تنها راه صداوسيما خروج از مونولوگ است
پارسینه: حريم امام - سيدمهدی حسيني: ارائه تعريفي جامع از رسانه ملي، علت گرايش مردم به ماهواره و بررسي موضوع تلويزيون خصوصي و ضرورت رعايت اخلاق در صدا و سيما از جمله موضوعاتي بود كه نشریه «حریم امام» در گفتوگو با حسين عبداللهي فعال عرصه رسانه و مدير مسئول روزنامه «آرمان» مورد توجه و ارزيابي قرارگرفت. در ادامه متن این گفت وگو را می خوانید:
× الزامات يك رسانه ملي و سازوكارهايش چيست؟
رسانه ملي، رسانهاي است كه بتواند تمام اقوام، انديشهها، گرايشهاي مختلف سياسي و در يك كلمه ملت را در قالب خودش تعريف كند. در بحث ملي جامع الاطراف و جامعنگر بودن رسانه پيش ميآيد. بهطوري كه همه آحاد مردم احساس كنند اين رسانه متعلق به خودشان بوده و ملي است. صِرف لفظ «ملي» نميتواند دربرگيرنده آن جايگاه ملي باشد. اثرات مطالبي كه به لحاظ كمي و كيفي در يك رسانه منعكس ميشود گواه آن است كه اين رسانه همه اقشار مختلف جامعه را در برميگيرد يا بخشي از آن را. اگر رسانه بتواند رسالت را طوري انجام دهد كه براي همه منشأ اثر باشد خود به خود با هر عنواني كه باشد ملي تلقي خواهد شد.
×اين امر مستلزم تامين مالي رسانه است كه بتواند وظيفه خود را بهخوبي انجام دهد. اين طور نيست؟
دقيقا به نكته خوبي اشاره كرديد. رسانه ملي قطعا با كمكهاي دولتی و قوانين ما پشتيباني ميشود. آنها هم کمک بيتالمال است. اگر ما از بيتالمال صحيح استفاده كنيم؛ همه گروهها، نظرات و بخشها را در آن ببينيم؛ رسالتمان را انجام داديم. در اين باره هم مردم بايد نظر بدهند. اينكه صاحب يا صاحبان يك رسانه بگويند رسانه ما ملي است؛ با اسم و تابلو مشكلي حل نميشود و ملي بودن براي كسي ثبت نميشود. در عملكردها مشخص ميشود كه آن هم چارچوب خاص خودش را دارد و بايد رعايت شود. ولي رسانه ای كه از بيتالمال ارتزاق ميكند بايد خيلي مراقب باشد كه مباحث و تحليلها با ديدگاههاي بخشي از صاحبان ، مديران و مسئولان آن رسانه مخلوط نشود. چون اعتماد به رسانه را تحت الشعاع قرار ميدهد كه این مساله براي آن رسانه خطرناك است. اعتماد، مهمترين دغدغه يك رسانه است. رسانه ملي چون از بيتالمال ارتزاق ميكند بايد در انعكاس اخبار و اطلاعات بيطرف باشد. اگر اين بيطرفي طوري باشد كه بيطرفِ يكطرفه تلقي شود ،در نزد افکار عمومی جایگاهی نخواهد داشت،چرا از بيتالمال استفاده كرده و به آن لطمه زده است. همچنين براي مردمي كه بايد درست آگاهيرساني ميكرده و حقيقت را ميگفته، وارونهگرايي كرده يا جايي را نديده و سكوت كرده است. اين موضوع باعث ميشود مردم هم به رسانه بياعتماد شوند. اينها ميتواند براي يك رسانه با پسوند ملي خيلي مهم باشد. صرفا داشتن اسم «ملي» مشكلی را حل نميكند. قضاوت مردم عملكرد آن رسانه را مشخص ميکند. بهترين قضاوت، قضاوت مردم است.
* سوالي در ذهن مطرح ميشود و آن تفاوت ميان روزنامه خصوصي و دولتي است. امتيازات روزنامههاي دولتي نسبت به روزنامههاي خصوصي چيست؟ تفاوت عمده اينها در ماهيت، كار و پشتيباني چيست؟
در روزنامه خصوصي مدير يا مديران رسانه دغدغه جلب مخاطب دارند. در رسانههاي دولتي اين دغدغه در اولویت نیست. رسانه خصوصي بدون مخاطب نمی تواند به حیات خود ادامه دهد، در حالی که رسانه دولتي حتی با نداشتن مخاطب ادامه انتشار پیدا می کند اما تاثيرگذاري چندانی ندارد. مدير روزنامه يا رسانه خصوصي براي اينكه كالايش را عرضه كند و خريدار داشته باشد، مادام دنبال تقويت كردن و بهرهگيري از تكنولوژيهاي نوين رسانهاي است. اما رسانه دولتي آنچنان دغدغه اين مسائل را ندارد. با آمدن دولتها مشی سیاسی رسانههاي دولتي تغییر می کنند. مثلا روزنامهاي تا جمعه قبل از انتخابات متعلق به دولت اصولگراست، شنبه که آرا اعلام می شود و دولت منتخب اصلاحطلب است. روزنامه از شنبه با مشی اصلاحطلبی منتشر می شود. لذا مخاطب نميتواند اعتمادي به اين رسانه داشته باشد. رسانهاي كه ظرف 48 ساعت 180 درجه تغيير ماهيت ميدهد، نميتواند اعتماد مخاطب را جلب كند.بنابراین نه خوب است نشریه آنچنان غرق در تمجید و مسائل يكطرفه و تبليغ دولت شود نه اينكه فقط بيايد از طيف مقابل انتقاد و تخریب كند.
*رسانههاي دولتي بايد چه اهدافي را دنبال كنند؟
رسالت رسانه دولتي در اين است كه بتواند اهداف دولت را درست براي مخاطب تامين كند و دنبال اهداف ، برنامه ها و اجرایی کردن وعده های دولت باشد، كه ما متاسفانه شاهد آن نیستیم. علت اينكه تيراژ رسانههاي دولتي در ايران، بهويژه در شرايط فعلي، پايين آمده همين بياعتمادي است. مخاطب ميگويد چون اين روزنامه براي فلان دولت است اعتمادي کافی به آن ندارد. وقتي اعتماد مخاطب، كه به عنوان شاخصترين و مهمترين عنصر يك رسانه است، از دست رفت، نميتواند تاثيرگذاري هم داشته باشد. بنابراين رسانه ای که از بيتالمال و دولت ارتزاق ميكند فقط هزينه می کنند و هزينه و فايده آن، با هم تراز نيست و هزينه بسيار زيادتر از فايدهاي است كه انتظارش را داريم. بنابراين اين مسائل باعث ميشود كه مردم به رسانه بخش خصوصي توجه بيشتري كنند؛ البته اگر رسانه بخش خصوصی حرفه ای عمل کند.
×رسانه خصوصي محدوديت رسانههاي دولتي را ندارد؟
رسانه بخش خصوصي،چون دولتي نيست اين يك امتياز است. يعني مخاطب دوست ندارد رسانهاي وابسته به دولت باشد. مثلا ما درون نظام جمهوري اسلامي طبق قانون اساسي و قانون مطبوعات، نشريه يا رسانهاي را منتشر ميكنيم. اگر آن رسانه مستقل در بخش خصوصي بر اساس اسلوبها و روشهاي درست حرفهاي قدم در عرصه بگذارد. مخاطب ميگويند اينكه وابستگي صِرف به دولت ودیگر ارکان را ندارد،اعتماد مردم به آن بيشتراست اما روزنامه خصوصي آنجا در خطر است كه بگويند اين روزنامه متعلق به اين فرد يا اين گروه است. اين روزنامه صرفا این فرد یا گروه را پوشش ميدهد و نميتواند در حد ملي و در حد انتظار يك رسانه جامع باشد، بنابراین ملي تلقي نميشود و اثرگذاري اش محدود ميشود، اما آن اثرگذاري محدود هم منفي نيست. زیرا به هر حال خصوصي است. اگر آنها درست عمل كنند ميتوانند بخشي از جامعه را مخاطب قرار دهند ولي باز هم يك رسانه ملي نيست. به هر حال آن رسانه ملي اهداف کلان و خواسته های آحاد مردم را پوشش می دهد؛آنهم براساس چارچوب های تعریف شده اما رسانه خصوصي در حد متعارف به انتشار مطالب براساس رسالتش می پردازد و دليلي ندارد هر روز بخش عمدهاي از صفحاتش را به شبه خبرها اختصاص دهد.
×يكي از ضعفهاي صداوسيما هم در اين بخش تعريف ميشود؟
يكي از مشکلات رسانههايي كه دچار بياعتمادي مخاطب ميشوند، اين است كه مسائل را آنچنان كه از دريچه خود مي بينند، منعكس ميكنند؛ نه آنطور كه مردم ميخواهند. رسانههاي ملي در واقع نباید بلندگوي تفكر سیاسی مدیرانش باشد. چند درصد از روزنامههاي دولتي ما با تغيير دولتها چرخش هاي 180 درجه ای دارند؟ اين عدم اقبال زمانی شکل ميگيرد كه اولا تيراژشان پايين است و ثانيا قيمتشان خيلي ارزان است. مثلا گاهي دويست يا پانصد تومان است. اما باز مردم سمت اينها نميروند. همان بحث اعتماد اینجا مطرح می شود. آنچه كه مخاطبان ميخواهند در آن نمييابند. بنابراين به آن رسانه اعتمادي ندارند.
×تفاوت مطالب رسانههاي خصوصي و دولتي تا چه ميزان در جذب مخاطب موثر است؟
اكثر رسانههاي دولتي رسانههايي هستند كه قضاوت كاملي نسبت به آنچه مردم ميخواهند، ندارند. همين باعث ميشود گاه توليدات آنها يكطرفه باشد. چه بسا يك نشريه خصوصي هزار تومان است و مخاطب دارند و حاضرند هزار تومان را برايش پرداخت كنند. اما نشريه دولتي با تعداد صفحات بيشتر نصف آن مبلغ است و مردم اقبالي به آن ندارند. زیرا آنچه ميخواهند در آن پيدا نميكنند. اينجا بحث اعتماد و عدم اعتماد در رسانه پيش ميآيد. بعضي از اين نشريات وابستگيهاي ارگاني دارند و يك سري زيرنظر موسسه هستند. واقعا هم ميبينيم كه در تيراژ بسيار محدودي منتشر ميشوند. اصلا اولويت اول و دغدغه بخشي از آنها مخاطب نيست. هرچند كه هر رسانهاي دوست دارد مخاطبان فراگيري داشته باشد. يعني همان فردي كه سردبير آن روزنامه يا رسانه است، دوست دارد مخاطب داشته باشد ولي چون نگرش كامل و جامعي نسبت به آنچه در جامعه مي گذرد، ندارد؛ باعث ميشود كه اقبال به رسانههاي دیگر پيش بيايد.
×پيامدهاي انتشار چنين نشرياتي چه ميتواند باشد؟
طبق آنچه در پاسخ سوال قبل توضيح دادم، خودمان با دست خودمان كاري ميكنيم كه بياعتمادي نسبت به رسانههاي داخلي شكل بگيرد و نگاه مردم به سمت ماهواره برود. بايد به اين بحث پرداخته شود. اينكه فقط و فقط بخواهيم ترويجكننده يك تفكر باشيم و تكصدايي بودن خوب نيست. اکنون برای همگان به اثبات رسیده كه تكصدايي و يكدست شدن اثرات مطلوبی ندارد. اين را همه، چه در بخش مديريت اجرايي كشور و چه در بخش رسانههايي كه يك حرف را مي زنند، ديدند. به هر حال خيلي ها در بخش رسانه دغدغه اولشان جذب مخاطب نيست. چون اين دغدغه را ندارند رسانه آنها تاثيرگذاري لازم را ندارد. البته صرف تيراژ بالاي يك رسانه دليل بر تاثيرگذاري كافي و لازم نيست. يكي از پارامترهاي مهم، تيراژ بالاست. اما تيراژ بالا دليل بر تاثيرگذاري حداکثری نيست.
*همانطور كه اشاره كرديد رجوع به ماهواره در سالهاي اخير بسيار به چشم ميآيد. شايد به خاطر یکنواختی تلويزيون يا اينكه هنوز نتوانسته مخاطبان خودش را اقناع كند. آيا آماري نسبت به ميزان رجوع به ماهوارهها وجود دارد؟
آخرين آماري كه وزير ارشاد، آقاي دکترجنتي اعلام كرد اين بود كه حدود 75 درصد مردم تهران ماهواره دارند. اين نشان ميدهد كه عده زيادي از مردم خیلی با رسانه ملي همراه نیستند. مردم ميبينند اگر فلان شبکه را باز كنند متوجه ميشوند در تهران چه اتفاقي افتاده. گاهي ما خبرهاي داخلي را از منابع خارجي مي گيريم. همه اينها باعث ميشود كه مردم اعتماد کافی نداشته باشند. اينطور نيست كه امروز بگوييم ماهواره قابل اعتماد است. اما اين باعث نميشودكه مشكلات و اشكالات خودمان را ناديده بگيريم. چه كرديم كه باعث اقبال مردم به رسانهها و شبکه های ماهوارهايي كه هدفمند هم فعاليت ميكنند، شدهايم. بخشي از اين رسانهها اصلا سياسي نيست و گاه ويژه دختران و جوانان طراحي شده و كانون خانواده را هدف قرار داده است. البته همه برنامههاي ماهوارهاي هم منفي نيست. شنيدم در شوراي نظارت مباحثي مطرح شده كه مجلس مصوبهاي بدهد و بخشهاي مفيدي از ماهواره قابل استفاده باشد. ما چه سرنوشتي از ويدئو ديديم. زماني ويدئو هم ممنوع بود. چه شد. برخورد با آن اثر معكوس داشت. به هر حال ما بايد فرهنگ را درست كنيم. اين خيلي مهم است كه بايد بر اساس فرهنگسازي و نیازسنجيهاي صحيح برنامهسازي كنيم.
×انتقادات همواره به صدا و سيما وجود دارد اما چه بايد كرد؟
صداوسيما بايد بپذيرد ما ملتي تمدنساز هستيم كه بزرگترين روساي جمهور دنيا ملت و فرهنگ ما را ستايش ميكنند و به خاطر احترام به فرهنگ همين مردم، كلاه خود را از سرشان برمي دارند. اين موضوع ربطي به اين دولت و دولت قبل و دولت آينده ندارد. بايد بدانيم كه امروز مسئوليت اين رسانه ملي با ماست. ما نماينده ملت تمدنساز با فرهنگ هستيم. نبايد طوري عمل كنيم كه فرهنگ چندهزارساله ما خدشهدار شود و همه جا ترويج شود كه اينها در داخل خودشان هم صداي منتقد را نمي شنوند. اينها براي نسل فعلي پذيرفته نيست. اين نسل مانند نسل های اول و دوم نيست كه با دوران دفاع مقدس، جنگ، ارتباط تنگاتنگ داشته باشد. اين نسل اين دوره را نديدهاند. جذب وحقظ آنها در راستاي اهداف انقلاب اسلامي و اهداف امام و رهبري يك برنامهريزي دقيق را ميطلبد. به نظر من به لحاظ فرهنگي مسئوليت يك رسانه ملي از مسئوليت يك رئيسجمهورهم بالاتر است. چون مستقيم روي افكارمردم وبه ویژه نسل جوان تاثير ميگذارد. نبايد طوري شود كه مردم فكر كنند تصوير خودشان در رسانهشان ديده نميشود. در بحث جنگ نرم هم همين است. ما ميخواهيم با اين صداوسيما به مبارزه با جنگ نرم برويم. اصليترين ويژگي قدرت نرم، مردمند. اصطلاحي در علوم ارتباطات به نام تصوير ملي يا ايميج يا انگاره ملي داريم. در دنيا هويت ملي با تصوير ملي مشخص ميشود؛ يعني تصوير و تجسمي كه يك ملت از خودش در دنيا به جای مي گذارد. ما در ترسيم اين تصوير در داخل ايران ضعف داريم. آنجاست كه ضريب نفوذ رسانه اي ما پايين ميآيد. ايران با اينكه كشوري خبرخيز وتاثیرگذار است اما كشوري خبررسان نيست. گاهي موضوعات داخلي را از منابع خارجي ميگيريم. رسانههاي ما اگر درست هدايت شوند، ظرفيت بالايي دارند.
*از حيث فرهنگي تاسيس تلويزيون خصوصي چه مشكلاتي دارد؟ به هر حال بخشي از اين معضلات با تاسيس رسانههاي خصوصي مثل تلويزيون حل ميشود. به لحاظ فرهنگي و مسائل ديگر تاسيس تلويزيون خصوصي چه مشكلاتي دارد؟
اصل 175 قانون اساسي را كه ناظر بر شكل گيري و فعاليت صداوسيما است، مستمسك قرار ميدهند براي انحصار توليد و بخش برنامههاي تلويزيوني. زیرا يك كلمه اي از اصل 175 حالت انحصار پيدا ميكند از آن چنين استنباط ميكنند. مانع ميشوند كه برنامههاي تلويزيوني به بخش خصوصي واگذار شود يا بخش خصوصي تلويزيون تاسيس كند. اصل 175 قانون اساسي تصريح ميكند در صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران آزادي بيان و نشر افكار با رعايت موازين اسلامي و مصالح كشور بايد تامين شود. نصب و عزل رئيس صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران با مقام رهبري است و شورايي مركب از نمايندگان مجلس، رئيس قوه قضائيه و مجلس شوراي اسلامي، هر كدام دو نفر، شوراي نظارت بر اين سازمان خواهند بود. خط و مشي و ترتيب اداره سازمان و نظارت بر آن را قانون معين ميكند. بسياري از كارشناسان و حتي حقوقدانان وجود اصل 175 قانون اساسي را دليل موجه براي مقاومت در برابر ايجاد شبكه خصوصي نمي دانند، چرا كه به گفته آنها ايجاد شبكه خصوصي خللي در استقلال صداوسيما ايجاد نميكند. تصور ميكنند اگر يك شبكه خصوصي تاسيس شد ديگر همهچيز از دستشان خارج و معلوم نيست چه ميشود؟! لذا با اين نگاه اجازه نميدهند.. ميتوانيم در توليد برنامه ها رقابت ايجاد كنيم. ميتوانيم خلاقيت و ابتكار در آن بخش بياوريم و صداوسيما هم نظارت خودش را كند. همچنانكه الان در بخش آگهي ها اين كار را ميكند. بخش خصوصي آگهيها و تيزرها را تدوين ميكند و مي سازد و با نظارت صداوسيما پخش ميشوند.
×يكي از انتقاداتي كه به صداوسيما مي شود اين است كه اين رسانه بیشتر يك جريان خاص سياسي را نمایندگی می کند و به تبليغ آن ميپردازد در حالي كه طيف مقابل سهمي در آن ندارد.
در مباحث سياسي وقتي تلويزيون خواسته يا نخواسته ميخواهد فقط به يك عده خاص تعلق داشته باشد، خروجي اش اين می شود كه مخاطب می گوید انگار آن در اختيار يك طيف خاص است و اعتماد به این رسانه تحت تاثير قرار ميگيرد و مردم فكر ميكنند فقط اين تفكر خاص است كه ميتواند حرفهايش را از طريق اين تريبون ملی، منعكس كند. وقتي اينطور شد طبيعتا بايد فكري کرد. مجلس و دولت ميتواند با همين وضعيتي كه اکنون هست قوانين را اصلاح كنند. مثلا انتقاد زيادي از سوي دولت يازدهم به عملكرد رسانه ملي در قبال دولت وجود دارد. من به دولت پیشنهاد مي کنم شما در حد متعارف قوانين را اصلاح كنيد كه اجازه داده شود توليدات به بخش خصوصي برود. تعداد كساني كه به ماهوارههاي فارسيزبان مراجعه ميكنند چقدر شده. درسال های اخیر منحني بالا رفته. چرا؟ بسياري از مسئولان خودمان براي آگاهي بيشتر از اخبار روزو ارائه تحلیل ،به ماهواره و راديوهاي خارجي رجوع ميكنند و اخبارشان از آنجا تامين ميشود.
*يعني شما معتقديد صداوسيما ملی عمل نميكند؟
متاسفانه گاهي رسانه يكطرفه عمل مي كند. لذا با توجه به پيشرفتهاي تكنولوژي و تنوع ها، تكثرها و سليقهها و افكارهاي مختلف براي برونرفت از اين وضعيت، تاسيس تلويزيون خصوصي ضروري است. همانطور كه در اكثر كشورهاي پيشرفته دنيا اين كار انجام ميشود. افغانستان و تركيه هم تلويزيون خصوصي دارند. امروز مردم در رسانه نيازشان برطرف نمي شود. ما اينهمه راجع به بحث ظرفيتها صحبت ميكنيم ولي چرا در پخش زنده ژورناليسم تلويزيوني نداريم. اصلا در بخش رسانه ملي ضعفهاي حرفهاي داريم. ايرادات و اشكالاتي به كل ساختار هست كه بايد تصحيح شود. به نظر من دولت بايد از اين فرصت استفاده كند و بتواند به سمت قوانيني برود كه بتواند بخش خصوصي را در اين زمينهها بيشتر تقويت كند. من شنيدم كه طرح جامع اداره صداوسيما در مجلس است. در كميسيون فرهنگي يك طرحي را تعريف كردند و آن را به هيات رئيسه دادند. در اين طرح شبكههاي خصوصي ميتوانند با مجوز صداوسيما تاسيس شوند. پيشنهاد شده كه شبكههاي خصوصي با مجوز صداوسيما در بخش توليد و پخش برنامهها عمل كنند. شوراي نظارت بر صداوسيما هم نظارت كند. اين آرام آرام ما را به سمت تكثر ديدگاهها مي برد. در كميسيون فرهنگي مجلس مطرح شده كه صداوسيما براي بررسي محتواي برنامه ها وجهي هم دريافت نكند اما اگر بخواهد برنامههاي توليدي شركتها يا بخش خصوصي را پخش كند در قبالش هزينه بگيرد. يك درآمدزايي هم براي صداوسيما دارد. اين پيشنهاد، آنطور كه خودشان هم گفتند، به هيچوجه مخالف قانون اساسي نيست، زيرا برنامههاي توليدي صداوسيما نبايد مغاير با مباني فرهنگي، اعتقادي و ملي كشور باشد. مثلا ما 25 سال پيش گفتيم ويدئو ممنوع است. اما همه ديديم چه اتفاقي افتاد. الان در بحث پيشرفتهاي فناوري چه كار ميكنيم. فيلترينگ ميگذاريم و فيسبوك را ميبنديم. اما با يك هزينه ناچيز فيلتر را ميشكنند و داخل ميشوند. بنابراين مبارزه با تكنولوژي نياز به تكنولوژي برتر دارد. اگر آنرا داشتيم پيروز ميدان هستيم و اگر نداشتيم نميتوانيم با محدودكردن و بستن، در درازمدت كاري از پيش ببريم. همچنان كه مي بينيم در سال های اخیر اين همه بشقابهاي ماهواره از سطح كشور جمعآوري شد. چه پول هنگفتي صرف واردات اين تجهيزات شد و چه كساني از اين راه ميلياردر شدند. ولي اصل قضيه كماكان سر جاي خودش باقي است. با پاك كردن صورت مساله، مشكل حل نميشود. در موضوع ماهواره هم بايد اجازه داده شود كه مراكز آموزشي، علمي و تحقيقاتي برنامه بسازند و در توليد برنامهها رقابت شكل بگيرد. اين رقابت باعث بالندگي ميشود. شوراي نظارت و سازمان صداوسيما هم نظارت كند تا اتفاقي خارج از اصل 175 نيفتد.
