حذف يارانهها يعني جريمه تحصيلكردهها
پارسینه: اینکه رقم 5/ 2 میلیون تومان برای حذف دریافت یارانه درنظر گرفته شده یعنی اینکه بسیاری از کارمندان و کارگران بخش خصوصی را از ليست يارانهبگيران حذف کردهایم اما دو نکته بسیار مهم در آن پنهان است؛ اول اینکه معمولا این گروه از بخش تحصیلکرده جامعه هستند بنابراین آنها را با این کار جریمه کردهایم.
به گزارش پارسینه، يكي از دغدغههاي اصلي زندگي امروزي همه ما مربوط به امور اقتصادي و سبد هزينههاي خانواده است از اين رو معمولا به دنبال اخبار اقتصادي هستيم به گونهاي كه هر روز با حساسيتي خاص تيترهاي اقتصادي جرايد و وب سايتها را دنبال ميكنيم. اما شنيدن حال و هواي اقتصادي كشورمان از زبان يكي از كارشناسان بنام و مطرح بدون ترديد براي همه ما جالب است تا از واقعيت و زيرپوست دودوتا چهارتاي ميهنمان بدانيم.
«قانون» در این زمینه پاي صحبتهاي كارشناس طراح هدفمندي يارانهها جمشيد پژويان، اقتصاددان نشسته تا از او درباره شرايط كنوني اقتصاد ايران بپرسد.
به عنوان اولين سوال برآیند شما از اقتصاد ایران چیست؟ آیاواقعا شرایط اقتصاد ایران با توجه به عوامل اطراف بحرانی است؟
اجازه دهيد صادقانه سخن بگويم اگر هم بحراني در كار باشد ایران حتی با شرایط فعلی قابلیت عبور از بحران را خواهد داشت. اما اگر سیاستهای درست اقتصادی اجرا شود. اين درحالي است كه تاکنون هیچ سیاست اقتصادی درستی اجرا نشده است و به عقیده من سیاستهای اقتصادی دولت تا این لحظه بسیار ضعیف بوده است. چون دولت از همان روز اول كه امور را به دست گرفت تمام تلاش خود را به مسائل هستهای معطوف کرده و از دیگر بخشها تقریبا غافل مانده است و به قول معروف تمام تخممرغهایش را در یک سبد چیده است . اما همانطور كه همه ميدانيم اقتصاد همانند يك موجود زنده است و به شرايط اطرافش به موقع واكنش نشان خواهد داد پس حالا تصور کنید که اگر به هر دلیل این سبد یعنی توافقات هستهای بشكند و به انجام نرسد چه فاجعهای در اقتصاد روی خواهدداد؟
بهنظر شما برآیند عملکرد وزارت اقتصاد مثبت بوده است؟
به نظر من اگر قرار باشد وزارت اقتصاد را مسئول برنامهریزی سیاستهای اقتصادی کشورمان بدانیم پاسخ شما خیر است و برآیند این وزارتخانه تا کنون مناسب نبوده است اما اگر وزارت اقتصاد را جزئی از کل درنظر بگیریم و باور داشته باشیم که حرکت تیمی دولت میتواند اقتصاد ایران را متحول کند منصفانه نیست که تمام مشکلات را در این وزارتخانه درنظر بگیریم.
چرا باوجود رشد اقتصادی نرخ بیکاری در ایران بالارفته است؟
پاسخ این است که اصلا رشدی نبوده یا اگر اعدادی اعلام شده واقعی نبودهاند. ببینید اقتصاد ایران کاملا متکی به نفت است و صادرات غیر نفتی که از شغلهای مولد آغاز شده است در کمترین سهم اشتراک صادرات کشورمان است. بنابراین با کوچکترین تغییر در درآمد نفتی ایران ما شاهد افزایش یا کاهش رشد اقتصادی خواهیم بود حال آنکه در بخش مولد و تولیدیها هیچ اتفاقی روی نداده است. به عنوان مثال چندی پیش صنعت کشتیرانی ما از برخی تحریمها رها شد و توانستیم کمی نفت بیشتر بفروشیم یا اینکه بخشی از داراییهای ایران خارج از کشور که بلوکه شده اند وارد خزانه شد، همین امر باعث بالا رفتن رشد اقتصادی کشورمان شد اما آیا واقعا به تعداد کارخانهها افزوده شد یا فرصت شغلی جدیدی در بخش مولد اقتصاد ایران آمده است؟ از اينرو پاسخ شما خیر است، بنابراین علی رغم رشد اقتصادی که دلایل آن کاملا واضح است نگرانی از رشد نرخ بیکاری همچنان باقی است.
به عقيده شما سياست تك نرخي شدن ارز در اقتصاد ايران آثار مثبتي به همراه دارد؟
این امر دقیقا نظر درستی است که باید صورت بگیرد و امروز هم دیر شده است، چون در هر بخش اقتصادي اگر موضوع چند قیمتی مطرح باشد هم عدم کارایی و هم فساد شکل خواهد گرفت که ارز هم از این جمله است.
آيا كانون صرافان براي تعيين نرخ ارز روزانه مرجع مناسبي است؟
واقعیت امر این است که من درباره اينكه کانون صرافان چه نقشی در تعیین نرخ ارز میتواند داشته باشد، هنوز متوجه امر نشدهام. این نهاد چه جایگاهی برای تعیین نرخ ارز داشته و دارد. اگر فرض کنیم منظور نرخ ارز رسمی است که براساس قوانين اقتصادي بانک مرکزی ایران، باید تصمیمگیرنده و تعيين كننده باشد و این وظیفه اصلا قابل انتقال است که در این زمینه بخواهیم بخش خصوصی را وارد کنیم. این در حالی است که کانون صرافان طبق منافع خود عمل خواهد کرد و مردم و متقاضیان در این زمینه مد نظر نخواهند بود و در هیچ جای دنیا این موضوع سابقه نداشته وظیفه بانک مرکزی به اينچنين نهادی واگذار شده باشد.
همانطور كه ميدانيد وقتي قيمت نفت كاهش مييابد بسياري از محصولات از جمله كالاهاي مصرفي نيز ارزان ميشود.سوال اينجاست كه چرا وقتي اين كالاها در ديگر نقاط جهان افت قيمت را به اين دليل تجربه كردهاند ايران هر روز با افزايش قيمت مواجه است؟
ببینید موضوع همان دو دوتا چهارتای معروف است. کاهش قیمت نفت برای خریداران نفت ، به معنی این است که هزینههايشان کاهش یافته است، چون قیمت بنزین، نهادههای پتروشیمی و مواد اولیه کاهش مییابد. هزینه حمل و نقل پایین خواهد آمد و به طور کلی در تمام جهات به صورت درصدهای متفاوتی اثر خواهد گذاشت و در نهایت قیمت کالای تمام شده پایین ميآيد، اين درحالي است كه چون به طور کلی بازارها رقابتی است و تولیدکنندهها برای جلب نظر خریدار از هر امکانی استفاده میکنند، در بازار آزاد توليد كنندگان به اين قانون اعتقاد دارند كه میزان فروش بیشترشان مساوی سود بالاتر آنهاست، پس در جهت آن تلاش ميكنند. این در حالی است که در ایران تولیدکننده دولت است، موضوع کاملا متفاوت است، چون ما فروشنده هستیم و نفت درآمد ماست. بنابراين اگر قيمت محصولمان كه نفت است كاهش يابد درواقع توان مالي و درآمد ما نيز كاهش يافته است و نميتوانيم خوشحال باشيم، این امر باعث میشود آن بخش از درآمد دولت كه سرریز ديگر بخشهاي اقتصادي كشورمان میشد و در تولید مورد بهرهبرداري قرار ميگرفت اکنون کاهش یافته؛ از سوی دیگر آن بخش از درآمد نفتی نيز که در بودجه دولت واریز میشد، حالا به صورت کسری بودجه شده و حاصل جمع اين دو مورد میتواند تولید را زیر سوال ببرد و در نهایت حاصل افزایش هزینه تولید را به ارمغان خواهند آورد. اما دركشورهايي كه اقتصادشان صحيح بنا گذاشته شده و خريدار هستند این گونه نیست. به همین دلیل شاهد كاهش قيمت خارج از مرزها و افزایش قیمت برخی محصولات در ایران خواهیم بود.
شما در يكي از اظهارنظرهايتان اعلام كرديد نفت ديگر به قيمت قبل باز نخواهد گشت بنابراين حالا که قیمت نفت کاهش یافته به نظر شما سرمایهگذاریهای اعلام شده در صنعت نفت محقق خواهد شد يا اينكه اصلا سرمايه گذاري در صنعت نفت، منطقي است؟
به طور کلی این گونه است که پيش بيني ما در بلندمدت چه باشد، یعنی اگر به آینده نفت امیدوار باشیم، طبیعی است که سرمایهگذاری خواهد شد، اما اگر برعکس بازار را شناسایی کرده باشیم، خوب لزومی نیست اکنون سرمایهگذاری کنیم، اما فراموش نکنیم مشکل صنعت نفت ما در جای دیگری است نه خود قیمت نفت، چون به طور کلی در منطقه هزینه تولید هنوز با قیمت فعلی فاصله دارد.
در حالی که هزینه تولید در ایران به این دلیل بالاست که درست سرمایهگذاری نشده و بسیاری از فناوریهای مورد استفاده اکنون تاریخ مصرفشان گذشته است و نفت ما، گرانتر از دل زمین بیرون میآید.
