چرا هاشمی برای ریاست خبرگان نامزد شد؟
پارسینه: هاشمی می دانست رای نمی آورد ولی ...
به گزارش پارسینه ؛صادق زیباکلام با اشاره به انتخاب نشدن آیتالله هاشمی رفسنجانی برای ریاست مجلس خبرگان، معتقد است: اعلام نامزدی آیتالله هاشمی برای ریاست مجلس خبرگان دقیقاً با الگوی 30 ساله رفتار سیاسی ایشان مطابقت دارد و با علم به اینکه میدانستند موضعگیری و جهتگیری بسیاری از اعضای خبرگان چگونه است، بواسطه «احساس خطر»ی که داشتند وارد رقابت شدند.
در یادداشت این استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در روزنامه شرق آمده است:
رسانههای اصولگرا به همراه بسیاری از چهرهها و شخصیتهای وابسته به این طیف، بیش از آنکه از پیروزیشان در انتخاب هیأت رئیسه خبرگان که دیروز اتفاق افتاد خوشحال شده باشند، از آنچه شکست آقای هاشمی رفسنجانی لقب دادهاند، به وجد آمدهاند.
بهنظر آنان، سنگینی ابعاد این شکست برای ایشان به مراتب گستردهتر از ماجرای انتخابات مجلس ششم در سال 78 و ریاستجمهوری نهم در سال 84 بود. آنان عامل شکست را در خطای محاسباتی ایشان میدانند. از دید آنها آقای هاشمی به همراه مشاوران و نزدیکان، اطمینان داشتند که اگر ایشان وارد عرصه شوند یقیناً پیروز خواهند شد. فقط در این میان، مسأله شرکت آیتالله هاشمی شاهرودی مطرح بود که آن هم در دقیقه 90 و با کنار رفتن ایشان، حل شد.
اما آیا به راستی تحلیل و برداشت اصولگرایان از انتخاب ریاست خبرگان درست است؟ آیا آقای رئیس مجمع تشخیص مصلحت با اطمینان از اینکه به آسانی خواهد توانست رقیب اصولگرا را شکست بدهد وارد انتخابات شد؟ آیا اگر ایشان حدس میزدند نتیجه آنگونه میشود، در انتخابات ریاست خبرگان نامزد میشدند؟ پاسخ اصولگرایان همانطور که گفتیم به تمامی این پرسشها مثبت است. بهنظر آنان، آقای هاشمی به پیروزی یقین داشتند و اصلاً حدس نمیزدند نتیجه آنگونه شود وگرنه اساساً کاندیدا نمیشدند. اما یک روایت دیگر هم وجود دارد. تصویر 36 سالهای که ما از ایشان پس از انقلاب داریم، در مجموع تصویر یک شخصیت میانهرو معتدل است.
ممکن است امواج پرشتاب سالهای نخست انقلاب، ایشان را هم مانند بسیاری دیگر با خود برای مدتی حمل کرده باشد اما واقعیت آن است که هر چقدر از آن سالهای پر تبوتاب نخست انقلاب فاصله میگیریم، هاشمی رفسنجانی به اعتدال و میانهروی نزدیک و نزدیکتر میشود. این روند بهویژه بعد از دهه 60 و آغاز نخستین دوره ریاستجمهوری، بهطور منظم پررنگتر میشود، تاجایی که از اواسط دهه 80 و بهویژه از 22 خرداد 88 به اینسو میتوان گفت ایشان دچار یک دگردیسی کامل میشوند. ایشان خواهان احترام کشورها یا فرهنگ و تمدنها بود و به طور متناوب او را در جهت ترویج اعتدال، میانهروی، پرهیز از خشونت، افراطیگری و از سوی دیگر، وفاق و همدلی ملی میبینیم. در عین حال و با وجود این تحول، ایشان همچنان سفت و سخت و قرص و محکم به انقلاب و نظام پایبند ماندهاند. رد خشونت و افراطیگری از یکسو و دغدغه نظام و آینده را داشتن از سوی دیگر، سبب میشود آقای هاشمی رفسنجانی به تدریج به این نقطه برسند که بزرگترین خطری که نظام را در بلندمدت تهدید میکند، نه دشمنان خارجی که اتفاقاً تندروی داخلی است، بنابراین ایشان فقط به نفی این مسأله به عنوان یک باور سیاسی
و دینی نمیپردازد، بلکه به واسطه خطری که معتقد است از جانب این آسیبها متوجه کشور میشود، در مرتبه بعدی به مبارزه با این پدیدهها روی میآورد. موضعگیریهای ایشان در پنج سال اخیر را فقط میتوان در قالب این اعتقاد که وظیفه دارند با تندروی مقابله کنند تبیین کرد.
اعتقاد به رویارویی با تندروی فقط محدود به سخنرانی و مصاحبه نمیشود. اصلیترین دلیل ایشان برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری 92، دقیقاً به واسطه تهدیدی بود که احساس میکردند از ناحیه سیاستهای دولت وقت متوجه آینده نظام شده است. سن ایشان در یکسو و شرایط سیاسی دشوار کشور در سوی دیگر، تصمیم به شرکت در انتخابات 92 را برای آقای هاشمی فوقالعاده دشوار کرده بود، اما به واسطه آنچه به آن اشاره شد، با وجود اکراه و سختیای که این تصمیم داشت، نهایتاً به وزارت کشور رفته و ثبتنام کردند.
زمانی هم که اطلاع داده شد شاید پای رد صلاحیت وسط بیاید، حاضر نشدند از نامزدی انصراف دهند. حکایت اعلام نامزدی آیتالله هاشمی برای ریاست مجلس خبرگان هم دقیقاً با این الگوی 30 ساله از رفتار سیاسی ایشان مطابقت پیدا میکند. ایشان با علم به اینکه میدانستند موضعگیری و جهتگیری بسیاری از اعضای خبرگان چگونه است، معذلک به واسطه احساس خطری که داشتند وارد رقابت شدند. از ماهها قبل هم ایشان رسماً اعلام کرده بودند اگر ببینند افرادی قصد نامزدی دارند، ساکت نخواهند نشست و این دقیقاً کاری بود که انجام دادند. ایشان به هیچ روی نگفته بودند این ورود به صحنه موفقیتآمیز خواهد بود و یقیناً پیروز خواهند شد. اینها همه از ساختهها و القائات اصولگرایان است. به بیان سادهتر نامزدی ایشان از باب وظیفهای بود که در قبال ابرهای سیاسی که به گفته ایشان برخی تندرویها در آسمان کشور ظاهر کرده، احساس میکردند. ایشان بعد از اعلام نتایج انتخابات دیروز فقط یک جمله گفتند «نمیتوانستم و نتوانستم ساکت بنشینم. با پاگذاشتن بر 80 سال آبرو و حیثیت سیاسیام، به آخرین وظیفه و تکلیفم برای انقلاب و نظام عمل کردم».
اینها برای متوهم کردن و بازی دادن ضد انقلاب ها و محکم کردن نظام است.
به هر حال نخبگان ملت ایشان را برای انتصاب این سمت صالح ندانستند
کمترین اثر نامزد شدن ایشان در انتخابات دیروز این است که به امثال من نشان داد که نتیجه تحریم انتخاباتهای گذشته چه نتایجی می تواند داشته باشد. پس پیش به سوی صندوقهای رای در سال 94 و 95 و ...
درود بر هاشمی رفسنجانی. ایت الله در قلب ملت جا دارد و با این انتخابات از ارزشها وعظمت این بزرگمرد که همیشه پشتیبان مردم بوده کاسته نمیشود. روزبه روز محبوبتر میشوند. کاش تندروها هم قدر این برکت الهی میدانستند
آقای هاشمی و مردم میانه رو و همچنین اصلاح طلب ها برنده اصلی این ماجرا هستند ، آخه این که نمیشه یک سیاستمدار مردمی هم در دل طرفدارانش جا داشته باشد و هم در دل رقبای سیاسی اش جا داشته باشد ، اکنون اصلاح طلب ها با تمام توان با ایشان همراه می شوند ( وعده مردم میانه رو در پای صندوق های رای )