گوناگون

رسم حرمت‌شکنی و شیوه شهر آشوبی

پارسینه: "بصیرت" امروز از مفهوم معنوی خود تا اندازه ای تهی گشته و به کارکرد سیاسی و بیشتر به "ابزار سیاسی" تبدیل شده است. کسانی که این لفظ را خطاب به روحانی و دولت وی به کار می برند و آن هم در حضور رهبر معظم و در میانه سخنان ایشان، آگاهانه یا ناآگاهانه به معظم له بی احترامی کرده اند. در تاریخ بیهقی آمده، وقتی حسنک را جهت بازجویی و استنطاق به مجلس خواجه احمد میمندی وزیر مسعود شاه غزنوی آوردند، بوسهل زوزنی در حضور وزیر و سایر بزرگان به حسنک دشنام و بد و بیراه گفت. حسنک وزیر از مخالفان مسعود بود و بوسهل هم کینه شخصی با او داشت. خلاصه، گزارش این جلسه را به گوش سلطان مسعود رساندند. سلطان بوسهل را فراخواند و حسابی گوشمالی داد. بوسهل گفت: از آن ناخویشتن شناسی که در حق امیر کرد، یادم آمد و نتوانستم خشم خود را کنترل کنم. سالهاست سخنرانی مسئولان و شخصیت های مملکتی به آشوب کشیده می شود. تمام روسای جمهوری دوره های اخیر، طعم تلخ این حرمت شکنی را چشیده اند. هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد و حسن روحانی هر کدام در برهه ای و با بهانه ای هدف قرار گرفتند و با شعارهایی برخورد کردند که ادامه سخن را برآنان مشکل می کرد. همین اتفاق برای شخصیت های دیگری نیز رخ داد. در حرم امام (ره) جمعی از هواداران احمدی نژاد، رشته سخن سید حسن خمینی (نوه امام) را پاره کردند و اتفاقاً یک سال بعد از آن در همان مکان همین بلا بر سر دکتر محمود احمدی نژاد آمد. در سال 91 ناطق نوری را در مشهد با پرتاب بطری های آب بدرقه کردند. در سال 1392 رئیس جمهور روحانی در فرودگاه مهرآباد با پرتاب اشیای مختلف پذیرایی شد. آمار این گونه رفتارها در سال های اخیر کم نیست. آخرین مورد آن هم در حرم امام خمینی (ره) در هنگام سخنرانی رهبر معظم انقلاب، عده ای با شعار «دولت تدبیر ما، بصیرت بصیرت» به قصد آزار روحانی، رویه شهر آشوبی را ادامه دادند. البته رئیس جمهور لبخند تلخی را نثار آنان کرد که از گریه غم انگیزتر بود. نمی دانم عزیزانی که ان شاءالله از روی نیت ولایت مداری در میانه سخنان رهبر معظم ایستادند و شعار دادند آیا به این موضوع هم اندیشیدند که "ادب" حکم می کرد که حرمت ایشان نگه داشته شود؟ "بصیرت" امروز از مفهوم معنوی خود تا اندازه ای تهی گشته و به کارکرد سیاسی و بیشتر به "ابزار سیاسی" تبدیل شده است. کسانی که این لفظ را خطاب به روحانی و دولت وی به کار می برند و آن هم در حضور رهبر معظم و در میانه سخنان ایشان، آگاهانه یا ناآگاهانه به معظم له بی احترامی کرده اند. به حکایت تاریخی که در آغاز این گفتار اشاره شده است توجه نمایید. اگر بوسهل در برابر امیر می ایستاد و به حسنک بی احترامی می کرد، امیر مسعود، قطعاً او را تنبیه شدیدتری می کرد. وقتی از نظر امیر، رعایت حرمت مجلس وزیرش لازم است، به طریق اولی رعایت حرمت مجلس خود امیر که ضروری تر است. مع الاسف شرایط به گونه ای شده است تا عده ای پا را از گلیم خود درازتر کنند و هر زمان که فیلشان یاد هندوستان کرد و دلشان از کسی گرفت، هرچه می خواهد دل تنگشان بگویند. دولتی که رهبری معظم حامی آن است و به اعتراف یکی از سران رژیم صهیونیست، روی کار آمدن چنین دولتی نشانگر هوشمندی و تدبیر بالای رهبر معظم انقلاب است و انتخاب و تنفیذ آن از ناحیه مردم و رهبری است، توهین به راس این دولت قطعاً ناخوشنودی رهبر معظم را در پی خواهد داشت. نگارنده حتی زمانی که به احمدی نژاد اهانت شد مقاله زد و این رویه را ناپسند دانست. بلاخره باید باور داشت که چاه کن در چاهی که برای دیگران کنده، روزی خواهد افتاد. البته انتقاد به این دولت یا هر دولت دیگری باید باشد. اما مسیر درست آن است. بعلاوه کسانی که شعار "بصیرت بصیرت" سر دادند، یک لحظه به این موضوع اندیشیدند که اکنون "بصیرت" در "همدلی و همزبانی دولت و ملت" است؟ این گونه رفتارهای حرمت شکنانه و شهر آشوب، نقض همان چیزی است که خود مدعی آن هستند. یعنی "بصیرت".

