صندلی انحصاری: از گبرلو تا بهرام شفیع
پارسینه: یک مطلب درباره چهرههایی که پاشنه آشیل تلویزیون به شمار میروند و به رغم اعتراضها حتی در دوره مدیریت جدید همچنان روی آنتن هستند. این در حالی است که مدیریت جدید همچنان مشغول انجام تغییرات اداری است.
روزنامه هفت صبح نوشته است چهار ماه از آمدن محمد سرافراز در سازمان صدا و سیما می گذرد. تمام هم و غم رییس جدید، چابک سازی این سازمان و دمیدن روحی تازه در آن بوده. برخی شبکه های تلویزیونی و رادیویی را منحل، برخی را ادغام و ماموریت چندتایی را عوض کرده است. به مهره های مدیریتی هم دست زده؛ چند نفری را از این شبکه به آن یکی برده و برخی چهره ها را از بیرون به درون سازمان فراخوانده.
این تغییرات دامنه دار آیا برای مخاطبان تلویزیون نمود داشته؟ طبعا اثرات بیرونی فکر جدید بعد از 120 روز خیلی به چشم نمی آید و برای به ثمر نشستن به فرصت بیشتری نیاز است. دورنما چه می گوید؟ ما خوشبینیم اما نه با رویه موجود، جناب سرافراز به خوبی متوجه شده صدا و سیما باید چابک باشد اما تاکنون این چابک سازی در چارت اداری رخ داده نه در برنامه و سریال سازی؛ برای همین است که همچنان چهره های آشنا سکان برنامه ها و ساخت سریال ها را برعهده دارند.
بهرام شفیع
چه برنامهای دارد؟
ورزش و مردم
از کی هست؟
34 سال
چرا موفق نیست؟
دو سال بعد از تولد برنامه «ورزش و مردم»، بهرام شفیع سکان آن را به دست گرفت و حالا نام دیرپاترین مجری تلویزیون را به نام خود ثبت کرده. سال ها این برنامه برای مرخدم موهبت بود؛ در برهوت برنامه های سرگرم کننده، خیلی ها یکشنبه ها چشم به راه «ورزش و مردم» می ماندند تا خلاصه بازی تیم مورد علاقه شان را ببینند. کسی کاری به کیفیت اجرای بهرام شفیع نداشت هیچ، خیلی هم دوستش داشتند.
با ظهور شبکه سه و پخش زنده مسابقات و بعد از آن شکل گیری برنامه نود، کم کم «ورزش و مردم» از رونق افتاد. بهرام شفیع اما همچنان هست و با همان سیاق برنامه اش را پیش می برد.
بزرگترین ضعف
بهرام شفیع همچنان بر همان شیوه قدیمی اجرا تاکید می کند. طبعا ذائقه های تغییر یافته، شیوه سی سال پیش را نمی پسندد. او مطول گو است و می خواهد همه چیز را جزء به جزء شرح دهد. دیگر شیوه منسوخ این مجری، برخورد با همه موضوعات از موضع موعظه است؛ رو به دوربین می کند و عقاید خود را به تفصیل به زبان می آورد. مهم نیست وسط یک گفتگوی داغ باشد یا بعد از دیدن یک آیتم. از همه بدتر اینکه آداب گفتگو را رعایت نمی کند و با دست خودش مانع از شکل گیری بحث های جذاب می شود.
نمونه اش حضور محمد نوری است که دیروز میهمان او بود و از خاطره ای جالب پرده برداشت. می گفت در بچگی استادیوم می رفته و ساندویچ میفروخته؛ شفیع اما انگار حواسش به خاطره نوری نبود.
هرمز شجاعی مهر
چه برنامهای دارد؟
سیمای خانواده
از کی هست؟
از سال 73 و با شروع برنامه خانواده به عنوان مجری به تلویزیون آمد.
چرا موفق نیست؟
شجاعی مهر، 20 سال قبل زانی که برای اولین بار به تلویزیون پا گذاشت برای اجرای برنامه خانواده، شیوه خاصی را پی گرفت. صحبت های طولانی مدت، اصرار به بیان مسائل آموزشی آن هم به صورت نصیحت وار و ... از جمله ویژگی های اجرای او بود؛ شیوه ای که شاید در ابتدای دهه هفتاد و با توجه به حال و هوای آ« زمان، اصلا عجیب به نظر نمی رسید و حتی مخاطبان زیادی را هم به این رسانه کشاند.
مسئله اینجاست که شجاعی مهر الان بعد از گذشته دو دهه از آن زمان، همچنان سر خانه اولش مانده و هیچ تغییری در شیوه اجرایش نمی دهد. در اوضاع و شرایطی که دیگر کسی حوصله شنیدن صحبت های طولانی و نصیحت وار را ندارد، شجاعی مهر همچنان با مخاطبانش مثل بچه های مدرسه ای صحبت می کند و حتی در مدل سلام و علیک و صحبت با میهمان های برنامه هم تفاوتی به وجود نیاورده.
بزرگترین ضعف
سپرده شدن مهمترین برنامه خانوادگی تلویزیون برای مدت 20 سال به مجری که کمترین خلاقیتی در تغییر و تحول آیتم ها، به روز کردن سوژه ها، انتخاب میهمان های جدید و حتی ورود به بحث های مخصوص به جوانان ندارد یکی از مهمترین اشتباهاتی است که شبکه یک سال هاست دارد آن را ادامه می دهد.
امیدوار بودیم با تغییر مدیران، حداقل نیم نگاهی هم به وضعیت برنامه های خانوادگی تلویزیون از جمله «سیمای خانواده» انداخته شود که هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است.
محمد جعفر خسروی
چه برنامه ای دارد؟
زنده باد زندگی
از کی هست؟
از تابستان سال 91، زنده باد زندگی به عنوان یک ویژه برنامه تابستانی با اجرای محمد جعفر خسروی روی آنتن رفت و به نظر می رسید پخش آن تا آخر تابستان به پایان برسد اما ماندگار شد و الان نزدیک به سه سال است که هر شب روی آنتن شبکه دو است.
چرا موفق نیست؟
خسروی قرار بود در این برنامه دست روی خانواده های مختلف بگذارد و از آنها دعوت کند به استودیو بیایند و درباره دلایل موفقیت شان صحبت کنند، اتفاقی که شاید به نوعی دیگر احسان علیخانی در «ماه عسل» انجام می داد؛ یعنی دست گذاشتن روی عامه مردم به جای ستاره ها در یک برنامه تلویزیونی می توانست ایده جالبی باشد اگر خوب پرداخت می شد و با اجرایی جذاب همراه بود.
برنامه ای که خسروی آن را با همین هدف برای شبکه دو اجرا کرد عملا در هیچ نقطه ای موفق نبود. خسروی میهمان ها را دعوت می کرد اما نمی دانست که باید صحبت با آنها را به چه سمت و سویی ببرد. دنبال چه هدفی باشد و اصلا چگونه مخاطبانش را جذب کند.
تا قبل از پخش قسمتی که میهمان هایی با پوشش های نامرسوم به برنامه آمدند شاید خیلی ها نمی دانستند که چنین برنامه ای هم از تلویزیون پخش می شود.
بزرگترین ضعف
خسروی گمان می کند به همه حیطه ها مسلط است و می تواند به راحتی راجع به هر نکته ای اظهار نظر کند، از مذهب و خانواده گرفته تا بازی های کامپیوتری و کتاب و سینما. جالب اینجاست که او حتی بعضی اوقات مقابل میهمان های متخصص هم اظهار فضل می کند و در جاهایی تحلیل های اشتباه می دهد.
اقبال واحدی
چه برنامه ای دارد؟
سیمای خانواده
از کی هست؟
از سال 73 و با شروع برنامه صبح بخیر ایران به عنوان مجری به تلویزیون آمد.
چرا موفق نیست؟
اقبال واحدی زمانی به تلویزیون آمد که تا قبل از آن هیچ خبری از یک برنامه صبحگاهی موفق و جذاب نبود. در واقع با «صبح بخیر ایران» مردم برای اولین بار می توانستند صبح ها پای تلویزیون بنشینند و از گوشه و کنار اتفاق های کشور سردربیاورند. حالا در این شرایط، مجری مثل واحدی به میدان آمد؛ مجری که مدام به شهرهای مختلف سفر می کرد و در هر شهر سعی می کرد به زبان مردم صحبت کند، آنها را بخنداند و خلاصه با هر کسی سر شوخی را باز کند، آن هم در شرایطی که مردم عادت کرده بودند مجری ها را خیلی خشک و رسمی ببینند و خب اینکه مجری تلویزیون سوار قاطر شود یا لباس محلی بپوشد اقدام بدیعی بود و به مذاق خیلی ها خوش آمد.
مسئله اینجاست که واحدی با گذر زمان و تغییر و تحولات، تغییر نکرد و همچنان با همان شیوه به کارش ادامه داد. چند وقت از تلویزیون دور بود و گمان می شد مدیران دیگر تمایلی به استفاده از او در برنامه ها ندارند اما این اواخر دوباره به «صبح بخیر ایران برگشته»؛ آن هم بدون اینکه تغییری در روش قبلی بدهد.
بزرگترین ضعف
شوخی های دم دستی و سخیف، انجام حرکاتی که زیاد مناسب سن او نیست و خلاصه مسائلی از این قبیل شاید هنوز هم برای خیلی ها جذابیت داشته باشد اما شاید آنطور که باید برای یک شبکه سراسری مناسب نیست. به نظر می رسد جنس اجرای واحدی بیشتر به برنامه های شبکه نسیم شباهت داشته باشد تا شبکه یک.
محمود گبرلو
چه برنامه ای دارد؟
هفت
از کی هست؟
از تیر ماه 1391
چرا موفق نیست؟
ذات برنامه ای مثل هفت این پتانسیل را دارد که خیلی ها را پای تلویزیون بنشاند. این برنامه خیلی دیر و باطمأنینه به جذابیت های ذاتی سینما ورود کرد، وقتی هم بخشی از محور اصلی اش را روی این ظرفیت نهاد، بیننده هایش زیاد شد. بعدت از رفتن فریدون جیرانی، محمود گبرلو رویکردی عکس داشت و ترجیح- داد بیشتر به سیاست های کلان و البته خشک سینما بپردازد. او سعی کرده مسائل درون سینما را منصفانه آنالیز کند اما به خاطر عدم برخورداری از مختصات یک مجری تراز اول تلویزیونی، نتوانسته موفق باشد.
محمود گبرلو تهیه کننده هفت هم هست و چه خوب می شد اگر صرفا در این سمت مشغول می شد نه در قامت مجری.
بزرگترین ضعف
محمود گبرلو موقع اجرا صمیمیت و گرمای لازم برای رونق یک برنامه سینمایی را ندارد. خیلی رسمی و با تکلف صحبت می کند و همین باعث می شود گفته های او به مقالات روزنامه شبیه باشد. اتفاقا کسانی که از نزدیک با او مراوده دارند می گویند اگر گبرلو روی آنتن هم راحت باشد، به مراتب موفق تر خواهد بود.
دیگر ضعف اساسی مجری هفت به گفتگوهایش برمی گردد؛ سوالاتش در حد و قواره سابقه ژورنالیستی اش نیست و از بدیهیات عبور نمی کند. برای همین معدود گفتگوهایی از گبرلو سراغ داریم که بدون تعارف و مسلط، میهماننش را به چالش کشیده باشد. علاوه بر اشتباهات لفظی، برخی اطلاعات سینمایی او به روز نیستند؛ برای همین موقع گفتگو با چهره های محبوب مردم، کمتر به جزییات ورود می کند.
ملیکا زارعی
چه برنامه ای دارد؟
خاله شادونه
از کی هست؟
از سال 1383
چرا موفق نیست؟
متاسفانه برنامه سازی برای کودکان در چند سال اخیر از سوی مسئولان صدا و سیما جدی گرفته نمی شود. حتی اعتراض خانواده ها از نبود برنامه های جذاب راه به جایی نبرده و از نمونه های موفق مثل عموپورنگ همچنان خبری نیست.
شاید اگر برنامه سازی کودک تلویزیون شرایط نرمالی داشت، می شد از کنار خاله شادونه گذشت، با این تعبیر که چنین برنامه هایی می توانند پازل سرگرمی کودکان را تکمیل کنند.
حالا اما ماجرا متفاوت است؛ خاله شادونه از معدود برنامه های موجود برای کودکان به شمار می رود که البته مثل دیگر برنامه های موجود استاندارد کافی ندارد. نوع اجرای ملیکا زارعی یک دهه پیش پیشنهادی تازه در میان مجریان کودک به حساب می آمد اما او وبرنامه اش به دلایل متعدد نتوانسته از مرزی مشخص عبور کند.
بزرگترین ضعف
یکنواخت بودن و عدم نوآوری را می توان پاشنه آشیل برنامه دانست. برای همین است که بعد از چند سال برنامه خاله شادونه از رونق افتاد و بود و نبودش علی السویه شد. خود زارعی ضعف هایی در اجرا دارد که پیش تر به آن اشاره کرده ایم: «این خاله هم مثل خیلی دیگر از خاله ها و عموها و مجریان برنامه کودک، کودکانه صحبت کردن را تنها راه نزدیک شدن به کودکان می داند. حتما خیلی از شماها وقتی صدای این خاله از اتاق کناری یا طبقه بالا و پایین می آید دلتان خواسته مشت تان را توی دیوار بکوبید یا تلویزیون را از پنجره راهی خیابان کنید اما نتوانسته اید.»
هیجان برنامه تلویزیونی هفت با اجرای محمود گبرلو گاهی آن قدر بالا میرود که ضربان قلب بینندگانش را به بالای ۲۸۰ ضربه در دقیقه میرساند. گبرلو به تازگی مهمانان هفت را از بین زوجهای بازیگر انتخاب میکند. بعد در حالیکه مثلا محمود پاک نیت در حال صحبت کردن است، همسر او - مهوش صبرکن - را میآورد روی خط. این حرکت خلاقانه و به شدت غافلگیرکننده در راستای ترویج فرهنگ تشکیل خانواده و خانواده دوستی در بین مردم انجام میشود. اگر بیننده برنامه هفت نیستید، میتوانید در اینجا به نمونه هایی از عکس العملهای مردانی که در استودیوی هفت تا سرحد مرگ غافلگیر میشوند، توجه کنید.
مورد شماره یک:
مجری: خب اگه اجازه بدین من یه مهمان تلفنی هم دارم. خانم بفرماین.
مهمان تلفنی: سلام عرض میکنم خدمت شما و همسرم.
مهمان حضوری: (دهنش از تعجب کج شده) زن منه؟
مجری: (چهره آدمهای زیرک را به خودش گرفته) بعله...
مهمان حضوری: لیلا یعنی تو الان داری هم منو تو تلویزیون میبینی هم باهام حرف میزنی؟!!
مهمان تلفنی: آره جواد... منم اول باورم نمیشد.
مهمان حضوری سعی میکند به خودش مسلط باشد، کمی آب میخورد، به صندلی تکیه میدهد و چشمهایش را میبندد. ناگهان کف از دهانش بیرون میزند و میافتد وسط استودیو.
مورد شماره دو:
مجری: راستش ما یه مهمان تلفنی هم داشتیم اما هرچی میگیریمش آنتن نمیده. حیف شد، همسر شما بود مهمونمون.
مهمان: (میخندد) میخواستی غافلگیرم کنی اما تیرت به سنگ خورد؟
مجری: حالا زیادم مطمئن نباش ... تو داری بچه دار میشی.
مهمان: خودم میدونم.
مجری: اینم میدونی که صاحب دوقلو میشی؟
مهمان: چی داری میگی؟! دوقلو کجا بود؟!
مجری: باور نمیکنی؟ بفرما، اینم عکس سونوگرافی. (با انگشت نشان میدهد) این یه قل، اینم دو قل.
مهمان: وایسا ببینم این دست تو چیکار میکنه؟!
مجری: (احساس خطر کرده) بریم یه وله ببینیم برمیگردیم.
مورد شماره سه:
مجری: سلام میکنم به خانم مالکی، همسر مهمان امروز برنامه ما. روی خط هستید خانم.
مهمان تلفنی: من هم سلام میکنم به همه. البته خدمتتون عرض کنم که ما دو هفته پیش جدا شدیم.
مجری: واقعا؟!!!
مهمان حضوری: بله ... منم سلام میکنم به خانم مالکی.
مهمان تلفنی: به فرض که سلام.
مهمان حضوری: پنجشنبه بعدازظهر میام دنبال بچه.
مهمان تلفنی: این هفته نمیشه. سرما خورده.
مهمان حضوری: یعنی چی؟ دادگاه گفته میتونم آخر هفتهها با بچه باشم.
مهمان تلفنی: ببین صداتو واسه من بالا نبر. به احترام این آقای گبرلو چیزی بهت نمیگما.
مهمان حضوری: آخه تو مادری بدبخت؟! دو روز بچه اومد پیشت زرتی سرما خورد.
مهمان تلفنی: خفه شو مرتیکه عملی.
مهمان حضوری: خودت خفه شو بی شخصیت.
مورد شماره چهار:
مجری: مهمان تلفنی روی خط هستند. سلام خانم.
مهمان تلفنی: وای سلام... خیلی ممنون که منو آوردین روی خط آقای گبرلو. چه کمکی از دستم برمیاد؟
مجری: (به مهمان حضوری) شما چرا این قدر بیتفاوتی؟! همسرتون هستن.
مهمان حضوری: کی؟ این؟ نه بابا همسر من نیست.
مجری: خانم شما همسرش نیستید؟
مهمان تلفنی: همسر این؟ نخیر... مگه من چند سالمه؟
مجری: ببخشید مگه ۰۹۱۲ آخرش ۴۶۷۵ نیست شمارتون؟
مهمان تلفنی: چرا همینه.
مهمان حضوری: این شماره رو گرفتید؟ اینو که ما سه سال پیش واگذار کردیم. بیا اینو بگیر (شماره دیگری میدهد).
مجری: (چند لحظه بعد) بچه ها اشاره میکنن که برنمیدارن شماره رو.
مهمان: خب بیا این یکی رو بگیر.
مجری: دوتا خط دارن همسرتون؟
مهمان حضوری: نه این اون یکی همسرمه. منتها این بازیگر نیست، خانه داره.
مهمان تلفنی: با من کاری ندارید؟
مجری: نه شما قطع کن.
لطفا آقایون فیتیله ای را هم به لیست اضافه کنید
هیچ کدام از این مجری ها جذاب نیستند،حداقل برای من وخانواده ام.به همین دلیل برنامه هاشونم برامون دیدنی نیستند.
با نظرتان درباره آقای واحدی کاملاً مخالفم.
از رسانه مثلا ملی چه انتظاری دارید!