گوناگون

تک-صدایی در تیمِ متوسط!

تک-صدایی در تیمِ متوسط!

پارسینه: هرچه متوسطِ کیفیت بازیکنان تیم پایین‌تر باشد؛ ضرورتِ تک-صدایی در رختکن بیشتر می‌شود. در رختکنِ ایرانِ 2014 بازیکنانی در کلاسِ خداداد عزیزی و علی کریمی و علی دایی و مهدوی‌کیا حضور ندارند.

تیمی که توان کیفی بازیکنان‌اش بالا نیست؛ ضرورت دارد که سرمربی‌اش نگاهِ تاکتیکیِ روشن داشته باشد و تسلط‌ بر جزئیات را حفظ کند. در تیم‌های بزرگ سرمربی بخشی از وظایف‌اش و بخشی از حضورِ خودش را به بازیکنانِ بزرگ‌اش محول می‌کند. چنانکه فرگوسن، روی کین را سرمربیِ منچستریونایتد توی زمین توصیف می‌کرد.

در این مقیاس، ستاره‌ها به خود-کنترلی می‌رسند. کیفیتِ بالای نیروی انسانی، ایجادِ خود-کنترلی در میانِ نیروهای باکیفیت می‌کند. در ایران 2014 اما خود-کنترلیِ بازیکن از نظر فنی، موضوعیت ندارد. سرمربی است که بر جزئیاتِ بیرون و داخلِ زمین کنترل دارد. تک-صدایی در برخی تیم‌ های بزرگ مخرب است اما در تیم‌های کوچک، ایجادِ انسجام می‌کند. کیروش رسانه‌ها را چنان دور از تیم ملی نگه داشته که تا 30 دقیقه پیش از آغاز بازی با نیجریه، خبرنگارانِ حاضر در برزیل هم خبر دقیق از ترکیب اصلی ایران نداشتند. در ایران 1998 چنین رفتاری از سوی جلال طالبی جواب نمی‌داد.

در آن تیم مهدوی‌کیا و عابدزاده و باقری و خداداد و دایی کیفیتِ کنترلِ تیم و جهت-دهی به کارِ تیم همچون کادرفنی توی زمین را داشتند. در چنین تیمی قدرت بی‌آنکه سرمربی تصمیم بگیرد؛ توزیع می‌شود. قدرت توزیع می‌شود میانِ سرمربی و چند ستاره. نتیجه این می‌شود که ستاره‌ها خود-کنترل می‌شوند و همبازیانِ خود را نیز در جریان بازی کنترل می‌کنند.

ایرانِ 2014 چنین تیمی نیست و کیروش در رختکنِ ایران و حتا مقابل رسانه‌ها، به تک-صدایی رسیده است. رسانه‌ها کلماتِ ویژه از بازیکنانِ ایران نمی‌شنوند، آنچنانکه هیچ بازیکنی در جریان مسابقه تک-نوازی نمی‌کند. پرسش: این روشِ مدیریتی-فنی که کیروش در ایران اجرا کرده و می‌کند؛ روشِ مناسبی است یا نه؟

تا امروز مناسب بوده و جواب داده است. ایران 2014 یک تیم متوسط است. در این‌جور تیم‌ها «چسبندگی» مهمتر از «فردیت» می‌شود. کلمه‌ی چسبندگی خودش برگردانِ فنی دارد؛ «برای یکدیگر بازی کردن.» وقتی تعداد دریبل‌زن‌ها و تکنیکی‌ها کم می‌شود؛ برای هم بازی کردن و پوشش دادنِ هم‌تیمی، اقتصادی‌ترین روش بازی برای نزدیک شدن به موفقیت است. در فوتبال فقرا باید به هم چسبنده بازی کنند تا سطح مقاومت‌شان برابرِ تیم‌های بزرگ بالا برود؛ آنچه اتلتیکومادرید مقابل بارسا و رئال مادرید انجام می‌داد و آنچه یونان 2004 مقابل فرانسه و پرتغال انجام داد.

تاکید روی فوتبالِ دفاعی نیست؛ روی کنترلِ کاملِ رفتارِ تیم بیرون و داخلِ زمین، از سوی سرمربی است.

در این روزها بازیکنانِ تیم ملی خود را با روشِ مدیریتی-فنی کیروش تطبیق داده‌اند. و به واسطه‌ی حضورِ یک رئیس که قدرت‌اش را توزیع نکرده؛ هم‌بسته شده‌اند. هنوز اما برخی رسانه‌ها و منتقدان به روشِ کیروش معترض هستند. برخی منتقدان حتا رفتارِ عمومیِ کیروش را توهین به جامعه‌ی فوتبالِ ایران می‌دانند. نقد، حقِ روزنامه‌نگار و کارشناس است.

شاید ایران با اختلافِ گل بالا به آرژانتین ببازد. روشِ مدیریتی-فنی کیروش را اما می‌توانیم بیرون از چارچوبِ نتایج ایران در جام جهانی هم بررسی کنیم. کیروش تا امروز در جامعه‌یی که در آن اتوریته‌ی سرمربی از علم و آگاهی‌اش نمی‌آید و از رفتارِ قهری و جَنَم‌اش می‌آید؛ موفق شده تیم ملی را همبسته نگه دارد.

در فرهنگِ فوتبالِ ایران وقتی خبر می‌رسد که برانکو در پایان جام جهانی دیگر سرمربی تیم نیست؛ یکی لگد به ساک پزشکی می‌زند و یکی مشت به دیوار می‌کوبد. در این فرهنگ، ما به تیمی رسیده‌ایم که دریبل‌زن ندارد، تک-نواز ندارد و سرمربی در تکنیک یا توانِ فنیِ هیچ بازیکنی جلوه‌گر نیست؛ اما تیم، خودِ سرمربی است.

فرزاد حبیب اللهی

ارسال نظر

  • نوید

    از نظر فنی تیم ملی چکده ای از بازیکنان باشگاهی است امسال از نظر کیفی شاهد بدترن دوره از ادوار لیگ بودیم سمبل بازیها بین استقلال و پرسپولیس هم که صفر صفر مساوی شد پس توقع بیشتری نمیرفت که تیم ملی هم نماد باشگاههای پرطرفدار فوتبال کشور باشه دعوت نکردنه علی کریمی خط خوردنه خلعتبری تنها بازیکن انفجاری ایران یا پدیده لیگ هم نشان از این داره که بعضی بازیکنان که می تونن اسپانیولی بفهمن و صحبت کنن روی تصمیم سرمربی تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم دارند پس تیمه ما همچنان دارای بازیکن محوری در شکل دیگریه شاید ده دقیقه آخر وجود کریمی در زمین تاثیریدر روند بازی می گذاشت یا بگذاره تصور کنین دقیقه 87 بازی با نیجریه کریمی دریبل زن تو بود یا خلعتبری سرعتی شاید دمیکلیس دفاع میانی آرژانتین که با کریمی تو بایرن همبازی بود از دریبل زنیهای کریم جلوی هموطنای مغرورش تعریف می کرد و میگفت شماره 8 ایران یک اسطورست که الان رو نیمکته یا مارادونا که یک فصل از خلعتبری تعریف می کرد و باهاش کار می کرد یه توضیحی غیر مستقیم در مورد اون در اردوی رژانتین پخش می کرد تصور کنید در اینصورت شاید از نظر روحی یه کم تاثیر در شکل بازی آرژانتین داشت که الان با ادعا نگن که ما باید با سه مهاجم بازی کنیم (یک استقلالی)

  • امیر

    الان تو رسانه های جهان تنها کسی که دیده میشه خودشه.البته درست هم هست اما نباید این طوری رفتار کنه که تمام بازیکنا بوقن و اون فقط می فهمه و حرفه ای هست

  • علی 2

    چقدر کم منفی دادید به .... علی

  • ناشناس

    طبق پیش بینی تلویزیون که به بیرون درز کرد باید تیم ایران می باخت تا خیال عده ای راحت می شد!

    ظاهرا عده ای نمی توانند یک تیم حرفه ای را ببینند و در ضمن به این واقعیت هم توجه نمی کنند که تیم ما برزیل نیست.

    کدام یک از بازیکن های ما در لیگهای برتر انگلیس و آلمان و...بازی می کنند که توقع بازی در حد مسی و رونالدو و بکهام دارند؟!

    متاسفانه این هم باب شده است که همیشه تقصیر را به گردن مربی بیندازیم و کی روس هم مثل قطبی و دیگران که موقع رفتنشان همه تقصیر ها به گردنها آنها انداخته شد.

    غافل از اینکه فوتبال ما
    مشکلات اساسی و ساختاری دارد و هنوز این فوتبال با استانداردهای حرفه ای فاصله خیلی زیادی دارد.

  • علی

    در این فوتبال رو باید گل گرفت.یه عده بچه پرو و جلف و بی اخلاق و پول پرست و دودی شدند اسطوره ایران.حیف از میلیاردها میلیارد پولی که صرف این بی مصرفها میشه.

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت پارسینه هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد