گوناگون

رنانی: آیت‌الله طاهری سرمایه‌ای که ناتمام ماند

پارسینه: هرگاه از خيابان مصلاي اصفهان مي‌گذرم و چشمم به سازه‌هاي ناتمام مسجد مصلاي اصفهان مي‌افتد به ياد آيت‌الله سيد جلال الدين طاهري اصفهاني (كه رحمت خدا بر او باد) مي‌افتم. سرنوشت اين بنا و سرنوشت آيت‌الله، شباهت عجيبي به هم دارند.

اعتماد: نمي‌دانم چرا اين خاك و مردمانش، تا اين پايه سرمايه‌كشند. مسجد مصلي، مسجدي تاريخي و خاكي بود كه تاريخي به درازاي تخت فولاد اصفهان داشت. مسجدي باشكوه به وسعت چند هكتار با ديوارهاي خاكي، كف خاكي و رواق‌هاي خشت‌وگلي و همين خاكي بودن همه‌چيز و همه جاي مسجد بود كه به آن شكوه مي‌داد. در ماه‌هاي انقلاب اين مسجد ميعادگاه انقلاب در شهراصفهان بود و البته اين مسجد با نام آيت‌الله طاهري گره خورده بود كه نمازجمعه‌هاي آتشينش را در آن برگزار مي‌كرد. هنوز خاطرم هست روزي كه از زندان آزاد شده بود و برفراز دست مردم به اين مسجد وارد شد.


امروز اما آن مسجد در تسخير سازه‌هاي سيماني و فلزي، سادگي و شكوه خود را از دست داده است و اين سازه‌هاي ناتمام كه كم‌كم خودشان دارند تاريخي مي‌شوند به نمادي از «ناتمامي همه‌چيز» در سال‌هاي پس از انقلاب تبديل شده‌اند. بودجه عظيمي صرف سرمايه‌گذاري در اين مسجد شد و اكنون به علت بي‌تدبيري يا بي‌بودجه‌يي يا... اين سازه عظيم سال‌هاست تقريبا رها شده است. همان سرنوشتي كه عينا بر سر آيت‌الله طاهري رفت.

آيت‌الله طاهري هم در اصفهان سرمايه نماديني بود كه ناتمام ماند. پروژه عظيمي كه همين عظمتش موجب شد خيلي‌ها در برابرش كم بياورند.

خيلي تخريبش كردند اما اين سازه آنقدر عظيم بود كه هر چه تيشه خورد نه تنها تكان نخوردكه صيقل يافت و دريغ كه ما مردمان عادت داريم كه چه هزينه‌ها و چه سرمايه‌ها بنا كنيم و بعد خودمان در نخستين فرصت كه احساس كرديم ديگر آن سرمايه‌ها به كارمان نمي‌آيند يا در راستاي منافع ما نيستند دست به تخريب‌شان ببريم، بدون آنكه فكر كنيم اينها سرمايه‌هاي ملي و نمادين هستند و عينا بسان ميدان نقش جهان و تخت جمشيد بايد محافظت‌شان كنيم.

تشكيل يك سرمايه نمادين، بسيار هزينه بر و زمانبر است. به راحتي يك سرمايه نمادين شكل نمي‌گيرد كه اجازه بدهيم به راحتي تخريب شود. راستي چرا يادم رفت اول مفهوم «سرمايه نمادين» را معرفي كنم؟

هر گاه يك سرمايه اقتصادي، مثل يك ساختمان، يك ميدان يا يك مجسمه، يا يك سرمايه فرهنگي مثل يك تابلوي نقاشي، يا يك سرمايه انساني مثل يك استاد، يك پزشك، يك مرجع، يك مخترع، يك هنرمند، يك موسيقيدان و يك ورزشكار به مرز شهرت همراه با احترام و افتخار برسد، تبديل مي‌شود به يك سرمايه نمادين.

ويژگي آن چيست؟ وقتي كه يك سرمايه اقتصادي يا انساني يا فرهنگي به يك سرمايه نمادين تبديل مي‌شود، توانايي آن را دارد كه ساير سرمايه‌هاي آن جامعه را دور هم جمع بكند، انباشت كند و به همكاري وادارد و از انباشت و همكاري آن سرمايه‌ها براي آن جامعه ارزش‌هاي تازه ايجاد كند و فرصت‌هاي تازه‌يي بيافريند. اينها كاركردهاي سرمايه‌هاي نمادين درزمان‌هاي عادي است. اما در زمان‌هاي بحران يعني زماني‌كه جامعه بي‌ثبات مي‌شود و اوضاع به هم مي‌ريزد، اين سرمايه‌ها مي‌توانند مانند يك لنگر كشتي، جامعه را باثبات نگه دارند. شكل‌گيري اين سرمايه‌ها زمان زيادي مي‌برد.

ميدان نقش جهان، پل خواجو يا سي و سه پل كه در گذشته سرمايه‌هاي اقتصادي بوده‌اند امروز براي ما سرمايه‌هاي نمادين هستند. مولوي، حافظ، فردوسي و سعدي كه در گذشته سرمايه‌هاي فرهنگي اين جامعه بوده‌اند امروزه تبديل به سرمايه نمادين شده‌اند. يا مصدق، اميركبير، ‌شريعتي و امثال آنها سرمايه‌هاي انساني و سياسي بوده‌اند كه اكنون براي جامعه ما سرمايه نمادين شده‌اند.

در بين هنرمندان زنده استاد شجريان و استاد فرشچيان نمونه‌هاي هنرمنداني هستند كه به سرمايه‌هاي نمادين تبديل شده‌اند. سرمايه‌هاي نمادين مي‌توانندهم در سطح خانواده، هم در سطح محلي، هم در سطح منطقه و هم در سطح ملي و بين‌المللي توليد شوند.

آيت‌الله طاهري، يكي از شخصيت‌هايي بود كه ظرفيتش در سطح يك سرمايه نمادين ملي بود. اما او ايثار كرد و در اصفهان ماند وبا پيروزي انقلاب به تهران مهاجرت نكرد، در حالي كه مي‌توانست با رفتن به تهران جايگاه بالايي در حكومت بگيرد يا با فعاليت در سطح ملي به سرمايه نمادين ملي تبديل شود. اما او چشم از همه مقامات شست و در اصفهان ماند و به راه خويش - راهي كه درست مي‌دانست - رفت و دريغ كه فعالان سياسي و مدني اصفهان، روشنفكران و ديگر كساني كه با ايشان در ارتباط بودند، نتوانستند به نحو مطلوبي از اين سرمايه نمادين بهره ببرند.

آيت‌الله طاهري از معدود شخصيت‌هاي سياسي بعد از انقلاب بود كه نه تنها هيچ بهره‌برداري اقتصادي از انقلاب نكرد بلكه بخش بزرگي از سرمايه و دارايي خود را كه از اجدادش به ارث رسيده بود صرف انقلاب و پس از انقلاب صرف امور خيريه كرد. نادرند چنين شخصيت‌هايي كه از رانت انقلاب بهره نبردند و زندگي و سرمايه‌هاي شخصي خود را نيزخرج مردم كردند.

اوهم به لحاظ شخصيتي و وجودي وهم از نظر اجتماعي، ظرفيت‌هاي برجسته‌يي داشت كه او را به سرمايه‌يي نمادين تبديل كرد. اما از يك طرف بي‌توجهي نخبگان شهراصفهان به اين سرمايه عظيم نمادين، از طرف ديگر جدي نگرفتن اين سرمايه نمادين از طرف خودشان و از سوي ديگر نيز بداخلاقي و بي‌اخلاقي مخالفان و منتقدان ايشان، باعث شد كه از ظرفيت‌هاي ايشان در حداكثر ممكن استفاده نشود و اين سرمايه نمادين به نحو مطلوبي براي توسعه و ارتقاي جامعه مدني و نظام سياسي كشور و اخلاق و رفتار شهروندان استان اصفهان استفاده نشود.

سرمايه نمادين زماني مفيد است كه مورد استفاده قرار بگيردو در معرض استفاده قرار بگيرد. پل خواجو يا ميدان نقش جهان زماني مي‌تواند مفيد باشد و ارزش اقتصادي دارد كه مورد بازديد توريست‌هاي داخلي و خارجي قرار بگيرد.

اگر دور ميدان نقش جهان ديوار بكشيم ارزش اقتصادي و اجتماعي آن از دست مي‌رود و به نوعي از يادها مي‌رود. شخصيت‌هاي نمادين هم همين‌گونه هستند. اگر از شخصيت‌هاي نمادين در جايگاه خود به صورت متناوب استفاده نشود، كم‌كم از سرمايه آنها كاسته مي‌شود. سرمايه نمادين آيت‌الله طاهري از قبل از انقلاب شروع به شكل گرفتن كرد و با منصوب شدن به عنوان امام جمعه اصفهان، با اعتماد مردم و انتخاب شدن به عنوان عضو خبرگان رهبري توسط مردم اصفهان، اين سرمايه انباشت شد.

درسي كه از زندگي آيت‌الله طاهري مي‌توان گرفت اين است كه چهره‌هاي برجسته در تصميمات اجتماعي خود خيلي بايد مراقبت كنند و سرمايه اجتماعي و نمادين خود را به مثابه يك سرمايه شخصي نبينند كه با آن هر كاري مي‌توانند بكنند. سرمايه‌هاي نمادين محصول اقدام جمعي مردمان يك جامعه است و بنابراين با آنها نبايد به عنوان سرمايه‌هاي شخصي برخورد كنيم.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار