۲۱ درصد کودکان خیابانی تهران رابطه جنسی داشتهاند
پارسینه: به گفته غفاری میانگین تجربه جنسی نیز در حال حاضر در کشور کاهش یافته به طوری که در دختران به 5/12 سال و در پسران به 7/13 سال رسیده است که این مساله در انتقال بیماریهای خطرناک اعم از ایدز، هپاتیت و... بسیار موثر است.
آسیبهای اجتماعی رو به افزایش است، کودکان بدسرپرست و بیسرپرستها بیشتر میشوند، 21 درصد کودکان خیابانی شهر تهران تجربه رابطه جنسی دارند و کم نیستند کودکانی که به دلیل خشم موجود در جامعه دست به قتل زده و حال درکانونهای اصلاح و تربیت بهسر میبرند.
این تنها بخشی از مشکلات کودکان در کشور ماست. دوشنبه شب در آستانه روز جهانی کودک همایش ابعاد اجتماعی کار کودک در ایران در کشور به همت انجمن مددکاری اجتماعی ایران برگزار شد و مسایلی از قبیل نقش سازمانهای غیردولتی در حوزه کودک، ابعاد اجتماعی کار با کودک در قوانین، نقش مددکاری اجتماعی در حوزه کار کودکان، نقش مداخلات مددکاری اجتماعی در بازتوانی کودکان معارض با قانون و مراکز شبانهروزی، مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
گفتوگوها بدون سانسور به گوش مسوولان برسد
در آغاز این نشست رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به افزایش آسیبهای اجتماعی در سالهای اخیر اشاره کرد و دلیل این مساله را توجه کمتر به حوزههای اجتماعی عنوان کرد.حسن موسوی چلک گفت: ما اعتقاد داریم که گفتوگوها در حوزههای اجتماعی باید بدون سانسور در اختیار مسوولان مربوطه قرار گیرد. وی ابراز امیدواری کرد که روزی حوزه مددکاری اجتماعی به سمت تخصصی شدن پیش برود. وی ادامه داد: در حال حاضر جمعیت زیر 18 سال ما قابل توجه است و با موضوعات مختلفی از جمله کودکان کار و خیابانی، کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، کودکآزاری و اعتیاد روبهرو هستیم که باید این موارد در حوزه اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.
آمار مراکز اصلاح و تربیت کودکان نگرانکننده است و نشان میدهد که ما با کاهش سن افراد درگیر در جرایم روبهرو هستیم و باید نگران جرایم کودکان در کشور باشیم. کمکاری وزارت بهداشت، آموزشوپرورش و بهزیستی انتقاد به کمکاری سازمانهای مسوول در قبال کودکان یکی از مواردی بود که در چهارمین نشست تخصصی گفتوگوی اجتماعی با موضوع ابعاد اجتماعی کار کودک به آن پرداخته شد.
مدیرکل اداره کودکان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی عدالت، توانمندسازی، تعالی خانواده، همکاری بین بخشی و ادغام خدمات را از مولفههای تاثیرگذار بر سلامت کودک دانست و گفت: معضل امروز کشور ما در حوزه کودکان کمکاری سازمانهای مسوول است.
معضل امروز کشور ما این است که در حال حاضر همه موسسات معتقدند که در حوزه فرزند پروری کار کردهاند در حالی است که هیچ کاری در این حوزه انجام نشده است.
حامد برکاتی اینکه یک کودک 16 ساله با کوچکترین ناراحتی چاقو در قلب دوست همسال خود فرو میکند را مصداق کمکاریهای اعمال شده در این حوزه دانست و گفت: وزارت بهداشت، بهزیستی و آموزشوپرورش هم با وجود اقدامات انجام شده، موفق عمل نکردهاند.
وی در ادامه صحبتهای خود حفظ سلامت کودک، تغذیه و مراقبت از کودک، عدم خشونت علیه کودکان و آموزش را از مولفههای مهم در تکامل کودک دانست و گفت: براساس آمارهای سال 89، 13 درصد از والدین کشور معتقد به تنبیه بدنی برای تربیت کودکشان بودند.
این در حالی است که 77 درصد از والدین نیز معتقد به تنبیه کلامی بودهاند. به کودکان افغانستانی توجهی نداریم نقش مددکاران اجتماعی در بهبود وضعیت کودکان در بخش دیگری موضوع مورد بحث این نشست بود.
عضو هیاتمدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران در این خصوص حمایت از کودکان دنیا را مهم شمرد و گفت: نباید در بحث کودکان و حمایت از آنها، محلی و منطقهای فکر کنیم بلکه باید حمایتهای خود را به عموم کودکان دنیا معطوف کنیم؛ در این شرایط دیگر نخواهیم شنید که فردی بگوید تا زمانی که کودکان ایرانی وجود دارند ما به کودکان افغانستانی توجهی نداریم.
زهره صفاری به این مساله اشاره کرد که کودکان برای بقای خود نیاز به ثبات، آرامش و امنیت دارند و ادامه داد: بیشتر کودکان حاضر در مراکز بهزیستی سختترین و تلخترین صحنهها را که شاید هیچکدام از ما توانایی مواجهه با آنها را نداشته باشیم در زندگی خود تجربه کردهاند و این در حالی است که آنها همواره تشنه احترام و محبت هستند به همین دلیل مددکاران اجتماعی موثرترین عنصر در شکلدهی شخصیت کودکان در سنین زیر 18 سالگی هستند.
وی برقراری رابطه احترام و محبت با کودکان آسیبدیده را مسوولیت مهم مددکاران دانست و به نقش رسانههای جمعی به خصوص رادیو و تلویزیون در پیشگیری از بدسرپرستی و بیسرپرستی در جامعه اشاره کرد و گفت: معتقدیم که بهترین نهاد برای رشد کودک خانواده است و در صورت عدم موفقیت در راه پیدا کردن خانواده یا اقوام کودک برای سرپرستی آن، باید به خانواده جایگزین برای آن کودک فکر کرد که همه اینها از وظایف مهم مددکاران در حوزه کودکان بهخصوص کودکان آسیبدیده است.
رشد کودکان بدسرپرست نسبت به کودکان بیسرپرست مدیر کل دفتر توانمندسازی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در بخشی از نشست مسایل حوزه «حضانت کودکان» در ایران را بررسی کرد.
براساس توضیحات عبدالرحیم تاجالدین، 24 تا 25 هزار کودک به صورت شبانهروزی در بهزیستی نگهداری شده که سالانه حدود پنج هزار کودک به خانوادههای دارای صلاحیت واگذار و تعداد کمتری از آمار کودکان واگذار شده به سازمان بهزیستی سپرده میشوند. وی ادامه داد: نخستینبار در سال 1353 قانون فرزندخواندگی در کشور تصویب و اصلاحیه آن در سال 83 تایید شد اما تدوین آییننامه اجرایی این قانون از سال 83 تا سال 92 طول کشید تا اینکه در یک ماه گذشته این آییننامه اجرایی نیز تصویب شد و در حال حاضر نیز به تمامی دستگاههای کشور ابلاغ و منعی برای اجرای آن وجود ندارد.
تاجالدین هشدار داد که هماکنون در کشور شاهد رشد کودکان بدسرپرست نسبت به کودکان بیسرپرست هستیم به طوری که حدود 80 درصد کودکان بهزیستی دارای پدر یا مادر هستند اما به علت بد سرپرستی آنها تحت حمایت سازمان بهزیستی قرار گرفتهاند.
گسترش پدیده «تک فرزندی» در کشور مساله دیگر مورد بحث مدیر کل دفتر توانمندسازی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بود. به گفته وی، در حال حاضر تعداد بیشتری از دختران نسبت به گذشته مجرد باقی میمانند به همین دلیل در آیین نامه اجرایی قانون فرزندخواندگی این مساله را لحاظ کرده به طوری که خانوادههای دارای یک فرزند و همچنین دختران مجرد بالای 30 سال نیز در صورت تایید صلاحیت میتوانند متقاضی پذیرش کودک از بهزیستی شوند.
تاجالدین در پایان نسبت به اینکه در حال حاضر بیشتر متقاضیان فرزندخواندگی در کشور خواهان پذیرش کودکان کمتر از یکسال و البته بیشتر دختر هستند ابراز تاسف کرد و فرهنگسازی در این خصوص را لازم دانست تا سایر کودکان حاضر در مراکز بهزیستی نیز هم که نیاز به خانواده دارند، بتوانند به فرزندخواندگی پذیرفته شوند.
21 درصد کودکان خیابانی شهر تهران تجربه رابطه جنسی دارند معاون اجتماعی سازمان بهزیستی در بخش دیگری از این نشست از مطالعاتی سخن به میان آورد که نشان داده است بیشترین کودکان خیابانی «ایرانی» هستند به طوری که 2/61 درصد کودکان کار حاضر در خیابانها ایرانی و 38 درصد افغانی هستند و این در حالی است که 8/76 درصد آنها با خانواده زندگی کرده و براساس آمار کودکان خیابانی پذیرش شده در سازمان بهزیستی در سال 93، 77 درصد این کودکان دارای خانواده بودهاند.
ابراهیم غفاری یادآور شد که اکثر کودکان خیابانی به همراه خانواده زندگی میکنند و خانواده نیز دارای شبکههای خویشاوندی است و اشاره کرد: این یعنی کودکان در تعامل با اقوام خود هستند به این ترتیب در برنامهها و فعالیتهای آموزشی جهت بازتوانی کودکان خیابانی باید به نقش و جایگاه اقوام و سایر بزرگسالان آنها توجه ویژه شود.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی استان تهران ادامه داد: اگر شناخت و آگاهی درستی از وضعیت کودکان کار و خیابان داشته باشیم، میتوانیم به توانمندسازی کودکان کمک کنیم. این در حالی است که نگاه اکثر مردم به این کودکان از سر ترحم و خیرخواهی بوده که این مساله میتواند باعث بقای آنها در خیابانها شود.
وی درخصوص تجربه جنسی کودکان خیابانی تهران نیز آمارهایی ارایه داد و گفت: براساس مطالعات موجود در شهر تهران، 21 درصد از کودکان خیابانی تجربه جنسی داشتند که از این تعداد 3/11 درصد آن مربوط به ارتباط با همجنس بوده و همچنین 1/24 درصد تجربه رابطه جنسی با هر دو جنس را داشتهاند.
به گفته غفاری میانگین تجربه جنسی نیز در حال حاضر در کشور کاهش یافته به طوری که در دختران به 5/12 سال و در پسران به 7/13 سال رسیده است که این مساله در انتقال بیماریهای خطرناک اعم از ایدز، هپاتیت و... بسیار موثر است.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی استان تهران جوامع محلی از جمله نهادهای غیررسمی، گروههای مذهبی، مسجد و حسینیهها را در توانمندسازی خانوادهها موثر دانست و یادآور شد: این موارد میتواند کمک زیادی به این قشر کند ضمن آنکه برنامههای حمایتی آموزشی از طریق خانواده در راستای بازتوانی خانواده و کودک امری بسیار ضروری است.
غفاری درخصوص اشتغال این افراد هم سخن به میان آورد و گفت: خانوادههای کودکان خیابانی وضعیت اقتصادی مطلوبی نداشته و عواملی چون بیکاری، مشاغل کمدرآمد پدران، مشارکت ضعیف مادران در درآمد خانواده، جمعیت زیاد و... از مهمترین علل وضعیت نامطلوب اقتصادی این خانوادههاست بنابراین حتی اشتغال یکی از افراد خانواده نیز میتواند نقش مهمی در بهبود وضعیت اقتصادی خانواده داشته باشد.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی استان تهران در ادامه با اشاره به اینکه کودکان کار بیشتر در ساعات عصر و شب به مشاغل کاذب و تکدیگری در فضای خیابان میپردازند، اجرای برنامههای آموزشی، ورزشی و تفریحی برای کودکان در این ساعات را باعث جلوگیری از حضور آنها و برهمریزی نظم خیابان در این ساعات دانست.
امنیت اجتماعی روانی این کودکان مساله دیگری بود که غفاری به آن پرداخت. به گفته وی کار کودکان در فضای ناامن و پرمخاطره خیابان خطرات و ریسکهایی را به دنبال دارد که آینده زندگی خانوادگی و اجتماعی آنان را ناامن و اغلب آنها را دچار انواع جرایم و انحرافات در فضاهای شهری میکند. همچنین تداوم کار کودکان یا به طور مشخص تداوم تکدیگری آنها در خیابان علاوه بر شکلگیری شخصیت ناهنجار بزهکار در آنان، زندگی همراه با احساس ناامنی روانی- اجتماعی به وجود خواهد آورد. قانونگریزی نیز در آنها بسیار زیاد خواهد بود.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی استان تهران در ادامه ضمن بیان آنکه زندگی روزمره کودکان خیابانی مملو از خطرات، فشارها و استرسهاست که همین مساله ممکن است موجب جذب مواد مخدر یا سایر رفتارهای مخاطرهآمیز در میان آنان شود، گفت: اجرای برنامههای آموزش مهارتهای زندگی برای کودکان کار و خانوادههای آنها موجب افزایش سطح آگاهی خانواده، کودکان کار و خیابان و همچنین کاهش ضریب ابتلای این افراد به بزه خواهد شد.
دولت سازمان مردمنهاد را مانع میبیند در بخش دیگری از این نشست استاد دانشگاه و فعال بخش غیردولتی در حوزه کودکان به نقش سمنهای غیردولتی در توانمندسازی گروههای مخاطب اشاره کرد و گفت: کمک سازمانهای مردمنهاد به شکل خیریه نیست بلکه جنبههای توانمندسازی دارد و این مساله باید در جامعه مورد فهم واقع شود.
فاطمه قاسمزاده یادآور شد: سازمانهای مردمنهاد برای انجام فعالیت و همچنین ارایه خدمات خود به گروههای هدف نیاز به تعامل با دستگاههای دولتی دارند اما این تعامل آنطور که باید، در کشور شکل نمیگیرد چراکه سازمانهای دولتی ترجیح میدهند طرحها و برنامهریزیهای خود را به انجام برسانند و سپس تنها در مرحله اجرا از سمنها کمک بگیرند.
وی اشاره کرد که در این دیدگاه برای سازمانهای غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد در حوزه سیاستگذاری نقشی در نظر گرفته نمیشود و چالش مهم سازمانهای مردمنهاد در حال حاضر آن است که یا باید به طور کلی فعالیت نکنند یا باید بازوی دولت باشند که این دیدگاه کاملا غلطی است.
این استاد دانشگاه در پایان گفتههای خود عدم اعتماد دولت به سازمانهای غیردولتی را مورد نقد قرار داد و گفت: هرچند این وضعیت در حال حاضر نسبت به گذشته بهبود زیادی یافته اما دولتها، سازمانهای مردمنهاد را همکار خود نمیدانند بلکه به آنها به چشم مانع و خطر نگاه میکنند؛ این در حالی است که سازمانهای مردمنهاد هم به دولتها به خاطر مسایلی چون پلمبهای مکرر و... اعتماد کافی نداشته و آنها را همکار خود نمیدانند.
منبع: روزنامه جهان صنعت
این تنها بخشی از مشکلات کودکان در کشور ماست. دوشنبه شب در آستانه روز جهانی کودک همایش ابعاد اجتماعی کار کودک در ایران در کشور به همت انجمن مددکاری اجتماعی ایران برگزار شد و مسایلی از قبیل نقش سازمانهای غیردولتی در حوزه کودک، ابعاد اجتماعی کار با کودک در قوانین، نقش مددکاری اجتماعی در حوزه کار کودکان، نقش مداخلات مددکاری اجتماعی در بازتوانی کودکان معارض با قانون و مراکز شبانهروزی، مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
گفتوگوها بدون سانسور به گوش مسوولان برسد
در آغاز این نشست رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به افزایش آسیبهای اجتماعی در سالهای اخیر اشاره کرد و دلیل این مساله را توجه کمتر به حوزههای اجتماعی عنوان کرد.حسن موسوی چلک گفت: ما اعتقاد داریم که گفتوگوها در حوزههای اجتماعی باید بدون سانسور در اختیار مسوولان مربوطه قرار گیرد. وی ابراز امیدواری کرد که روزی حوزه مددکاری اجتماعی به سمت تخصصی شدن پیش برود. وی ادامه داد: در حال حاضر جمعیت زیر 18 سال ما قابل توجه است و با موضوعات مختلفی از جمله کودکان کار و خیابانی، کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، کودکآزاری و اعتیاد روبهرو هستیم که باید این موارد در حوزه اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.
آمار مراکز اصلاح و تربیت کودکان نگرانکننده است و نشان میدهد که ما با کاهش سن افراد درگیر در جرایم روبهرو هستیم و باید نگران جرایم کودکان در کشور باشیم. کمکاری وزارت بهداشت، آموزشوپرورش و بهزیستی انتقاد به کمکاری سازمانهای مسوول در قبال کودکان یکی از مواردی بود که در چهارمین نشست تخصصی گفتوگوی اجتماعی با موضوع ابعاد اجتماعی کار کودک به آن پرداخته شد.
مدیرکل اداره کودکان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی عدالت، توانمندسازی، تعالی خانواده، همکاری بین بخشی و ادغام خدمات را از مولفههای تاثیرگذار بر سلامت کودک دانست و گفت: معضل امروز کشور ما در حوزه کودکان کمکاری سازمانهای مسوول است.
معضل امروز کشور ما این است که در حال حاضر همه موسسات معتقدند که در حوزه فرزند پروری کار کردهاند در حالی است که هیچ کاری در این حوزه انجام نشده است.
حامد برکاتی اینکه یک کودک 16 ساله با کوچکترین ناراحتی چاقو در قلب دوست همسال خود فرو میکند را مصداق کمکاریهای اعمال شده در این حوزه دانست و گفت: وزارت بهداشت، بهزیستی و آموزشوپرورش هم با وجود اقدامات انجام شده، موفق عمل نکردهاند.
وی در ادامه صحبتهای خود حفظ سلامت کودک، تغذیه و مراقبت از کودک، عدم خشونت علیه کودکان و آموزش را از مولفههای مهم در تکامل کودک دانست و گفت: براساس آمارهای سال 89، 13 درصد از والدین کشور معتقد به تنبیه بدنی برای تربیت کودکشان بودند.
این در حالی است که 77 درصد از والدین نیز معتقد به تنبیه کلامی بودهاند. به کودکان افغانستانی توجهی نداریم نقش مددکاران اجتماعی در بهبود وضعیت کودکان در بخش دیگری موضوع مورد بحث این نشست بود.
عضو هیاتمدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران در این خصوص حمایت از کودکان دنیا را مهم شمرد و گفت: نباید در بحث کودکان و حمایت از آنها، محلی و منطقهای فکر کنیم بلکه باید حمایتهای خود را به عموم کودکان دنیا معطوف کنیم؛ در این شرایط دیگر نخواهیم شنید که فردی بگوید تا زمانی که کودکان ایرانی وجود دارند ما به کودکان افغانستانی توجهی نداریم.
زهره صفاری به این مساله اشاره کرد که کودکان برای بقای خود نیاز به ثبات، آرامش و امنیت دارند و ادامه داد: بیشتر کودکان حاضر در مراکز بهزیستی سختترین و تلخترین صحنهها را که شاید هیچکدام از ما توانایی مواجهه با آنها را نداشته باشیم در زندگی خود تجربه کردهاند و این در حالی است که آنها همواره تشنه احترام و محبت هستند به همین دلیل مددکاران اجتماعی موثرترین عنصر در شکلدهی شخصیت کودکان در سنین زیر 18 سالگی هستند.
وی برقراری رابطه احترام و محبت با کودکان آسیبدیده را مسوولیت مهم مددکاران دانست و به نقش رسانههای جمعی به خصوص رادیو و تلویزیون در پیشگیری از بدسرپرستی و بیسرپرستی در جامعه اشاره کرد و گفت: معتقدیم که بهترین نهاد برای رشد کودک خانواده است و در صورت عدم موفقیت در راه پیدا کردن خانواده یا اقوام کودک برای سرپرستی آن، باید به خانواده جایگزین برای آن کودک فکر کرد که همه اینها از وظایف مهم مددکاران در حوزه کودکان بهخصوص کودکان آسیبدیده است.
رشد کودکان بدسرپرست نسبت به کودکان بیسرپرست مدیر کل دفتر توانمندسازی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در بخشی از نشست مسایل حوزه «حضانت کودکان» در ایران را بررسی کرد.
براساس توضیحات عبدالرحیم تاجالدین، 24 تا 25 هزار کودک به صورت شبانهروزی در بهزیستی نگهداری شده که سالانه حدود پنج هزار کودک به خانوادههای دارای صلاحیت واگذار و تعداد کمتری از آمار کودکان واگذار شده به سازمان بهزیستی سپرده میشوند. وی ادامه داد: نخستینبار در سال 1353 قانون فرزندخواندگی در کشور تصویب و اصلاحیه آن در سال 83 تایید شد اما تدوین آییننامه اجرایی این قانون از سال 83 تا سال 92 طول کشید تا اینکه در یک ماه گذشته این آییننامه اجرایی نیز تصویب شد و در حال حاضر نیز به تمامی دستگاههای کشور ابلاغ و منعی برای اجرای آن وجود ندارد.
تاجالدین هشدار داد که هماکنون در کشور شاهد رشد کودکان بدسرپرست نسبت به کودکان بیسرپرست هستیم به طوری که حدود 80 درصد کودکان بهزیستی دارای پدر یا مادر هستند اما به علت بد سرپرستی آنها تحت حمایت سازمان بهزیستی قرار گرفتهاند.
گسترش پدیده «تک فرزندی» در کشور مساله دیگر مورد بحث مدیر کل دفتر توانمندسازی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بود. به گفته وی، در حال حاضر تعداد بیشتری از دختران نسبت به گذشته مجرد باقی میمانند به همین دلیل در آیین نامه اجرایی قانون فرزندخواندگی این مساله را لحاظ کرده به طوری که خانوادههای دارای یک فرزند و همچنین دختران مجرد بالای 30 سال نیز در صورت تایید صلاحیت میتوانند متقاضی پذیرش کودک از بهزیستی شوند.
تاجالدین در پایان نسبت به اینکه در حال حاضر بیشتر متقاضیان فرزندخواندگی در کشور خواهان پذیرش کودکان کمتر از یکسال و البته بیشتر دختر هستند ابراز تاسف کرد و فرهنگسازی در این خصوص را لازم دانست تا سایر کودکان حاضر در مراکز بهزیستی نیز هم که نیاز به خانواده دارند، بتوانند به فرزندخواندگی پذیرفته شوند.
21 درصد کودکان خیابانی شهر تهران تجربه رابطه جنسی دارند معاون اجتماعی سازمان بهزیستی در بخش دیگری از این نشست از مطالعاتی سخن به میان آورد که نشان داده است بیشترین کودکان خیابانی «ایرانی» هستند به طوری که 2/61 درصد کودکان کار حاضر در خیابانها ایرانی و 38 درصد افغانی هستند و این در حالی است که 8/76 درصد آنها با خانواده زندگی کرده و براساس آمار کودکان خیابانی پذیرش شده در سازمان بهزیستی در سال 93، 77 درصد این کودکان دارای خانواده بودهاند.
ابراهیم غفاری یادآور شد که اکثر کودکان خیابانی به همراه خانواده زندگی میکنند و خانواده نیز دارای شبکههای خویشاوندی است و اشاره کرد: این یعنی کودکان در تعامل با اقوام خود هستند به این ترتیب در برنامهها و فعالیتهای آموزشی جهت بازتوانی کودکان خیابانی باید به نقش و جایگاه اقوام و سایر بزرگسالان آنها توجه ویژه شود.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی استان تهران ادامه داد: اگر شناخت و آگاهی درستی از وضعیت کودکان کار و خیابان داشته باشیم، میتوانیم به توانمندسازی کودکان کمک کنیم. این در حالی است که نگاه اکثر مردم به این کودکان از سر ترحم و خیرخواهی بوده که این مساله میتواند باعث بقای آنها در خیابانها شود.
وی درخصوص تجربه جنسی کودکان خیابانی تهران نیز آمارهایی ارایه داد و گفت: براساس مطالعات موجود در شهر تهران، 21 درصد از کودکان خیابانی تجربه جنسی داشتند که از این تعداد 3/11 درصد آن مربوط به ارتباط با همجنس بوده و همچنین 1/24 درصد تجربه رابطه جنسی با هر دو جنس را داشتهاند.
به گفته غفاری میانگین تجربه جنسی نیز در حال حاضر در کشور کاهش یافته به طوری که در دختران به 5/12 سال و در پسران به 7/13 سال رسیده است که این مساله در انتقال بیماریهای خطرناک اعم از ایدز، هپاتیت و... بسیار موثر است.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی استان تهران جوامع محلی از جمله نهادهای غیررسمی، گروههای مذهبی، مسجد و حسینیهها را در توانمندسازی خانوادهها موثر دانست و یادآور شد: این موارد میتواند کمک زیادی به این قشر کند ضمن آنکه برنامههای حمایتی آموزشی از طریق خانواده در راستای بازتوانی خانواده و کودک امری بسیار ضروری است.
غفاری درخصوص اشتغال این افراد هم سخن به میان آورد و گفت: خانوادههای کودکان خیابانی وضعیت اقتصادی مطلوبی نداشته و عواملی چون بیکاری، مشاغل کمدرآمد پدران، مشارکت ضعیف مادران در درآمد خانواده، جمعیت زیاد و... از مهمترین علل وضعیت نامطلوب اقتصادی این خانوادههاست بنابراین حتی اشتغال یکی از افراد خانواده نیز میتواند نقش مهمی در بهبود وضعیت اقتصادی خانواده داشته باشد.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی استان تهران در ادامه با اشاره به اینکه کودکان کار بیشتر در ساعات عصر و شب به مشاغل کاذب و تکدیگری در فضای خیابان میپردازند، اجرای برنامههای آموزشی، ورزشی و تفریحی برای کودکان در این ساعات را باعث جلوگیری از حضور آنها و برهمریزی نظم خیابان در این ساعات دانست.
امنیت اجتماعی روانی این کودکان مساله دیگری بود که غفاری به آن پرداخت. به گفته وی کار کودکان در فضای ناامن و پرمخاطره خیابان خطرات و ریسکهایی را به دنبال دارد که آینده زندگی خانوادگی و اجتماعی آنان را ناامن و اغلب آنها را دچار انواع جرایم و انحرافات در فضاهای شهری میکند. همچنین تداوم کار کودکان یا به طور مشخص تداوم تکدیگری آنها در خیابان علاوه بر شکلگیری شخصیت ناهنجار بزهکار در آنان، زندگی همراه با احساس ناامنی روانی- اجتماعی به وجود خواهد آورد. قانونگریزی نیز در آنها بسیار زیاد خواهد بود.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی استان تهران در ادامه ضمن بیان آنکه زندگی روزمره کودکان خیابانی مملو از خطرات، فشارها و استرسهاست که همین مساله ممکن است موجب جذب مواد مخدر یا سایر رفتارهای مخاطرهآمیز در میان آنان شود، گفت: اجرای برنامههای آموزش مهارتهای زندگی برای کودکان کار و خانوادههای آنها موجب افزایش سطح آگاهی خانواده، کودکان کار و خیابان و همچنین کاهش ضریب ابتلای این افراد به بزه خواهد شد.
دولت سازمان مردمنهاد را مانع میبیند در بخش دیگری از این نشست استاد دانشگاه و فعال بخش غیردولتی در حوزه کودکان به نقش سمنهای غیردولتی در توانمندسازی گروههای مخاطب اشاره کرد و گفت: کمک سازمانهای مردمنهاد به شکل خیریه نیست بلکه جنبههای توانمندسازی دارد و این مساله باید در جامعه مورد فهم واقع شود.
فاطمه قاسمزاده یادآور شد: سازمانهای مردمنهاد برای انجام فعالیت و همچنین ارایه خدمات خود به گروههای هدف نیاز به تعامل با دستگاههای دولتی دارند اما این تعامل آنطور که باید، در کشور شکل نمیگیرد چراکه سازمانهای دولتی ترجیح میدهند طرحها و برنامهریزیهای خود را به انجام برسانند و سپس تنها در مرحله اجرا از سمنها کمک بگیرند.
وی اشاره کرد که در این دیدگاه برای سازمانهای غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد در حوزه سیاستگذاری نقشی در نظر گرفته نمیشود و چالش مهم سازمانهای مردمنهاد در حال حاضر آن است که یا باید به طور کلی فعالیت نکنند یا باید بازوی دولت باشند که این دیدگاه کاملا غلطی است.
این استاد دانشگاه در پایان گفتههای خود عدم اعتماد دولت به سازمانهای غیردولتی را مورد نقد قرار داد و گفت: هرچند این وضعیت در حال حاضر نسبت به گذشته بهبود زیادی یافته اما دولتها، سازمانهای مردمنهاد را همکار خود نمیدانند بلکه به آنها به چشم مانع و خطر نگاه میکنند؛ این در حالی است که سازمانهای مردمنهاد هم به دولتها به خاطر مسایلی چون پلمبهای مکرر و... اعتماد کافی نداشته و آنها را همکار خود نمیدانند.
منبع: روزنامه جهان صنعت
کلاهمونو باید بزاریم بالاتر پس
خو الآن افتخار کنیم؟
میدونیم چقدر بدبختیم.
فکر میکنید واکنش مسئولان چیه؟
شلاق و اعدام
سريعترين و راحتترین راه
آزار و سوء استفاده جنسي از کودکان
افرادي که کودکي را مورد آزار و يا سوء استفاده جنسي قرار مي دهند دو دسته هستند: 1 - افرادي که تحت شرايطي با يک فرد کم سن و سال رابطه داشته اند اما به طور معمول اين کار را انجام نمي دهند. 2 - افرادي که به طور معمول با افراد کم سن و سال رابطه جنسي دارند. در اکثر نقاط دنيا هر دو گروه خاطي هستند و مورد پيگرد قانوني قرار مي گيرند، البته مجازات هاي در نظر گرفته براي آنها مي تواند از يک کشور به کشور ديگر متفاوت باشد. در اکثر کشورهاي اروپايي و شمال آمريکا داشتن رابطه جنسي با فردي که زير سن قانوني است (در بعضي کشورها 16 و برخي ديگر 18) مجازات قانوني دارد. مجازات سنگين تري هم براي افرادي در نظر گرفته شده که نه تنها با فردي که زير سن قانوني است رابطه جنسي دارند بلکه بين آنها اختلاف سن پنج سال به بالا وجود دارد. يعني مثلا اگر فردي در سن 18 سالگي با فرد 12 ساله اي رابطه جنسي برقرار کند نه تنها محکوم به پرداخت جريمه است بلکه مجازات زندان دارد و همچنين اسمش در ليست افراد مهاجم جنسي به ثبت مي رسد و ديگر هرگز نمي تواند در مشاغلي استخدام شود که به نوعي با کودکان سروکار داشته باشد. فردي که از داشتن رابطه با افراد کم سن و سال لذت مي برد و قادر به برقراري رابطه جنسي با افراد هم سن و سال خود نيست، از ديد اکثر متخصصين علوم روانشناسي و روان درمانگران جنسي دچار ناراحتي رواني و روحي است. بعضي ديگر از پژوهشگران بخصوص در زمينه قانون و ادبيات هم معتقد هستند که داشتن رابطه با افراد کم سن و سال جنبه تاريخي دارد و امري طبيعي است اما عده اين افراد بسيار اندک است و مخالفان زيادي هم در مقابل اين نظريه ها وجود دارند. بهترين دليلي که مي توان براي اين مسئله ذکر کرد اين است که اکثر افرادي که در سنين کودکي مورد آزار و سوء استفاده هاي جنسي بوده اند در آينده دچار مشکلات بعضا پيچيده اي روحي و ارتباطي مي شوند که لزوما انتخاب خود آنها نبوده و اعتقاد براين است که فرد مهاجم اجازه نداشته که سرنوشت قربانيش را به اين حد تحت تاثير عمل خود قرار دهد تنها براي اينکه خودش کسب لذت کند. راهکارهايي براي افراد مهاجم: 1 - پذيرش مسئوليت براي انجام عملي که مرتکب شده اند. 2 - صحبت کردن با فردي که مورد آزار و يا سوء استفاده جنسي آنها بوده. در اين حد که به او بگويند احساسشان چه بوده و از چه ترفندهايي براي بدست آوردن آن بچه استفاده کرده اند و به او اطمينان بدهند که هيچ گناهي متوجه او نيست و تنها فرد مهاجم بوده که از روي احساساتي داشته مرتکب همچين عملي شده و نه بخاطر اينکه آن بچه آمادگيش را داشته يا لذت مي برده يا خوشگل بوده و غيره. اکثر کودکاني که مورد آزار جنسي بوده اند تصور مي کنند اين گناه آنها بوده که به نوعي رفتار کرده اند که از بين اين همه بچه آنها مورد آزار قرار گرفته اند. فرد مهاجم بايد اين قضيه را در ذهن فرد قرباني تغيير دهد يعني همه تقصير ها و تعبير ها را متوجه خودش بکند. و در نهايت عذرخواهي کند و طلب بخشش. 3 - اگر روبرو شدن با فرد قرباني برايتان ميسر نيست با او تماس بگيريد، برايش نامه يا ايميل بفرستيد. 4 - اگر آن هم مقدور نبود نامه را بنويسيد با تمام جزئيات و شرح همه احساسات و غيره و بعد آن را ريز ريز کنيد، يا آتش بزنيد و يا به آب روان بدهيد. مهمترين بخش اين تمرين آن است که اولا فردي که مورد آزار يا سوء استفاده بوده بداند که تقصير او نبوده و دوما اينکه فرد مهاجم مسئوليت کارش را قبول کند و احساس گناه کند. احساس گناه را مي شود مورد بررسي قرار داد و تحت کنترل درآوردش اما اگر کسي احساس مسئوليت و گناه نکند نمي شود کاري برايش کرد. 5 - فرد مهاجم با توجه به شناختي که از خودش دارد نبايد خود را در محيط هايي قرار دهد که به او اين فرصت را بدهد که کودکي را مورد آزار و يا سوء استفاده جنسي قرار دهد. 6 - اگر نمي توانيد با کسي از اطرافيانتان در اين مورد صحبت کنيد و مي ترسيد مورد سرزنش قرار بگيريد به يک روانشناس psychologist و يا روان کاو psychotherapist يا رواندرمانگر جنسي psychosexual therapist مراجعه کنيد. در نهايت بايد گفت که تغيير تمايل از داشتن رابطه جنسي با افراد کم سن و سال به رابطه جنسي داشتن با فراد بزرگسال صد در صد ممکن نيست اما همين که فرد مهاجم بتواند ميل خود را تحت کنترل در بياورد کافي است در پژوهش هاي انجام شده بر روي مهاجمين جنسي، افرادي که طول مدت درمان خود را (جلسات مرتب با روان کاو و يا روانشناس) طي کرده اند و در گروه هاي حمايتي شرکت مي کنند (گروه هايي که متشکل از افراد مهاجم جنسي است که همديگر را در کنترل احساساتشان همراهي مي کنند) درصد بسيار افرادي که کودکي را مورد آزار و يا سوء استفاده جنسي قرار مي دهند دو دسته هستند: 1 - افرادي که تحت شرايطي با يک فرد کم سن و سال رابطه داشته اند اما به طور معمول اين کار را انجام نمي دهند. 2 - افرادي که به طور معمول با افراد کم سن و سال رابطه جنسي دارند. در اکثر نقاط دنيا هر دو گروه خاطي هستند و مورد پيگرد قانوني قرار مي گيرند، البته مجازات هاي در نظر گرفته براي آنها مي تواند از يک کشور به کشور ديگر متفاوت باشد. در اکثر کشورهاي اروپايي و شمال آمريکا داشتن رابطه جنسي با فردي که زير سن قانوني است (در بعضي کشورها 16 و برخي ديگر 18) مجازات قانوني دارد. مجازات سنگين تري هم براي افرادي در نظر گرفته شده که نه تنها با فردي که زير سن قانوني است رابطه جنسي دارند بلکه بين آنها اختلاف سن پنج سال به بالا وجود دارد. يعني مثلا اگر فردي در سن 18 سالگي با فرد 12 ساله اي رابطه جنسي برقرار کند نه تنها محکوم به پرداخت جريمه است بلکه مجازات زندان دارد و همچنين اسمش در ليست افراد مهاجم جنسي به ثبت مي رسد و ديگر هرگز نمي تواند در مشاغلي استخدام شود که به نوعي با کودکان سروکار داشته باشد. فردي که از داشتن رابطه با افراد کم سن و سال لذت مي برد و قادر به برقراري رابطه جنسي با افراد هم سن و سال خود نيست، از ديد اکثر متخصصين علوم روانشناسي و روان درمانگران جنسي دچار ناراحتي رواني و روحي است. بعضي ديگر از پژوهشگران بخصوص در زمينه قانون و ادبيات هم معتقد هستند که داشتن رابطه با افراد کم سن و سال جنبه تاريخي دارد و امري طبيعي است اما عده اين افراد بسيار اندک است و مخالفان زيادي هم در مقابل اين نظريه ها وجود دارند. بهترين دليلي که مي توان براي اين مسئله ذکر کرد اين است که اکثر افرادي که در سنين کودکي مورد آزار و سوء استفاده هاي جنسي بوده اند در آينده دچار مشکلات بعضا پيچيده اي روحي و ارتباطي مي شوند که لزوما انتخاب خود آنها نبوده و اعتقاد براين است که فرد مهاجم اجازه نداشته که سرنوشت قربانيش را به اين حد تحت تاثير عمل خود قرار دهد تنها براي اينکه خودش کسب لذت کند. راهکارهايي براي افراد مهاجم: 1 - پذيرش مسئوليت براي انجام عملي که مرتکب شده اند. 2 - صحبت کردن با فردي که مورد آزار و يا سوء استفاده جنسي آنها بوده. در اين حد که به او بگويند احساسشان چه بوده و از چه ترفندهايي براي بدست آوردن آن بچه استفاده کرده اند و به او اطمينان بدهند که هيچ گناهي متوجه او نيست و تنها فرد مهاجم بوده که از روي احساساتي داشته مرتکب همچين عملي شده و نه بخاطر اينکه آن بچه آمادگيش را داشته يا لذت مي برده يا خوشگل بوده و غيره. اکثر کودکاني که مورد آزار جنسي بوده اند تصور مي کنند اين گناه آنها بوده که به نوعي رفتار کرده اند که از بين اين همه بچه آنها مورد آزار قرار گرفته اند. فرد مهاجم بايد اين قضيه را در ذهن فرد قرباني تغيير دهد يعني همه تقصير ها و تعبير ها را متوجه خودش بکند. و در نهايت عذرخواهي کند و طلب بخشش. 3 - اگر روبرو شدن با فرد قرباني برايتان ميسر نيست با او تماس بگيريد، برايش نامه يا ايميل بفرستيد. 4 - اگر آن هم مقدور نبود نامه را بنويسيد با تمام جزئيات و شرح همه احساسات و غيره و بعد آن را ريز ريز کنيد، يا آتش بزنيد و يا به آب روان بدهيد. مهمترين بخش اين تمرين آن است که اولا فردي که مورد آزار يا سوء استفاده بوده بداند که تقصير او نبوده و دوما اينکه فرد مهاجم مسئوليت کارش را قبول کند و احساس گناه کند. احساس گناه را مي شود مورد بررسي قرار داد و تحت کنترل درآوردش اما اگر کسي احساس مسئوليت و گناه نکند نمي شود کاري برايش کرد. 5 - فرد مهاجم با توجه به شناختي که از خودش دارد نبايد خود را در محيط هايي قرار دهد که به او اين فرصت را بدهد که کودکي را مورد آزار و يا سوء استفاده جنسي قرار دهد. 6 - اگر نمي توانيد با کسي از اطرافيانتان در اين مورد صحبت کنيد و مي ترسيد مورد سرزنش قرار بگيريد به يک روانشناس psychologist و يا روان کاو psychotherapist يا رواندرمانگر جنسي psychosexual therapist مراجعه کنيد. در نهايت بايد گفت که تغيير تمايل از داشتن رابطه جنسي با افراد کم سن و سال به رابطه جنسي داشتن با فراد بزرگسال صد در صد ممکن نيست اما همين که فرد مهاجم بتواند ميل خود را تحت کنترل در بياورد کافي است در پژوهش هاي انجام شده بر روي مهاجمين جنسي، افرادي که طول مدت درمان خود را (جلسات مرتب با روان کاو و يا روانشناس) طي کرده اند و در گروه هاي حمايتي شرکت مي کنند (گروه هايي که متشکل از افراد مهاجم جنسي است که همديگر را در کنترل احساساتشان همراهي مي کنند) درصد بسيار بسيار معدودي دوباره دست به چنين کارهايي زده اند. بسيار معدودي دوباره دست به چنين کارهايي زده اند.
اینها رو ولش کن.
مهم مبارزه با امریکاست. توی قرآن و سنت آمده: (امام جمعه اصفهان)