به نظر شما با توجه به اينكه به طور کلی سوختهای جایگزین در جهان رونق گرفتهاند، باز هم سرمایهگذاری لازم است؟
این سوال از دو جهت قابل بررسی است؛ اول اینکه اگر بخواهیم به دنبال مخازن جدید نفتی باشیم یا اينكه از عمق بیشتری نفت استخراج کنیم، طبیعی است که باید سرمایهگذاری صورت گیرد، اما مورد دوم این است که اکنون روند استفاده از سوختهای جایگزین سوخت فسیلی مثل باد، خورشید یا دیگران روبه افزایش است، بنابراین تولید نفت بیشتر در زمینههای مواد اولیه خواهد بود، پس باید به جای سرمایهگذاری بدون برنامه به دنبال سرمایهگذاری منطقی با توجه به تقاضای بازارهای بینالمللی باشیم که خودمان هم در این زمینه امکانات گستردهای در اختیار داریم. بنابراین در این زمینه متخصصان که در زمینه اقتصاد نفت تخصص دارند، میتوانند کاملا پیشبینی کنند.
با توجه به سابقه حضور شما در شوراي رقابت واردات خودرو از طریق نمایندگیها را چطور ارزیابی میکنید؟
این تصمیم یک رانت بزرگ است که در اختیار دو مجموعه قرار گرفته است، چون در حال حاضر دو کمپانی از آسیای جنوب شرقی بیشترین محصولات را به ایران صادر میکنند. در این زمینه این گونه به نظر میرسد که لابیهایی صورت گرفته تا این قانون به تصویب برسد وگرنه اصلا این تصمیم صحیح نیست برای بازار خودرو وارداتی انحصار در نظر بگیریم، هرچند به عقیده من در هیچ زمینه اقتصادی نباید انحصار وجود داشته باشد، چون منشأ خلاف و سودجویی خواهد شد. به نظر من به عنوان اقتصاددان هر کسی باید براساس قانون و رعايت آن واردکننده کالا باشد، این زمان است که باعث ايجاد رقابت بازاری قابل اطمینان خواهد شد البته در مورد واردات خودروهاي خارجي از شورای رقابت این انتظار میرود که این قانون را مردود اعلام کند، چون کارکرد قانون این شورا در واقع از بین بردن انحصار و فراهم کردن شرایط رقابت سالم اقتصادی است.
نظر شما درباره واردات خودروهای خارجی بهطور کلی چیست؟
به عقیده من اگر اجازه دهیم خودروهای خارجی که تولیدکنندگان داخلی توان رقابت با آنها را دارند، وارد کشور شود امکانات گسترش صنعت خودروسازی کشورمان را فراهم کردهایم اما اگر آن گروه از خودروهایی که ایران توان رقابت با آنها را ندارد وارد شود صحیح نیست. پس هر خودرویی نباید وارد خاک ایران شوند به عنوان مثال خودروهای لوکس که در شرایط ارزی کنونی کشورمان اصلا صلاح نیست.
اگر نظر شما درباره تجارت، آزاد بودن براي همه است پس چگونه قانون تجارت ترجیحی با کشورهایی مثل ترکیه، روسیه و سوريه را تعبير ميكنيد؟ آیا موافق اين طرح هستید؟
من موافق این طرح هستم، اما در شرايط ايدهآل و كارشناسي نه بدون برنامه ، چون جنبههای مثبت این طرح میتواند باعث ارتقای کیفی تولیدات ایران بشود، اما مدیریت این طرح نکته کلیدی است که باید کاملا مراقب آن باشیم.
اين درحالي است كه بسياري نگران توليدات داخلي هستند حال آنكه سوال این است به چه دلیل تولید کننده ما نباید توان رقابت با کالاهای ترکیه در زمینه پوشاک را داشته باشد. پس مطمئن باشید اشکال کار جای دیگری است. چطور تولید کننده داخلی ما نمیتواند با محصولات خارجی که هزینه گمرک و حمل ونقل هم به آن اضافه شده رقابت کند اگر سطح تولید را در برخی محصولات یکی بگیریم؟ بنابراین باید سیستم تولید و مدیریت تولید را بازنگری کنیم چون در این صورت میتوانیم از نظر رقابت در این گونه موارد حضور داشته باشیم و نگرانی ورود کالاهای خارجی را به دل راه ندهیم.
اما درباره آن دسته از صنایع که نوپا هستند تجارت ترجیحی به صلاح نیست چون باید با استفاده از ابزارهایی علمی و عملی این صنایع را به بلوغ برسانیم بعد تجارتشان با دیگران را آزاد کنیم که در این مورد خاص یعنی صنایع پوشاک ایران زمانی خود مدعی بوده پس چرا اکنون باید نگران حضور رقبای ترکیه باشد که پاسخ همان مدیریت اشتباه و غلط است نه تکنولوژی یا توان تولید.
از این رو درباره تجارت ترجیحی من معتقدم باید صنایع کلا از سوی کارشناسان مطالعه شده و با توجه به توان تولید آنها و رقابتپذیری با محصولات خارجی ، تجارت ترجیحی و توافقات به تصویب دولت برسند، روندی که ظاهرا اکنون به آن توجه نشده و نادیده گرفته شده است.
پس به عقیده شما کل تجارت ترجیحی تایید شده است؟
بله، اگر صنایع ما به بلوغ رسیده باشند این نوع سیاستها باعث ارتقای کیفیت محصولات و افزایش خدمات خواهد شد که حاصل اصلی رقابت سالم است، با این روش تولید کنندگان به سمت بهرهوری بیشتر و کارایی بالاتر خواهند رفت.
به بلوغ صنايع اشاره كرديد اما همانطور كه ميدانيد بيشتر صنايع ما اكنون به دليل هدفمندي يارانهها دچار مشكل شدهاند و از بانكها انتظار حمايت مالي دارند تا امورات خود را بگذرانند. به نظر شما در شرايط فعلي ميتوانيم شاهد بلوغ صنايع يا بالا رفتن بهرهوري آنها باشيم؟
چرا که نه؟ چه اشکالی وجود دارد که نگران باشیم؟ مگر بقیه دنیا امکانات مالی بانکها را حراج میکنند تا توليد كنندگان روي پايشان بايستند؟ تولید کنندگانشان از کجا منابع در اختیار دارند؟ چرا این تصور غلط وجود دارد که اکنون نقدینگی کم بانکها باعث کاهش تولید شده است، اجازه بدهید من سوالی کنم . آیا کارخانهای که اکنون در حال تولید است و محصولاتش به فروش میرسد نیز به نقدینگی بانک نیاز دارد؟ اصلا وقتی چرخه تولید و فروش در صنفی درحال انجام است به نقدینگی بانکی چه نیازی هست؟ همانطور که میدانید نقدینگی بانکها برای راهاندازی و تاسیس واحدهای صنفی تازه است نه آنهایی که در حال تولید هستند . پس مشخص است كه مشكل جاي ديگري است و توليد كشورمان از موضوع ديگري رنج ميبرد كه در صندوق خالي بانكها نبايد دنبال آن باشيم.
پس تكليف نوسازی و نقدینگی مورد نیازش چيست؟
این نکتهای است که بسیاری از مسئولان آن را دقیق مطالعه نمیکنند اگر بحث نوسازی یا افزایش تولید است میتوان به جای چشم داشتن به منابع ارزان بانکی از روشهای مرسوم دیگر نقاط جهان استفاده کنیم مثل معافیتهای مالیاتی، کاهش عوارض ورود قطعات و دستگاههای مورد نیاز نوسازی یا حتی مشوقهایی برای نوسازی کارخانه که مهمترینشان اهرم مالیات و کاهش تعرفه ورود دستگاه در گمرک است. بنابراین اين به عقیده من اکنون تولید کنندگان اصلا به نقدینگی بانکها نیازی ندارند بلکه حمایتهای قانونی از سوی دولت مثل تسهیل شرایط صادرات میخواهند.
با توجه به سابقه شما درباره هدفمندي يارانه نظر شما درباره حذف افراد پردرآمد از دریافت یارانه که به تازگی در مجلس و دولت؛ مطرح شده است، چیست؟ آیا رقم 5/2 میلیون تومان به عقیده شما عاقلانه است؟
مسئله به عقیده من رقم تعیین شده نیست مسئله اصلی خطای محاسباتی بزرگی است که رخ داده، اینکه رقم 5/ 2 میلیون تومان برای حذف دریافت یارانه درنظر گرفته شده یعنی اینکه بسیاری از کارمندان و کارگران بخش خصوصی را از ليست يارانهبگيران حذف کردهایم اما دو نکته بسیار مهم در آن پنهان است؛ اول اینکه معمولا این گروه از بخش تحصیلکرده جامعه هستند بنابراین آنها را با این کار جریمه کردهایم. اما در بخش بعد باید ببینیم کلا حذف این گروه چند درصد از هزینههای دولت را کاهش خواهد داد چون بخش عمدهای از مردم که درآمدهای بسیار بالاتر دارند هنوز از سوی دولت شناسایی نشده اند و دولت بايد ماهانه يارانهنقدي آنها را واريز كند.
بنابراين شما به اين نكته اشاره ميكنيد كه جامعه هدف ومعیار دولت فیش حقوقی بوده، پس آنهایی که در شغل آزاد فعال هستند و هیچ منبعی برای کسب اطلاعات درآمدی آنها نبوده چه شدهاند؟ آیا شناسایی افراد پردرآمد کار سختی بوده؟
به نظر من خیر حتی اگر از بنده میخواستند برایشان این کار را به راحتی انجام میدادم. به عقیده من حذف این بخش از جامعه برای دریافت یارانه (اگرچه مبلغ يارانه نقدي اصلا رقمی نیست) باعث بروز برخی نارضایتیها خواهد شد چون کارمندانی مثل اساتید دانشگاه و قضات از این مجموعه هستند اما وقتی میبینند همسایهآنها با درآمد چند ده میلیون تومانی هنوز مشمول یارانه است کمی دلخوری به وجود خواهد آمد. پس در واقع ما یک تبعیض را رواج دادهایم.
به نظر شما چطور این تبعیض روی داده است؟
به عقیده من این تصمیمگیری در واقع یک حرکت غیر کارشناسانه از سوی دولت برای کاستن فشارهای مجلس بوده است و دولت میخواسته رفع تکلیف کند این درحالی است که مجلس هم با توجه به اینکه دولت بارها اعلام کرده بود توان تشخیص درآمدی مردم را ندارد نباید فشار را افزایش میداد. بنابراين حذف افراد پردرآمد از فهرست يارانهبگيران نيازمند نظامي دقيق و مشخص است كه نبايد در آن عجله داشته باشيم درحالي كه شرايط اقتصادي دولت اين اضطرار را برايش به همراه آورده.
«قانون» در این زمینه پاي صحبتهاي كارشناس طراح هدفمندي يارانهها جمشيد پژويان، اقتصاددان نشسته تا از او درباره شرايط كنوني اقتصاد ايران بپرسد.
به عنوان اولين سوال برآیند شما از اقتصاد ایران چیست؟ آیاواقعا شرایط اقتصاد ایران با توجه به عوامل اطراف بحرانی است؟
اجازه دهيد صادقانه سخن بگويم اگر هم بحراني در كار باشد ایران حتی با شرایط فعلی قابلیت عبور از بحران را خواهد داشت. اما اگر سیاستهای درست اقتصادی اجرا شود. اين درحالي است كه تاکنون هیچ سیاست اقتصادی درستی اجرا نشده است و به عقیده من سیاستهای اقتصادی دولت تا این لحظه بسیار ضعیف بوده است. چون دولت از همان روز اول كه امور را به دست گرفت تمام تلاش خود را به مسائل هستهای معطوف کرده و از دیگر بخشها تقریبا غافل مانده است و به قول معروف تمام تخممرغهایش را در یک سبد چیده است . اما همانطور كه همه ميدانيم اقتصاد همانند يك موجود زنده است و به شرايط اطرافش به موقع واكنش نشان خواهد داد پس حالا تصور کنید که اگر به هر دلیل این سبد یعنی توافقات هستهای بشكند و به انجام نرسد چه فاجعهای در اقتصاد روی خواهدداد؟
بهنظر شما برآیند عملکرد وزارت اقتصاد مثبت بوده است؟
به نظر من اگر قرار باشد وزارت اقتصاد را مسئول برنامهریزی سیاستهای اقتصادی کشورمان بدانیم پاسخ شما خیر است و برآیند این وزارتخانه تا کنون مناسب نبوده است اما اگر وزارت اقتصاد را جزئی از کل درنظر بگیریم و باور داشته باشیم که حرکت تیمی دولت میتواند اقتصاد ایران را متحول کند منصفانه نیست که تمام مشکلات را در این وزارتخانه درنظر بگیریم.
چرا باوجود رشد اقتصادی نرخ بیکاری در ایران بالارفته است؟
پاسخ این است که اصلا رشدی نبوده یا اگر اعدادی اعلام شده واقعی نبودهاند. ببینید اقتصاد ایران کاملا متکی به نفت است و صادرات غیر نفتی که از شغلهای مولد آغاز شده است در کمترین سهم اشتراک صادرات کشورمان است. بنابراین با کوچکترین تغییر در درآمد نفتی ایران ما شاهد افزایش یا کاهش رشد اقتصادی خواهیم بود حال آنکه در بخش مولد و تولیدیها هیچ اتفاقی روی نداده است. به عنوان مثال چندی پیش صنعت کشتیرانی ما از برخی تحریمها رها شد و توانستیم کمی نفت بیشتر بفروشیم یا اینکه بخشی از داراییهای ایران خارج از کشور که بلوکه شده اند وارد خزانه شد، همین امر باعث بالا رفتن رشد اقتصادی کشورمان شد اما آیا واقعا به تعداد کارخانهها افزوده شد یا فرصت شغلی جدیدی در بخش مولد اقتصاد ایران آمده است؟ از اينرو پاسخ شما خیر است، بنابراین علی رغم رشد اقتصادی که دلایل آن کاملا واضح است نگرانی از رشد نرخ بیکاری همچنان باقی است.
به عقيده شما سياست تك نرخي شدن ارز در اقتصاد ايران آثار مثبتي به همراه دارد؟
این امر دقیقا نظر درستی است که باید صورت بگیرد و امروز هم دیر شده است، چون در هر بخش اقتصادي اگر موضوع چند قیمتی مطرح باشد هم عدم کارایی و هم فساد شکل خواهد گرفت که ارز هم از این جمله است.
آيا كانون صرافان براي تعيين نرخ ارز روزانه مرجع مناسبي است؟
واقعیت امر این است که من درباره اينكه کانون صرافان چه نقشی در تعیین نرخ ارز میتواند داشته باشد، هنوز متوجه امر نشدهام. این نهاد چه جایگاهی برای تعیین نرخ ارز داشته و دارد. اگر فرض کنیم منظور نرخ ارز رسمی است که براساس قوانين اقتصادي بانک مرکزی ایران، باید تصمیمگیرنده و تعيين كننده باشد و این وظیفه اصلا قابل انتقال است که در این زمینه بخواهیم بخش خصوصی را وارد کنیم. این در حالی است که کانون صرافان طبق منافع خود عمل خواهد کرد و مردم و متقاضیان در این زمینه مد نظر نخواهند بود و در هیچ جای دنیا این موضوع سابقه نداشته وظیفه بانک مرکزی به اينچنين نهادی واگذار شده باشد.
