وزارتکشور مانع رفتارهایسلیقهای شود
پارسینه: مشکلاتی چون ردصلاحیتهای گستردهای که در چند انتخابات گذشته بهویژه از انتخابات مجلس هفتم با آن مواجه بودهایم، همچنین مشکل تبعیضهای سیاسی و تبلیغی و مسائلی از این دست در روند انتخابات وجود دارد.
مرتضی مبلغ، عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان و معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات در گفتوگو با «شرق» از چشمانداز انتخابات مجلس سخن گفته است.
شما در مصاحبه قبلیتان با «شرق» گفته بودید، جریانهایی هستند که بهدنبال تضعیف وزارت کشورند تا وضعیت سیاست داخلی در کشور تغییری پیدا نکند، این موضوع چه تاثیری بر انتخابات مجلس آینده خواهد داشت؟
وزارت کشور مسوولیت اجرایی انتخابات را برعهده دارد که بسیار مهم و حساس است و باید قویا مدافع حقوق مردم و کاندیداها در انتخابات باشد و شرایط مساعدی را برای رقابت سازنده و انتخابات پرشور فراهم کند. طبیعی است که اگر مسوولان ذیربط در وزارت کشور، بهویژه معاونسیاسی که مسوولیت مستقیم را در انتخابات برعهده دارد از توان لازم و اعتقاد راسخ به حقوق مردم و قانونمندبودن انتخابات برخوردار نباشد، آثار سوء آن مستقیما در انتخابات نمایان میشود. طبیعی است وقتی دولت گذشته هشتسال احزاب را تخطئه کرد و یکی از قوای کشور که باید در راستای حمایت از احزاب عمل میکرد ترمز احزاب را میکشید، مشکلاتی پیشآمده که رفع آنها تلاش بسیاری میطلبد.
دقت داشته باشید که در نظام جمهوریاسلامی مهمترین ظرفیت برای پیشبرد اهداف گروهها و جریانات سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب ظرفیت انتخابات است. علتش هم این است که در بستر انتخابات است که قوای مقننه و مجریه تشکیل میشوند هرچند انتخابات با محدودیت روبهرو باشد، اما بالاخره این واقعیتی است که از این بستر، این قوا تاسیس و تشکیل میشوند، بنابراین موقعیت و فرصت انتخابات فرصتی مهم و اساسی برای احزاب است و بههیچوجه نباید نسبت به آن بیتفاوت باشند حتی اگر محدودیتها و مشکلاتی چون نبود معاون سیاسی وزارت کشور وجود داشته باشد. هرچند معتقدم مشکلات بسیار جدیتری هم داریم که میتوان به آن اشاره کرد.
دقیقا چه مشکلاتی مدنظر شماست؟
مشکلاتی چون ردصلاحیتهای گستردهای که در چند انتخابات گذشته بهویژه از انتخابات مجلس هفتم با آن مواجه بودهایم، همچنین مشکل تبعیضهای سیاسی و تبلیغی و مسائلی از این دست در روند انتخابات وجود دارد. ولی در عین حال، احزاب باید با قدرت وارد صحنه انتخابات مجلس شوند و دستاندازهای پیشرو را به نحوی پشتسر بگذارند؛ بهخصوص در این شرایط که کشور نیاز به آرامش و اعتدال دارد و باید افراطیگری را به حاشیه راند تا سامان مناسبتر و بهتری بر کشور حاکم شود و موجب شود که یک مجموعه عاقل و همتراز کشور و جمهوریاسلامی تشکیل شود.
شما میگویید یکی از نگرانیهای جدی اصلاحطلبان، بحث چگونگی تایید صلاحیتها است. تا چه اندازه عملکرد وزارت کشور بر این موضوع تاثیرگذار است؟
مسوولیت مهم وزارت کشور در انتخابات این است که شرایط را برای انتخاباتی امن، آزاد و آرام فراهم کند و مُر قانون را رعایت کند. فرمانداران و مسوولان اجرایی باید بهشدت مدافع حقوق مردم باشند و از سلیقهای عمل کردن، پرهیز کنند و از قانون عدول نکنند. در برخی از دورهها شاهد بودیم که هیاتهای اجرایی ردصلاحیتهای گستردهای را انجام میدادند که بسیاری از ردصلاحیتها منطبق با موازین قانونی نبود. بسیار مهم است که مجموعه وزارت کشور دولت «تدبیر و امید» از جمله فرمانداران و هیاتهای اجرایی آن، دقیقا براساس موازین قانونی عمل کنند و از حقوق اساسی مردم دفاع کنند و اجازه رفتارهای سلیقهای را در هیچ زمینهای ندهند.
