پیاده روی نکنیم چه کنیم؟
پارسینه: ظریف باید می نشست روی صندلی چرخدار یا همان ویلچیر فرنگی ها و ناله می کرد ای کمرم ای کمرم که برنامه پیاده روی به هم می خورد.
به گزارش پارسینه روزنامه اعتماد در مطلب طنزی به قلم «شهرام شهیدی» به ماجرای پیاده روی وزرای امور خارجه ایران و آمریکا توجه نشان داده و نوشته است: این روزها محمد جواد ظریف زیر تندترین انتقادها قرار گرفته. چرا؟ چون با جان کری قدم زده و یادآور ترانه آن خواننده غربت نشین شده که می خواند: با من قدم بزن... حالاکه با منی... ما دیدیم حالاکه منتقدان اَه اَه می کنند و موافقان بَه بَه ما هم از نماینده هر طیف بپرسیم به نظر ایشان وزیر امور خارجه ایران باید با جان کری چه می کرد؟
نماینده جامعه دلواپسی های مداوم: ظریف باید می نشست روی صندلی چرخدار یا همان ویلچیر فرنگی ها و ناله می کرد ای کمرم ای کمرم که برنامه پیاده روی به هم می خورد.
نماینده جبهه اصلاح خوش خیالی بلند پروازانه: نخیر کمر درد نشانه ضعف بود. باید به وزیر خارجه امریکا می گفت از هتل تا رودخانه مسابقه بدهیم؟ و به کری نشان می داد یک من ماست چقدر کره دارد.
نماینده تکنوکرات های دلواپس مقیم مرکز: ظریف باید در حالی که روپوش مجلسی دندان پزشکی می پوشید و خیلی شیک به دوربین خبرنگاران لبخند می زد با گاز انبر دندان کری را می کشید که حساب کار دست همه بیاید.
نماینده حزب ناغافلان کوچه مروی: باید به جای قدم زدن که کالری می سوزاند می رفتند ناهار می خوردند و موقع حساب کردن میز می رفت دستشویی تا پول میز را کری حساب کند.
نماینده جریان فوق فرهنگی مشت بر اندام فوقانی: با نظر بالا موافقم که می رفتند ناهار می خوردند اما برای اینکه نشان دهد تحریم ها کشک است ظریف خودش باید پول ناهار را می داد.
نماینده جناح سوسولیت مجاز در حوزه تکنوکرات ها: اصلح این بود که به جای پیاده روی تاب بازی می کردند و ظریف به کری تاب تاب عباسی خدا منو نندازی یاد می داد که هم اشاعه معنویت بود و هم تبلیغ فرهنگ فولکلور.
نماینده جناح اقلیت حزب اکثریت بلاتکلیفان ایران بزرگ: خیلی خوب می شد اگر با هم زو بازی می کردند تا نماینده امریکا بفهمد نمایندگان ما از چه استراتژی هایی برخوردارند و چطور حریف را از گود خارج می کنند. این طوری کری می فهمید راگبی که اینقدر سنگش را به سینه می زنند یک بازی ایرانی است. منتها چون ایرانی ها در بازی بدون توپ تخصص دارند راگبی را هم بدون توپ بازی می کنند و اسمش را می گذارند زو که همان باغ وحش غربی است و این اسم به آنها می فهماند از دید ما غرب باغ وحشی است پر از دیو و دد !
نماینده کولر گازی... ( ای داد ببخشید ایشان ویزیتور است و بی خود وارد ماجرای نظرسنجی ما شد): به نظر من بهتر بود اصلا قایم باشک بازی می کردند که هر دو قایم شوند و مذاکرات طول بکشد و تحریم ها باقی بماند و قیمت اجناس بالا برود و مردم پولدارتر شوند.
موش بخورتت ... :)
موش بخورتت ... :)
قدری تاریخ روابط خارجی بخوانند، و برایشان از انترنت سرچ کنند که عکسهای سران امریکا و شوروی را در اوج جنگ سرد ملاحظه فرمایند، تا بدانند پیاده روی که هیچ، گلف بازی کردن و قایقسواری و با هم شکار رفتن هم چنانکه در مورد سران آن دو ابرقدرت سابق دیده میشد، معنایش سواری دادن نیست! اصل حفظ منافع ملی است، وگرنه کله کج نهادن و تند نشستن، وقتی پشتوانه تئوریک و عملی متکی به خواست یک ملت نداشته باشد، داستان همان میشود که همه دنیا علیه تو بسیج شود، به خاطر اداهای بیمحتوی! فراموش نکنیم این گفته گرانقدر استاد سیاست خارجی اصولگرایان، جناب آقای دکتر محمد جواد لاریجانی، که خود سابقه ای با نیک براون داشت، در اواخر دولت سابق: "اگر مصالح نظام ایجاب کند با شیطان در قعر جهنم نیز مذاکره میکنیم." ما که هرچه نگاه کردیم دور و بر این آقایان موقع پیاده روی آتش و مواد مذابی ندیدیم، شما دیدید؟!
نماينده دلواپسها نميگه اگر كري ميگفت جواد حون بيا كمرتون را ماساژ بدم تكليف چي بود.
بایستی هر دو می رفتند زیر پتو مذاکراه می کردند تا به پر قبای اصولگرایان ایرانی برنخورد اینها بیش وکم دلواپسند