ساعتي به ظهر مانده.قراراست دقيقه اي بعدراي گيري براي انتخاب رييس شوراي شهر آغاز شود. برخي ازاعضا هنوز به صحن نرسيده اند.رفت و آمد ها زياد شده است.جوشورا سنگين است. اين سنگيني تا بيرون درهاي چوبي ساختمان بهشت هم آمده است .
چهره هاي نا آشنا زيادند.آدم هايي که پيوسته درحال صحبت باگوشي هاي همراهشان هستند.رحمت الله حافظي وحبيب کاشاني دوعضواصولگراي شوراي شهرتهران براي همراهي علي صابري که شب گذشته تصادف کرده به بيمارستان دي رفته اند.راي گيري آغاز مي شود که صابري با لباس سورمه اي بيمارستان با گردني بسته و پتويي که برروي شانه هايش انداخته سوار بر ويلچر به صحن مي رسد .
پيش ازآمدن او شايعه شده بود که قرار است صابري راي اش را به صندوق اصولگرايان بي اندازد .
صابري درباره آن روز و تمام شايعه ها مي گويد:من با ليست اصلاح طلبان به شورا آمدم هرچند ظاهرا حاشيه اصلاح طلب ها هستم زيرا هيچ حمايتي از من نمي کنند تا در مسئوليت هايي که به تخصص ام مربوط مي شود حضور داشته باشم مانند کميسيون ماده 100 يا ماده 77 . حتي در هيات نظارت بر انتخابات شوراياري ها هم مرا معرفي نکردند . اما گله اي ندارم . من با اين ليست به شورا آمدم و تشکيلاتي عمل مي کنم هرچند در بحث هاي تخصصي جناحي برخورد نمي کنم .
من در تمامي جلسات انتخابات هيات رييسه شرکت مي کردم . حتي در روز قبل از انتخابات جلسه اي در دفتر مختاباد برگزار شده بود که نتوانستم حضور زيادي داشته باشم . زيرا تلفن من هر لحظه زنگ مي خورد و رسانه ها در خصوص احتمال عدم حضور آقاي قناعتي و برگزاري جلسه راي گيري سوال مي پرسيدند که با مثال راي گيري در زمان جنگ تاکيد کردم در هر حالتي بايد انتخابات برگزار شود که يکي از آن مثال ها دامن گير خودم شد .
هرچند حدس مي زديم راي سه عضو ورزشي را اصلاح طلبان از دست داده اند .
بعد از اين جلسه ،به همراه آقاي استيلي در خصوص باشگاه راه آهن جلسه اي داشته باشيم و با کسي ملاقات کنيم که اين ملاقات انجام شد و در راه برگشت اين اتفاق افتاد.
گفته شد ماشين به سگ برخورد کرده است . اما احساس من اين است که شايد وي يک لحظه خوابش برده و ناگهان ترمز گرفته است . اين حس من است حالا شايد هم سگ پريده باشد جلوي ماشين. نميدانم
حسم ميگويد؛ چيزي به ماشين ما برخورد نکرد. اتفاقي است که افتاده و دليلي بر عمدي بودن آن نيست . هيچ قراري مبني بر راي دادن من به آقاي چمران نبوده است . فشاري هم برروي من نبوده است . شايد لابي ها شده اما هيچ فشار غيرمتعارف و بدهبستاني مطرح نشد .
براي حضور در جلسه انتخابات هم من تصميم را واگذار کرده بودم به تيم پزشکي. طبيعي بود که دلم بخواهد در انتخابات شرکت کنم، چون درد خيلي عجيب و غريبي هم ظاهرا نداشتم، از نظر خودم، فکر مي کردم که بايد بيايم ديگر. دکتر حافظي هم نتيجه MRI و اسکن هاي من را ديدند و گفتند خطري من را تهديد نميکند براي چند ساعت آمدم و بعد برگشتم بيمارستان .
صابري درباره همراهي کاشاني مي گويد: يک مقدار مساله را ساده ببينيم! من در قلب کسي نيستم. با کاشاني دوستي قديميتري از شورا دارم و شايد براي همين ايشان هم به بيمارستان آمدند . در راه هيچ صحبتي با من در رابطه با انتخابات نکردند. وقتي آمدم سر صندليام نشستم، همه صحبتهايي که شايد افراد ديگر ميکنند، ما هم با هم کرديم.
دومين عضو شوراي شهر تهران که احتمال مي رفت از غابين جلسه انتخابات باشد، ابوالفضل قناعتي بودکه شب قبل از انتخابات مادرش به رحمت خدا رفته بود. قناعتي هم دقيقه مانده به زمان راي گيري با چهره اي غم آلود همراه با دنيا مالي به صحن مي آيد و راي گيري آغاز مي شود . راي گيري که قرار بود يک شنبه 9 شهريور با حضور خبرنگاران برگزار شود، اما به سه شنبه 11 شهريور93 موکول مي شود .
ابوالفضل قناعتي عضوي که از مراسم خاکسپاري مادر به صحن شورا آمد تا در راي گيري هيات رييسه شرکت کند درباره اين روز مي گويد:من از هفته قبل از راي گيري براساس صحبت هاي دکتر مادرم به آقايان چمران و سروري اعلام کرده بودم که احتمال دارد زمان فوت مادرم همزمان شود با جلسه راي گيري در روز سه شنبه . بنابراين بهتر است انتخابات زودتر و درروز يکشنبه برگزار شود ، گفتند که دوستان اصلاحات شايد با اين پيشنهاد مخالفت کنند زيرا آنها دوست دارند که اين اتفاق در جلسه علني بي افتد و حتما با اين پيشنهاد ما مخالفت مي شود .
روز دوشنبه طبق پيشبيني دکتر، مادر ما به رحمت خدا رفت .خانواده ما اعتقاد دارند بايد هر چه زودتر فردي را که فوت مي کند را خاکسپاري کنيم . دوستان هم از ما پرسيدند شما چه مي کنيد که پاسخ دادم حتما در مراسم خاکسپاري مادرم شرکت مي کنم . اگر انتخابات در ساعات اوليه باشد، احتمال خيلي زياد من نتوانم بيايم، ولي اگر مراسم تدفين تمام شود، حتما سعي مي کنم که بيايم و در انتخابات شرکت کنم.
در آن روز احمد دنيامالي از طرف نمايندگان شورا به مراسم آمدند. در مراسم به من گفتند که دوستان منتظر هستند که شما در انتخابات شرکت کنيد و مسجد جامعي انتخابات را به آخر جلسه موکول کرده است . زماني که مراسم تدفين به پايان رسيد و به سمت شورا رفتيم که آخرين ساعتهاي جلسه بود .
او معتقد است انتخابات هيات رييسه شورا با نگاهي سياسي انجام مي شود و تاکيد مي کند : هر کس هم که اين موضوع را انکار مي کند ، يا دارد خودش را فريب ميدهد يا مردم را سادهلوح ميداند.
پيش از مطرح شدن نام مهدي چمران گزينه هاي ديگري از سوي اصولگرايان براي رياست شورا مطرح شد از مرتضي طلايي تا احمد دنيا مالي و پرويز سروري . به نظر مي رسيد شايد برخي از اصولگران هم تمايلي ندارند شورايي با سبک مديريتي شوراي دوم و سوم را تجربه کنند .
اما قناعتي اين تحليل را رد مي کند و مي گويد: با توجه به اين که در تمامي جلسات اصولگرايان حاضر بوده است چنين موضوعي صحت ندارد روزي که تصميم بر اين شد که ما رييس شورا را انتخاب کنيم، آمديم گفتيم يکي يکي افراد را ميگوييم، اگر روي اين فرد نتيجه نگرفتيم فرد بعدي را معرفي ميکنيم. گزينه اول آقاي چمران بود که اکثريت افراد موافقت کردند و نفر دومي مطرح نشد. آقاي دنيامالي بحثي بود که از لابه لاي حرف هاي بچه ها بيرون آمد منتها هيچ پايه و اساسي نداشت و شايد به يک عبارتي يک نوع فريب سياسي بود. تا ذهنها را جاي ديگر ببرند. ما در همان جلسه هياترييسه را هم بستنم. يعني گفتند فلاني و فلاني بيايند هيات رييسه، فلاني معاون اجرايي و...
مثلا آقاي پيرهادي هم گفته بود که من هم دوست دارم منشي بشوم. وقتي من گفتم که من ميخواهم بشوم، آقاي پيرهادي گفتند من به خاطر قناعتي کنار ميروم. ما براي اين که مشکلات سال آول پيش نيايد کار سازي هاي لازم را انجام داده بوديم .
او هم دليل 18 راي چمران را نمي داند و مي گويد:پيش بيني هاي ما همان 16 راي بود و اين که چرا دو راي به صندوق جريان اصولگرايي ريخته شده مشخص نيست . ..
اصلا چطور شد آن دوستان يک دفعه از آن طرف به اين طرف راي دادند. حالا با آقاي چمران ملاقات داشتند يا احساس کردند مثلا به آن ماموريت يا هدفي که به خاطرش به شورا آمدند نميرسند، بايد تغيير نگاه دهند نمي دانم . ولي ما اين 16 نفر خودمان را ميدانستيم که به آقاي چمران راي مي دهيم و مطمئن بوديم که چمران راي ميآورند. البته نه با 18 راي .بلکه با همان يک راي بيشتر .
تهران فردا
ارسال نظر