گوناگون

چگونه راه درست زندگی را پیدا کنیم؟

پارسینه: به خودتان تکیه کنید و اعتماد به نفس داشته باشید. هر یک از آنها که می‌تواند به شما ارزش بدهد (البته پس از بررسی)، باید در وجود شما نهادینه شوند؛ آنها باید بخشی از وجود شما بشوند. وقتی چنین تصمیمی می‌گیرید، وقتی اصول اخلاقی و ارزشهای خوب شما با درونتان هماهنگ می‌شود و رشد می‌کند، تبدیل به عضلات فولادی انعطاف‌پذیری می‌گردد که از شما در برابر تمامی حملات محافظت می‌کند و به شما قدرت و نیروئی بیکران می‌بخشد.

احتمالاً برایتان پیش آمده به محله جدیدی قدم بگذارید و چون كوچه پس كوچه‌ها را نمی‌شناسید در آن محله گم شوید.

تجربه گم شدن‌های من در جاده‌ها به این سؤال این طور پاسخ می‌دهد:

تا وقتی كه در جاده‌ای حركت می‌كنم كه آسفالت شده، تابلوهای راهنمایی نزدیك به هم دارد، پلیس و چراغ‌های راهنمایی دارد، حتی رستوران، استراحت‌گاه و چایخانه‌های بین راه دارد، خیالم راحت است، چون با این همه نشانه و علامت مشخص است كه جاده، جاده اصلی است و چون جاده اصلی است، به آن رسیدگی شده و انواع علامت گذاری برای رسیدن به مقصد، در آن انجام شده است، هر كیلومتری كه جلو می‌رویم، علامتی هست كه نشان می‌دهد راه را درست آمده‌ایم و علامتی هست كه نشان می‌دهد چگونه باید ادامه دهیم.

اما... اما وقتی به بیراهه می‌افتیم، كم كم كه جلو می‌رویم نشانه‌‌ها و علامت‌ها، تابلوها و استراحتگاه‌ها كم و كمتر و بالاخره، ناپدید می‌شوند و بدبختانه درست وقتی متوجه می‌شویم گم شده‌ایم كه واقعاً گم شده‌ایم و معلوم نیست چگونه می‌توانیم در بیراهه مقصد را پیدا كنیم و حتی معلوم نیست باید برگردیم یا راه را ادامه دهیم یا...

وقتی مقصد (یا هدف) معلوم نیست، وضع از این هم بدتر می‌شود، چون دیگر حتی معلوم نیست جاده‌ای كه به وسط آن رسیده‌ایم، چه اصلی باشد چه فرعی یا بیراهه، اصلاً به كار ما می‌آید یا نه؟ ‌و قرار است ما را به كجا برساند؟ راستش خوب كه فكر می‌كنم می‌بینم متأسفانه خیلی از ما در چنین وضعیتی هستیم؛ یعنی همین حالا هم گم شده‌ایم، منتها خودمان نمی‌دانیم! چون نمی‌دانیم مقصد كجاست و به طور اتفاقی در جاده‌ای افتاده‌ایم و داریم حركت می‌كنیم و البته وقتی هم كه مقصد معلوم نباشد، در هر جاده‌ای كه باشیم، گمشده محسوب می‌شویم! بعضی‌هایمان در زندگی، متوجه نیستیم به بیراهه‌ای پیچیده‌ایم، چون اصلاً به علامت‌ها و نشانه‌هایی كه در مسیر است توجهی نداریم و تنها وقتی علامت‌های راهنمایی را ندیدیم باورمان می‌شود كه راه را اشتباه آمده‌ایم!

تعدادی از ما مقصد را می‌شناسیم منتها خیال می‌كنیم زرنگی كرده‌ایم و میان‌بر زده‌ایم اما چون میان‌بر را غلط انتخاب كرده‌ایم از جای دیگری سردر می‌آوریم!

بعضی دیگر گول می‌خوریم و بیراهه پر زرق و برق را از همان اول، با جاده اصلی اشتباه می‌گیریم یا تا آخر عمر از این فرعی به آن فرعی یا از این بیراهه به آن بیراهه تغییر مسیر می‌دهیم تا به خیال خود، ‌همه را تجربه كنیم...

خلاصه، برای گم شدن دلایل زیادی وجود دارد اما چیزی كه روشن است و آشكارا و بی‌هیچ شك و شبهه‌ای در جلوی چشمان ماست، جاده اصلی است كه هزاران نشانه و علامت دارد. جاده‌ای كه در گوشه و كنار آن علائم و نشانه‌های بی‌شمار تعبیه شده و در طول قرن‌ها، انواع تونل، زیرگذر، پل، روگذر و... در آن ایجاد شده. آن را آسفالت شده، خط‌كشی شده و با انواع چراغ‌های سبز و قرمز و تابلوهای خطر و ورود ممنوع یا عبور آزاد، به ما سپرده‌اند تا از آن بزرگراه روشن هموار به مقصد اصلی برسیم.

اگر ما این اتوبان را نمی‌بینیم لااقل می‌توانیم هر روز راهمان را چك كنیم تا بفهمیم اشتباهاً به بیراهه نیفتاده‌ باشیم، می‌توانیم به علائم و نشانه‌ها توجه كنیم و قبل از آن كه خیلی دیر بشود بفهمیم واقعاً گم شده‌ایم یا نه و اگر گم شده‌ایم، تا در هزارتوی گمشدگی گرفتار نیامده و ناپدید نشده‌ایم خود را خلاص كنیم.


رمز هدایت!