رفتارهای سلیقهای مانند تبعیضها و رانتهای تبلیغاتی، مالی و سیاسی که در برخی دورهها وجود داشته است.
بهدلیل نگرانی از وجود همین ردصلاحیتهای گسترده، بعضی صحبتها امروز مبنیبر این است که اصلاحطلبان با گروههای دیگر در انتخابات مجلس، فهرستهای ترکیبی داشته باشند. این فهرستهای ترکیبی تا چه اندازه میتواند مجلسی معتدل را تشکیل دهد و چقدر این امیدواری وجود دارد که مردم به این فهرستها پاسخ مثبت دهند؟
اصلاحطلبان مثل انتخابات ریاستجمهوری٩٢ بهدنبال حفظ اجماع و یکپارچگی هستند و با درسهایی که از گذشته گرفتهاند، به دنبال آن هستند که یک اجماع عمومی بین جریانات مختلف اصلاحطلب فراهم شود که بتوانند با این اجماع، وارد عرصه انتخابات مجلس شوند.
اما شرایط انتخابات ریاستجمهوری با مجلس کاملا متفاوت است.
البته؛ جنس اجماع در مورد انتخابات مجلس با انتخابات ریاستجمهوری متفاوت است و سازوکارهای پیچیدهتر و سختتری دارد، دلیل آن هم روشن است. در انتخابات ریاستجمهوری، اجماع به یک کاندیدا در سراسر کشور است و راحتتر است، اما در انتخابات مجلس ٣٠٠نماینده از سراسر کشور وجود دارد که درواقع هرحوزه انتخابیه با همان مشکل روبرو است که در سطح ملی در انتخابات ریاستجمهوری با آن مواجه هستیم. امروز اصلاحطلبان تلاش میکنند که این اجماع اتفاق بیفتد.
همانطور که اشاره کردید، گاهی بحثهای دیگری هم مطرح است که نیروهای اصلاحطلب با اصولگرایان معتدل به یک نوع ائتلاف برسند تا در نهایت یک مجلس معتدل و عاقل و کارآمد روی کار بیاید.
اما معنی این حرف، آن است که اولا اصلاحطلبان با توجه به شرایط کشور میدانند که نباید توقع حداکثری و حتی حد میانی داشته باشند و توقعشان تشکیل یک مجلس متعادل است که عاقلانه و به دور از افراطیگری بتواند با اعتدال و عقلانیت، مسایل کشور را دنبال کند و کمککننده به دولتی باشد که برخاسته از مطالبات عمومی جامعه است.
آیا اصولگرایان معتدل هم با این نگاه موافق هستند؟
بله؛ بهنظر میرسد اصولگرایان معتدل هم بهدنبال چنین مجلسی هستند. بنابراین از این جهت طیف وسیعی از جناحهای سیاسی کشور بهجز جریانات افراطی اعتقاد دارند که باید یکمجلس متین، آرام، معتدل و توانمند برای حل مشکل مردم تشکیل شود.
ثانیا اصلاحطلبان اگر با ردصلاحیتهای گسترده روبهرو شوند، ممکن است به این نتیجه برسند که در فهرستهای خود برخی از نامزدهای مستقل و اصولگرایان معتدل، دلسوز و کارآمد که میخواهند مشکلات حل شود را بگنجانند.
و به این معنا میتواند باشد که امکان ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان وجود دارد؟
بعضیها موضوع ائتلاف بین دوجریان را مطرح میکنند که بهنظر من اگر تصور صحیحی نسبت به آن داشته باشیم، مشخص میشود که طرح چنین چیزی به صلاح هیچکس نیست.
چرا؟
کسانی که بحث چنین ائتلافی را مطرح میکنند ناخودآگاه برای جریانات افراطی جایگاه والایی قایل میشوند بهحدی که باید اصولگرایان و اصلاحطلبان که دوجناح اصلی و رقیب هم هستند با هم ائتلاف کنند، درصورتی که واقعیت چنین نیست. مضافا اینکه اصولا دوجبهه اصلی سیاسی کشور یعنی اصلاحطلبان و اصولگرایان باید با هم رقابت کنند و در این رقابت هرکس پیروز شود بهنفع کشور است. حذف رقابت سازنده و واقعی بین جریانهای سیاسی بهمعنی آسیبرساندن به فرآیند دموکراسی است.
مشکلی که وجود داشته و دارد این است که این رقابتها، رقابتهای یکطرفه شود، یعنی دستوپای یکطرف را ببندند و اجازه حرکت را از او بگیرند و دست طرف دیگر را باز بگذارند تا هرطور میخواهد عمل کند که این رویکرد برای کشور مخاطرهآمیز است. اگر اصولگرایان و اصلاحطلبان بتوانند عادلانه با هم رقابت کنند این بزرگترین سرمایه برای کشور و نظام است.
در مورد فهرستهای انتخاباتی این نگرانی هم وجود دارد که مشکلی که در انتخابات شورای شهر تهران رخ داد در انتخابات مجلس هم اتفاق بیفتد.
یکی از مخاطرات ائتلافی که غیرسازنده است همین است که هویتها کمرنگ میشوند و مصلحت کشور در این نیست که هویتهای اصیل سیاسی کمرنگ شوند. بلکه این هویتها باید جایگاه واقعی خودشان را پیدا کنند و رقابتهای سازنده بهوجود بیاید. اگر هویتها متداخل شوند آثار منفی در پی خواهد داشت. اما همانطور که اشاره شد در انتخابات مجلس، ممکن است بهدلیل ردصلاحیت گسترده در برخی حوزهها امکان اعلام نامزد برای اصلاحطلبان وجود نداشته باشد.
بنابراین ممکن است در آن حوزهها، اصلاحطلبان از سایر افراد اگرچه کاندیداهای ما نبودهاند حمایت کنند. این سازوکار با ائتلافی که منجر به توالی منفی میشود و در رقابت سالم خلل ایجاد میکند متفاوت است. اصلاحطلبان شفاف هستند و مسایل را به وضوح با مردم در میان میگذارند. آنان رفتارهای دوگانه، خاکستری و پشتصحنه ندارند و هرچه جلوتر آمدهاند خیلی راحتتر واقعیتها را به مردم گفتهاند. برای همین است که اقبال به اصلاحطلبان در جامعه زیاد است و روزافزون هم میشود و هر چه پیش میرویم مردم بیشتر میفهمند که اصلاحطلبان با آنان روراست هستند و صادقانه درصدد حل مشکلات و پیشرفت و تعالی کشور هستند.
اما درمورد انتخابات اخیر شوراها که به آن اشاره کردید باید دانست که شورایچهارم در شرایطی شکل گرفت که درواقع اصلاحطلبان بهدلیل پیچیدگیهای روزمره و مشکلات و معضلات حادی که وجود داشت تمام حواسشان متوجه انتخابات ریاستجمهوری بود و نتوانستند بهدرستی به انتخابات شوراها بپردازند و آن اهتمام لازم در انتخابات بهوجود نیامد. بنابراین نمیشود آن مورد خاص را ملاک قرار داد چون انتخابات ریاستجمهوری، حساسیت خودش را داشت و شخصیت بزرگی مثل آیتالله هاشمیرفسنجانی ردصلاحیت شده بود و تصمیمگیری در آن شرایط و سازماندهی موضوع اجازه نمیداد که به اندازه کافی به انتخابات شوراها پرداخته شود.
