اعتراف تکاندهنده مرد ژلهای
پارسینه: مرد ژلهای با اعترافات تکاندهندهای پرده از راز 23 شکار شوم خود در شبهای خاموش شیراز برداشت.برخی از زنان و دختران ادعا کردند ابتدا تصور داشتند خانههایشان جن دارد و وحشت میکردند.
تیرماه سال 92 بود که دختر جوانی با حالتی آشفته خود را به پلیس شیراز رساند و ادعای عجیبی کرد. این دختر گریهکنان گفت که از سوی پسرجوانی هدف نیت شوم قرار گرفته است.
در حالی که پلیس با ردیابی مظنون پرونده وی را دستگیر کرده بود همان دختر با مراجعه نزد پلیس ادعا کرد هیچ شکایتی از پسرجوان ندارد و همه ادعاهایش دروغ بوده است. تیم قضایی و پلیسی وقتی شنیدند پسرمرموز تنها موبایل این دختر را به سرقت برده است وی را مردادماه آزاد کردند غافل از اینکه پسرجوان بزودی یکی از مخوفترین کابوسهای شبانه زنان جنوب شیراز خواهد شد.
یک روز با مرد ژلهای
امین 20 ساله که به مرد ژلهای شهرت دارد هر روز وقتی از خواب بیدار میشد روزها به شهرستان سپیدان میرفت و پس ازخرید کاه و یونجه به شیراز میآمد.وی که محل زندگیاش در اطراف منطقه کوشکک شیراز بود با فروختن کاه و یونجههای خود به خانهشان می رفت و نیمههای شب در حالی که اعضای خانوادهاش خواب بودند خانه را ترک میکرد و از راه پشتبام به حیاط طعمههای خود رفته و از طریق دریچههایی که باز بودند یا اینکه خودش باز میکرد وارد خانههای طعمههایش میشد و با شگرد خاص خود در حالی که تیغ موکتبری در دست داشت و بدنش را با روغن چرب کرده بود به شکار زنان در خواب میپرداخت.
مرد ژلهای خونسرد بود و حتی اگر در برخی از اقدامات سیاهش اعضای خانواده دختر یا زن جوان متوجه حضور وی میشدند براحتی پا به فرار میگذاشت و بارها شده بود که با مردان صاحبخانه مواجه شده و چون بدنش چرب بود لیز خورده و گریخته بود.
15 سرنوشت مشابه : از مردادماه سال 93 به بعد پلیس شیراز با مراجعه 15 زن یا خانوادههای آنان مواجه شدند که همگی سرنوشتهای مشابهی داشتند و در دادسرای جنایی شیراز ادعا کردند مردی شبانه پس از ورود به خانههایشان آنها را تسلیم نیت شوم خود کرده است.
داستانهای تلخ
یکی از زنان که گریه میکرد، گفت: شب حادثه من و نوزادم در خانه تنها بودیم. آن شب همسرم شیفت شب بود. ناگهان متوجه شدم که شخصی در آشپزخانه مان مشغول نوشیدن آب است از ترس جیغ زدم او ناگهان به سمتم آمد و با تیغی که در دست داشت مرا تهدید کرد در این میان دستش برید. از ترس نمی دانستم چه کنم.
او می گفت اگر فریاد بزنم بچهام را خواهد کشت. من هم به خاطر جان نوزادم چیزی نگفتم. پس از آن هر طوری بود از خانه فرار کرد. از زمانی که وی وارد خانهام شده مدام میترسم.زن دیگری نیز گفت: صبح روز حادثه زمانی که از خواب بیدار شدم متوجه شدم که لباسهایم پاره شده اما نمی دانستم چه بلایی سرم آمده است فکر می کردم که جن این کار را انجام داده است. به خاطر این چیزی نگفتم تا اینکه بعد از مدتی همین اتفاق برای دخترم نیز پیش آمد و متوجه شدم که در محلهمان برای چند زن دیگر نیز این اتفاق افتاده است.
شلوار جامانده
هیچ سرنخی از مرد ژلهای در دست نبود و تنها مشخصات ظاهری و چند تار مو و اثراتی که بتوان آزمایش دیانای انجام داد پیش روی تیم های تحقیقاتی قرار داشت. تا اینکه پلیس باخبر شد مرد ژلهای در آخرین اقدامش شلوار خود را جا گذاشته است.این بار وقتی اعضای خانواده متوجه حضور او شده بودند با بر جا گذاشتن شلوار خود که پیش از ورود به خانه در پشتبام بیرون آورده بود متواری شده بود.
سرانجام مأموران به سرنخی از مرد ژلهای دست یافتند. در تحقیقات مشخص شد که وی شلوار خود را به خشکشویی داده و بر پشت آن اسم امین نوشته شده است. از این رو اسم مرد ژلهای در حالی مشخص شد که جمعیت زیادی در سطح شهر به این اسم بودند.
پس از ورود به خانهها با روغنی که خودم از خانهمان برده بودم بدنم را چرب میکردم و اگر روغن نبرده بودم نیز با روغنی که در خانه طعمههایم بود این کار را انجام میدادم و پس از چرب کردن خود با تیغ لباس زنان را پاره میکردم.
فیلم چند ثانیهای
اقدامات سیاه مرد ژلهای ادامه داشت تا اینکه وی پای در خانهای گذاشت که مجهز به دوربین مداربسته بود و به همین خاطر یک فیلم چند ثانیهای از امین به دست آمد و سرانجام هر روز سرنخهای مأموران بیشتر شد تا اینکه تمام پازلها کنار هم چیده و امین وقتی در خانهشان بود دستگیر شد.
بیمارم
مرد ژلهای چارهای جز اعتراف نداشت. وی گفت: من بیمارم و تاکنون به ۱۰۰ خانه در جنوب شیراز وارد شدهام و فقط در ۲۳ مورد توانستهام نقشههایم را اجرا کنم.وی گفت هر سه تا چهار روز نیمههای شب و حوالی ساعت دو بامداد از خانهشان خارج شده و هر بار به طور اتفاقی وارد خانهای شده و اینگونه نبوده که از قبل خانه ای را شناسایی کرده باشد.
مرد ژلهای افزود: حوالی ساعت دو به طور اتفاقی خانهای را انتخاب کرده و به پشتبام آن میرفتم. پس از اینکه لباسهایم را بیرون آورده آن را روی پشتبام گذاشته و وارد حیاط میشدم. در خانههایی که دریچههایشان باز بود مشکلی نداشتم اما دریچههایی که بسته بود را خودم باز کرده و اگر هم موفق نمیشدم.
به پشتبام رفته و لباسهایم را بر داشته و آنجا را ترک میکردم.امین گفت: پس از ورود به خانهها با روغنی که خودم از خانهمان برده بودم بدنم را چرب میکردم و اگر روغن نبرده بودم نیز با روغنی که در خانه طعمههایم بود این کار را انجام میدادم و پس از چرب کردن خود با تیغ لباس زنان را پاره میکردم.
ادامه تحقیقات
تیم قضایی و پلیسی در بررسی ادعاهای طعمههای مرد ژلهای پی برد که کوچکترین شکار وی 18 و مسنترین آنها زن 60 سالهای بوده است. تحقیقات در زمینه چگونگی بیهوش شدن زنان و دختران ادامه دارد.
منبع :روزنامه ایران
جل الخالق! این الان داستان تخیلی بود دیگه؟ طرف شلوارشو گذاشته در رفته! عجب ازگلی بوده
60 ساله!!!!!!
امان از وسوسه شیطان
هورا کم کم داریم رکورد میزنیم...تا چند وقت دیگه رکورد گینس را در جرم .جناین می شکنیم..
همون تیرماه 92 باید دختره تیزهوشی میکرد و راستشو میگفت.