اختلاف اوباما و کنگره بر سر ایران جنگ زرگری نیست
پارسینه: دعوت رئيس كنگره از نتانياهو براى سخنرانى غيرقانونى است. طبق قانون اساسى آمريكا، پذيرش رهبران دولتهاى خارجى از جمله اختيارات "انحصارى" رئيس جمهور است.
البته جریان تندروى کنگره استدلال میکند که قانون اساسى آمریکا به قوه مقننه اجازه داده تا قوانینی «لازم و مطابق مصلحت» به تصویب برساند، و از این رو ادعا میکند که چون حضور نتانیاهو از منظر کنگره در برهه زمانى فعلى «لازم و مطابق مصلحت» تشخیص داده میشود پس دعوت از او نيز قانونى است! اما مدافعين اين جريان این نکته را تعمداً فراموش میکنند که قانون اساسى آمریکا اختیار «تصویب قوانین لازم و مطابق مصلحت» را به کنگره واگذار کرده و نه اختیار «دعوت از رهبران دولتهای خارجی مطابق لزوم و مصلحت»! به عبارت دیگر، در ماجراى دعوت کنگره از نتانیاهو، کنگره "قانونی" به تصویب نرسانده تا بتواند براى توجیه آن، به این اختیار خود در قانون اساسى استناد کند.
در هر حال، از بررسی مجموع مباحث حقوقى موجود بین موافقان و مخالفان دعوت خودسرانه کنگره از نخست وزیر اسرائیل، تقريباً هیچ شبههای باقی نمیماند که این اقدام غیرقانونی و مغایر با قانون اساسى ایالات متحده است.
اما غیرقانونی بودن اين اقدام كنگره دست کم سه پیام پنهان نيز در بر دارد که لازم است دستگاه دیپلماسی ایران به آن توجه کند:
اول اینکه اين ماجرا نشان ميدهد كه جریان تندرو در کنگره حاضر است تا سر حد زیر پا گذاشتن قانون اساسی و مبادرت به اقدامات غیرقانونی برای فشار به ایران پیش برود. این عزم و اراده - که در فضای انتخاباتى آمریکا میتواند هزینه ساز هم باشد - نباید از جانب ایران دست کم گرفته شود.
دوم اینکه توسل کنگره به یک اقدام غیرقانونى و خلاف قانون اساسى - صرفاً براى فرصت حضور دادن به نتانیاهو در واشنگتن - نشان از این دارد که اولا لابی اسرائیل در این شهر دیگر به تنهایی قادر به تاثيرگذارى در پرونده ايران نيست و جریان تندرو خود را مجبور میبیند که از تمام اهرمهای فشار و تمام کارتهای خود - ولو به بهای شکستن قانون - برای کارشکنى در مذاکرات هستهای استفاده کند. و دوما، روابط دولت اوباما و دولت نتانياهو آنقدر تيره شده است كه يك رايزنى ساده ميان اعضاى كنگره و كاخ سفيد براى دعوت از نتانياهو ديگر كفايت نميكند و كنگره مجبور است براى فرصت حضور دادن به نخست وزير اسرائيل عرف ديپلماتيك و قانون را يكجا زير پا بگذارد. اگر تضعیف لابی اسراییل در واشنگتن و فاصله افتادن ميان دولت آمريكا و اسرائيل حاصل سیاستهای درست دولت روحانى و تیم هستهای بوده (که به اعتقاد من بوده)، تداوم این شیوه سیاستورزی و این نوع دیپلماسی قطعاً ضروری است!
سوم اینکه این اقدام گستاخانه و پر هزینه کنگره در برابر کاخ سفید - در کنار سایر نشانهها - یک بار دیگر این حقیقت را تأیید میکند که اختلاف دولت اوباما و جریان تندروى کنگره بر سر ایران به هیچ عنوان یک جنگ زرگری نیست. بر عکس، این یک اختلاف واقعی و جدی میان دو جریان در دستگاه سیاسی/نظامی آمریکاست که یکی تداوم حمایت بیقید و شرط از اسرائیل را كماكان محور اصلی سیاست ایالات متحده در خاورمیانه میداند و دیگری خواهان تغییر رویکرد و نزدیکی با هژمون طبيعى، كم هزينه تر و رو به رشد منطقه - یعنی ایران - است.
رضا نصری، حقوقدان و عضو موسسه عالی مطالعات بین المللی و توسعه ژنو
ارسال نظر