شما عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان هستید، شورایی که در انتخابات ریاستجمهوری نقش کلیدی داشت. برای انتخابات مجلس چه برنامهای دارید؟
این شورا یکسال قبل از انتخابات ریاستجمهوری سال٩٢ توسط آقایخاتمی شکل گرفت و دعوت ایشان همه جریانات اصلاحطلب از قبیل فعالان حزبی، سیاسی و چهرههای فرهنگی و اجتماعی را پوشش میداد. همچنین از جوانان، دانشجویان، زنان و سایر اقشار که در جبهه اصلاحطلبی هستند دعوت شده بود. این شورای مشورتی در راستای برونرفت کشور از شرایط خاص کشور بود شکل گرفت. طبیعی است که این شورا نسبت به انتخابات مجلس هم بیتفاوت نخواهد بود چون به جریانی تبدیل شده است که نماد اجماع و خردجمعی اصلاحطلبان است. برای انتخابات مجلس هم در زمان مناسب شورا نقش خود را ایفا خواهد کرد، به خصوص که همه اصلاحطلبان از آقای خاتمی و شورای مشورتی انتظار اقدام و ایفای نقش دارند و همه آنان هم بنایشان بر این است که در انتخابات مسوولانه و با انگیزه شرکت کنند.
فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان هم زیرنظر شورای مشورتی بسته میشود؟
راهبرد انتخاباتی اصلاحطلبان استفاده از خردجمعی و حفظ اجماع با محوریت آقایخاتمی است و درون این اجماع همه شخصیتهای برجسته اصلاحطلب حضور دارند، اما اینطور نیست که تهران برای استانها تصمیم بگیرد، فعالان اصلاحطلب استانها و حوزههای انتخابیه خودشان تصمیم میگیرند.
توزیع تصمیمگیری در سراسر کشور یک عمل عقلایی و منطقی است. شورای مشورتی و آقایخاتمی در سطح کلان، راهبردها و سیاستهای کلی را تدوین و اعلام خواهند کرد.
بهنظر شما مجلس آینده تا چه اندازه میتواند در حل مشکلات سیاست داخلی کارایی لازم را داشته و حامی دولت باشد؟
البته مطلوب آن است که یکمجلس با اکثریت قاطع اصلاحطلبی تشکیل شود و اصلاحطلبان نیز در این راستا تلاش میکنند، اما واقعیتها، محدودیتها و موانع موجود دست و پای اصلاحطلبان را بسته. مردم هم میخواهند گروهها و جریانات اصلاحطلب صادقانه با آنان حرف بزنند و دلسوزانه و در راستای منافع ملی و با توجه به واقعیات عمل کنند. در شرایط فعلی باید بهدنبال تامین حداقلها در انتخابات مجلس بود.
ولی این حداقل هم تعریف دارد.
بله یعنی مجلسی تشکیل شود که صاحب تدبیر و دور از افراط باشد و مشکلات کشور را درک کند.
موضوع دیگری که وجود دارد این است که برخی گروهها امروز منافع سیاسیشان را به بحث مذاکرات هستهای گره زدهاند، چه آنهایی که مخالفاند و چه برخی جریانهایی که موافق توافق ایران با غرب هستند و در این بین کسانی هم هستند که سکوت پیشه کردهاند و منتظر هستند تا ببینند نتیجه چه خواهد شد که اگر خوب بود همراه شوند و اگر موفقیتآمیز نبود به جمع منتقدان بپیوندند. این موضوع تا چه اندازه بر آرایش سیاسی نیروها در انتخابات مجلس سایه میاندازد؟
آنچه مسلم است مذاکرات روند مثبتی داشته و هیچکس نمیتواند این را کتمان کند و آن را با سالهای قبل از این دولت که تحریمهای مختلف شورای امنیت، آمریکا و اروپا علیه کشور شکل گرفت، مقایسه کند.
با سیاستهای دولت آقای روحانی و پشتوانه مردمی، تشدید تحریمها متوقف شد و بخشی از تحریمها کنار گذاشته شد و درحالحاضر هم مذاکرات بهطور جدی ادامه دارد. مهم این است که یک روند مثبت و سازنده برای حفظ حقوق اساسی مردم در پیش گرفته شده است.
بنابراین توقع این بوده که همه جریانات سیاسیای که نگران سرنوشت کشور هستند از دولت دفاع کنند، هرچند ایرادی ندارد که برخی هم به این روند نقد داشته باشند. اما مشاهده میکنیم بخشی از این منتقدان که هیاهوی بسیاری هم دارند، انتقادات و هیاهویشان بهگونهای است که گویی غمواندوه عمیقی دارند که مبادا این مذاکرات به نتیجه برسد. آنقدر هم ناشی هستند که متوجه نمیشوند که مردم از اینگونه رفتارها متنفرند. برخی از اینها مثل مخالفان کشور که نمیخواهند مذاکرات به نتیجه برسد تا کشور همچنان در شرایط سخت باقی بماند، موضعگیری میکنند. بهنظر من برای این رفتار دودلیل وجود دارد، یکی اینکه بعضی از اینها در گذشته همه امکانات و فرصتها را در اختیار داشتند و منافع جدی در ادامه تحریمها دارند و با برداشتهشدن تحریمها منافع گسترده آنها بهخطر میافتد. دوم آنکه برخی از آنان نیز از سر حسادت و آشکارشدن هرچهبیشتر ناکارآمدی خود اینگونه رفتار میکنند. اگر دولت بتواند مساله هستهای را بهطرز شایستهای به ثمر برساند، طبیعی است که یک شادی ملی ایجاد میشود و آثار خود را در جاهای مختلف از جمله انتخابات مجلس نشان خواهد داد؛ طبیعی است کسانی
که منافعشان به خطر میافتد از این شادی و گشایشی که در زندگی مردم ایجاد میشود راضی نخواهند بود.
بحث دیگری که مایلم به آن بپردازیم، ائتلاف میان خود اصولگرایان است. در مجلس نهم میبینیم نمایندگان اصولگرای میانهرو در برخی موضوعات مانند استیضاح وزیر علوم به تندروها نزدیک میشوند. آیا بهمیدانآمدن نیروهای نزدیک دولت اعتدالگرا و حضور احتمالی اصلاحطلبان و نیروهای همسو با این جریان در انتخابات مجلسدهم، امکان ائتلاف اصولگرایان را بیشتر میکند؟
متاسفانه در سالهای اخیر بین اصولگرایان مشکلاتی جدی بهوجود آمده که باعث تکثر غیرسازنده در این جریان شده است و ما هم بهعنوان اصلاحطلب راضی به این اتفاق نیستیم. آنها در انتخاباتهای مختلف گذشته با ابزارهایی چون شیخوخیت تلاش کردند یک ائتلاف ایجاد کنند که متاسفانه موفق به انجام این کار نشدند. نمونه آخر در انتخابات ریاستجمهوری بود که با پنجکاندیدا به عرصه انتخابات پا گذاشتند و نتوانستند نامزدهایشان را کاهش دهند.
فکر میکنید علت این انشقاق چیست؟
بهنظر من سهدلیل عمده دارد؛ یکی اینکه اصولگرایان معتدل نمیتوانند بهطور جدی راهشان را از افراطیون اصولگرا جدا کنند.
مثل حمایتشان از آقایاحمدینژاد در دو دوره انتخابات سالهای ٨٤ و ٨٨ که پس از آن هم تمامقد بهدنبال آن سیاستها رفتند. حتی با اینکه در یکی، دوسال آخر با احمدینژاد و جریان تندرو حامی دولت زاویه گرفتند، اما باز نتوانستند راهشان را از این جریان جدا کنند.
دلیل دوم که بسیار مهمتر است؛ برخورداری گسترده اصولگرایان از رانتهای سیاسی است. رانت در هرزمینهای مخرب است و سامان منطقی را منهدم میکند. مثلا رانت در اقتصاد، «آنومی» و ناهنجاری بهوجود میآورد، در سیاست هم همینطور است.
دلیل سوم هم که از همین رانتها نشات میگیرد این است که اصولگرایان کمتر توانستهاند از علم جدید و دستاوردهای بشری بهره لازم را ببرند. بنابراین به آن شرایط لازمی که بتوانند از عقل جمعی استفاده کنند و منافع جمعی را دنبال کنند، دست پیدا نکردهاند.
ارسال نظر