در این زمان که اخلاقیات به‌ سرعت رو به دگرگونی است، فشارها برای هماهنگی با محیط، و خودخواهی‌ها رو به افزایش است، داشتن یک رشته رموز هدایت شخصی یا ارزش‌های به‌شدت نهادینه شده، زندگی را برایتان آسانتر می‌کند. اگر ارزش‌هائی استوار داشته باشید، و خط رفتاری مشخص و شفافی فراتر از آن جا که هرگز قدم نخواهید گذاشت، داشته باشید، رویاروئی با دوراهی‌ها و موقعیت‌هائی که به واسطة این تردیدها پیش میآید، برایتان آسانتر می‌شود.


با ارزشهای خود زندگی کنید!

به عنوان مثال، اگر یکی از هفت ارزش برتر شما، کارهای خیر و نیک است، در مورد زمان و پولتان سخاوتمند باشید. با حراج‌های محلی به نفع خیریه یا دستكم با بخشیدن وسایل غیر ضرور، مشکلات دیگران را حل کنید. همچنین، بكوشید در بارة دیگران بهترین فکرها را بکنید؛ حتا وقتی آنها بی فکر و وقیح هستند، یا وقتی از نظر شما خیلی آزار دهنده‌اند.

اگر درستی برای شما مهم است، اطمینان حاصل کنید كه آنچه می‌گوئید، انجام خواهید داد. اگر همکاری را در محل کار خود محرم می‌دانید و حرفی به شما می‌زند، راز او را در سرتاسر اداره پخش نکنید؛ اگر شما خودتان را فردی صادق می‌دانید، کیف پولی را که در پیاده‌رو پیدا کرده‌اید، به پلیس تحویل دهید؛ نه آنكه پول آن را در جیب خود بگذارید و بگوئید جوینده، یابنده است! شما در زندگی کردن با ارزش‌های درونی خود، از بروز هرگونه اضطراب و عجز ناشی از وجدان‌های ناراحت و اخلاق مشکوک، جلوگیری خواهید كرد و از هوش معنوی خود برای دستیابی به بهترین‌ها بهره خواهید برد و از خیر و نیکی بزرگتری برخوردار خواهید شد!


درباره ارزش‌های خود، بحث کنید!

شما با بحث کردن در باره ارزش‌های خود با خانواده، دوستان و همکاران، به درک و فهم عمیق‌تری از خودتان، به پالایش آنچه بدان فکر کرده‌اید، و درک عمیق‌تری از کسانی که با آنها درباره ارزش‌هایتان بحث کردهاید، خواهید رسید. حرف زدن درباره ارزش‌های خود، به شما كمك می‌كند تا از اینكه آنها واقعاً برای شما مهم هستند، اطمینان حاصل كنید.


به خودتان اعتماد کنید!

به خودتان تکیه کنید و اعتماد به نفس داشته باشید. هر یک از آنها که می‌تواند به شما ارزش بدهد (البته پس از بررسی)، باید در وجود شما نهادینه شوند؛ آنها باید بخشی از وجود شما بشوند. وقتی چنین تصمیمی می‌گیرید، وقتی اصول اخلاقی و ارزشهای خوب شما با درونتان هماهنگ می‌شود و رشد می‌کند، تبدیل به عضلات فولادی انعطاف‌پذیری می‌گردد که از شما در برابر تمامی حملات محافظت می‌کند و به شما قدرت و نیروئی بیکران می‌بخشد.


به خاطر بسپارید، اعمال شما مهم است!

همواره به خودتان یادآور شوید كه این رفتار و كردار شماست که تأثیرگذار است، مهم نیست این اعمال، چه کارهائی هستند. در جامعه شتاب‌زده ما، همگی در آرزوی علت و معلول آنی؛ و نتیجه‌ای آنی برای آنچه انجام می‌دهیم، هستیم. اما دوباره بیندیشید. غالباً چند وقت یکبار، کار نیکی انجام می‌دهید، فقط برای اینكه سال‌ها بعد نتیجه‌اش را ببینید. فرشته مهربانی من خبر نداشت که رفتارهای ناشی از مهربانی، محبت، و عشق او، روزی در کتابی آورده می‌شود تا او را معرفی و توصیف کند و شما آن را بخوانید!


خود را از هر «مانع معنوی» برهانید!

زندگی خود را مرور کنید. اگر در آن موقعیت‌هایی بوده که چون از آنها آگاه هستید، باعث اذیت شما می‌شوند، مثلاً از گفتن حقیقتی که قصد داشته‌اید آن را بگوئید، طفره رفته‌اید، یا از کاری که در گذشته كرده‌اید، شرمنده هستید، راه‌هایی برای «اصلاح این لغزش‌ها» پیدا کنید. صادق باشید و حقیقتی را که می‌خواهید بگوئید، بگوئید و بكوشید لغزش‌های گذشته را جبران کنید.


الگوها!

هفت الگو از تاریخ یا از زمان حال برگزینید که فکر می‌کنید الگوهای مناسبی برا ی پیروی و جستجوی حقیقت و رفتار اخلاقی و با فضیلت هستند. هر وقت بر سر دوراهی اخلاقی ماندید و دچار دودلی شدید، از آنها به عنوان «مغز متفکر» مشاوران درونی خود بهره‌مند شوید. از هر شناسه‌شان به نوبه خود «بپرسید» اگر جای شما بودند، چکار می‌کردند؟ نتیجه این کار، شما را بهت‌زده و خشنود خواهد کرد!



منبع: زندگی آنلاین

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار