ائتلاف ناطق با آیتا... هاشمی به روایت زیبا کلام
آرمان: صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران گفت: سال 92 سال بازگشت آیتا... هاشمی به صحنه سیاسی ایران بود. وی ضمن حمایت از سیاستهای دولت روحانی در پرونده هستهای اعتقاد دارد در صورت عدم توفیق در این بخش دولت روحانی با مشکل در عمل به وعدههایش روبهرو میشود. زیباکلام نزدیکی ناطق نوری به آیتا... هاشمی را پدیده تازهای نمیداند و تصریح میکند امکان ائتلاف در انتخابات مجلس بین این دو شخصیت وجود دارد. آنچه در پی میخوانید گفتوگوی زیباکلام با آرمان است.
بهنظر ميرسد سال92 را بايد سال بازگشت آيتا... هاشمي به صحنه سياسي ايران بدانيم؟
با اصطلاح بازگشت خيلي موافق نيستم. ايشان همواره حضور داشتهاند. منتهي اصولگرايان بالاخص تندروها تلاش زيادي كرده بودند تا از سال 84 بهبعد القاء كنند كه هاشمي ديگر تمام شده.
ولي بعد از انتخابات 22خرداد88 فقط تلاش نبود بلكه عملا کنار رفتن ايشان همراه با توهين و هر اقدام ديگري كه توانستند، بود.
جناحي كه خود را در انتخابات خرداد88 پيروز ميدانست از هيچ اقدامي درجهت بياحترامي به نام هاشمي فروگذار نكرد.
چرا با وجود آن همه بياحترامي به نام هاشمي و محدود شدن ایشان، آيتا... هاشمي توانستند آن بازگشت بينظير را در انتخابات 24خرداد داشته باشند؟
آقاي هاشمي چندين خصوصيت دارند كه باعث شد با وجود آنكه گروهی از همه گونه امكانات از جمله مطبوعات، تريبونهاي مختلف و غيره برخوردارند و با وجود آنكه برخي افراد و عناصر تندرو واقعا از نسبت دادن هيچ دروغ و تحريف و هيچ توهين و بياحترامي به ايشان فروگذار نكردند، نخواستند حتی رئیس مجلس خبرگان بماند و مساله فرزندان ايشان، دانشگاه آزاد و دست آخر هم مساله انتخابات. معذالك ايشان توانستند آن نقش بينظير را در انتخابات 24خرداد برعهده بگيرند و عملا بدل شوند به معمار شكست اصولگرايان در آن انتخابات.
با توجه به نقش اساسي هاشمي در پيروزي آقاي روحاني بهنظر نميرسد كه ايشان در امور دولت خيلي دخالت داشته باشند، يا انتصابات زيرنظر ايشان باشد؟ البته برخي اصولگرايان از ايشان با اصطلاحاتي همچون «پدرخوانده»، «چهره خاكستري» و امثالهم ياد ميكنند.
نه واقعيت آن است كه آقاي هاشمي هيچ اصراري بر اينكه چه كسي بشود وزير، استاندار، سفير يا ساير مقامات ارشد ندارند.
آقاي دكتر خيلي اين را محكم ميگوييد.
بله هيچ ترديدي به خودتان راه ندهيد. ببينيد اگرچه تدبير براي خيليها دشوار است، اما واقعا شخصيت آقاي هاشمي اينگونه نيست كه حب قدرت و انتظار داشته باشد كه حالا با نقشي كه در پيروزي آقاي روحاني داشته، مثلا چند وزارتخانه يا چندين استانداري زيرنظر ايشان باشد.
واقعا ندارند؟
واقعا ندارند. من از شما يك سوال ساده ميكنم. فرزندان ايشان چه كاره شدند در اين دولت؟ جناب حسين مرعشي يا محمد هاشمي يا ساير مسئولان و آشنايان ايشان چه كاره شدند؟
ولي اسحاق جهانگيري، دكتر محمدعلي نجفي، اكبر تركان، دكتر نوبخت و خيليهاي ديگر شدند.
اگر آقاي روحاني خودش تصميم بگيرد كه آقاي اسحاق جهانگيري بشود معاون اولش يا اكبر تركان بشود دست راستش يا دكتر نوبخت بشود مغز متفكر اقتصادي دولتش، موضوع خيلي به آقاي هاشمي ارتباطي پيدا نميكند. اين تشخیص خود آقاي روحاني بوده است. دكتر روحاني در تمام دوران احمدينژاد رئيس مركز مطالعات استراتژيك بودند. در بيش از يك دهه ايشان با افراد قابل توجهي از وزيران، سفرا و مديران ارشد سابق نظام كه در دولت احمدينژاد كنار گذارده شده بودند در مركز مطالعات كار ميكردند. يعني در مركز پروژهها و طرحهاي مختلف مطالعاتي بود كه اين مديران با هم كار ميكردند. آقاي روحاني با آقايان نوبخت، تركان، جهانگيري، نجفي، حجتالاسلام علي يونسي و مابقي سالها بود كه در مركز مطالعات از نزديك كار ميكرد. خودش آنها را ميشناخت و خودش روي تكتك اين افراد نظر داشت.
واقعا حتي يك مورد مهم نبود و نشد كه آيتا... هاشمي پيشنهاد داشته باشند يا نظري روي فردي براي سمتي داشته باشند و چون اين امر محقق پيدا نميكند، از آقاي روحاني دلخور شده باشند؟ اسنادي دارم صريح پاسخ بدهيد.
من خيلي صريح، صريح، صريح به شما پاسخ ميدهم كه حتي يك مورد هم اتفاقي نيفتاد كه آقاي هاشمي روي فردي براي سمتي نظر داشته باشند و آقاي روحاني يا تيم نزديك ايشان به آن نظر عمل نكرده باشند درنتيجه آقاي هاشمي دلخور يا مكدر شده باشند. ميدانيد چرا شما يك همچو تصوري داريد؟ چون آقاي هاشمي را نميشناسيد. ببينيد واقعا آقاي هاشمي حرص قدرت و حب مقام ندارد. دستكم الان ديگه ندارد. اگر ايشان فيالمثل میگوید نظر من روي مهندس زنگنه براي وزارت نفت بوده بواسطه اين نبوده كه حالا يك سهمي و يك نيرويي در دولت داشته باشد. واقعا نه. صرفا به اين لحاظ بوده كه به تواناييهاي مهندس زنگنه اعتقاد داشته و حيفش ميآمده كه مملكت از وجود اين آدم بيبهره بماند. شما چرا راه دور ميرويد. درباره همين دانشگاه آزاد. خوب ميدانيم كه اصولگرايان آن را سال 90 به كمك شوراي عالي انقلاب فرهنگي از آقاي هاشمي گرفتند. من از نزديك شاهد بودم و واقعا همه حرص و جوش آقاي هاشمي براي بازپس گرفتن دانشگاه آزاد بهواسطهاي نبود كه حالا دكتر ميرزاده را كه به ايشان نزديك است بكند رئيس آن دانشگاه، نه؛ بهواسطه آن بود كه دانشگاه آزاد واقعا براي آقاي هاشمي حكم يك فرزندي را داشت كه ايشان احساس ميكرد آن را از صفر به وجود آورده و بزرگ كرده. خدايي اگر ايشان يقين ميداشت كه برادران دانشجو بهتر از دكتر جاسبي آن را اداره ميكنند، ذرهاي بهخودش ترديد راه نميداد تا با آنان همكاري نمايد. اما ببينيد آقاي هاشمي شاهد بود كه دانشگاهي كه آن را از صفر شروع كرده بود و به آنجا رسانيده بود كه امروز دو ميليون دانشجو و 800 واحد دانشگاهي داشته باشد، دارد مثل شمع در دست اصولگرايان آب ميشود. شوراي دانشكده حقوق محيط زيست علوم و تحقيقات جلسهای داشت که چون من يك رساله دكترا داشتم مجبور بودم در آن شورا باشم. آقاي دكتر مجيد عباسپور اصلا آدم سياسي نيست يعني ميخواهم بگويم واقعا يك آدم آكادميك و دانشگاهي است و استاد تمام دانشگاه صنعتي شريف. ايشان ميگفتند كه در سال89 يعني آخرين سالي كه دانشگاه آزاد دست دكتر جاسبي بود، واحد علوم و تحقيقات يا كل دانشگاه آزاد (ترديد از من است) در رنكينگ بينالمللي به جايگاه دوهزارم رسيده بود. اما ظرف دو سالي كه مديريت آن ميافتد به دست اصولگرايان، رنكينگ آن به ششهزارم سقوط ميكند. آقاي هاشمي اگر تلاش ميكرد كه دانشگاه آزاد را برگرداند زيرنظر هيات امناء قانوني آن و نه زيرنظر شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه اساسا رويكردي سياسي به علم و تحقيقات دارد دقيقا براي اين بود كه مديريت اصولگرايان ادامه پيدا كرده بود و احتمالا تا پايان سال 92 رنكينگ بينالمللي دانشگاه آزاد سقوط ميكرد به 10هزارم!
برگرديم به آيتا... هاشمي و دولت روحاني. كدام بخش از عملكرد و رويكردهاي دولت يازدهم تا بدينجا فكر ميكنيد مورد تاييد ایشان نبوده؟
وا... فكر ميكنم هيچ بخش.
يعني ايشان از هيچ بخشي ناراضي نيستند؟
نه مقصودم اين است كه تا بدينجا سياست و موضعگيريای نبوده كه آقاي هاشمي با آن مخالف بوده باشند.
يعني با همه عملكردهاي دولت يازدهم موافقند؟
اينجور نيست كه بگويم هر آنچه آقاي روحاني انجام داده صددرصد مورد تاييد آقاي هاشمي بوده. بلكه بيشتر مقصودم اين است كه آقاي روحاني يك استراتژي محوري داشته كه ستون فقرات برنامهاش بوده و... .
استراتژي اعتدال را ميفرماييد؟
خير. استراتژي اعتدال يك رويكرد كلي است؛ مقصودم يك سياست و برنامه مشخص اجرايي است كه استراتژي آن ستون فقرات دولت آقاي روحاني بوده. اين سياست يا كاري كه ايشان در سرلوحه دولتش داشته حل بحران هستهاي است.
يعني حل مساله هستهاي در سرلوحه كارهاي دولت آقاي روحاني بوده؟
دقيقا. حتي از سرلوحه هم بالاتر و جديتر.
چرا؟
از ديد آقاي روحاني و مشاورينش و از ديد آقاي هاشميرفسنجاني، حل مساله هستهاي همه يا هيچ بوده.
يعني چه؟
آقايان هاشمي و روحاني و كلا بسياري از چهرهها و شخصيتهايي كه در هشت سال حضور اصولگرايان كنار بودند، با همه وجود معتقدند كه ايران بايد پرونده هستهاي را ببندد و به بحران هستهاي خاتمه دهد. براي اينكه بحران هستهاي عملا دست و پاي ما را بسته است.
ولي آقاي دكتر خيليها از جمله آقاي روحاني و اصولگرايان معتقدند كه سياستهاي اقتصادي و سوءمديريت دولت آقاي احمدينژاد خيلي بدتر از تحريمها به اقتصاد ما ضربه زده.
قبول ندارم.
ولي خود آقايان روحاني و آيتا... هاشمي اينگونه باور دارند.
من نميخواهم وارد اين بحث شوم كه بحران اقتصادي كه دامان كشور را در آخرين سال رياستجمهوري آقاي احمدينژاد گرفته بود، چقدر ناشي از تحريمها بود و چقدر ناشي از سوءمديريت دولت آقاي احمدينژاد. اين خودش يك مصاحبه جداگانه ميطلبد و دردي را هم دوا نميكند چون آقاي احمدينژاد كه ديگر نيست. منتهي خيلي خلاصه خدمتتان عرض كنم كه اولا نه آقاي هاشمي و نه آقاي روحاني و نه آقاي نوبخت و نه آقاي تركان و نه آقاي نعمتزاده، هيچكدامشان نگفتهاند و نميگويند كه بحران اقتصادي كشور بهواسطه سوءمديريت آقاي احمدينژاد بوده. گفتن اين سخن بهمعناي آن است كه مديريت اصولگرايان درست بود؟ خير. منتهي اگر قرار شود كه تحريمها همچنان ادامه پيدا كنند، شما اگر به جاي آقاي احمدينژاد خود آدام اسميت را هم در ايران بر سر كار آوريد، نميتوانست معجزه كند و اقتصاد ايران را به حركت درآورد.
يعني شما احمدينژاد را تبرئه ميكنيد؟
من احمدينژاد را تبرئه نميكنم اما فرق من با اصولگرايان و متحدين آقاي احمدينژاد اين است كه آنها ميخواستند با مقصر دانستن احمدينژاد، از خودشان رفع تكليف و رفع مسئوليت بنمايند و بگويند كه ما هيچ تقصيري نداريم و همه تقصيرها متوجه آقاي احمدينژاد است. در حالي كه حضور مجموعه اصولگرايان در وضعيتي كه مملكت قبل از انتخابات 24خرداد پيدا كرده بود، اگر بیشتر از احمدينژاد نميبود، کمتر هم نیست. دليل ديگري كه اصولگرايان ميخواستند و اصرار داشتند هستهاي و سياستهاي هستهاي اصولگرايان و آقاي دكتر سعيد جليلي را هم در عين حال تبرئه كنند، این بود که ميخواستند بگويند سياستهاي هستهاي و تحريمها نقش و تاثيري روي وضعيت اقتصادي كشور نداشته و اين فقط سوءمديريت احمدينژاد بوده كه اقتصاد را به اين روز انداخته.
و شما اين اعتقاد را نداريد؟
نه، ندارم. عرض كردم شما اگر برجستهترين مديران اجرايي و كارشناسان اقتصادي و خود آدام اسميت را هم در ايران بر سركار بياوريد، نميتواند در شرايطي كه تحريم آنگونه كشور را محاصره كرده بود، كاري انجام دهد. منتهي عرض كردم اين بهمعناي آن نيست كه احمدينژاد برنامههايش درست بود. بلكه بهمعناي آن است كه حتي اگر برنامههاي احمدينژاد يا به فرض درست هم ميبود باز هم همان آش بود و همان كاسه.
جالب است، يعني شما اگر مذاكرات هستهاي به نتيجه نرسد هيچ شانسي براي موفقيت دولت آقاي روحاني متصور نيستيد؟
دقيقا، درست نتيجهگيري كرديد. احمدينژاد به قول شما سوءمديريت داشت اما دولت حسن روحاني كه حُسن مديريت دارد و برنامههاي درست دارد هم اگر بنبست هستهاي ادامه پيدا كند و تحريمها برداشته نشود، هيچ موفقيت اقتصادي نخواهد داشت.
اين نظر آيتا... هاشميرفسنجاني هم است؟
بله، از قول بنده بنويسيد كه جناب آيتا... هاشميرفسنجاني معتقدند كه اگر با تحريمها بر سر مساله هستهاي به توافق نرسيم، دولت و برنامه اقتصادي آن نميتواند موفق شود. البته با شعار ميشود همه دنيا را گرفت اما در شرايطي كه صنايع شما نه دسترسي به مواد اوليه دارند، نه به ماشينآلات، نه به لوازم و قطعات يدكي، نه به بسياري از محصولات و مواد نيمساخته صنعتي براي توليداتشان، شما نميتوانيد يك سنت از طريق سيستم بانكي از كشور خارج يا به كشور وارد نماييد. به فرض كه شما لايقترين مديران را هم داشته باشيد، معجزه كه نميتوانند بكنند. حتي كالايي يا مواد اوليهاي يا قطعه و ماشينآلاتي كه مجبور است تحريمها را دور بزند 20 تا 30 درصد گرانتر از قيمت جهاني وارد كشور ميشود، اگر خود مارشال، كينز يا آدام اسميت هم فرمان اقتصادي شما را در دست داشته باشد، چكار ميتوانند بكنند. امروز كه پرونده بابك زنجاني و ساير پروندهها دارد رو ميشود معلوم ميشود كه تحريمها و رفتارهای ما در قبال آنها چه نتیجهای داشته است.
پس شما معتقديد كه آقاي روحاني حل مساله هستهاي را با اين حساب در صدر اولويت دولتش قرار داده؟
بله ايشان اولويت اصلي دولتش را بهنظر من به درستي بر روي حل مساله هستهاي گذارده است.
و گفتید از شما نقل كنيم كه آيتا... هاشمي هم همين نظر را دارند.
بله واقعا همينطور است.
و اگر آقاي روحاني در رسيدن به توافق با غربيها موفق نشود؟
متاسفانه معتقدم كه اگر ايشان با غربيها بر سر مساله هستهاي ايران نتواند به توافق برسد، عملا شكست خورده و در هيچ عرصه ديگري نميتواند هيچ اقدامي بنمايد.
فكر نميكنيد خيلي نااميدانه داريد به موضوع هستهاي نگاه ميكنيد؟
نه نااميدانه نگاه نميكنم. واقعبينانه دارم نگاه ميكنم. در عين حال تا بدينجا بحمدا... موفقيتآميز بوده. امروز هم خانم اشتون وارد تهران ميشوند كه علامت بسيار خوبي است.
چرا فكر ميكنيد علامت خوبي است؟
براي اينكه اگر مذاكرات متوقف مانده و به بنبست رسيده بود دليلي نداشت اشتون به ايران بيايد.
برگرديم به موضوع آيتا... هاشمي، برنامه ايشان براي آينده چيست؟
برنامه خاصي ندارند. بالطبع مثل همه نگران تداوم مذاكرات هستهاي هستند كه مبادا موفق نشود البته همه شواهد حكايت از اين دارد كه روند مذاكرات رو به موفقيت است و مشكلي بهنظر نميرسد به وجود بيايد.
مدتي است كه بهنظر ميرسد شاهد يك ائتلاف يا اتحاد ميان آيتا... هاشمي و جناب حجتالاسلام ناطقنوري هستيم. آيا اين يك حركت تاكتيكي است يا نه چيزي بيشتر از يك تاكتيك است؟
آنچه ميان آقايان هاشمي و ناطقنوري شكل گرفته خيلي بيشتر از چند وقت است. بهعلاوه نه تاكتيك است و نه يك ائتلاف براي فرض بفرماييد انتخابات مجلس آينده يا چيزي در این زمینه. اولا نزديكي ميان آقايان هاشمي و ناطق يك امر طبيعي است. ثانيا اين پديده نه امروز و ديروز كه در حقيقت از انتخابات سال 84 و با روي كارآمدن آقاي احمدينژاد و اصولگرايان کلید خورد. به عنوان يك انقلابي نزديك به امام، به عنوان يك انقلابي دوران مبارزه در زمان شاه و به عنوان يك فردي كه حاضر نيست صرفا براي حفظ جايگاه خودش مصالح و منافع ملي و مملكت و نظام را درنظر نگيرد، آقاي ناطقنوري نميتواند چشمانش را روي صدمات و لطماتي كه رفتارها و عملكردهاي تندروها از سال 84 باين سو به مملكت وارد كرده است، ببندد. بنابراين و با وجود اينكه در گذشته كدورتها و اختلافاتي ميان آقايان هاشمي و ناطق وجود داشته، اما اوضاع كشور از سال 84 باين سو بهگونهاي شده كه همه دلسوزان انقلاب و نظام مجبور شدند بهرغم اختلافاتي كه ميانشان در گذشته بوده، براي جلوگيري از انحراف و تندروي بيشتر در مسير انقلاب بيايند و دست همكاري به يكديگر بدهند. همچنانكه ما شاهد بوديم با وجود اختلافات ميان آقايان هاشمي و خاتمي مجبور شدند به يكديگر نزديك شوند. يا بهرغم همه انتقاداتي كه اصلاحطلبان از آقاي هاشمي داشتند، بيايند و از ايشان پشتيباني كنند. تندروي كه آقاي ناطق هفته پيش از آن ناليدند، دقيقا همان جريان خودمحور و قدرتطلبي است كه آقاي هاشمي از خيلي سالها پيش در برابر آن قرار گرفتهاند. البته اصولگرايان تندرو سعي خواهند كرد جلوي نزديك شدن آقاي ناطق نوري را به آقاي هاشميرفسنجاني و اصلاحطلبان بگيرند اما اين تلاشها به جايي نخواهد رسيد. چراكه عاملي كه آقاي ناطق را به سمت آقاي هاشمي و مجموعه اصلاحطلبان و اعتداليون سوق ميدهد، تندروي يك عده است كه جايگاه احتمالي آنان را در انتخابات 24خرداد ديديم صرفا 4 ميليون نفر بود. يعني از 50 ميليون واجد شرايط راي دادن يا بالاي 18سال صرفا 4 ميليون به آن فقط باور دارند و 46ميليون ديگر هيچ باوري به راديكاليسم، تندروي و افراطيگري ندارند. معتقدم كه نزديكي و ائتلاف آقاي ناطق به مجموعه جريان اصلاحات و آقايان هاشميرفسنجاني، سيدمحمد خاتمي و سيدحسن خميني امري طبيعي است و درآينده پررنگتر هم خواهد شد. همچنین معتقدم كه اگر بر همين روال به جلو برويم يقينا آقاي ناطق نوري سرليست ائتلاف اصلاحطلبان و اعتداليون در تهران خواهند شد.
و آقاي دكتر عارف؟
آقاي دكتر عارف هم اين را خواهند پذيرفت. يعني نام ايشان ذيل نام آقاي ناطقنوري خواهد بود.
و اگر آقاي عارف بیشتر از آقاي ناطق راي بياورند...
احتمالا در تهران آقاي عارف بيشتر از آقاي ناطق راي خواهند آورد همچنانكه در سال 74 خانم فائزه هاشمي هم در تهران بيشتر از آقای ناطق راي آوردند. اين چيزي را تغيير نميدهد. خود دكتر عارف هم ميدانند كه مجلسی كه آقاي ناطق رياست آن را برعهده داشته باشد خيلي بيشتر از مجلسي كه آقاي عارف رئيس آن باشد در جهت پيشبرد اصلاحات و توسعه سياسي موفقتر خواهد شد.
آقاي دكتر اخيرا آقاي ناطق مطالبي را درباره فاصلهشان با فتنه و فتنهگران گفتند. با اين وصف شما همچنان معتقديد كه دست ايشان در دست اصلاحطلبان و آقاي هاشمي قرار خواهد گرفت؟
اولا محافل تندرو تلاش خواهند كرد تا هرطور كه ميتوانند القاء كنند كه ميان آقاي ناطق و اصلاحطلبان و هاشمي اتفاق و اتحادي بسته نخواهد شد و نقل خواهند كرد كه آقاي ناطق گفتهاند كه فتنهگران آمريكايي هستند و... از همين حرفهايي كه چهار سال و نيم است مرتب دارند ميزنند و به جز آن 4 ميليون نفر باور نكردهاند. بنابراين من خيلي نگران تبليغات تندروها نيستم. البته چون پيوستن آقاي ناطق به اصلاحطلبان براي آنان خيلي سنگين است، همه تلاش و تقلاي خودشان را بهكار خواهند گرفت تا نگذارند آقاي ناطق به آقاي هاشمي بپيوندد.
بهنظر ميرسد كه شما براي ناطقنوري مستقل جايگاهي تعريف نميكنيد يعني پيوستن آقاي ناطقنوري به آقاي هاشمي را الزامي و اجباري ميدانيد.
اگر آقاي ناطقنوري خواسته باشد در انتخابات آينده شركت جدي داشته باشد اگر امسال خواسته باشد اساسا در فضاي سياسي ايران مجددا ظاهر شود بهنظرم چارهاي ندارد جز آنكه يا با آقاي هاشمي و اصلاحات همكاري كند يا برود در قطب اصولگرايان. اين حكم كلي درباره هر فرد ديگري هم هست كه خواسته باشد در فضاي فعلي ايران فعاليت داشته باشد.
به مستقلها اعتقاد نداريد؟
نه؛ استقلال و مستقل بودن در شرايط فعلي ايران بيمعناست.
چرا؟ خيلي قاطع ميگوييد.
من براي شما چندتا مثال ميزنم. شما بفرماييد مستقل بودن اصلا معنا و مفهومي پيدا ميكند؟ درباره مذاکرات؛ يا شما موافق برنامه روحاني باید باشيد يعني درجهت توافق با غرب حركت كنيد، يا آنكه باید همان سياستهاي احمدينژاد و سعيد جليلي را ادامه دهيد. شما كدام را ميخواهيد انتخاب كنيد كه مستقل باشيد؟ با وجود ستارهدارشدن دانشجویان؛ يا اعتقاد داريد كه تحصيل در دانشگاه براي همه هست و هيچ دانشجويي را نميتوان به هر دلیلی از تحصيل محروم نمود كه در اينصورت ميشويد اصلاحطلب يا آنكه شما معتقديد اگر دانشجويي مخالف شما بينديشيد باید برای آنها فکری کرد كه ميشويد اصولگرا. حالا مستقل بودن يعني چي؟ و قس علیهذا.
آقاي دكتر فكر نميكنيد خيلي داريد سياه و سفيد ميبينيد؟
ممكن است كه در مواردي اينگونه باشد كه شما ميگوييد و در يك جاهايي يك وسطهايي باشد ولي كلا خيلي از امور ما از حد وسط گذشته. مثلا آيا اقتصاد ما به همين صورت دولتي بايد بماند يا ما هم مثل خيلي از كشورهاي ديگر اقتصادمان بايد اقتصاد آزاد شود؟
پس اين وسط تكليف اعتدال آقاي روحاني چه میشود؟
اعتدال يعني همان روشن شدن تكليف و جداشدن از تندروها. اعتدال يعني ادامه ندادن سياستهای گذشته با دنیا. اعتدال يعني اينكه مذاکرات بهگونهاي پيش برود كه همه دنيا را همراه ايران كند. اعتدال يعني بازگرداندن دانشجويان محروم از تحصيل به دانشگاهها. اعتدال يعني بازگرداندن اساتيدي كه ممنوعالتدريس شدند به دانشگاهها. من اسم همه اينها را ميگذارم اصلاحات.
آيتا... هاشمي در اين پارادايم شما كجا قرار ميگيرند؟
فكر ميكنم جواب روشن است. شما كافيست به جملات تندروها به آقاي هاشمي نگاه كنيد. بهنظر شما اگر ايشان در خط اصولگرايان بودند، اين همه هجمه به ايشان صورت میگرفت؟!
ارسال نظر