گوناگون

داعش، روسیه، اسرائیل؛ سه گانه مرموز!

داعش، روسیه، اسرائیل؛ سه گانه مرموز!

پارسینه: شباهت های داعش با جنبش های مسلحانه ی چپ در دوران جنگ سرد ،حکایت از نوعی الگو گیری غیر قابل انکار دارد.ب

پارسینه/آرش رازانی: در هفته های اخیر منطقه دستخوش تحولات غیر منتظره ای شده است.هجوم آوارگان به خاک اروپا و تاثیر شگرف آن در افکار عمومی دنیا ،کم رنگ شدن خواست قدرت های بزرگ مبنی بر فیصله ی بحران سوریه از طریق نابودی اسد و دولت بعثی سوریه و در آخر ،ورود نظامی روسیه به کارزار سوریه با تایید ضمنی یا نگرانی های صرفا دیپلماتیک بین المللی.

این یادداشت به بررسی نقش اسرائیل به عنوان عامل خط دهنده ی وقایع در سوریه و رابطه ی سه گانه ی روسیه ،داعش و اسرائیل به عنوان بازیگران مرتبط به یکدیگر می پردازد.

همانگونه که در مطلب قبل بیان شد،داعش -دست کم پس از رشد و گسترده شدن سال های اخیر-برنامه ی مخفی روسیه در منطقه است. وابستگی داعش به روسیه مدعای بزرگی است.مدعایی که بلافاصله با گزاره های پذیرفته شده ی در حد بدیهیات متناقض می نماید.

مثلا اینکه سرویس های اطلاعاتی آمریکا و غرب چگونه چنین فریب بزرگی خورده اند؟یا اینکه حمایت های مالی قطر و عربستان چرا به یک گروه وابسته به روسیه سرازیر می شده است؟و گزاره هایی از این قبیل

اگر برنده ی اصلی ویرانی و نابودی سوریه را از بین همه ی کشور های فعال در قضیه ی سوریه جستجو کنیم،بی تردید به نام اسرائیل خواهیم رسید.

بازیگردان اصلی فجایع سوریه نه آمریکا و نه روسیه یا کشورهای عربی که اسرائیل است.حذف یک دشمن بالقوه از مرز های اسرائیل هدف بلند مدتی است که اسرائیل و کلان تر از آن جامعه ی صهیونیست های بین المللی برای دست یابی به آن راه های مختلفی را امتحان کرده و می کند.

از تهییج رسانه ای بین المللی برای "چه گوارا" نمایی مخالفان مسلح اسد شامل عناصر ارتش آزاد و النصره ،تا به پا کردن بلوای سلاح های شیمیایی اسد که تا مرز وارد شدن آمریکا به عرصه ی جنگ با اسد پیش رفت،تا تحریک لابی صهیونیستی آیپک در آمریکا برای پیشنهاد قطعنامه های علیه دولت سوریه در سازمان ملل و فشار به دولت اوباما برای دخالت نظامی در سوریه.اگر هیچ یک از این راه ها به نتیجه ی مورد نظر نیانجامید می توان بر روی تاثیر و روابط پنهان لابی کلان سرمایه داران روس یهودی تبار با پوتین و فراهم آوردن زمینه ی مناسب بین المللی برای دخالت مورد توافق یا سکوت بین المللی روسیه در سوریه برنامه ریزی کرد.

ریشه ی انگیزه ی دولت روسیه برای عملیات در خاک سوریه از این دید گاه ارزیابی می شود.مهم این است که سوریه تهدید برای اسرائیل نباشد؛خواه با تجزیه و خواه با مسخ به یک دولت دست نشانده و خنثی توسط روسیه.

روسیه ،هم زمان با بحران اوکراین به بازی با مهره ی داعش در سوریه علاقمند شد.با توجه به اینکه پرستیژ بین المللی روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ ن با انفعال اجباری در حریم مرزهایش خدشه دار گردید،بازی در زمین حریف وضربه زدن مشابه ضربه ی وارده را به عنوان راهکار استراتژیک انتخاب نمود.تا قبل از آن،دولت اسد به عنوان شریک قدیمی روسیه مورد حمایت محدود روسیه بود اما استراتژی جدید روسها ایجاب می کرد که این هم پیمان قدیمی بنا به مصلحت برادر بزرگتر ،ضربات شدید تری را دریافت کند که نیاز مند کمک های جدی تر و حضور پر رنگ تری شود.

