گوناگون

الله کرم: نفوذی ها به ابطحی حمله کردند

حسین الله کرم که دوره ماموریتش در خاج از کشور پایان یافته و هم اینک در داخل کشور به سر می برد، با حوصله به سوالات خبرنگار خبرآنلاین در باره گذشته انصار حزب الله ، اتفاقات 10-12 سال اخیر و فضای سیاسی امروز جامعه جواب داد.

فرمانده جوان سپاه گیلان غرب می‌گوید این اسم یادگاری دوران حضورش تا پایان دفاع مقدس در مناطق جنگی است. «حاج حسین الله کرم» را همه به عنوان منتقد اصلی دولت اصلاحات می‌شناسند ولی با وجود حمایت از محمود احمدی‌نژاد در انتخابات، انتقادهایی نیز دارد که صلاح نمی‌داند رسانه‌ای شان کند.

می‌گوید همراه با سایر نیروهای حزب اللهی هر کجا که می‌دید آرمان‌های انقلاب و اسلام در معرض تهدید قرار دارد آنجا حاضر می‌شد ولی با سرکارآمدن دولت همفکر خود کمتر مجال یافت تا سیاست‌های دولت را به نقد بنشیند. الله کرم که دیرزمانی نیست از ماموریت خارج از کشور بازگشته در جدید‌ترین اظهارنظر شهردار تهران را از دم انتقاد گذراند و به صورت رسمی استارت حضور مجدد خود در عرصه سیاسی را زد. وی در عصر یک روز بهاری در یکی از محله‌های جنوب شهر تهران، در منزلش پذیرای «خبر» شد تا بیشتر راجع به فعالیت جریان انصار حزب الله توضیح دهد.

اهداف جریان‌های حزب اللهی که شما نقش مهمی در تشکیل آن داشته‌اید چه بود؟ اولویت شما چه بوده است؟

هدف اصلی گروه‌ها و جریان‌های حزب اللهی عمدتا در چهارچوب دفاع از ارزش‌ها می‌باشد. استمرار ارزش‌های انقلابی و دفاع مقدس در دو دیدگاه کلی قرار دارد از این رو به نظر می‌آمد که باید یکی از آنها را بیشتر مورد توجه قرار دهیم. این ارزش‌ها پس از دفاع مقدس بر اساس بازتولید ارزش‌ها و یا بازتعریف ارزشها از سوی دو جریان مطرح شد. بازتولید ارزش‌ها اساساً تغییری در ماهیت ارزش‌ها را قائل نبود. این در حالی است که در بازتعریف ارزش‌ها نه تنها در ماهیت ارزش‌ها تغییر ایجاد می‌شد بلکه دچار نسبی گرایی نیز می‌گردید. به عنوان مثال می‌توان از ارزشی به عنوان ساده زیستی نام برد که بازتولید آن در دوران انقلاب را می‌توان در امام راحل و شهید رجایی جست‌وجو کرد. در آن دوران شهید رجایی لباسی به تن داشت که شبیه آن در جبهه‌ها بر تن بسیجی‌ها و نیروهای رزمنده دیده می‌شد. اگر نیروهای رزمنده پیراهن خاکی بر تن داشتند شهید رجایی نیز به همان ترتیب لباسی بر تن داشت که حداقل ماهیت‌اش خاکی بود. یعنی اگر فردی از طبقه پایین لباس او را می‌دید دچار غبطه نمی‌شد. این وضعیت پس از دوران دفاع مقدس نیز قابل بازتولید بود ولی به آن توجه نشد. البته در دوران اسلام خواهی و عدالت گرایی آقای احمدی‌نژاد ما با کاپشن کم ارزش ایشان به یاد پیراهن خاکی بسیجی‌ها و یا لباس ساده شهید رجایی افتادیم.

دیدگاه دیگر که معتقد به بازتعریف ارزش‌های دوران انقلاب و دفاع مقدس است دچار تأثیر مشهورات زمانه شده و در بازتعریف ارزش‌ها گرفتار نوعی نسبی گرایی نیز گردید. اگر به همین مثال ساده زیستی توجه کنید متوجه خواهید شد که رزمندگانی نیز بعد از دفاع مقدس آمدند و لباس خاکی بسیجی را با کت و شلوار‌های چند صد هزار تومانی تعویض کردند و آن را در راستای مدیریت جدید، مدرن و یا مورد نیاز جامعه تعریف کردند. آنها معتقدند زندگی شهری و مدیریت سیاسی، اجتماعی امکان آن نوع ساده زیستی را نمی‌دهد از این رو با حفظ تفکر ارزشی می‌توان ساده زیستی را با نوعی تجمل و اشرافی گری جایگذین نمود تا کارها سرعت گرفته و پیش رود. این دیدگاه وقتی از سوی افراد متعدد و مختلف از رزمندگان بازتعریف می‌شود دچار نوعی نسبی گرایی نیز می‌گردد. به طوری که برخی برای ساده زیستی مدرن سقف و برخی یک کف قایل‌اند که در این وضعیت تعاریف متعدد‌تر نیز ایجاد شد. هر نوع از این تغییرات در دیدگان مردم طبقه پایین ایجاد نوعی غبطه کرد.

در این میان جریان‌های حزب اللهی در پی حفظ دیدگاه جبهه‌ای خود در چهارچوب دفاع از ارزش‌ها و بازتولید آن به شکلی که در ماهیت آن ارزش تغییری ایجاد نشود، تلاش دارند. هرچند که برخی آن ارزش‌ها را به ناکارآمدی در جامعه سیاسی و اجتماعی متهم نمایند.

جناب عالی از چه زمان وارد جریان‌های حزب اللهی شدید؟

با پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری بلوا، آشوب و برهم زدن نظم جامعه از سوی گروه‌هایی که عمدتا از سوی قدرت‌هایی حاکم در غرب و شرق حمایت می‌شدند جریان‌های مردمی نیز به صحنه آمدند. این جانب نیز طی این دوران به گروه‌های مردمی پیوستم.

مهم‌ترین شکل از جریان‌های حزب اللهی که به صورت تقریباً سازماندهی شده به صحنه سیاسی اجتماعی آمدند به دورانی باز می‌گرد که جبهه ملی، حزب ایران و گروه‌های وابسته جریان ملی گرایی در اعتراض به لایحه قصاص از مردم خواستند که در میدان بهارستان تجمع کنند. در این هنگام امام راحل آنها را مرتد اعلام نمود و راهپیمایی از سوی جریان حزب الله بر ضد جریان مرتد شکل گرفت و شعار «ملی‌ها کوش اند، تو سوراخ موش اند» سر داده شد. در مرحله بعد باید اشاره به شفاف شدن ماهیت نفاق گروهک موسوم به مجاهدین خلق نمایم که موجب بهم چسبیدگی بیشتر گروهای مردمی برای دفاع از ارزش‌های انقلابی و اسلامی شد. این جریان‌ها که موسوم به حزب الله بودند در مقابل لانه جاسوسی به حمایت از دانشجویان انقلابی پرداخته و شب‌ها تا صبح به پاسداری از لانه می‌پرداختند. اوج شکل‌گیری گروه‌های حزب اللهی به حادثه 14 اسفند سال 59 در دانشگاه تهران و کودتای خرداد 1360 منافقین بود که به پیروزی حزب الله منجر شد.

جالب است که گروهک‌های نفاق چپ گرا و راست گرا در آن دوران حزب الله را مرتجع و چماقدار معرفی می‌کردند که البته مردم از این ترفندها آگاه بوده و هرگز این مطالب را نمی‌پذیرفتند. بلکه افراد و جریان‌های حزب اللهی را افرادی از خود گذشته و ایثارگر می‌دانستند. لازم به ذکر است که آقای هادی غفاری نیز سردمدار یکی از جریان‌های حزب اللهی در این دوران به شمار می‌رفت.

از این دوران به بعد بود که جریان‌های حزب اللهی به سوی جبهه‌ها شتافتند و به خلق عملیات‌های بازی دراز، حصر آبادان، عملیات تنگه چزابه، شیاکو وعملیات ارتفاعات مریوان و پاوه پرداختند. البته در دوران دفاع مقدس گروه‌هایی نیز تحت عنوان حزب الله در تهران اقدام به مقابله با بدحجابی می‌کردند که به دلیل اهمیت جنگ با مخالفت امام راحل روبه‌رو شدند.

با پایان دوران دفاع مقدس جامعه با دیدگاهی از سوی دولت روبه‌رو شد که منطبق بر توسعه اقتصادی شتابان بود که طی آن نگاه معنوی و آسمانی دوران دفاع مقدس به دیدگاه زمینی و دنیاگرا تبدیل شد. گرچه ما مخالف دیدگاه تک بعدی آخرت گرایی محض و یا دنیا گرایی محض هستیم و معتقدیم دوران دفاع مقدس معنویت محور بود و در کنار آن به حل مسائل اقتصادی اجتماعی مردم نگاه ویژه داشت.

به هر حال در این دوران ما با استحاله ارزش‌ها روبه‌رو هستیم به طوری که ارزش‌های دوران انقلاب و دفاع مقدس به صورتی بازتعریف شد که ماهیت ارزش‌ها تغییر کرد. به عنوان مثال عدالت گرایی در استراتژی توسعه شتابان به هیچ وجه دیده نمی‌شد. از سوی دیگر ترویج اباحی گری در فرهنگ نیز سرعت گرفت. البته همه می‌دانند جامعه سرمایه محور به دنبال فرهنگ اباحی گری خواهد رفت. به این ترتیب انصار حزب الله در سال‌های 1371 و 72 تشکیل شد تا با حضور در صحنه مخالفت خود را با فرهنگ اباحه و فاصله طبقاتی ناشی از توسعه اقتصادی شتابان اعلام نموده و از عدالت خواهی دفاع کند.

در دوران دوم خرداد هجمه زیادی از سوی رسانه‌ها و حتی چهره‌های دولتی علیه جریان انصار حزب الله شکل گرفت و چهره‌های شاخص این جریان که یکی از آنها شما هستید متهم به دخالت دادن لباس شخصی‌ها علیه دولت و امور دیگر بودید. سؤال من از شما این است که این لباس شخصی‌ها و گروه فشار چه کسانی بودند و چه رابطه‌ای با انصار حزب الله داشتند؟

دولت دوران دوم خرداد از شعارهای مختلفی از آزادی خواهی غربی، توسعه سیاسی، جامعه مدنی تا تداوم تفکر خط امامی موسوم به عدالت گرایی و ضد استکباری را در خود جای داده بود. رهبران فکری متعدد و خط و مشی‌های گوناگون از 18 گروه نا متاجنس در این دولت گرد آمده بودند که هر یک خواسته‌های خود را بیان می‌کردند به طوری که همین خواسته‌های متفاوت عامل سقوط آنها شد. از این رو آنها همواره در پی دگرسازی بودند تا از طریق مقابله با آن انسجام درونی را حفظ کنند. یکی از این دگرسازی‌ها جریان‌های حزب اللهی بودند که از دیدگاه آنها باید لباس شخصی‌ها و گروه فشار را تشکیل دهند تا هر نه روز یک بحران از ذهنیت به عین کشیده شود. به هر حال از آنجا که شما پیرامون لباس شخصی‌ها سؤال کردید من این سؤال را در حادثه کوی دانشگاه مورد بررسی قرار می‌دهم.

در حادثه کوی دانشگاه اولین دسته از لباس شخصی‌ها دانشجویان معترض هستند. این در حالی است که دسته دوم از دانشجویان نیز در حواشی آنها هستند که اعتراضی ندارند و فقط تماشاچی‌اند. دسته سوم از دانشجویان را مخالفین دسته اول تشکیل می‌دهند که می‌تواند بسیجی‌ها در آن جای بگیرند. دسته چهارم از لباس شخصی‌ها خود شما خبرنگاران هستید. این در حالی است که دسته پنجم از لباس شخصی‌ها را عکاسان همکار شما تشکیل می‌دادند. ششمین و هفتمین دسته از لباس شخصی‌ها را مردم محله از تماشاچی تا اقدام گر و پناه دهنگان هستند که از طرفین حمایت و پشتیبانی به عمل می‌آورند. نیروهای وزارت کشور، اطلاعات ناجا و اطلاعات قرارگاه ثارالله هشتمین، نهمین و دهمین گروه از لباس شخصی‌ها را تشکیل می‌دادند. صرف نظر از عوامل خدماتی و نظارتی کوی دانشگاه تهران می‌توان از منافقین و عوامل دشمن نیز نام برد که برای به خشونت کشاندن این اعتراضات به جمع دانشجویان پیوستند. در این میان می‌توان از نیروهای حزب اللهی تحت عنوان گروه فشار نیز نام برد تا سناریوی دوم خردادی‌ها نیز به وقوع بپیوندد. این در حالی است که این گروه‌ها در میان خود دو دسته نفوذی و خودسر نیز دارند. بنابراین فکر می‌کنم از این 15 دسته لباس شخصی، منظور گروهی از حزب الله است که اساساً در کوی حضور نداشتند، زیرا تحلیل بنده در آن زمان مبنی بر دست ساز بودن حادثه کوی دانشگاه از سوی دست اندرکاران روزنامه سلام بود که با چاپ نامه ی سعید امامی سرمنشا این حرکت بودند. از این رو با حضور هر گونه نیروی حزب اللهی در حادثه کوی به شدت مخالف بودم. اما همانطور که گفتم سناریوی دگر‌سازی نیازمند این بود که ما در کوی حضور پیدا کنیم و اگر حضور نیابیم با تبلیغات آن را حضور یافته تلقی دهند.

آقای الله کرم! فکر می‌کنید در حوادث یک سال گذشته نیز نیروهای خودسر و نفوذی وجود داشته اند؟

نیروهای نفوذی از سوی گروه‌های سیاسی به جریان‌های حزب اللهی وارد می‌شدند تا تفکر جریان دگرسازی را با ایجاد آشوب و درگیری تحقق بخشند. این در حالی است نیروهای حزب اللهی خودسر از طریق تحریک احساسات به نیروهای نفوذی می‌پیوستند. از این رو دو شکل از نیروهای حزب اللهی می‌تواند در حال حاضر هم به وجود آید. به عنوان مثال برخوردی که آقای ابطحی معتقد است اخیراً در شهر ری با وی صورت گرفته در این چهارچوب قابل ارزیابی است.

یعنی نیروهای انصار که شما یکی از رهبران این جریان هستید در حادثه کوی دانشگاه تهران و حوادث مشابه که منسوب به این جریان است حضور نداشتند؟

اساساً جریان‌های حزب اللهی زمانی به صحنه‌های سیاسی اجتماعی کشیده می‌شوند که رقابت یا درگیری سیاسی میان گروه‌های داخلی به همسویی یکی از این گروه‌ها با دشمن خارجی کشیده شده باشد. از آنجا که در کوی دانشگاه تهران این نوع از تنازع سیاسی میان گروه‌های داخلی توسط گروه‌های فشار هر یک از طرفین بود نیروهای حزب اللهی در آن شرکت نکردند. البته تداوم آن که منازعات به اردوکشی خیابانی تبدیل شد و محلی برای حضور نیروهای ضد انقلاب، سلطنت طلب، منافقین و غیره ایجاد شد، نیروهای حزب اللهی نیز به صحنه آمدند.

واکنش شما در خصوص حادثه کوی دانشگاه و حوادث مشابه که نیروهای انصار متهم به دخالت شده بودند چه بود؟ و اکنون که به عنوان یک استاد دانشگاه مشغول تدریس هستید از حادثه کوی دانشگاه سال گذشته چه ارزیابی دارید؟

واکنش جریان‌های حزب اللهی به صورت بیانیه منتشر می‌شود و در اختیار گروه‌های سیاسی، خبرگزاری‌ها و سایت‌ها قرار می‌گرفت و این گروه‌ها و یا دولت وقت بر مقتضای اندیشه و عملکرد خود از آن استفاده می‌کردند. در مورد ادامه سؤال عرض کنم که حادثه اخیر کوی جزیی از جریان فتنه می‌باشد و تحلیل بنده این است که آشوب و بلواهای خیابانی عمدتا از سوی افراد ضد انقلاب، جاسوس‌های هدایت شده، منافقین، سلطنت طلب‌ها و ملی گرایان مرتد و سکولار ایجاد و از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی موساد اسرائیل، ‌ام‌ای شش انگلیس وسازمان سیا آمریکا از طریق ماهواره، سایت‌های اینترنتی و. . . هدایت می‌شدند. البته در این میان نقش سران فتنه و برخی از گروه‌های داخلی نیز مؤثر بوده است.

منظور شما از گروه‌های داخلی کدام گروه‌ها هستند؟

منظور گروه‌هایی است که از طریق گلدکوئیستی به سازماندهی افراد طرفدار خود پرداختند تا به خیال خود گروه‌های فشار خیابانی را به منظور ایجاد تاکتیک فشار از پایین به وجود آورند تا امکان چانه زنی در بالا فراهم گردد. متأسفانه این گروه‌ها اعتراضات خود را در قالب رمزهایی مثل تقلب در انتخابات و تجاوز در بازداشت گاه‌ها سازمان دادند که بی‌شباهت به کودتای مخملین در اکراین، صربستان و گرجستان نبود. در این میان گروه‌هایی مثل سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت از جمله سازمان دهندگان گروه‌های فشار خیابانی بودند که توسط کمیسیون ماده ده احزاب وزارت کشور پروانه فعالیت شان توقیف و از ادامه فعالیت سیاسی منع شدند.

در آغاز به کار انصار حزب الله شما و دیگر دوستان تان نظیر آقای محتشم، ده نمکی و. . . تحت یک مجموعه فعالیت می‌کردید ولی بعدها از یکدیگر جدا و گروه‌های مستقلی را تشکیل دادید. دلیل آن چه بود و چقدر تمایل به افراط و تندروی در انصار حزب الله مؤثر بود؟

گروه‌های حزب اللهی در هر زمان برای منظوری خاص به وجود آمده‌اند. از آنجا که پس از انتخابات دوم خرداد سال 76 نیاز به همکاری جریان حزب الله با هیات‌های مذهبی بود گروه نوسازی معنوی حزب الله به وجود آمد که طی هشت سال دوران اصلاحات فعالیت ایجابی داشت. البته این کار در انصار حزب الله عملی نبود و نیاز به گروه جدید با کارکرد‌های جدید بود که انجام شد.

یعنی چه؟ این کارکرد‌های جدید را بیشتر تشریح می‌کنید.

انصار حزب الله در دوران گسترش اباحه گری کارکرد مناسبی در حضور در صحنه داشت این در حالی است که در دوران موسوم به اصلاحات که برخی آن را براندازی سیاسی نامیدند نیاز به کارکرد جدیدی بود که تحت عنوان نوسازی معنوی حزب الله صورت گرفت و اکنون کارکرد رزمندگان حزب الله حتی با دوران نوسازی معنوی نیز متفاوت است. جامعه در هشت سال اخیر شاهد برگزاری عاشورای فاطمی و جلسات مشابهی در میدان ولی عصر تهران بود که سازماندهی آن با رزمندگان حزب الله آغاز شد. این نوع کارکردها براساس مقتضیات زمان شکل می‌گیرد. آخرین تجمع آن امسال در میدان هفت تیر بود که جمعیتی حدود یک صد هزار نفر به برپایی عزای عاشورای فاطمی پرداختند. از این رو کارکرد اساسی جریان حزب اللهی در بدنه اجتماعی جامعه تعریف می‌شود که بر اساس مقتضیات زمان سعی در تقویت اطاعت پذیری از ولایت مطلقه فقیه را دارد.

چرا بعد از مدتی که در حاشیه حضور داشتید مجدد به صحنه سیاسی آمده و برای این بازگشت انتقاد شدید از شهردار تهران که یک اصولگرا و از همرزمان سابق شما بود را انتخاب کردید؟

حاشیه نشینی را نمی‌پذیرم. البته به این معترفم که کارکرد جریان‌های حزب اللهی که بر مقتضیات زمان شکل می‌گرفت در دوران دولت عدالت گرای احمدی‌نژاد به این دولت واگذار می‌شد. زیرا این دولت شعار خود را رفع نیازهای حقیقی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی امت اسلامی قرار داده بود.

از آن جا که وضعیت سیاسی اجتماعی جامعه پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در پی عدم پذیرش قانون و همسویی سران فتنه با دشمن بر هم خورد جریان‌های حزب اللهی به متن جامعه بازگشتند. مسئله انتقاد این جانب به شهردار نیز پیرامون عدم انجام تبلیغ شهرداری برای برگزاری عاشوری فاطمی بود و مسئله دیگری را در بر نمی‌گرفت.

انتقادی به دولت از شما شنیده نمی‌شود. به عنوان یک همفکر، اصلی‌ترین انتقادی که هم‌اکنون به دولت دارید چیست؟

اولین انتقاد به دولت احمدی‌نژاد از سوی جریان حزب الله پیرامون حضور زنان به عنوان تماشاچی در مسابقات فوتبال بود. این انتقاد در ماه‌های اولیه تشکیل دولت نهم صورت گرفت، لذا مطمئن باشید اگر دولت از اصول و ارزش‌های اسلامی و انقلابی فاصله بگیرد مورد انتقاد ما قرار خواهد گرفت. البته لازم است از عملکرد دولت اخیر در اجلاس بازنگری ان پی تی در نیویورک و نشست سه جانبه تهران تقدیر گردد. البته انتقاد ما پیرامون ارسال 1200 کیلوگرم اورانیوم 3. 5 تا 5 درصد به ترکیه خواهد بود. زیرا نباید از قدرت نظامیان در ترکیه غافل ماند.

شما یکی از منتقدان اصلی و پرپاقرص سیاست‌های فرهنگی دولت خاتمی بودید. مثلاً معتقد بودید که تساهل و تسامحی که مهاجرانی در عرصه فرهنگ به کار می‌برد منتهی به اباحه گری شده است. فکر نمی‌کنید که هم‌اکنون در دولت عدالت طلب فعلی این اباحه گری مجدد شکل گرفته باشد؟

رابطه استراتژی و تاکتیک همواره از بالا به پایین بوده است و جریان‌های حزب اللهی به این رابطه اهمیت زیادی قایل‌اند. از آنجا که استراتژی اصلاحات با کاهش قدرت رهبری و افزایش قدرت رئیس‌جمهور آن هم بر خلاف قانون اساسی تحت عنوان لوایح دوقلو همراه شد تاکتیک تساهل و تسامح مورد نظر شما در همراهی این استراتژی مورد نقد و چالش دوسویه جریان حزب اللهی قرار گرفت. این در حالی است که استراتژی دولت کنونی کاملاً منطبق بر قانون اساسی و ارزش‌های انقلابی و اسلامی است. در این وضعیت ممکن است برخی از تاکتیک‌های دولت مثل عملکرد یا گفت و گوهای برخی عناصر دولتی مورد انتقاد باشد که این انتقاد نیز از سوی جریان‌های حزب اللهی همواره مطرح شده است. اما جریان‌های حزب اللهی حاضر نیستند این اشتاباهات تاکتیکی را به استراتژی منطبق بر قانون اساسی و ارزشهای انقلابی و اسلامی دولت ترجیح دهند.

یعنی شما منع ترویج اباحه گری دولت فعلی را قربانی استراتژی دولت می‌کنید؟

بنده فکر می‌کنم که اباحه گری موجود اساساً بر اثر عملکرد هشت ماه بعد از انتخابات و ناشی از عملکرد جریان قتنه گسترش یافته باشد. در اینجا لازم به ذکر است که جریان اباحه از سوی دشمن بیرونی نیز حمایت و هدایت می‌شود و به نظر می‌رسد این وضعیت تا محاکمه سران فتنه به طول خواهد انجامید. زیرا تداوم فتنه را در راستای گسترش اباحه گری ارزیابی می‌کنم. البته باید توجه داشت که جریان حزب اللهی علاوه بر فهم فوق نسبت به عملکرد مسئولین به جلوگیری از گسترش اباحه در نماز جمعه تهران و شهرهای دیگر پرداختند.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار