اگر دادگاه مهدی علنی بود؟
پارسینه: هر طور که به ماجرای به زندان رفتن مهدی هاشمی نگاه کنیم، از این واقعیت نمی توان گریخت که تاثیر پدر از صدر تا ذیل پرونده مهدی سایه افکنده است.
هر طور که به ماجرای به زندان رفتن مهدی هاشمی نگاه کنیم، از این واقعیت نمی توان گریخت که تاثیر پدر از صدر تا ذیل پرونده مهدی سایه افکنده است. بیايیم فرض بگیریم که آقای هاشمی رفسنجانی همچنان هاشمی رفسنجانی دهه 1360 و دهه 1370 مانده بود! بیايیم فرض بگیریم که آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات معروف دوم خرداد ۷۶ به گونه ای عمل میکردند که دلخوری و عداوت اصولگرایان از ایشان بیشتر نمیشد، فرض بگیریم که رویارويی میان آقای هاشمی رفسنجانی با اصولگرایان در جریان انتخابات تیر 84 بدل به یک پیکار تمام عیار نشده بود و بالاخره و بالاتر از همه بیايید فرض بگیریم که حوادث تلخ بعد از اعلام نتایج انتخابات سال 88 اتفاق نمی افتادند؛ و یا موضع گیری های آقایهاشمیرفسنجانی در آن جریانات به گونه ای دیگر میشد.یعنی به گونه ای میشد که ایشان به جای کشیده شدن به سمت معترضین به نتایج به آن انتخابات و اصلاح طلبان،به سمت مقابل سوق پیدا می کردند. یا دست کم اگر به اصولگرایان هم نمیپیوستند و در کنار آنان قرار نمی گرفتند، حداقل سکوت می کردند.سایه اختلاف میان آقای هاشمی رفسنجانی با اصولگرایان عملا همه پرونده مهدی هاشمی را پوشانده است. به عنوان
مثال، جالب است بیشترین کسانی که ظرف دو سه سال گذشته پرونده مهدی مطرح میبوده است، هم از یک سو اصرار میورزیدند که وی مجرم است( در حالیکه نه چندان علم و اطلاعی از اتهامات مهدی داشتند و نه محتویات پرونده را خوانده بودند)، هم خواهان آن بودند که وی به اشد مجازات برسد و هم در عین حال آقای هاشمی رفسنجانی را مرتب متهم می کردند که درصدد اعمال نفوذ در پرونده مهدی است، تماما اصولگرایانی بودند که سابقه اختلافات و دلخوری های آنها از آقای هاشمی رفسنجانی به اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 باز می گردد.خیلی جالب است تمام کسانی که ظرف دو سه سال اخیر بدون آنکه علم و اطلاعی از پرونده مهدی داشته باشند، مرتب در روزنامه هایشان، سایت هایشان و در سخنرانیهایشان به قوهقضايیه هشدار وزنهارمی دادند که مهدی را بايد محکوم کرده و به اشد مجازات رساند، تماما و بدون استثنا کسانی بودند که همواره مخالف سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی بوده اند.
خود این ملاحظه نشان می دهد که اصرار آنها برای محکومیت مهدی هاشمی چقدر به واسطه انگیزه اجرای عدالت می بود و چقدر به واسطه حب و بغض های سیاسی که با پدر وی داشتند.محکومیت 10 ساله مهدی هاشمی و روند دادرسی پرونده وی و محاکمه اش پرسش های دیگری را هم به وجود می آورد. پرسشهايی در خصوص اتهامات ایشان. همان اتهاماتی که دادگاه به واسطه آن مهدی را به 10 سال حبس محکوم كرده است. از آنجا که دادگاه غیرعلنی بود، هیچکس به درستی از کم و کیف آن اتهامات اطلاعی ندارد. غیر علنی بودن دادگاه در حالی بوده که مهدی و وکلایش همواره خواهان علنی بودن دادگاه یا دست کم اعلام کلیاتی از اتهامات و مدافعات مهدی در دادگاه بوده است.
در ایران رسم است که می گویند « علنی بودن دادگاه بر عهده قاضی است» اما در عمل همه دادگاه های سیاسی را غیرعلنی برگزار می کنند. نفس اینکه بسیاری از متهمین سیاسی اصرار دارند که محاکماتشان علنی برگزار شود اما این خواسته آنها برآورده نمی شود كه ابهامات و سوالاتی را در خصوص این دست محاکمات و اتهاماتی که به متهمین این قبیل دادگاه ها نسبت داده شده به وجود می آورد. در مورد مهدی هاشمی، یکی ازاتهامات، جاسوسی بوده است. اگر مهدی واقعا جاسوسی می کرده، خودش که حداقل میدانسته جاسوسی می کرده، در آن صورت چگونه بوده که اصرار داشته تا با وجود مخالفت پدر و سایر اعضای خانواده به کشور بازگردد؟ آیا منطقی است کسی که جاسوسی میکرده و توانسته از کشور خارج شود، آن وقت اصرار کند که به کشوربازگردد؟ ایضا سایر اتهامات دیگر وی. گفته شده که پرونده مهدی هاشمی بالغ بر «هزارانصفحه» است. آیا همه آن «هزاران صفحه» مسائل و مطالب امنیتی هستند؟ حتی باندها و فعالان حرفه ای جاسوسی هم علیالقاعده « هزاران صفحه » پرونده یا صدها صفحه پرونده نمی توانند داشته باشند. معلوم نیست جاسوسیهای مهدی چگونه بوده که بالغ بر صدها صفحه می شود؟ در عین حال، اگر صرفا
بخشی از اتهامات و آن چندین هزار صفحه، اطلاعاتی و امنیتی هستند و نمیشده در آن بخشها دادگاه علنی باشد، در آن صورت چرا بخشهای دیگر اتهامات وی بايد همچنان غیرعلنی و محرمانه میماندند. اگر گفته می شود که مهدی هاشمی حیف و میل و سوء استفاده مالی کرده، رشوه داده ویا رشوه گرفته و یا هر مفسده مالی دیگری که مرتکب شده است، چرا رسیدگی به این اتهامات نمی توانسته به صورت علنی باشد؟اینها که دیگر جاسوسی و مسائل اطلاعاتی و امنیتی نبوده است. مهدی یقینا اتهامات و جرايم سنگین مالی داشته که دادگاه نهایتا او را به 10 سال زندان محکوم كرده است. این کمترین نتیجه گیری منطقی است که می توانیم از دادگاه مهدی هاشمی داشته باشیم. در آن صورت چه اشکالی میداشت که در یک دادگاه علنی، ادله، مستندات و مدارک علیه مهدی که براساس آنها کیفرخواست تنظیم شده بود قرائت میشد؟ مردم هم بالطبع از اتهامات و مفاسدی که مهدی مرتکب شده بوده مطلع میشدند و می دیدند که بهواسطه ارتکاب آن جرايم و مفاسد بوده که دادگاه او را به 10 سال زندان محکوم كرده است. مفاسد اقتصادی و جرايم مالی که دیگر مسائل امنیتی یا اخلاقی نیست که بگويیم صلاح نیست مطرح شوند. می رسیم به
مدافعات مهدی درقبال اتهامات وارده. فرض بگیریم او همه آن اتهامات را در دادگاه انکار می كرد و در یک محاکمه علنی اعلام می کرد که کاملا بی گناه است. آیا مگر دادستان کیفرخواستی را که علیه مهدی هاشمی تنظیم کرده براساس یک سری ادله، شواهد، مستندات،اقاریرمتهم،اظهارات شهود و... نبوده است؟ اساسا و در ابتدايی ترین شکلش، محاکمه و دادرسی یعنی همین. یعنی اینکه دادستان بگوید مهدی این جرايم و مفاسد را مرتکب شده و مهدی هم بگوید خیر مرتکب نشدهام و گناهی ندارد. این وظیفه دادستان است یا مدعی العموم است که ادله، مستندات و شواهدی را که دال بر ارتکاب آن جرايم توسط مهدی بوده را مطرح نماید. مهدی هم در قبال آن اتهامات از خود دفاع نماید.هیات منصفه و افکارعمومی هم مستندات دادستان را میشنوند و هم مدافعات مهدی و وکیلش را. همه اینها میشود دادرسی که در همه جای دنیا معمول است. یک جور هم که در کشور ما معمول است که کل دادگاه میشود غیرعلنی. یعنی نه معلوم است که اتهامات مهدی کدام بوده و نه معلوم است که مستندات دادستان برای اثبات مدعیاتش علیه مهدی کدام بوده و نه مشخص است که مهدی در قبال آن اتهامات چه پاسخی داده و کدام دفاع را كرده است؟ تنها
چیزی که از دادگاه مهدی میدانیم آن است که به واسطه رعایت عدالت،« درطول محاکمه از او به عنوان (م . ه ) یاد میشده». تنها چیزی که از دادگاه وی می دانیم آن است که اتهاماتش هم ظاهرا جاسوسی بوده،هم اقدام علیه امنیت ملی بوده، هم تشویش اذهان عمومی بوده، هم جرائم و مفاسد مالی بوده، هم تلاش برای براندازی نظام بوده و قس علیهذا. نه اساسا معلوم است که اتهامات مهدی کدام بوده است؛ نه معلوم است که آن اتهامات به استناد کدام شواهد، مستندات، اعترافات متهم، شهادت شهود و سایر ادله محکمه پسند بوده است و نه هیچ چیز دیگر.همچنین این که آیا مهدی این اتهامات را قبول داشته یا نه؛ اساسا چه دفاعی از خود در برابر آن اتهامات كرده است، وکیل وی چه اظهاراتی كرده و چه مدافعاتی ارائه داده است و نه هیچ چیز دیگر نیز معلوم نیست.
دکتر صادق زیباکلام
این آقای زیبا کلام هم شده نخود هر آشی.ایشان دوست داره در هر زمینه اظهار نظر کنه و ژست اپوزسیون هم به خود بگیره.حالا هم که یکی از سردمداران فنته سیاسی واقتصادی محکوم شده ایشون رضایت نمیدهد....
احسنت جناب استاد
جالب بود.