تازه ترین انتقادات مایلیکهن از فوتبال ایران
پارسینه: پیشکسوت تیم فوتبال پرسپولیس گفت: اگر همه چیز روی حساب و کتاب باشد، دیگر آقای ایکس نمیتواند با مبالغ آنچنانی قرارداد ببندد و فک و فامیلش را هم بیاورد.
*سیزدهمین دوره لیگ برتر تمام شد و اکنون مانند گذشته پرسپولیس بلاتکلیف بوده و درگیر مشکلات بسیاری است که یکی از آنها و شاید اصلیترینشان بدهی 60 میلیاردی است. میخواستیم نظر شما را در این خصوص جویا شویم.
این موضوع از خیلی وقت پیش مشخص بود که پرسپولیس یک مشکل نداشته و ندارد و درگیر مشکلاتی عدیده است. باید عرض کنم این باشگاه مشکلات عدیده داشته و دارد. طبعاً اگر چیزی عنوان میشود و اینکه میگویند باشگاه بدهی دارد و با مشکلات بسیاری دست به گریبان است، پُر بیراه نیست، خصوصاً در سالهای اخیر که واقعاً مشکلات این باشگاه کمرشکن شده است.
*پس شما هم اینکه عنوان میشود باشگاه پرسپولیس 60 میلیارد تومان بدهی دارد را به واقعیت نزدیک میدانید؟
در رابطه با بدهی باشگاه پرسپولیس من نباید اظهارنظر کنم و آنهایی که میدانند و مسئول هستند باید اگر مطلبی هست، عنوان کنند. واقعیت امر این است که در باشگاه پرسپولیس خیلی از کارهایی که انجام میگرفته، بدون حساب و کتاب بوده است. شما چگونگی حضور دنیزلی در ایران را بررسی کنید. او به ایران آمد و برای حضورش در پرسپولیس مطالبات آیندهاش را دریافت کرد و حق و حقوقش را کامل گرفت. زمانی هم که رفت، مبلغی ناچیز را برگرداند که از بابت این کار جشن گرفتند!
بعد از دنیزلی نوبت به مانوئل ژوزه رسید که به پرسپولیس آمد و او هم بعد از یک نیم فصل رفت. ژوزه و همکارانشان برای حضور در پرسپولیس ارقامی دریافت کردند که به آنها مبالغی که این فصل هم پرداخت شده است را اضافه کنید. این فصل بازیکنانی که خواب پرسپولیس را هم نمیدیدند با عقد قراردادهایی که رقم آنها هنگفت بوده است به این تیم آمدند. متاسفانه بازیکنانی که در حد پرسپولیس نیستند امروز به گونهای حرف زده و رفتار میکنند که انگار تا قبل از حضور در پرسپولیس عددی بودهاند و جالب اینکه برای پرسپولیس خط و نشان میکشند. این خیلی بد است. آنها باید بدانند پرسپولیس بزرگتر از همه است.
پرسپولیس باشگاه یک روزه و دو روزه نیست و حداقل 50 سال قدمت دارد. این تیم به اندازه کافی قهرمانی به دست آورده است، نه اینکه با این رقمها نایب قهرمانی را به دست بیاورند و بعد از آن جشن بگیرند و عنوان کنند کار خارقالعادهای انجام شده است. البته باید بگویند. راست هم میگویند. وقتی بازیکن پول آجیل شب عیدش را نداشته و نایب قهرمان لیگ شده است، این نایب قهرمانی حتی بزرگتر از قهرمانی جهان است! واقعیت امر این است که پرسپولیس سالهای متوالی در فوتبال ایران، مسابقات جام در جام باشگاههای آسیا و ... قهرمان شده و پرسپولیس همیشه پرسپولیس است.
*پس شما هم مانند خیلی از هواداران پرسپولیس بر این باور هستید که نایب قهرمانی پرسپولیس در سیزدهمین دوره لیگ برتر برای این تیم با بضاعتی که در اختیار داشت، نمیتواند نتیجه خوبی باشد؟
عرض من چیز دیگری است. شما ببینید برای این نایب قهرمانی چقدر هزینه شده و در فصلی که گذشت در باشگاه پرسپولیس چه حرکاتی صورت گرفته است. در تاریخ پرسپولیس سابقه نداشته که 2 روز قبل از بازی با رقیب سنتی (تیمی قابل احترام که نه آن را دشمن میدانم و نه چیزی دیگر اما به هرحال هواداران پرسپولیس نسبت به آن حساس هستند مانند فوتبال اسپانیا که رئالیها نسبت به بارسلوناییها حساسیت دارند و بالعکس و دشمن هم نیستند و رقیب هم به شمار میآیند) بازیکنان پرسپولیس اعتصاب کنند. بازی با استقلال برای هواداران پرسپولیس از اهمیت زیادی برخوردار است اما بازیکنان پرسپولیس 2 روز قبل از این بازی اعتصاب کردند. متاسفانه این اتفاقات بازهم صورت گرفت و تکرار شد. باور کنید حتی اگر پرسپولیس قهرمان جهان هم میشد این حرکت فوقالعاده زشت بود و یقین بدانید این اتفاق و اعتصابها از خاطرات محو نمیشود.