غلامرضا کمالی پناه در سرمقاله ابتکار نوشت:

در تاریخ بیهقی آمده، وقتی حسنک را جهت بازجویی و استنطاق به مجلس خواجه احمد میمندی وزیر مسعود شاه غزنوی آوردند، بوسهل زوزنی در حضور وزیر و سایر بزرگان به حسنک دشنام و بد و بیراه گفت. حسنک وزیر از مخالفان مسعود بود و بوسهل هم کینه شخصی با او داشت. خلاصه، گزارش این جلسه را به گوش سلطان مسعود رساندند. سلطان بوسهل را فراخواند و حسابی گوشمالی داد. بوسهل گفت: از آن ناخویشتن شناسی که در حق امیر کرد، یادم آمد و نتوانستم خشم خود را کنترل کنم.

سالهاست سخنرانی مسئولان و شخصیت های مملکتی به آشوب کشیده می شود. تمام روسای جمهوری دوره های اخیر، طعم تلخ این حرمت شکنی را چشیده اند. هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، محمود احمدی نژاد و حسن روحانی هر کدام در برهه ای و با بهانه ای هدف قرار گرفتند و با شعارهایی برخورد کردند که ادامه سخن را برآنان مشکل می کرد. همین اتفاق برای شخصیت های دیگری نیز رخ داد. در حرم امام (ره) جمعی از هواداران احمدی نژاد، رشته سخن سید حسن خمینی (نوه امام) را پاره کردند و اتفاقاً یک سال بعد از آن در همان مکان همین بلا بر سر دکتر محمود احمدی نژاد آمد. در سال 91 ناطق نوری را در مشهد با پرتاب بطری های آب بدرقه کردند. در سال 1392 رئیس جمهور روحانی در فرودگاه مهرآباد با پرتاب اشیای مختلف پذیرایی شد. آمار این گونه رفتارها در سال های اخیر کم نیست. آخرین مورد آن هم در حرم امام خمینی (ره) در هنگام سخنرانی رهبر معظم انقلاب، عده ای با شعار «دولت تدبیر ما، بصیرت بصیرت» به قصد آزار روحانی، رویه شهر آشوبی را ادامه دادند. البته رئیس جمهور لبخند تلخی را نثار آنان کرد که از گریه غم انگیزتر بود.

نمی دانم عزیزانی که ان شاءالله از روی نیت ولایت مداری در میانه سخنان رهبر معظم ایستادند و شعار دادند آیا به این موضوع هم اندیشیدند که "ادب" حکم می کرد که حرمت ایشان نگه داشته شود؟ "بصیرت" امروز از مفهوم معنوی خود تا اندازه ای تهی گشته و به کارکرد سیاسی و بیشتر به "ابزار سیاسی" تبدیل شده است. کسانی که این لفظ را خطاب به روحانی و دولت وی به کار می برند و آن هم در حضور رهبر معظم و در میانه سخنان ایشان، آگاهانه یا ناآگاهانه به معظم له بی احترامی کرده اند. به حکایت تاریخی که در آغاز این گفتار اشاره شده است توجه نمایید. اگر بوسهل در برابر امیر می ایستاد و به حسنک بی احترامی می کرد، امیر مسعود، قطعاً او را تنبیه شدیدتری می کرد. وقتی از نظر امیر، رعایت حرمت مجلس وزیرش لازم است، به طریق اولی رعایت حرمت مجلس خود امیر که ضروری تر است. مع الاسف شرایط به گونه ای شده است تا عده ای پا را از گلیم خود درازتر کنند و هر زمان که فیلشان یاد هندوستان کرد و دلشان از کسی گرفت، هرچه می خواهد دل تنگشان بگویند. دولتی که رهبری معظم حامی آن است و به اعتراف یکی از سران رژیم صهیونیست، روی کار آمدن چنین دولتی نشانگر هوشمندی و تدبیر بالای رهبر معظم انقلاب است و انتخاب و تنفیذ آن از ناحیه مردم و رهبری است، توهین به راس این دولت قطعاً ناخوشنودی رهبر معظم را در پی خواهد داشت. نگارنده حتی زمانی که به احمدی نژاد اهانت شد مقاله زد و این رویه را ناپسند دانست.

بلاخره باید باور داشت که چاه کن در چاهی که برای دیگران کنده، روزی خواهد افتاد. البته انتقاد به این دولت یا هر دولت دیگری باید باشد. اما مسیر درست آن است. بعلاوه کسانی که شعار "بصیرت بصیرت" سر دادند، یک لحظه به این موضوع اندیشیدند که اکنون "بصیرت" در "همدلی و همزبانی دولت و ملت" است؟ این گونه رفتارهای حرمت شکنانه و شهر آشوب، نقض همان چیزی است که خود مدعی آن هستند. یعنی "بصیرت".


ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار