیسبوک بیان دستتون رو ببوسن و ازتون معضرت خواهی کنن و صفحات کاربات را حذف کنند
چظوری بگیم ما نمیتونیم مثل شما فیسبوک رو ول کنیم بنشینیم پای تسبیح سجاده