ده نکته طلایی برای انجام گفتگو در فیلم مستند
پارسینه: کسانی که حتی یکبار فیلم مستند ساخته باشند بدون شک از اهمیت مقولهی طرح پرسش مطلعند؛ و در ضمن بهخوبی میدانند پرسشها نه تنها اطلاعاتی که دنبالش میگردند را بهراحتی در اختیار آنها میگذارد بلکه در کنار جلب اعتماد گفتوگو شونده، به تشریح سوژهی مورد نظر فیلمساز نیز کمک میکند.
چندی پیش یکی از دانشجویان مدرسهی سینماییِ «لایتز» در سفری به کانادا و به دعوت جشنوارهی بینالمللی «ونکوور» در یک کارگاه فیلمسازیِ چهار روزه شرکت کرد. این دانشجو با اشاره به اینکه بهطور مشخص، یکروز از برگزاری این کارگاهها به «نحوهی پرسش برای انجام گفتوگو» اختصاص داشته میگوید از نگاه او جالبترین بخش این کارگاه، برگزاری یک میزگرد برای انجام یک همایش در یکی از برنامههای جنبی جشنواره بوده؛ میزگردی شامل یک خبرنگار، یک روانشناس و یک وکیل دعاوی.
او میگوید این افراد برای توسعهی روابط خود با مخاطبان و همچنین سوژههایی که مد نظر قرار داده بودند مدتی طولانی را به فعالیت روزانه اختصاص میدادند. بهتعبیر این دانشجو، افراد مورد بحث باید بهصورت مرتب و دقیق به نحوهی طرح پرسشها فکر میکردند؛ پرسشهایی که در حقیقت، تشریح سوژههای مورد نظر آنها را برعهده داشت. آنچه در ادامهی این مقدمه میخوانید چکیدهای از آن بحثهای مطرح شده (برای بررسی موردیِ نحوهی طرح پرسشها) است؛ و البته طراحی پرسشهایی برای انجام گفتوگو که بیش از هر چیز به کارِ فیلمسازان- و ساخت فیلم مستند توسط آنها- میآید.
1- کار را با شروع ضبط دوربین آغاز نکنید:
در عوض، اینکار را با ایجاد اعتماد آغاز کنید. برای باز کردن و تشریح سوژه حتی میتوانید به موضوعهای غیرمرتبط با موضوع بپردازید. در این مورد، انجام یکسری گفتوگوهای مقدماتی ضروری به نظر میرسد. آنهم بدون حضور اعضای تولید و دوربینهای احتمالی که معمولاً با هدف جلب اعتماد و ایجاد یک فضای محترمانه انجام میشود. در انتهای این مرحله از کار، شما موفق میشوید یک رابطه به وجود بیاورید و هر رابطه از ارزش و اهمیتی برخوردار است که با مشارکت، نقش و البته سهم طرف مقابل به تعادل میرسد. بهعنوان نمونه اگر وارد خانهی کسی شوید و بدون ارائهی هرگونه پیشزمینه، افراد آن خانه را مجبور کنید که داستان زندگیشان را برایتان تعریف کنند بعید است این کار شما باعث ایجاد یک رابطهی سالم و متعادل شود؛ و شک نکنید این نکته در تصویر نهایی که ضبط میکنید- حتماً نمود خواهد داشت. وقتی با اعضای گروه خود و تجهیزات تصویربرداری به محل مورد نظر میرسید معمولاً تلاش میکنید تا سوژهتان زیر نورها و جلوی دوربین، عادی و صمیمی به نظر برسد ولی دقت کنید تا وقتی از احساس راحتی افراد در مقابل دوربین و آدمهای پشت و کنار آن مطمئن نشدهاید کار را
شروع نکنید.
2- کار را پس از دریافت مقدمات شروع کنید:
از اهل خانواده دربارهی سن و سالشان، پسزمینهی علایق شخصی، تحصیلات و چیزهایی نظیر این بپرسید. این نکته اجازه میدهد تا کار برای آنها با پاسخ به پرسشهای ساده و آسان شروع شود.
3- دربارهی بعضی پرسشهای خود اجازه بگیرید:
وقتی میخواهید پرسشهای دشوارتر را شروع کنید بهتر است از امکان مطرح کردن آنها مطمئن شوید. شما میتوانید این پرسشها را با عبارتهایی نظیر این شروع کنید:
اگه مشکلی نیست میخوام با اصرار شما رو به انجام کاری که شاید مورد علاقهتون نباشد وادار کنم...
یا مثلاً
نظرت چیه چند تا سوال ناراحتکننده ازت بپرسم؟!
4- هیچوقت مکث در پاسخ طرف مقابل را با کلمات و جملات خود پر نکنید:
وقتی با کسی گفتوگو یا مصاحبه میکنید گاهی احساس میکنید دلتان میخواهد طرف مقابل را از وقفهای که در بیان جملهاش ایجاد شده نجات بدهید. بهتر است بدانید این کار همیشه هم سودمند نیست. به سوژهتان فرصت دهید تا بهدقت فکر کرده و منظورش را بیان کند. اغلب در چنین موردی به عمق مسائل نفوذ و بهصورت عمیقتر به اطلاعات شخصی طرف مقابل دست پیدا خواهید کرد. برای اینکه بهصورت عملی و عینی با این مساله آشنا شوید یکی از مستندهای ورنر هرتزوگ را بگیرید و ببینید. او همیشه از این نکته بهره گرفته و بهترین پاسخها را از طرف گفتوگوی خود دریافت میکند.
5- سوژهی خود را در معرض دردها، امیدها و رویاهایش قرار دهید:
اگر دنبال ارائهی یک کار پرشور و احساساتی هستید فقط کافیست دکمهی درد و لذت که در احساسات طرف مقابل وجود دارد را لمس کنید! توجه داشته باشید که اگر واقعاً به پاسخهای طرف مقابل علاقه نداشته باشید و نسبت به آنها واکنش نشان ندهید سوژهتان نیز این نکته را درخواهد یافت و از ارائهی اطلاعات صرفنظر خواهد کرد. برای جلوگیری از چنین مشکلی باید از صمیم قلب به طرف مقابلتان و حرفهایی که میزند علاقه نشان دهید تا او هم پنجرهی احساس خود را رو به شما باز کند.
6- از برچسبهایی که دیگران میزنند استفاده کنید:
اگر سوژهی شما دربارهی همسرش صحبت میکند و از اسم کوچک او برای بیان مقصود خود استفاده میکند شما هم بهتر است از همین برچسب استفاده کنید. طبعاً اگر قرار شد دربارهی او حرفی بزنید بهتر است از عبارتهایی نظیر «خانمتان» یا «شوهرتان» استفاده نکنید و اسم کوچک آن شخص را به کار ببرید؛ همانطور که خود گفتوگو شونده او را معرفی کرده.
7- پرسشها را با همان استعارههای احساسی که دارند مطرح کنید:
مردم، اغلب با استعارههای احساسی صحبت میکنند و سه نوع مختلف این استعارهها شامل «شنیداری»، «دیداری» و «زیباییشناسی» است. برای مثال به این جملهها توجه کنید:
تو داری از حقیقت فرار میکنی!
بیا روی همین موضوع جلو بریم...
ما داریم در دو جهت مختلف حرکت میکنیم
وقتی برگشتی دنبالم بگرد!
و
اوضام خیلی بیریخته!
8- همدلی:
اگر احساس کردید آدمها برای دادن اطلاعات به شما بیمیل و ناراضی هستند برای رفع این مشکل باید به عنصر همدلی فکر کنید. با خودتان فکر کنید که شما اگر در شرایط آنها بودید چه میکردید؟ چه چیزی باعث میشد که حرف بزنید؟ اینطوری وقتی متوجه شوید که مشکل چیست قفلی که باعث شده راه ارتباط مسدود شود را باز میکنید و اجازه میدهید جریان ارائهی اطلاعات، مسیر عادی خود را طی کند. تکرار میکنم. در اغلب موارد، صحبت کردن دربارهی خودتان و تجربههای مشابهی که از سر گذراندهاید میتواند به حل این مشکل کمک کند و بدبینی نسبت به اینکه طرف مقابل با خودش فکر کند شما با نگاهی منفی در حال قضاوت کردن او هستید را کاهش خواهد داد.
9- بهجای هدایت کردن بحث، پرسشهایی بپرسید که پایانِ باز داشته باشد
هدایت پرسشها سوژهی شما را به سمتی خواهد برد که با گفتن «بله» یا «خیر» به شما پاسخ خواهد داد. در حالی که شما بهدنبال دریافت اطلاعات عمیقتری هستید. در چنین وضعیتی نیاز دارید تا پرسشهایی با «پایانِ باز» بپرسید. این پرسشها اغلب با «چرا» یا «چطور» آغاز میشود اما بهجایش میتوانید از عبارتهایی نظیر این استفاده کنید:
میشه بیشتر برام توضیح بدی؟
یا
مطمئن نیستم متوجه شده باشم!
10- اگر میخواهید به اطلاعات آنها دسترسی پیدا کنید کلماتشان را تکرار کنید:
اگر احساس میکنید که تقریباً همیشه توانستهاید به معدن اطلاعات راه پیدا کنید ولی سوژهی شما در جایی از کار متوقف شده احتمالاً باید آخرین کلمهی جملهای که به کار برده را بررسی کنید تا او را وادار به ادامهی کار کنید. بهعنوان مثال سوژهی شما ممکن است جملهاش دربارهی «اخراج شدن توسط کارفرمای خود، آنهم بعد از بیست سال» را با گفتن این جمله که «این اصلاً عادلانه نیست!» به پایان رسانده باشد. در چنین وضعیتی پرسش بعدی شما بهسادگی میتواند این باشد که: «عادلانه؟!» این پرسش ساده به او اجازه میدهد تا صحبتهایش را با تشریح بیشترِ موضوع و ارائهی اطلاعاتی بیشتر و عمیقتر ادامه دهد. به همین سادگی!
مترجم: امید نجوان
ارسال نظر