همانطور كه ميدانيد وقتي قيمت نفت كاهش مييابد بسياري از محصولات از جمله كالاهاي مصرفي نيز ارزان ميشود.سوال اينجاست كه چرا وقتي اين كالاها در ديگر نقاط جهان افت قيمت را به اين دليل تجربه كردهاند ايران هر روز با افزايش قيمت مواجه است؟
ببینید موضوع همان دو دوتا چهارتای معروف است. کاهش قیمت نفت برای خریداران نفت ، به معنی این است که هزینههايشان کاهش یافته است، چون قیمت بنزین، نهادههای پتروشیمی و مواد اولیه کاهش مییابد. هزینه حمل و نقل پایین خواهد آمد و به طور کلی در تمام جهات به صورت درصدهای متفاوتی اثر خواهد گذاشت و در نهایت قیمت کالای تمام شده پایین ميآيد، اين درحالي است كه چون به طور کلی بازارها رقابتی است و تولیدکنندهها برای جلب نظر خریدار از هر امکانی استفاده میکنند، در بازار آزاد توليد كنندگان به اين قانون اعتقاد دارند كه میزان فروش بیشترشان مساوی سود بالاتر آنهاست، پس در جهت آن تلاش ميكنند. این در حالی است که در ایران تولیدکننده دولت است، موضوع کاملا متفاوت است، چون ما فروشنده هستیم و نفت درآمد ماست. بنابراين اگر قيمت محصولمان كه نفت است كاهش يابد درواقع توان مالي و درآمد ما نيز كاهش يافته است و نميتوانيم خوشحال باشيم، این امر باعث میشود آن بخش از درآمد دولت كه سرریز ديگر بخشهاي اقتصادي كشورمان میشد و در تولید مورد بهرهبرداري قرار ميگرفت اکنون کاهش یافته؛ از سوی دیگر آن بخش از درآمد نفتی نيز که در بودجه دولت واریز میشد، حالا به صورت کسری بودجه شده و حاصل جمع اين دو مورد میتواند تولید را زیر سوال ببرد و در نهایت حاصل افزایش هزینه تولید را به ارمغان خواهند آورد. اما دركشورهايي كه اقتصادشان صحيح بنا گذاشته شده و خريدار هستند این گونه نیست. به همین دلیل شاهد كاهش قيمت خارج از مرزها و افزایش قیمت برخی محصولات در ایران خواهیم بود.
شما در يكي از اظهارنظرهايتان اعلام كرديد نفت ديگر به قيمت قبل باز نخواهد گشت بنابراين حالا که قیمت نفت کاهش یافته به نظر شما سرمایهگذاریهای اعلام شده در صنعت نفت محقق خواهد شد يا اينكه اصلا سرمايه گذاري در صنعت نفت، منطقي است؟
به طور کلی این گونه است که پيش بيني ما در بلندمدت چه باشد، یعنی اگر به آینده نفت امیدوار باشیم، طبیعی است که سرمایهگذاری خواهد شد، اما اگر برعکس بازار را شناسایی کرده باشیم، خوب لزومی نیست اکنون سرمایهگذاری کنیم، اما فراموش نکنیم مشکل صنعت نفت ما در جای دیگری است نه خود قیمت نفت، چون به طور کلی در منطقه هزینه تولید هنوز با قیمت فعلی فاصله دارد.
در حالی که هزینه تولید در ایران به این دلیل بالاست که درست سرمایهگذاری نشده و بسیاری از فناوریهای مورد استفاده اکنون تاریخ مصرفشان گذشته است و نفت ما، گرانتر از دل زمین بیرون میآید.
به نظر شما با توجه به اينكه به طور کلی سوختهای جایگزین در جهان رونق گرفتهاند، باز هم سرمایهگذاری لازم است؟
این سوال از دو جهت قابل بررسی است؛ اول اینکه اگر بخواهیم به دنبال مخازن جدید نفتی باشیم یا اينكه از عمق بیشتری نفت استخراج کنیم، طبیعی است که باید سرمایهگذاری صورت گیرد، اما مورد دوم این است که اکنون روند استفاده از سوختهای جایگزین سوخت فسیلی مثل باد، خورشید یا دیگران روبه افزایش است، بنابراین تولید نفت بیشتر در زمینههای مواد اولیه خواهد بود، پس باید به جای سرمایهگذاری بدون برنامه به دنبال سرمایهگذاری منطقی با توجه به تقاضای بازارهای بینالمللی باشیم که خودمان هم در این زمینه امکانات گستردهای در اختیار داریم. بنابراین در این زمینه متخصصان که در زمینه اقتصاد نفت تخصص دارند، میتوانند کاملا پیشبینی کنند.
با توجه به سابقه حضور شما در شوراي رقابت واردات خودرو از طریق نمایندگیها را چطور ارزیابی میکنید؟
این تصمیم یک رانت بزرگ است که در اختیار دو مجموعه قرار گرفته است، چون در حال حاضر دو کمپانی از آسیای جنوب شرقی بیشترین محصولات را به ایران صادر میکنند. در این زمینه این گونه به نظر میرسد که لابیهایی صورت گرفته تا این قانون به تصویب برسد وگرنه اصلا این تصمیم صحیح نیست برای بازار خودرو وارداتی انحصار در نظر بگیریم، هرچند به عقیده من در هیچ زمینه اقتصادی نباید انحصار وجود داشته باشد، چون منشأ خلاف و سودجویی خواهد شد. به نظر من به عنوان اقتصاددان هر کسی باید براساس قانون و رعايت آن واردکننده کالا باشد، این زمان است که باعث ايجاد رقابت بازاری قابل اطمینان خواهد شد البته در مورد واردات خودروهاي خارجي از شورای رقابت این انتظار میرود که این قانون را مردود اعلام کند، چون کارکرد قانون این شورا در واقع از بین بردن انحصار و فراهم کردن شرایط رقابت سالم اقتصادی است.
نظر شما درباره واردات خودروهای خارجی بهطور کلی چیست؟
به عقیده من اگر اجازه دهیم خودروهای خارجی که تولیدکنندگان داخلی توان رقابت با آنها را دارند، وارد کشور شود امکانات گسترش صنعت خودروسازی کشورمان را فراهم کردهایم اما اگر آن گروه از خودروهایی که ایران توان رقابت با آنها را ندارد وارد شود صحیح نیست. پس هر خودرویی نباید وارد خاک ایران شوند به عنوان مثال خودروهای لوکس که در شرایط ارزی کنونی کشورمان اصلا صلاح نیست.
اگر نظر شما درباره تجارت، آزاد بودن براي همه است پس چگونه قانون تجارت ترجیحی با کشورهایی مثل ترکیه، روسیه و سوريه را تعبير ميكنيد؟ آیا موافق اين طرح هستید؟
من موافق این طرح هستم، اما در شرايط ايدهآل و كارشناسي نه بدون برنامه ، چون جنبههای مثبت این طرح میتواند باعث ارتقای کیفی تولیدات ایران بشود، اما مدیریت این طرح نکته کلیدی است که باید کاملا مراقب آن باشیم.
اين درحالي است كه بسياري نگران توليدات داخلي هستند حال آنكه سوال این است به چه دلیل تولید کننده ما نباید توان رقابت با کالاهای ترکیه در زمینه پوشاک را داشته باشد. پس مطمئن باشید اشکال کار جای دیگری است. چطور تولید کننده داخلی ما نمیتواند با محصولات خارجی که هزینه گمرک و حمل ونقل هم به آن اضافه شده رقابت کند اگر سطح تولید را در برخی محصولات یکی بگیریم؟ بنابراین باید سیستم تولید و مدیریت تولید را بازنگری کنیم چون در این صورت میتوانیم از نظر رقابت در این گونه موارد حضور داشته باشیم و نگرانی ورود کالاهای خارجی را به دل راه ندهیم.
اما درباره آن دسته از صنایع که نوپا هستند تجارت ترجیحی به صلاح نیست چون باید با استفاده از ابزارهایی علمی و عملی این صنایع را به بلوغ برسانیم بعد تجارتشان با دیگران را آزاد کنیم که در این مورد خاص یعنی صنایع پوشاک ایران زمانی خود مدعی بوده پس چرا اکنون باید نگران حضور رقبای ترکیه باشد که پاسخ همان مدیریت اشتباه و غلط است نه تکنولوژی یا توان تولید.
از این رو درباره تجارت ترجیحی من معتقدم باید صنایع کلا از سوی کارشناسان مطالعه شده و با توجه به توان تولید آنها و رقابتپذیری با محصولات خارجی ، تجارت ترجیحی و توافقات به تصویب دولت برسند، روندی که ظاهرا اکنون به آن توجه نشده و نادیده گرفته شده است.
پس به عقیده شما کل تجارت ترجیحی تایید شده است؟
بله، اگر صنایع ما به بلوغ رسیده باشند این نوع سیاستها باعث ارتقای کیفیت محصولات و افزایش خدمات خواهد شد که حاصل اصلی رقابت سالم است، با این روش تولید کنندگان به سمت بهرهوری بیشتر و کارایی بالاتر خواهند رفت.
به بلوغ صنايع اشاره كرديد اما همانطور كه ميدانيد بيشتر صنايع ما اكنون به دليل هدفمندي يارانهها دچار مشكل شدهاند و از بانكها انتظار حمايت مالي دارند تا امورات خود را بگذرانند. به نظر شما در شرايط فعلي ميتوانيم شاهد بلوغ صنايع يا بالا رفتن بهرهوري آنها باشيم؟
چرا که نه؟ چه اشکالی وجود دارد که نگران باشیم؟ مگر بقیه دنیا امکانات مالی بانکها را حراج میکنند تا توليد كنندگان روي پايشان بايستند؟ تولید کنندگانشان از کجا منابع در اختیار دارند؟ چرا این تصور غلط وجود دارد که اکنون نقدینگی کم بانکها باعث کاهش تولید شده است، اجازه بدهید من سوالی کنم . آیا کارخانهای که اکنون در حال تولید است و محصولاتش به فروش میرسد نیز به نقدینگی بانک نیاز دارد؟ اصلا وقتی چرخه تولید و فروش در صنفی درحال انجام است به نقدینگی بانکی چه نیازی هست؟ همانطور که میدانید نقدینگی بانکها برای راهاندازی و تاسیس واحدهای صنفی تازه است نه آنهایی که در حال تولید هستند . پس مشخص است كه مشكل جاي ديگري است و توليد كشورمان از موضوع ديگري رنج ميبرد كه در صندوق خالي بانكها نبايد دنبال آن باشيم.
پس تكليف نوسازی و نقدینگی مورد نیازش چيست؟
این نکتهای است که بسیاری از مسئولان آن را دقیق مطالعه نمیکنند اگر بحث نوسازی یا افزایش تولید است میتوان به جای چشم داشتن به منابع ارزان بانکی از روشهای مرسوم دیگر نقاط جهان استفاده کنیم مثل معافیتهای مالیاتی، کاهش عوارض ورود قطعات و دستگاههای مورد نیاز نوسازی یا حتی مشوقهایی برای نوسازی کارخانه که مهمترینشان اهرم مالیات و کاهش تعرفه ورود دستگاه در گمرک است. بنابراین اين به عقیده من اکنون تولید کنندگان اصلا به نقدینگی بانکها نیازی ندارند بلکه حمایتهای قانونی از سوی دولت مثل تسهیل شرایط صادرات میخواهند.
با توجه به سابقه شما درباره هدفمندي يارانه نظر شما درباره حذف افراد پردرآمد از دریافت یارانه که به تازگی در مجلس و دولت؛ مطرح شده است، چیست؟ آیا رقم 5/2 میلیون تومان به عقیده شما عاقلانه است؟
مسئله به عقیده من رقم تعیین شده نیست مسئله اصلی خطای محاسباتی بزرگی است که رخ داده، اینکه رقم 5/ 2 میلیون تومان برای حذف دریافت یارانه درنظر گرفته شده یعنی اینکه بسیاری از کارمندان و کارگران بخش خصوصی را از ليست يارانهبگيران حذف کردهایم اما دو نکته بسیار مهم در آن پنهان است؛ اول اینکه معمولا این گروه از بخش تحصیلکرده جامعه هستند بنابراین آنها را با این کار جریمه کردهایم. اما در بخش بعد باید ببینیم کلا حذف این گروه چند درصد از هزینههای دولت را کاهش خواهد داد چون بخش عمدهای از مردم که درآمدهای بسیار بالاتر دارند هنوز از سوی دولت شناسایی نشده اند و دولت بايد ماهانه يارانهنقدي آنها را واريز كند.
بنابراين شما به اين نكته اشاره ميكنيد كه جامعه هدف ومعیار دولت فیش حقوقی بوده، پس آنهایی که در شغل آزاد فعال هستند و هیچ منبعی برای کسب اطلاعات درآمدی آنها نبوده چه شدهاند؟ آیا شناسایی افراد پردرآمد کار سختی بوده؟
به نظر من خیر حتی اگر از بنده میخواستند برایشان این کار را به راحتی انجام میدادم. به عقیده من حذف این بخش از جامعه برای دریافت یارانه (اگرچه مبلغ يارانه نقدي اصلا رقمی نیست) باعث بروز برخی نارضایتیها خواهد شد چون کارمندانی مثل اساتید دانشگاه و قضات از این مجموعه هستند اما وقتی میبینند همسایهآنها با درآمد چند ده میلیون تومانی هنوز مشمول یارانه است کمی دلخوری به وجود خواهد آمد. پس در واقع ما یک تبعیض را رواج دادهایم.
به نظر شما چطور این تبعیض روی داده است؟
به عقیده من این تصمیمگیری در واقع یک حرکت غیر کارشناسانه از سوی دولت برای کاستن فشارهای مجلس بوده است و دولت میخواسته رفع تکلیف کند این درحالی است که مجلس هم با توجه به اینکه دولت بارها اعلام کرده بود توان تشخیص درآمدی مردم را ندارد نباید فشار را افزایش میداد. بنابراين حذف افراد پردرآمد از فهرست يارانهبگيران نيازمند نظامي دقيق و مشخص است كه نبايد در آن عجله داشته باشيم درحالي كه شرايط اقتصادي دولت اين اضطرار را برايش به همراه آورده.
جالبه که کسبه محترم با حقوق نجومی باید یارانه بگیرند و از من کارمند کمتر مالیات بدهند.!
خط فقردر کشور ما برای یک خانواده 3 نفره 1300 دلار و برای یک خانواده 4 نفره 1800 دلار است.
با حذف یارانه ها انقلاب اسلامی با چالش مواجه خواهد شد وهدف پنهان صاحب کلید چوبی هم همان است که هاشمی رفسنجانی وخاتمي ومستر سروس می خواهند