متاسفانه آقایان مثل همیشه سر هوادار منت گذاشته و عنوان کردند به خاطر مردم و هواداران دست از اعتصاب کشیده و بازی کردهاند. واقعیت امر اما این است که آقایان نه به خاطر مردم و هواداران، بلکه به علت ترس از آنها داخل زمین رفتند که اگر غیر از این بود به اعتصاب خود ادامه میدادند. با وجود تمام این اتفاقات از سوی برخی بازیکنان و مربیان پرسپولیس عنوان میشود که از باشگاه پرسپولیس طلبکار هستند. این آقایان نه تنها از پرسپولیس طلبکار نیستند، بلکه یک چیزی هم بدهکارند، چرا که براساس قوانین و مقررات از بابت هر اعتصابی که داشتهاند، باید جریمه شده و مبالغ جریمه از رقم قراردادشان کسر شود.
متاسفانه بارها و بارها دروغ میگفتند و هر زمان صحبت از قراردادهای میلیاردی میشد، عنوان میکردند، کدام قرارداد میلیاردی؟! اما حالا کاملاً مشخص شده حداقل قرارداد 10 بازیکن پرسپولیس میلیاردی بوده است. علاوه بر این، بازیکنان هر وقت صحبت از اهدای ماشین از سوی باشگاه به آنها میشد، چنین موضوعی را رد میکردند اما حالا حرفی دیگری زده و میگویند از باشگاه ماشین گرفتهاند اما نمره نشده، شماره نشده و در خانه است. به هر حال آقایان روراست نبوده و شاید بتوان گفت که آمده بودند تیشه به ریشه پرسپولیس بزنند. متاسفانه در این دوره از لیگ خیلی به پرسپولیس کملطفی شد.
*مقصر بروز این مشکلات کیست و چرا این مسائل برای باشگاه پرسپولیس به وجود آمده است؟
یقیناً بخش اعظمی از آن برمیگردد به مدیرانی که بدون هیچگونه شناخت و تخصصی میآیند و در باشگاهی چون پرسپولیس حضور پیدا میکنند. آقایان بدون آگاهی از شرایط آمده و مشکلاتی به وجود آوردهاند که در نهایت دامنگیر خودشان خواهد شد نه پرسپولیس. آقایان پیش از حضور در پرسپولیس در جاهای دیگر مسئولیت داشتهاند ولی حرفی از آنها نبوده اما با حضور در پرسپولیس به واسطه جاذبههای این تیم و فوتبال، تبلیغ بسیار مناسبی برای آنها شد و رکوردهای گینس را در هم در مصاحبه کردن، زدند.
*در این شرایط بهترین راهکار برای برون رفت پرسپولیس از بلاتکلیفی موجود و پرداخت بدهیهای باشگاه چیست؟
به نظر من پرسپولیس بلاتکلیف نیست و اتفاقاً وزارت ورزش با وجود فشارهای متعددی که به این وزارتخانه وارد میشود، دارد خوب عمل میکند. باید برای یکبار این مشکل برطرف شده و مشخص شود، پرسپولیس چقدر بدهکاری دارد و شرایط این باشگاه چگونه است. در غیر اینصورت در سالهای آینده هم شاهد بروز مشکلاتی مشابه بوده و بدهیها بیشتر خواهد شد. مشکلات پرسپولیس باید ریشهای برطرف شود.
*از دید شما مشکل پرسپولیس چیست؟
مشکل پرسپولیس نه کمبود بودجه است و نه خصوصی بودن و دولتی بودن آن. مشکل پرسپولیس نداشتن ساختار مناسب و نبود نظارت قوی و دقیق روی این باشگاه بوده است. مگر نمیگویند باشگاه پرسپولیس مشکل بودجه دارد اما اگر همین امروز به این باشگاه 100 میلیارد بودجه تزریق و عنوان شود این بودجه سال آینده پرسپولیس است، یقینا در آخر سال آقایان میگویند این رقم کم بوده و یک بدهی 50 میلیاردی به بار خواهند آورد.
پرسپولیس مجمع و هیئت مدیره دارد اما در سالهای گذشته به ویژه در فصل اخیر درِ این باشگاه روی پاشنه یک نفر چرخیده است و هرآنچه او میگفته باید عمل میشده، بدون چون و چرا. مشکلات پرسپولیس در واقع این چیزها بوده و هست و اگر این باشگاه سازمانی مناسب پیدا کند، قطعاً هر کس سرجای خود قرار میگیرد و وظایف خود را انجام میدهد، در آن شرایط نه مدیرعامل میتواند برای سرمربی تعیین تکلیف کند و نه سرمربی در کار مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره دخالت میکند اما شما در فصلی که گذشت دیدید در پرسپولیس از کوچکترین تا بزرگترین فرد همه به هرکسی که دلشان میخواست اهانت میکردند از وزارت ورزش گرفته تا پایینترین سطحها.
متاسفانه آقایان هر توهینی خواستند کردند و هیچ برخوردی هم با آنها صورت نگرفته و نمیگیرد. در این شرایط حداقل کاری که میشود کرد باید با بازیکنان و مربیانی که توهین کردند براساس آنچه در قراردادشان قید شده است، برخورد شود. در این زمینه به هیچ عنوان نباید مماشات شود و آقایان به هرجایی که دلشان میخواهد میتواند شکایت کنند.
واقع امر این است که پرسپولیس در فصلی که گذشت خیلی مظلوم واقع شد. در تاریخ سابقه نداشته که در پرسپولیس اعتصابی شود. این خیلی بد است، خیلی بد، خیلی بد.
*شما اگر مدیرعامل باشگاه پرسپولیس بودید برای حل مشکلات این باشگاه چه تدبیری میاندیشیدید؟
مسلماً یک مدیر به تنهایی نمیتواند کاری انجام دهد. پرسپولیس در شرایط فعلی باید از سوی مدیرعامل و هیئت مدیرهای که از سوی رئیس مجمع باشگاه انتخاب میشود، اداره شود. یک نفر به تنهایی نمیتواند عهدهدار امور شود. یک مجموعه قوی باید بیاید و شرح وظایف هر کدام از آنها تعریف شده باشد تا بتواند پرسپولیس را از این حالت خارج کند. به نظر من بدهیهای پرسپولیس هنوز مانده و به صورت کامل عیان نشده است. بدهی مانوئل ژوزه در راه است. بدهی همین بازیکن صربستانی که از پرسپولیس بدون اینکه بیش از یک بازی در این تیم انجام دهد، جدا شد، مانده است. باید ببینیم برای بازیکنی که بیش از یک بازی نکرده، چقدر دادهاند. هزینه خورد و خوراک و اسکان این بازیکنان در ماه بیش از 10 تا 20 میلیون تومان بوده است. واقعاً این کار فاجعه نیست؟ این کار خیانت نیست؟
*شما به عنوان پیشکسوت باشگاه پرسپولیس به عملکرد فنی این تیم در فصلی که گذشت چه نمرهای میدهید؟
با کاری که کردند اصلاً همه چیز را زیر سؤال بردند. پرسپولیس در این فصل فقط رونالدو و مسی را کم داشت و تمام بازیکنان را از این ور و آن ور گرفته بودند. آقایان میگویند در پرسپولیس دست به جوانگرایی زده و بازیکنان جوان گرفتهاند. کدام جوانگرایی؟ این بازیکنانی که به پرسپولیس آمدند همه در تیمهای دیگر بازی کرده و به فوتبال ایران معرفی شده بودند. در پرسپولیس به گونهای رفتار شد که حتی «کفشدوزک» هم برای این تیم خط و نشان کشید! من در مورد مسائل فنی پرسپولیس نمیتوانم نظر بدهم، چرا که در واقع آقایان با خط و خطوطی که داشتند، با بازیهای فامیلی که انجام دادند و ... دل همه هواداران پرسپولیس و پرسپولیسیها را خون کردند.
درست در مقاطعی که عنوان میشد پرسپولیس پول ندارد، آقایان تیم را با 60 نفر برای بازیهای خارج از خانه به شهرهای مختلف اعزام میکردند. شما ببیند هزینه هر سفر چقدر بوده است، آیا تیمی که مشکل مالی دارد، نیاز است که اینقدر بریز و بپاش داشته باشد؟! تیمی که مشکل مالی دارد باید هزینههایش افزایش پیدا کند یا کاهش؟! متاسفانه همه دنبال افزایش هزینهها بودند. آقایان فقط سه چهار نفر همراه خودشان بودند تا اخبارشان را همراه فیلم و عکس در سایتها و رسانههای مختلف منتشر کنند. اسناد اینها هست و قابل انکار نیست. حالا بگذریم از اینکه عنوان میشود باشگاه پرسپولیس نزدیک 100 اعضا داشته است. من فکر نمیکنم بزرگترین باشگاههای دنیا هم به این اندازه اعضا داشته باشند، آنهم فقط برای یک تیم از آن باشگاه.
باعث تأسف این است که بگویم صحبت از صیانت از بیتالمال این روزها در کشور ما حرفی پیش پا افتاده است. یعنی اگر یک نفر در کشور ما بخواهد از بیتالمال صیانت کند، مورد سؤال قرار میگیرد، بلکه باید بیتالمال را چپاول کند! هیچ دستگاهی هم نیست که بیاید و بگوید شما به صرف اینکه چهار تا بوقچی داشته باشی و از چهار نفر عواملی بهره ببری که بتوانند در جاهای مختلف خبرسازی کنند و همه چیز را زیر سؤال ببری، باید پاسخگو باشی. سرانجام تمام اینها میشود همینی که هست.
واقعاً شرایط پرسپولیس جای تأسف دارد به ویژه در یکی، دو سال اخیر. باید از آقایان سؤال شود که چرا در پرسپولیس این همه بدهی به وجود آمده است؟ آیا از جیب خود یک ریال هم هزینه کردهاند؟ و ...
آقایان مربی آورده و با او قراردادی سه ساله بستهاند. در آن زمان ما عنوان کردیم مبلغ قرارداد چقدر است اما منکرش شده و مدعی شدند، شکایت میکنند اما امروز مبلغ و مدت قراردادش مشخص شده است. مسئولان باشگاه بایرن مونیخ با گواردیولا قرارداد سه ساله نبستهاند اما در پرسپولیس با سرمربی این تیم قرارداد سه ساله بسته شده است. شما شک نکنید این مربی از پرسپولیس نخواهد رفت، مگر اینکه عذرش را بخواهند و او هم طبعاً به دنبال آن خواهد بود که مابقی حق و حقوق خود را دریافت کند که در این زمینه حق با مربی است.
آقای مدیر! شما با چه استنادی با سرمربی تیم قرارداد سه ساله بستهای؟ شما که تجربه داشتی چرا گلمحمدی که خوب کار کرده بود را برکنار کردی؟ شما با گلمحمدی قطع همکاری کردی، چون تصمیمگیری برای ادامه همکاری با او دست شما نبود. به شما فشاری آوردند تا گل محمدی را برکنار کنی، فشارهای سادهای که چیز خاصی نبود اما تاب تحملش را نیاوردید! گلمحمدی با وجود اینکه نتایج بدی در پرسپولیس نگرفته بود، از این تیم جدا شد. متاسفانه باند همین آقایان باعث شد فشارهایی بر گلمحمدی وارد آید که در نهایت منجر به جدایی او از پرسپولیس شد.
در مورد استیلی هم اتفاقات به همین گونه رقم خورد. من فراموش نمیکنم در هفته دوم لیگ برتر و در بازی مقابل شاهین بوشهر عوامل همین آقایان در بوشهر، همان آقایی که آن زمان مدیرعامل شاهین بود و در واقع کارچاق کن آقایان، به گونهای عمل کرد که در همان روز با پلاکاردها و شعارهایی که دادند عملاً باعث شدند روحیه آقای استیلی و تیم تضعیف شود.
*با وجود تمام مشکلاتی که در لیگ برتر وجود داشت، فولاد خوزستان با هدایت حسین فرکی که از مربیان خوب و پاک فوتبال است، قهرمان شد و یحیی گلمحمدی به عنوان یک مربی جوان توانست با تیم نفت نتایج خوبی کسب کند. نظر شما در مورد این اتفاقات چیست؟
من هم با شما کاملاً هم عقیده هستم. آقای فرکی کاملاً شایسته بود که با تیم فولاد قهرمان لیگ برتر شود. فولاد تیمی سازمان یافته بوده و در سالهای اخیر جایگاه همه چیز در این تیم مشخص بوده است. باشگاه فولاد مدیری توانمند دارد که شاید خیلیها نام ایشان را ندانند اما کارش را بلد است. مدیرعامل فولاد به دنبال مصاحبه کردن نیست، بلکه به دنبال کار و تلاش برای موفقیت باشگاهش است. در این باشگاه آقای فرکی به همراه کادرفنی ارزنده و توانمند خود آقایان خداداد، سعداوی، سجادی و ... زحمت کشیدند و توانستند مزد زحمات خود را بگیرند که باید به آنها تبریک بگویم.
از سوی دیگر فکر میکنم یکی از کارهای بزرگ را یحیی گلمحمدی کرد که توانست تیم نفت تهران را در لیگ برتر به عنوان سوم برساند. نفت در حالی سوم شد که از حیث هزینه، مهره و داشتن تماشاگر با تیمهای مدعی قابل قیاس نبود. اینکه نفت سوم شد ثابت میکند در این تیم کاری ارزنده از سوی مدیریت باشگاه و شخص یحیی گلمحمدی صورت گرفته است.
*در مورد کشمکشی که بین فدراسیون فوتبال و باشگاههای ایرانی حاضر در لیگ قهرمانان آسیا بر سر حضور بازیکنان این تیمها در اردوی تیم ملی چه نظری دارید؟ در این بین حق با باشگاههاست یا تیم ملی؟
البته این عیب از کیروش نیست، بلکه از فدراسیون فوتبال است. فدراسیون فوتبال باید به عنوان متولی فوتبال کشور عمل کند نه اینکه ریش و قیچی را به دست کیروش بدهد. کیروش خوشبختانه از جایی آمده که مهد فوتبال حرفهای است. در فوتبال حرفهای نمیگویند وقتی تیمهای باشگاهی شما درگیر مسابقات باشگاهی در سطح قاره هستند، بازیکنان خود را به تیم ملی بدهید. بدون برو و برگرد در اینجا فقط حق با باشگاهها بود. اگر حق با تیم ملی بود، چرا آقای کیروش نتوانست دژاگه را از باشگاه فولام بگیرد، قوچاننژاد را از باشگاه چارلتون بگیرد و ...
الان که دیگر عهد دقیانوس نیست که بازیکنان را پیش از مسابقات مهم به اردو ببرند. خوشبختانه در کشور ما افراد تحصیلکرده در این زمینه خیلی زیاد هستند که با مسائل بدنسازی و علم تمرین به خوبی آشنا هستند. تا دلتان بخواهد در این زمینه کارشناس و متخصص داریم. اینجا همه میدانند یک تیم برای بازی حضور در مسابقاتی چون جام جهانی چطور آماده شود. این توجیه درست نیست که چون میزان دوندگی بازیکنان ما کم است بازیکنان باید به اردوی طولانی مدت بروند. خاطرم هست که یکی از روزنامهها وقتی به این نکته اشاره کرده بود که نکونام دوندگی کمی داشته و 4.5 کیلومتر دویده است، برافروخته شد و عنوان کرد که او نزدیک 10 کیلومتر دویده است.
شما یک تیم دیگر مثال بزنید که به مانند ایران از حالا به اردوی آمادهسازی رفته باشد. ما تمام ایام سال را خودمان و آقای کیروش از دست دادیم و حالا به فکر آماده سازی افتادهایم. در همین مدتی که کیروش سرمربی تیم ملی بوده چند بار به مرخصی رفته و در ایران نبوده است؟ واقعاً اگر کیروش علاقمند بود و همانطور که قبل از حضورش در ایران عنوان میشد بر فعالیت تیمهای ملی نظارت میکرد، امروز این مشکلات را داشتیم؟
حداقل کاری که کیروش میتوانست انجام دهد این بود که برنامهای را در اختیار باشگاهها قرار داده و از آنها بخواهند بر مبنای برنامهها و تاکتیکهای تیم ملی مراحل آمادهسازی خود را دنبال کنند. ایشان اما همین کار ابتدایی را هم نکرد. کیروش کسرِ شأنش بود که یک روز سر تمرین تیمها حاضر شود و بعضاً همکارانش را به محل تمرین تیمها میفرستاد. کیروش بیش از دو سال خردهای هم که در ایران بود، سر مسابقات تیمهای معدودی رفت و بعضاً دیدید که در آن دیدارها هم چرت میزد!
در کل اگر مشکلی هست من فدراسیون را مقصر میدانم و از کیروش ایراد نمیگیرم، چون فدراسیون است که در این زمینه سستی کرده و همه چیز را به سرمربی تیم ملی سپرده است. سرانجام تمام این کارها این شده است که تیم ملی با 10 بازیکن به اردوی آفریقای جنوبی رفته و پول مملکت را به این صورت از بین میرود. بازهم اینجا از کسی حساب و کتاب نمیکشد. متأسفانه کاری که باید اینجا در ایران انجام میدادیم، در آفریقای جنوبی صورت میگیرد. ما باید به بازیکنان تیم ملی استراحت داده و پس از آن از آنها تست میگرفتیم و براساس نتایج تستها برنامه آمادهسازی تیم مشخص میشد. متاسفانه این کارهای ضروری انجام نشد و من از تلویزیون دیدم بازیکنان در اردوی تیم ملی مشغول تمرینات بدنسازی هستند.
*اگر حرف خاصی مانده است، بفرمایید.
امیدوارم حالا که وزارت ورزش خیلی محکم پای خیلی مسائل ایستاده است، این راه را با درایت بیشتر و حمایت بیشتر رو به جلو ببرد، چرا که اگر این کار به سرانجام برسد بیشتر از همه به سود فوتبال و در نهایت ورزش کشور خواهد بود. من میدانم که دیگر رشتهها خیلی مظلوم واقع شدهاند که البته ناشی از توجه به فوتبال نیست، چرا که فوتبال پدیدهای است که در همه دنیا تماشاگر دارد و دوستش دارند و اسپانسرها از آن حمایت کرده و درآمدزاست اما در کشور ما اینطور نیست و در واقع منافع افراد در شلوغ بازی، این و آن را متهم کردن و داد و فریاد زدن است. اگر هرچیز روی حساب و کتاب باشد، دیگر آقای ایکس نمیتواند با مبالغ آنچنانی قرارداد ببندد و فک و فامیلش را هم بیاورد.
باز اين آقا قرصهاشو نخورده و اومده مصاحبه!!!!!!!!!!!!!!!
حتي حضور مربیان خارجی در باشگاههاي ورزشي كشور با عقد قراردادهای سرسام آور و کهکشانی باب ميل خود نيز در تیم های باشگاهي داخلی و یا ملی مي تازند و پس از تثبيت خواسته هايشان به تنهایی تصمیم می گیرند كه لیگ هاي ورزشي در مقاطعي از زمانهاي خاص مد نظر خودشان تعطیل نمايند و البته اکثر آنان مربیان پروازی می باشند.
بي شك با همین قراردادهای طوفاني در تيمهاي ورزشي مانند فوتبال ایران است که برخي از دست اندركاران تيمها و مربیان داخلی بدون هیچ دانش اندوخته ای از معرفت و بینش فرهنگی موجود در كشور خود، تنها به اين خاطر كه خود را همانند مربيان خارجي جلوه بدهند خواستار مالبغ نجومی از باشگاههای معروف در كشور مي شوند و توجيه شان هم اين است كه چون مربيان خارجي، مبالغ بالايي از باشگاههاي ورزشي كشور طلب مي كنند پس ما مربيان داخلي نيز مي بايست همانند آنان از پول ها و درآمدهايي كه بهره مند مي شوند بهره مند شويم .
متأسفانه با چنین بينش و نگرش بعضي از مربيان ورزشي و دست اندركاران باشگاههاي داخلي در كشور است كه به جای توجه به خود و تفکرات همنوعان اطرافیان در وطن خودشان و از همه مهمتر به دین و میهن خود كه در حقيقت مي بايست برای نجات آن سعی و تلاش فراوانی را بكنند، تنها و تنها به فكر پول و ثروت خود مي باشند و به واقعیت موجود در داخل كشور و آنچه كه در اطراف كشور خود مي گذرد توجه ندارند.
مربيان حرفه ای و دست اندركاران باشگاههاي ورزشي کشور چنانچه بخواهند با چنين طرز فكر و تفكر خود بدينگونه ادامه بدهند، در درجه اول بايد بدانند كه تمامي اختلافات حال حاضر باشگاهها حاصل از تأثيري پذيري فلسفة جعلي گونه و حكمت گول زننده مربيان خارجي است كه توانسته اند با پياده سازي افكار پوچ و بي هدف خود در ذهن هر يك از مربيان و دست اندركاران باشگاه هاي ورزشي داخلي، سرمایة كل باشگاه ها را كه همانا جوانان عضو تيم ها و همچنين اندوخته هاي مالي كشور مي باشند به باد فنا بدهند و البته با چنین تأثیرگذاري، مربیان داخلي و ديگر دست اندركاران باشگاه هاي ورزشی در داخل كشور نيز تمامي بازیکنان باشگاه ها و همينطور سرمايه آنجا را ملك شخصي خود مي دانند، بدون آنكه با ديد بازتر و بهتري به خطري كه در دنياي اطراف خود وجود دارد توجهي داشته باشند. با همین نگرش موجود و طرز تلقي در برخي از متوليان امور ورزش در كشور است كه منجر به بروز اختلافات در جامعه مي گردد و در نهايت كشور به نيستي و نابودي كشيده مي شود و اگر هم مدعي مي باشند که اینگونه نيستند تنها كافي است به مصاحبه هاي آنان دقت بهتري صورت گيرد. مربيان داخلي مسئوليت شكست تيمهاي خود چه در مسابقات داخلي و چه در مسابقات بين المللي را به گردن ديگران مي اندازند و اينكه حاضر نيستند كه شكست هاي خود را مردانه، با معرفت و بينش خاص فرهنگ در كشورشان كه از آن بي بهره مانده اند اعتراف نمايند و در ذهن بيانديشند كه هر شكستي مقدمه اي براي پيروزي است.
البته اين چنين افرادي در جامعه ايران به گونه اي ديگر تفكر دارند كه ممكن است با چنین اعترافي، ديگر آن موقعیتها و پول های كلان باد آورده را بدست نياورند. با چنین دیدگاه های سست بنيان كه در كالبد ورزش کشور ريشه دوانيده و آشفتگی ايجاد كرده است و البته همه امور نيز از دست مربيان داخلي و دست اندركاران باشگاه هاي كشور خارج گرديده و با اختلاف افكني هايي كه توسط مربيان خارجي صورت مي گيرد باز هم مجبور مي شوند كه تا بار ديگر به دامان همان مربیان خارجي بيافتند و تیم هايشان را چه در مسابقات داخلی و چه در مسابقات بين المللي و آنهم به سبك غربي به قهرماني برسانند و اگر هم هر كاري به هر طريق ممكن است و از دستشان برمي آيد تيم را به جام جهانی ببرند.
تعجب آورتر از همه اينها، متولیان ورزشي كشور نام باشگاه هاي خود را «باشگاه فرهنگی و ورزشی» ناميده اند. اما دریغ از يك فرهنگ غني و اصيل ديني و ميهني خود که بتوانند جهت جوانان عظيم عضو همان تیم، با همان شور و اشتياق و حس مسئوليت پذيري كه در نسل هاي گذشته ما وجود داشته است ايجاد كرده باشند تا جوانان ما نيز همانند يك ايراني مخلص و بي ريا كه به دين و فرهنگ كشور خود عشق بورزد عاشق بمانند و چنين عشقي را در تمامي مراحل زندگي خود قرار بدهند و در ادامه نيز با ادامه همين رفتار و منش ايراني بتوانند به ديگران تإثيرداشته باشند.
ما در ورزش ایران پهلوانان بسیاری داشته ایم که در معرفت، فتوت و مردانگي، زبانزد خاص و عام همه مردمان دنیا بوده اند مانند: پورياي ولي و جهان پهلوان غلامرضا تختي که روح هر دوي آنان شاد و قرين رحمت الهي بر آنان تداوم باد. كاش ديگراني نيز مانند مرحوم پرويز دهداري امروزه در ميان ما بودند و وزرش كشور و همينطور جوانان ميهن اسلامي ايران را به دانش معرفت هاي ديني و اخلاقي خود مي آراستند.
بسیاری از مردم هنوز به یاد دارند در دهه ۶۰ هجری خورشیدی و در کوران جنگ تحمیلی، فوتبالیستهای ایرانی كه به دلیل وضعیت جنگی از امکانات مالی و رفاهی برخوردار نبودند و با تعصب ديني و ميهني خود در میادین فوتبال، با تیمهای مرفه منطقه به ویژه کشورهای عربی که شریک دشمن بعثی در جنگ نابرابر با ما به شمار میرفتند روبرو مي شدند و مقامهای آسیايی مختلفی را بدست مي آوردند. اما متأسفانه از آغاز دهه ۹۰، فوتبال به نحو چشمگیری راه انحطاط را در پیش گرفت و انحراف از معیارهای ارزشی و فرهنگی و اخلاق اسلامی و ایرانی تنها شاخصه این دوره گرديده شد که رسانهها نیز در پدید آمدن آن نقش مهمی داشته اند. در سال ۱۳۹۰ لیگ برتر ایران که به نام «خلیج فارس» نامیده میشد بر پایه توافقي میان سازمان لیگ و یک شرکت مخابراتی اسپانسر مسابقات (...) تغییر نام داده شد. این اتفاق هنگامی رخ مي دهد كه کشورهای عربی و حامیان غربی آنها از مدتها پيش از تمامي امکانات برای تغییر نام خلیج فارس استفاده میکردند و هنوز هم براي چنين كاري تلاش مي كنند. تغییر نام معتبرترین لیگ فوتبال منطقه به هر قیمتی بود در قرارداد سازمان لیگ برتر با شرکت ... انجام گرديد. البته اينكار به هیچ عنوان از لحاظ معنوی و حیثیتی برای کشور پذیرفته نبود و به همین دلیل موضوع به مجلس شوراي اسلامي کشیده شد و با اعتراض کمیسیون فرهنگی مجلس راه میانهای در نظر گرفتند. اما این ماجرا و اغماض از آن، نشان مي دهد که شعارهای فرهنگی در خصوص فوتبال هيچ واقعیت درونی ندارد بلكه بدليل اقتصاد و پول نسبت به فرهنگ اصيل ديني و ميهني است كه مي بايست در فوتبال كشورمان نهادينه بشود کفه سنکین تری دارد. در سال ۱۳۹۰ مدیران باشگاههای بزرگ کشور پرده ديگري از گفتمان حاکم خود بر فوتبال را در مصاحبههایشان نشان مي دهند و ادبیاتی را که تنها نزد برخي از فوتبالیستها و هواداران عادی بوده و نزد ديگر مدیران نيز کمتر استفاده میشده است یا دستکم در برابر رسانهها از آن استفاده نمي شد در گفتاهايشان پديدار مي گردد.
مديران باشگاههای فوتبال ایران كه بيش از اين ادعاي فرهنگي بودن را داشتند و طبق یک سنت به هنگام ثبت باشگاهها پيشوند «فرهنگی و ورزشی» را در ابتدای نام باشگاه خود مي گذاشتند، در این سال در گفتارشان ادبیاتی را به کار بردند که پیش از این به هيچ عنوان شنیده نمیشد. نکته مهم تر اینکه كه این نوع ادبیات به طور همزمان به برنامههای تلویزیونی نيز راه پيدا كرد و حتی در برنامه هاي تلويزيوني ورزشي زشت شمرده نمي شد و با ذوق زدگی از آن استفاده مي گرديد. مانند اصطلاحات سوبله، چوبله به نشانه دریافت تعداد گلهای تيم ... در بازی با تیم ... یا...
در روز ۲۸ آبان ۱۳۹۰ پرده اي از فوتبال کشور ايران در برابر دیدگان ناباورانه میلیونها بیننده فوتبال بين بازي تيمهاي ... و ... به نمایش در آمد. شوخی جنسی دو بازیکن مطرح تيم ... که سابقه حضور درتیم ملی ایران را نيز داشتند در مقابل دیدگان عمومی و دوربینهای تلویزیونی جوّ سنگینی را در کشور بوجود آورد.
حتي رأی خفیف کمیته انضباطی نيز برای این دو بازیکن خاطی نشان داد که فاصله شعار تا عمل در فوتبال ما تنها به پسوند و يا پيشوند فرهنگی باشگاهها محدود شده است و هیچ نهادی هم نسبت به اصول ارزشهای فرهنگی جامعه در برابر جذابیتهای فوتبال و يا هیاهوهای پیرامون آن پایبند نمي باشند.
شور و حال تماشاگران در استاديوم ها و در خلال بازیها نيز حكايت ديگري دارد كه گاهي دست اندركاران ورزش در كشور آنان را در تمام دنيا تماشاگراني فهيم و دانا مي نامند و با افتخار مي گويند كه در هیچ كجای دنیا تماشاگراني نظير اينچنيني وجود ندارد و گاهي هم آنان را به خصوص در حين درگیریهاي بازي که البته در اكثر اوقات نيز توسط مربیان و یا ورزشکاران باشگاهها ايجاد مي شود و تماشاگران هیچ نقشی يا گناهي به جز تحریک شدن احساسات خود در آنرا ندارند «تماشاگر نما» خطاب شان مي كنند. در چنین شرایطی بدیهی است که وضعیت سکوها بهتر از درون زمین نخواهد گرديد. توهین همزمان هزاران نفر از بینندگان بازی ... و... که دسته جمعی شنیعترین ناسزاها را به داور مسابقه میدادند باعث گرديده شد که داور در اقدامی نادر و در دقایق پایانی، مسابقه را نیمه تمام رها کند و این در حالی بود که جریان کامل مسابقه و شعارهای بینندگان بصورت مستقیم از رادیو و تلویزیون پخش میشد. با چنین شرایطي لیگ برتر فوتبال ایران در طي چنين سالي به پایان رسيد، اما كماكان روند سقوط فوتبال از ارزشهای فرهنگی در جامعه ادامه يافت.
کمکاری بازیکنان برخی از باشگاهها که در گذشته به صورت شایعه مطرح مي گرديد، اما حالا در مصاحبههایشان نيز كه در برنامه هاي ورزشي تلويزيوني جنبه رسمی پيدا كرده است در برابر دوربین و در پاسخ به پرسش گزارشگر به صراحت عنوان میکنند که اگر باشگاههايشان به تعهدات مالی خود عمل نکنند مردم نيز نباید توقع بازی خوب از بازیکنان را داشته باشند! البته شهامت چنين بازیکناني در ریاکاری نبايستي نادیده گرفت چون مسلما" صراحت چنين سخناني نشان از ضعف بازي آنان دارد و در نزد اكثر بازیکنان فوتبال نيز به یک شغل اقتصادي در آمده است و در سر خود سوداي پول بيشتري را مي پرورانند بدون آنکه جنبههای فرهنگی ورزش كشور را در نظر داشته باشند. متأسفانه الگوی جوانان باشگاههای ورزشی كشور ما تنها اندوختن پول و ثروت به هر طریق ممکن شده است! چون اين نوع رفتار زشت و ناپسند را از مربيان داخلي خود ديده اند و الگو شده است و مربيان داخلي نيز از رفتار، گفتار و پندار مربيان كشورهاي خارجي تإثیر گرفته اند و در منش و كردار خود نيز وارد كرده اند.
اما مربيان خارجي به خوبی مي دانند كه تخم نفاق را چگونه در كشور ما جا بياندازند و آنرا نهادينه كنند. ما ايرانيان با تعارفات مخصوص خود مربیان خارجي را به داخل كشور مي آوريم تا آنها بتوانند با شيوه هاي نوين خود و در جهت به ثمر رسانيدن اهداف دولتهاي استكبار و استعماري كه در جهان كنوني به چپاول و غارت كشورهاي ضعيف مي پردازند و يكه تازي مي نمايند هر آنچه را كه دوست دارند انجام بدهند تا فرهنگ پوچ خود را بر ما ايرانيها غالب گردانند.
«آنگاه که سران و رقم درشت ها عذاب را بنگرند، از هواداران و فرمانبرداران خود بیزاری می جویند و اینچنین پیوند بین شان گسسته خواهد شد (سوره بقره آیه 166).»