حادثه بزرگی که دنیا را تکان داد
پارسینه: بازخوانی خاطرات ١٣ آبان ١٣٥٨ از زبان اولین فرمانده کل سپاه پاسدارا
امروز بعد از گذشت ٣٦ سال از ١٣ آبان سال ١٣٥٨ شاید همه ما، چه من و چه خود کسانی که در تسخیر سفارت آمریکا نقش داشتند، نقدهایی به آن اتفاق داشته باشیم. من هنوز برخی از این افراد را میبینم و میدانم که بخشی از اقدامات صورتگرفته در آن زمان را درست میدانند و بخشی دیگر را نه اما معتقدم باید در تحلیل اتفاقات، اقتضائات زمان رویدادن آن را در نظر گرفت. اقتضای جامعه انقلابی آن زمان شاید تسخیر سفارت را باوجود مخالفتهایی که نسبت به آن وجود داشت، توجیه میکند. شرایط آن زمان بهگونهای بود که وقتی سفارت تسخیر شد، نهتنها مردم تهران که مردم از شهرستانها برای اعلام حمایت از این حرکت به تهران آمدند. حتی پس از تسخیر سفارت چندینروز مردم در خیابانهای اطراف سفارت حضور داشتند. در یکی از همین روزها هم من بالای دیوار سفارت رفتم و برای مردم سخنرانی کردم. همه مردمی که در آن زمان بیرون سفارت تجمع کرده بودند، یک نظر داشتند و آن نظر امام بود که سفارت آمریکا را لانه جاسوسی نامیده بودند. من در آن زمان با توجه به شرایط کشور بیشترین تمرکزم روی مسائل مرزی کشور بود و مشغول ساماندهی نیروها برای مقابله با اغتشاشاتی بودم که در شهرهای
مختلف ایجاد شده بود. باوجوداین بهصورت اجمالی در جریان تسخیر سفارت قرار گرفتم. از سوی دیگر یک روحانی وارسته به اسم سیدمحمد موسویخویینیها بهعنوان نماینده امام در میان تسخیرکنندگان بود و ما از طریق ایشان مطمئن شدیم که نظر امام هم تسخیر سفارت است. بههرصورت واقعه اتفاق افتاد و صددرصد مورد استقبال مردم قرار گرفت. با توجه به همه این اتفاقات سخنرانی من هم با جهتگیری کلی مردم هماهنگ بود. مردم در آن زمان معتقد بودند آمریکا شیطان بزرگ است که علیه حکومت ملی ایران کودتا کرده و از محمدرضا پهلوی حمایت کرده و میکند و...، من هم بهعنوان فرمانده سپاه براساس همین اقتضائات با مردم صحبت کردم و به آنها دلگرمی دادم. ١٣ آبان سال ١٣٥٨ حادثه بزرگی بود که دنیا را تکان داد. این حادثه توسط عده قلیلی انجام شده بود و خیلی زود به تیتر اول جراید دنیا تبدیل شد. خیلی زود پس از این اتفاق هم مهندس بازرگان به این دلیل که رویدادن این ماجرا با ضوابط قانونی هماهنگی نداشته است، استعفا داد ولی واقعیت این است که در آن زمان همه سرمایه انقلاب شخص امامخمینی(ره) بودند و نظر ایشان برای ما بیشترین اهمیت را داشت.
منبع: شرق عباس دوزدوزانی
مرد حسابي چرا حرف پرت مي زني؟ همه از جمله خود شما مي دانيد كه درمقابل يك كار انجام شده قرارگرفتيد و بعد براي اينكه كار خراب نشود گفتيد برنامه ريزي شده بود وگرنه شماها كجا و سفارت آمريكا كجا.
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
ترسوها یاد بگیرن
صبر بده هنوز مانده امریکا از سر صدام نگذشت اسیاب به نوبت مردم ایران هنوز صدها میلیارد بدهکارند !
تاریخ بهترین معلم ست وایندگان بهتر از جوگیرشدگان تحلیل میکنند