آن نکته ای که در آغاز رشد سرطانی داعش و دلیل این رشد برای تحلیل گران محل سوال بود اکنون و از این فاصله ی زمانی با دقت بیشتری قابل بررسی است.

اگر بعد ازگذشت یک سال و نیم از آغاز عملیات بزرگ داعش صحنه ی منازعات منطقه را بررسی کنیم به روشنی در خواهیم یافت که روسیه برنده ی اصلی این ماجراست.داعش با جنایت های بی شمار و توسعه ی سریع خود و رسانه ای کردن اعدام های فجیع و تهدی دو کشور خاورمیانه ،جهان را به این اجماع رساند که دخالت نیروی نظامی بین المللی برای از بین بردنش لازم است.

در مرحله ی بعد،کم اثر بودن حملات نیروی ائتلاف بین المللی بر کنترل داعش و ورود امواج آوارگان به اروپا که منجر به رو در رو شدن افکار عمومی اروپا با ایشان به عنوان قربانیان داعش و سایر گروه های سلفی-و نه نیروهای دولتی سوریه-باعث شد که روسیه با آغاز حملات نظامی شدید به داعش به عنوان منجی وارد عرصه شده و با شخم زدن ویرانه های سوریه،تجهیزات جدید نظامی خود را برای خریداران به معرض نمایش بگذارد.

سیر وقایع کلیدی شش ماه فاصله ی بین آغاز شورش ها در اوکراین تا سقوط موصل ،حاکی از ارتباط این دو وتقعه است.تغییر کانون اصلی ترین بحران جهتنی از اوکراین به خاورمیانه ظرف شش ماه بوقوع پیوست و برنده ی این ماجرا بی شک ،روسیه بود:

• آغاز نا آرامی ها در اوکراین - آذر 92
• بیعت گرفتن برای ابوبکر البغدادی در سوریه- بهمن 92
• سقوط دولت طرفدار روسیه در اوکراین- بهمن 92
• جدایی کریمه از اوکراین و الحاق به روسیه-اسفند 92
• تصرف موصل توسط داعش و تبدیل شدن به قویترین گروه سلفی در منطقه-خرداد 93

شباهت های داعش با جنبش های مسلحانه ی چپ در دوران جنگ سرد ،حکایت از نوعی الگو گیری غیر قابل انکار دارد؛به خصوص آنکه بدانیم بسیاری از چهره های کلیدی داعش سابقه عضویت در حزب بعث عراق(که حزبی چپ گرا و سوسیالیست بود) را دارند.

بر خلاف سایر گروه های سلفی، داعش برای تبدیل مناطق تصرف شده به نوعی منطقه ی دارای حکومت،تاسیس ادارات و اخذ مالیات و سرباز گیری،تبلیغ ایدئولوژی شستشوی مغزی افراد کم سن و سال با شعار،انتقام سخت و خشت از مخالفین ،تسلط بر شیوه های رزم چریکی و توان فنی استفاده از ادوات جنگی به غنیمت گرفته شده بدون آموزش،اصرار در راه اندازی مراکز آموزشی با محتوای منطبق با ایدئولوژی و مواردی از این دست ،برنامه دارد.

این الگوی رفتاری بیش از آنچه شبیه سایر گروه های سلفی باشد،شبیه گروه هایی مانند خمر های سرخ است.این نوع الگو گیری و رفتار که برای سایر گروه های مسلح نوعا دست و پاگیر و هدر دادن منابع تلقی می شود،همسویی داعش با وابستگان فکری شوروی سابق در دوران جنگ سرد را به روشنی نشان می دهد.شباهتی که اتفاقی به نظر نمی رسد.

برای استفاده ی ابزاری از گروهی مانند داعش،ضروری نیست که روسیه از بدو تاسیس در پشت صحنه ی آن حضور داشته باشد.استفاده از عناصر نفوذی و تغییر جهت تحرکات و تقویت آنها در راستای منافع روسیه کار ممکن تر و در عین حال ساده تری است

. وگرنه ازسالها قبل همین عناصر تروریستی به عنوان سربازان القاعده در عراق مشغول کشتار مردم بی دفاع بوده اند.
موضوع ارتباط خوب و بلند مدت روسیه با دولت سوریه مانعی برای اجرای طرح جدید سوریه نیست.در صورت پیروزی بر داعش و ختم غائله در سوریه،احتمالا طرح پوتین شامل نوعی دولت انتقالی و بعد حکومت مشارکتی اقوام خواهد بود که علاوه بر رضایت و سلامت بشار اسد و علویان،سایر گروه های قومی را هم به نحوی شریک قدرت خواهد نمود.

این دولت جدید،عملا دست نشانده ی روسیه است و منافع مهم تری را برای روسیه تضمین خواهد نمود.گو اینکه حضور بلند مدت نظامی روسیه در سواحل مدیترانه به بهانه ی حفظ امنیت دولت نوپای سوریه،رویای قدیمی آنها را برای ایجاد پایگاه در آب های گرم بر آورده می سازد.

آنچه از جهت منافع ملی مهم است و تلاش برای روشن کردن زوایای تاریک مسائل روز در راستای آن انجام می گیرد،به هدر نرفتن حاصل سالها هزینه و حمایت ایران از سوریه در راستای خط مقاومت علیه اسرائیل است.موردی که مشابه آن سالها پیش در افغانستان اتفاق افتاد و به علت عدم شناخت درست از مسائل و تحولات داخلی افغانستان،آن کشور توسط طالبان و بعد آمریکا تصرف شد و سالها حمایت ایران از مجاهدین افغان در سالهای جنگ تحمیلی و پس از آن بی حاصل گردید.

هماهنگی روسیه با اسرائیل که توسط فرماندهان نظامی روسیه به روشنی ابراز می شود،برای ایران و حزب الله که برای حفظ کشور سوریه از شر تروریستهای تکفیری جان فشانی کرده اند می بایست مایه ی نگرانی و توجه باشد.

آیا این که در حال حاضر روسیه در اتحاد استراتژیک با عراق و سوریه و ایران و حزب الله ،و در همان حال هماهنگی در بالاترین سطح اطلاعاتی و نظامی با اسرائیل در سوریه عملیات می کند نباید شک و حساسیت ما را بر انگیزد؟

ارسال نظر

  • رسول

    جناب رازانی، وابستگی داعش و طالبان و النصره و... به امریکا و اسراییل اظهر من الشمس است و در ابن وانفسایی که عربستان و قطر و ترکیه و امارات دارند به نیابت از امریکا و اسراییل ملعون در منطقه عملیات داعشیها را پشتیبانی میکنند ، همه را ندیده اید و به تطهیر امریکا و اذنابش پرداخته اید که؛ کار روسیه است! بابا دم خروس که هیچ، خود خروس از زیر لباس امریا زده بیرون و شما منکر آن هستید. نقش تکمیلی عربستان در حمله به یمن را با این تحلیل آبکی و نیم بندتان چگونه توجیه میکنید و یا شاید کستار حاجیان در منا را نیز در راستای سیاست روسها میدانید. بابا این امریکا عجب نونش گلوگیر و چشمگیر است!

  • ناشناس

    موضوع اينه كه روسيه دلش براي مردم سوريه نسوخته
    و اگر حمله اي به داعش ميكنه براي امتياز گيري از غربه
    به موقعش اسد رو ميفروشه
    اين خط ------------
    اينم نشون ×

  • ناشناس

    عالی بود ؛

  • ناشناس

    تاسف به حال اونایی که هنوز فکر می کنند روسیه مثبت است، همیشه منفی و منفور و ضرر رسان است...

  • ناشناس

    لایک

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار