حساسیتهای عروس و مادر شوهری
پارسینه: مادر فرزند خویش را دوست دارد و او را جگر گوشه خود می داند. مادر پسر را برای خود می خواهد و همچنان که ایثار گرانه همه مهر و محبت خویش را نثار رشد و کمال فرزندش کرده، خود نیز به مهر و ....
رابطه بین عروس و مادرشوهر
مادر فرزند خویش را دوست دارد و او را جگر گوشه خود می داند. مادر پسر را برای خود می خواهد و همچنان که ایثار گرانه همه مهر و محبت خویش را نثار رشد و کمال فرزندش کرده، خود نیز به مهر و محبت او در هر شرایطی نیاز دارد و این نیاز به هنگام جدایی و تنهایی، ایام پریشانی و بیماری به ویژه در دوران پیری بیشتر می شود. مادر دلواپس رابطه عروسش با دست پرورده اش است. بعضی از مادرها حتی بعد از سال ها نمی توانند نگرانی شان را از وضعیت فرزندشان پنهان کنند. حتی گاهی نگران غذای او هستند و فکر میکنند عروس شان نمی تواند غذای دلخواه پسرشان را درست کند.این حمایت های افراطی زمینه ساز مشکلاتی می شود. مادر خود را تنها حامی و دلسوز پسر می داند و با ازدواج پسر، خود را در کنار پسر نمی بیند.
از سوی دیگر عروس هم با دنیایی از آرزوها پای به زندگی جدیدی گذاشته و می خواهد به دور از دخالت کسی زندگی اش را اداره کند. او همه توجه ،محبت و فکر همسرش را برای خود می خواهد و نمی تواند جایگاه اول همسرش را به عنوان پسر آن مادر شاهد باشد . او مایل نیست کس دیگری جز او به شوهرش چیزی بگوید، از او چیزی بخواهد و یا فکر و اندیشه او را حتی برای زمان کوتاهی در اختیار داشته باشد حتی اگر مادر شوهرش باشد.
دخالت مستمر مادرشوهر در برنامه زندگی زوج های جوان و احضار پی در پی پسر و در اختیار گرفتن بخش قابل توجهی از اوقات او زمینه بدبینی و پیش فرض های نادرستی را در ذهن عروس ایجاد می کند.
این مشکلات زمانی پیش می آید که عروس یا مادرشوهر، خواسته یا ناخواسته غرق در خود بینی ،خود خواهی و وابستگی های نامعقول عاطفی می شوند و فقط به تأمین خواسته های خود فکر می کنند. ریشه نگرش های منفی نسبت به عروس یا مادرشوهر در خودپرستی ها و خود خواهی ها، ضعف شخصیت، تعصبات غیر معقول و محدودیت های فکری ، بد آموزی ها و بی بهره بودن از شیوه های مطلوب تربیتی و روش های برقراری ارتباط مۆثر است.
انتظار معقول این است که مادرشوهر
** فکر و تلاش و رفتارش در جهت تحکیم روابط میان عروس و پسرش باشد و زمینه دوستی، مودت و محبت میان آن ها را بیشتر کند. در واقع عروس برای مادرشوهر همچون دختری عزیز و دوست داشتنی باید باشدو آرامش و راحت او را آرزوی قلبی خود بداند.
** به استقلال فکری و سلیقه شخصی عروس احترام بگذارد، که این تأثیر مستقیم بر آرامش زندگی زوج جوان دارد. گرمی زندگی مشترک آن ها در دور بودن از دخالت ها و اظهار نظرهای غیر لازم است.
** به جای زبان انتقاد و رفتار دخالت گرانه باید رفتار حمایتی همراه با تکریم شخصیت زوج جوان داشته باشد.
** گفتارو رفتارش به گونه ای باشد که بقیه فرزندانش(خواهر و برادر شوهر) تایید و تکریم را از او بیاموزند.
** پسرش را به حمایت همه جانبه از همسرش تشویق کند و از او بخواهد که همسرش را همراز خود بداند .
عروس هم باید
** مادر شوهر را مثل مادر خود بداند.
** بداند که برخلاف بسیاری از باورهای نادرست و ذهنیت های غلط، مادرشوهر از شخصیتی والا برخوردار است و وجودش منبع خیر و برکت است. سعی کند نگرش های منفی نسبت به مادرشوهر را از ذهن دور کند.
** از هیچ کوششی برای تکریم منزلت مادرشوهر دریغ نکند. احترام به مادر و پدر همسر از اصول مهم زندگی مشترک است.
** هر قدر نسبت به مادرِ همسر خود مهربان و صبور باشد، محبت را در دلِ همسر خود بیشتر می کند.
و اما داماد
** بیشترین مسئولیت را در تألیف قلوب مادر شوهر و عروس بر عهده دارد.
** باید بعد از ازدواج رابطه عاطفی را با مادر خود بیشتر کند و از تکریم شخصیت مادر غافل نماند.
** هرگز ذره ای از کاستی های زندگی مشترک و ضعف ها و کوتاهی های احتمالی همسرش را به مادرش انتقال ندهد، بلکه همیشه از مهر و محبت و گرمی و صمیمیت همسر خود بگوید.
** همین طور هرگز گله های احتمالی مادر و خواهر خود را به همسرش انتقال ندهد.
** اجازه ندهد که فرصتی فراهم شود تا شخصیت همسرش را مورد نقد قرار دهند.
بنابراین شایسته است عروس و مادر شوهر در نیکی و مهربانی، گذشت و ایثار، صبوری و فداکاری از همدیگر سبقت بگیرند.
بيشتر به انشا شبيه بود
دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست
با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند.
عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت
و از او تقاضا کرد تا ســــمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
داروساز گفت اگر ســــم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود،
همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز
مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا ســــم معجون کم کم در او اثر
کند و او را بکشد و توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا
کسی به او شک نکند.
دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز
مقـداری از آن را در غـذای مادر شوهـر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم
بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت:
آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم.
حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد،
خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا ســــم را از بدنش خارج کند.
داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم، نگران نباش.
آن معجونی که به تو دادم ســــم نبود بلکه ســــم
در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است.
نتیجه اخلاقی : دل چو به مهر تو مصفا شود، دیگر از آن کینه سراغی مباد!
عالی بود ممنون
برادر بوشهر خیلی جالب و اموزنده بود
ایول داری
واقعا شده معضل بیشترم بخاطر حسادت ذاتی زنهاست
در این مواقع بهتر مرد بی طرف باشه
همه مادر شوهر ها بد نیستن بعضی هاشون خیلی مهربونن ولی بعضی هاشون نسیب گرگ بیایون نشن .البته باید عروس هم بایدبه خاطرشوهرش باید در هر صورت مدارا کنه