*آيا نميتوان طبق قرائت جديدي كه از اصل 44 قانون اساسي شده، راه را براي افتتاح تلويزيون خصوصي باز كرد؟
برخي ميگويند اين خصوصيسازي شامل صداوسيما نميشود چون قانون چنين صراحتي ندارد. يكي از حقوقدانهای سرشناس ميگفت چنين نيست، تاسيس تلويزيون خصوصي مطابق با اصل 44 است و هيچ مغايرتي با استقلال صداوسيما ندارد. ما بايد به سمت تكثر برويم. ما با شصت تا كانال و هشتصد هزار ساعت برنامه نتوانستيم موفق شويم. تنها راه خروج از مونولوگ صداوسيما تاسيس تلويزيون خصوصي با مقررات خاص و دقيق است. اين كار حتما شدني است. يعني اينطور نيست كه قابل انجام نباشد. اين اقدام بار برنامهسازي سنگين در صداوسيما را پايين مي آورد. قالب تفكر مديران صداوسيما، نه بدنهاش، بیشتر يك تفكر است که نظرشان غالب است. بعد ناخودآگاه برنامهها به سمت يكسويهسازي و توليدات به سوي ترويج يك تفكر مي رود. مثل ماشيني كه با يك چراغ پرنور حركت ميكند و هر لحظه برايش امكان خطر وجود دارد. نميتوانيم بگوييم اگر رسانه ملي مخاطبش را از دست داد، اتفاقي نمي افتد. وقتي مخاطبش را از دست داد ديگر نميتواند به مقابله با جنگ نرم برود. چون برآورده نشدن نيازهاي مردم، آن رسانه را تهي ميكند. پشتوانه يك رسانه، به ويژه رسانه ملي، مخاطب « مردم» وضریب نفوذ است.
*صداوسيما براي رسيدن به استاندارد رسانهاي بايد چكار كند؟
صداوسيما بايد بپذيرد كه شرايط فرق كرده است. روزبهروز تكنولوژيها و نفوذها و برنامهسازيهاي جديد عرضه ميشود. ما بايد اجازه ورود به اين تفكرها بدهيم. ببينيد چقدر براي شبكههاي استاني هزينه شده است. واقعا برابر آن هزينهاي كه برايشان شده خروجي هم داشته؟ چقدر اين شبكههاي استاني روي اقتصاد مقاومتي كه دغدغه مقام معظم رهبري است، كار كردهاند؟ رسانه در بهرهبرداري كشاورزي و مكانيزه شدن چقدر توانسته تاثير بگذارد؟ مي بينيم كه واقعا هزينهها برابر با فايدهها نيست. اينقدر عريض و طويل كردن يك سازمان نميتواند نياز اصلي ما را كه بالابردن آگاهي مردم است، تامين كند. مديريت جهادي يعني بهرهوري بالا با امكانات محدود. شما فقط شبكه استاني و برونمرزي زياد كردهايد اما تاثيرگذاري ندارد. سواد رسانهاي مردم را ارتقا نداديم تا مسائل را تفكيك كنند و تشخيص دهند كه كدام مساله را بايد بپذيرند و كدام مساله خلاف واقع است.
×در پس اصلاحات در صداوسيما به چه موضوعاتي خواهيم رسيد؟
معتقدم اگر قرار است اصلاحات قانوني انجام شود ميتوان اين كار را طبق مقررات و ضوابط شكل داد. واقعا اگر اصلاحات قانوني انجام شود ميتوان شبكههاي خصوصي، كه هم اختيار توليد و هم اختيار پخش برنامه را داشته باشند، راه اندازي كرد. اين هم در درازمدت قابل اجراست. به هر حال مي دانيد گلهمندي دولت از اطلاعرساني در صداوسيما مطرح ميشود. گاهي دولت گلهمند است كه عملكردش خوب اطلاعرساني نميشود. بخش عمده اين مشكل هم به خود دولتها برميگردد، يعني مسئولان امر بايد به موقع همكاري و مصاحبه كنند. بخش ديگر مربوط به اين است كه صداوسيما در رقابت با سايتها ، روزنامهها و ماهوارههاي فارسيزباني است كه پيشتر وجود نداشت و الان زياد شده است. بنابراين صداوسيما در شرايط فعلي در موقعيت رقابتي سختي هم قرار گرفته است.
*يكي از دغدغهها و نگرانيهاي بزرگان و دلسوزان نظام، رعايت اخلاق توسط صداوسيما است. رعايت اخلاق توسط صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران را در روزگار كنوني چگونه ارزيابي ميكنيد؟
ما يك جامعه ديني هستيم. پيامبر (ص) مبعوث شدند براي اينكه اخلاق را گسترش دهند. در يك جامعه ديني همه نهادها، سازمانها و ارگانهاي حكومتي بايد ارزشمداري ديني و اخلاقي را نه در بيان كه در عمل دقيق و صحيح اجرا كنند. يكي از مسائلي كه باعث بياعتمادي به صداوسيما می شود همين مساله عدم رعايت اخلاق است. جدای اينكه متاسفانه پارهاي از برنامههاي صداوسيما نگاه سياسي و خطي دارند و با هدف ساخته ميشود،گاهي ما ميتوانيم خطي عمل کنیم ولي اخلاق را باید رعايت كنيم. اگر صداوسيما نتواند آنچنان كه بايد و شايد نيازهاي مردم را منعكس كند و پاسخگوي نيازهاي مردم باشد و نگاه سليقه اي و جناحي هم داشته باشد،البته متولیان امر ميگويند ما نداريم هرچند در عمل چيز ديگري مشاهده ميشود. ما اگر با ارفاق بپذيريم كه دراین زمینه ايرادي نیست، اما نميتوانيم از اين بگذريم كه بياخلاقي هم صورت بگيرد. حداقل شما اگر برنامه اي براي دولت ميسازيد و ميخواهيد او را نقد كنيد، به اسم نقد تخريب نكنيد. چنين رفتاری را آموزههاي ديني ما تایید نمی کند. ارزشهاي ما و امام ما اين را نميگويند. از جمله بايد و نبايدهايي كه بايد رسانه ملي بيش از هر چيز به آن توجه كند اخلاق مداري است، يعني اگر خداي نكرده به شخصيت فردي توهين شد يا مواردي گفته شد كه مشخص شد خلاف واقع است، نه فقط طبق قانون موظفيم كه اجازه دهيم آن فرد به همان اندازه بيايد و از خود دفاع كند بلكه به لحاظ اخلاقي و به عنوان يك رسانه ملي وظيفه بالاتري داريم كه كمك كنيم حقي كه از آن طرف ضايع شده را براي او احصاء كنيم. وگرنه ما چه فرقي ميكنيم با كساني كه هدف برايشان وسيله را توجيه ميكند. دعواهاي سياسي، امروز به وجود نيامده فردا هم از بين نمي رود. اينها هميشه هست. ولي آيا اين اجازه را به ما ميدهند كه هدف وسيله را توجيه کند و براي حذف رقيب دست به هر كاري بزنيم و براي حذف ديدگاه مخالف از هر شيوهاي استفاده كنيم. در نظام جمهوري اسلامي كه بر پايه ارزشمداري و اخلاقمداري شكل گرفته اين از هيچ رسانه اي قابل قبول نيست. براي رسانه ملي كه به طرق اولي پذيرفتني نخواهد بود.
*در بخش اخبار هم ضعف هاي جدي ديده ميشود...
گاهي در اخبار اظهارنظر ميشود. به نوعي در اخبار تحليل ميآيد، كم و زياد و بالا و پايين ميشود. بريده ميشود. اين خلاف اخلاق حرفهاي است. رسانه ملي امين مردم است. بايد در اين راه شجاعت هم باشد. اين يك واقعيتي است كه ما به دليل اينكه شجاعت بيانش را نداريم واقعيت را طوري ديگر ارائه ميكنيم. واقعيت را بايد درست به مردم گفت. اينكه هر چيزي را به اسم مصلحت ذبح كنيم و بگوييم مصلحت است، به نفع رسانه نيست و در نهايت هم به تقويت منافع ملي ما و پيوند بين مردم و مسئولان كمك نميكند. بحث ديگر حقگويي است. انسان فطرتا دنبال شنيدن صحبت حق است. اگر خداي نكرده بخواهيم اين حقگرايي را به يك نوع ديگري وانمود كنيم، درست نيست. اين نبايدي است كه بايد صداوسيما رعايت كند.
×فارغ از اين موضوعاتي كه عنوان كرديد برخي اوقات شاهد تحريف واقعيت هستيم. اين موضوع سبب كاهش اعتماد به رسانه شده است؟
بحث بعدي تحريف و دستكاري است. بيست و سي را نگاه كنيد. بخشي از كارهايش خوب است. ما مخالف كار ژورناليستي و انتقاد نيستيم. ما مخالف تخريب و چنگ كشيدن بر صورت رقيب و حذف رقيب با شيوههاي غيراخلاقي هستيم. صداوسيما كه نبايد دنبال حذف رقيب باشد. رسالتش بالاتر از اين حرفهاست. تحريف و دستكاري رعايت امانت نيست. رسانه ملي امانتي در دست آنهاست و بايد با صداقت آنچه را كه مي بينند براي افكار عمومي بازنمايي كنند. در نهايت افكار عمومي قضاوت خواهد كرد. بايد يك عدالت رسانهاي در بيان ديدگاهها و انديشههاي مختلف در صداوسيما شكل بگيرد. گاهي كانالهاي متفاوتي را نگاه ميكنيم و مي بينيم افراد همه از يك طيفند يا اگر به طيف ديگر وقت مي دهند از لحاظ زماني مناسب نيست. رسانه ملي بايد ترويجكننده وحدت و نشاط به جامعه و تقويت انسجام ملي باشد. اگر توانست در اين مقولات عمل كند تمام مردم حمايتش خواهند كرد. اگر نتوانست، هر روز هم اين بشقابهاي ماهواره را جمع كنيد از اين در مي روند و از آن در دوباره مي آيند ودر اين ميان فقط يك عده سودجو ميلياردر ميشوند.
رسانه ملي، رسانهاي است كه بتواند تمام اقوام، انديشهها، گرايشهاي مختلف سياسي و در يك كلمه ملت را در قالب خودش تعريف كند. در بحث ملي جامع الاطراف و جامعنگر بودن رسانه پيش ميآيد. بهطوري كه همه آحاد مردم احساس كنند اين رسانه متعلق به خودشان بوده و ملي است. صِرف لفظ «ملي» نميتواند دربرگيرنده آن جايگاه ملي باشد. اثرات مطالبي كه به لحاظ كمي و كيفي در يك رسانه منعكس ميشود گواه آن است كه اين رسانه همه اقشار مختلف جامعه را در برميگيرد يا بخشي از آن را. اگر رسانه بتواند رسالت را طوري انجام دهد كه براي همه منشأ اثر باشد خود به خود با هر عنواني كه باشد ملي تلقي خواهد شد.
×اين امر مستلزم تامين مالي رسانه است كه بتواند وظيفه خود را بهخوبي انجام دهد. اين طور نيست؟
دقيقا به نكته خوبي اشاره كرديد. رسانه ملي قطعا با كمكهاي دولتی و قوانين ما پشتيباني ميشود. آنها هم کمک بيتالمال است. اگر ما از بيتالمال صحيح استفاده كنيم؛ همه گروهها، نظرات و بخشها را در آن ببينيم؛ رسالتمان را انجام داديم. در اين باره هم مردم بايد نظر بدهند. اينكه صاحب يا صاحبان يك رسانه بگويند رسانه ما ملي است؛ با اسم و تابلو مشكلي حل نميشود و ملي بودن براي كسي ثبت نميشود. در عملكردها مشخص ميشود كه آن هم چارچوب خاص خودش را دارد و بايد رعايت شود. ولي رسانه ای كه از بيتالمال ارتزاق ميكند بايد خيلي مراقب باشد كه مباحث و تحليلها با ديدگاههاي بخشي از صاحبان ، مديران و مسئولان آن رسانه مخلوط نشود. چون اعتماد به رسانه را تحت الشعاع قرار ميدهد كه این مساله براي آن رسانه خطرناك است. اعتماد، مهمترين دغدغه يك رسانه است. رسانه ملي چون از بيتالمال ارتزاق ميكند بايد در انعكاس اخبار و اطلاعات بيطرف باشد. اگر اين بيطرفي طوري باشد كه بيطرفِ يكطرفه تلقي شود ،در نزد افکار عمومی جایگاهی نخواهد داشت،چرا از بيتالمال استفاده كرده و به آن لطمه زده است. همچنين براي مردمي كه بايد درست آگاهيرساني ميكرده و حقيقت را ميگفته، وارونهگرايي كرده يا جايي را نديده و سكوت كرده است. اين موضوع باعث ميشود مردم هم به رسانه بياعتماد شوند. اينها ميتواند براي يك رسانه با پسوند ملي خيلي مهم باشد. صرفا داشتن اسم «ملي» مشكلی را حل نميكند. قضاوت مردم عملكرد آن رسانه را مشخص ميکند. بهترين قضاوت، قضاوت مردم است.
* سوالي در ذهن مطرح ميشود و آن تفاوت ميان روزنامه خصوصي و دولتي است. امتيازات روزنامههاي دولتي نسبت به روزنامههاي خصوصي چيست؟ تفاوت عمده اينها در ماهيت، كار و پشتيباني چيست؟
در روزنامه خصوصي مدير يا مديران رسانه دغدغه جلب مخاطب دارند. در رسانههاي دولتي اين دغدغه در اولویت نیست. رسانه خصوصي بدون مخاطب نمی تواند به حیات خود ادامه دهد، در حالی که رسانه دولتي حتی با نداشتن مخاطب ادامه انتشار پیدا می کند اما تاثيرگذاري چندانی ندارد. مدير روزنامه يا رسانه خصوصي براي اينكه كالايش را عرضه كند و خريدار داشته باشد، مادام دنبال تقويت كردن و بهرهگيري از تكنولوژيهاي نوين رسانهاي است. اما رسانه دولتي آنچنان دغدغه اين مسائل را ندارد. با آمدن دولتها مشی سیاسی رسانههاي دولتي تغییر می کنند. مثلا روزنامهاي تا جمعه قبل از انتخابات متعلق به دولت اصولگراست، شنبه که آرا اعلام می شود و دولت منتخب اصلاحطلب است. روزنامه از شنبه با مشی اصلاحطلبی منتشر می شود. لذا مخاطب نميتواند اعتمادي به اين رسانه داشته باشد. رسانهاي كه ظرف 48 ساعت 180 درجه تغيير ماهيت ميدهد، نميتواند اعتماد مخاطب را جلب كند.بنابراین نه خوب است نشریه آنچنان غرق در تمجید و مسائل يكطرفه و تبليغ دولت شود نه اينكه فقط بيايد از طيف مقابل انتقاد و تخریب كند.
*رسانههاي دولتي بايد چه اهدافي را دنبال كنند؟
رسالت رسانه دولتي در اين است كه بتواند اهداف دولت را درست براي مخاطب تامين كند و دنبال اهداف ، برنامه ها و اجرایی کردن وعده های دولت باشد، كه ما متاسفانه شاهد آن نیستیم. علت اينكه تيراژ رسانههاي دولتي در ايران، بهويژه در شرايط فعلي، پايين آمده همين بياعتمادي است. مخاطب ميگويد چون اين روزنامه براي فلان دولت است اعتمادي کافی به آن ندارد. وقتي اعتماد مخاطب، كه به عنوان شاخصترين و مهمترين عنصر يك رسانه است، از دست رفت، نميتواند تاثيرگذاري هم داشته باشد. بنابراين رسانه ای که از بيتالمال و دولت ارتزاق ميكند فقط هزينه می کنند و هزينه و فايده آن، با هم تراز نيست و هزينه بسيار زيادتر از فايدهاي است كه انتظارش را داريم. بنابراين اين مسائل باعث ميشود كه مردم به رسانه بخش خصوصي توجه بيشتري كنند؛ البته اگر رسانه بخش خصوصی حرفه ای عمل کند.
×رسانه خصوصي محدوديت رسانههاي دولتي را ندارد؟
رسانه بخش خصوصي،چون دولتي نيست اين يك امتياز است. يعني مخاطب دوست ندارد رسانهاي وابسته به دولت باشد. مثلا ما درون نظام جمهوري اسلامي طبق قانون اساسي و قانون مطبوعات، نشريه يا رسانهاي را منتشر ميكنيم. اگر آن رسانه مستقل در بخش خصوصي بر اساس اسلوبها و روشهاي درست حرفهاي قدم در عرصه بگذارد. مخاطب ميگويند اينكه وابستگي صِرف به دولت ودیگر ارکان را ندارد،اعتماد مردم به آن بيشتراست اما روزنامه خصوصي آنجا در خطر است كه بگويند اين روزنامه متعلق به اين فرد يا اين گروه است. اين روزنامه صرفا این فرد یا گروه را پوشش ميدهد و نميتواند در حد ملي و در حد انتظار يك رسانه جامع باشد، بنابراین ملي تلقي نميشود و اثرگذاري اش محدود ميشود، اما آن اثرگذاري محدود هم منفي نيست. زیرا به هر حال خصوصي است. اگر آنها درست عمل كنند ميتوانند بخشي از جامعه را مخاطب قرار دهند ولي باز هم يك رسانه ملي نيست. به هر حال آن رسانه ملي اهداف کلان و خواسته های آحاد مردم را پوشش می دهد؛آنهم براساس چارچوب های تعریف شده اما رسانه خصوصي در حد متعارف به انتشار مطالب براساس رسالتش می پردازد و دليلي ندارد هر روز بخش عمدهاي از صفحاتش را به شبه خبرها اختصاص دهد.
×يكي از ضعفهاي صداوسيما هم در اين بخش تعريف ميشود؟
يكي از مشکلات رسانههايي كه دچار بياعتمادي مخاطب ميشوند، اين است كه مسائل را آنچنان كه از دريچه خود مي بينند، منعكس ميكنند؛ نه آنطور كه مردم ميخواهند. رسانههاي ملي در واقع نباید بلندگوي تفكر سیاسی مدیرانش باشد. چند درصد از روزنامههاي دولتي ما با تغيير دولتها چرخش هاي 180 درجه ای دارند؟ اين عدم اقبال زمانی شکل ميگيرد كه اولا تيراژشان پايين است و ثانيا قيمتشان خيلي ارزان است. مثلا گاهي دويست يا پانصد تومان است. اما باز مردم سمت اينها نميروند. همان بحث اعتماد اینجا مطرح می شود. آنچه كه مخاطبان ميخواهند در آن نمييابند. بنابراين به آن رسانه اعتمادي ندارند.
×تفاوت مطالب رسانههاي خصوصي و دولتي تا چه ميزان در جذب مخاطب موثر است؟
اكثر رسانههاي دولتي رسانههايي هستند كه قضاوت كاملي نسبت به آنچه مردم ميخواهند، ندارند. همين باعث ميشود گاه توليدات آنها يكطرفه باشد. چه بسا يك نشريه خصوصي هزار تومان است و مخاطب دارند و حاضرند هزار تومان را برايش پرداخت كنند. اما نشريه دولتي با تعداد صفحات بيشتر نصف آن مبلغ است و مردم اقبالي به آن ندارند. زیرا آنچه ميخواهند در آن پيدا نميكنند. اينجا بحث اعتماد و عدم اعتماد در رسانه پيش ميآيد. بعضي از اين نشريات وابستگيهاي ارگاني دارند و يك سري زيرنظر موسسه هستند. واقعا هم ميبينيم كه در تيراژ بسيار محدودي منتشر ميشوند. اصلا اولويت اول و دغدغه بخشي از آنها مخاطب نيست. هرچند كه هر رسانهاي دوست دارد مخاطبان فراگيري داشته باشد. يعني همان فردي كه سردبير آن روزنامه يا رسانه است، دوست دارد مخاطب داشته باشد ولي چون نگرش كامل و جامعي نسبت به آنچه در جامعه مي گذرد، ندارد؛ باعث ميشود كه اقبال به رسانههاي دیگر پيش بيايد.
×پيامدهاي انتشار چنين نشرياتي چه ميتواند باشد؟
طبق آنچه در پاسخ سوال قبل توضيح دادم، خودمان با دست خودمان كاري ميكنيم كه بياعتمادي نسبت به رسانههاي داخلي شكل بگيرد و نگاه مردم به سمت ماهواره برود. بايد به اين بحث پرداخته شود. اينكه فقط و فقط بخواهيم ترويجكننده يك تفكر باشيم و تكصدايي بودن خوب نيست. اکنون برای همگان به اثبات رسیده كه تكصدايي و يكدست شدن اثرات مطلوبی ندارد. اين را همه، چه در بخش مديريت اجرايي كشور و چه در بخش رسانههايي كه يك حرف را مي زنند، ديدند. به هر حال خيلي ها در بخش رسانه دغدغه اولشان جذب مخاطب نيست. چون اين دغدغه را ندارند رسانه آنها تاثيرگذاري لازم را ندارد. البته صرف تيراژ بالاي يك رسانه دليل بر تاثيرگذاري كافي و لازم نيست. يكي از پارامترهاي مهم، تيراژ بالاست. اما تيراژ بالا دليل بر تاثيرگذاري حداکثری نيست.
*همانطور كه اشاره كرديد رجوع به ماهواره در سالهاي اخير بسيار به چشم ميآيد. شايد به خاطر یکنواختی تلويزيون يا اينكه هنوز نتوانسته مخاطبان خودش را اقناع كند. آيا آماري نسبت به ميزان رجوع به ماهوارهها وجود دارد؟
آخرين آماري كه وزير ارشاد، آقاي دکترجنتي اعلام كرد اين بود كه حدود 75 درصد مردم تهران ماهواره دارند. اين نشان ميدهد كه عده زيادي از مردم خیلی با رسانه ملي همراه نیستند. مردم ميبينند اگر فلان شبکه را باز كنند متوجه ميشوند در تهران چه اتفاقي افتاده. گاهي ما خبرهاي داخلي را از منابع خارجي مي گيريم. همه اينها باعث ميشود كه مردم اعتماد کافی نداشته باشند. اينطور نيست كه امروز بگوييم ماهواره قابل اعتماد است. اما اين باعث نميشودكه مشكلات و اشكالات خودمان را ناديده بگيريم. چه كرديم كه باعث اقبال مردم به رسانهها و شبکه های ماهوارهايي كه هدفمند هم فعاليت ميكنند، شدهايم. بخشي از اين رسانهها اصلا سياسي نيست و گاه ويژه دختران و جوانان طراحي شده و كانون خانواده را هدف قرار داده است. البته همه برنامههاي ماهوارهاي هم منفي نيست. شنيدم در شوراي نظارت مباحثي مطرح شده كه مجلس مصوبهاي بدهد و بخشهاي مفيدي از ماهواره قابل استفاده باشد. ما چه سرنوشتي از ويدئو ديديم. زماني ويدئو هم ممنوع بود. چه شد. برخورد با آن اثر معكوس داشت. به هر حال ما بايد فرهنگ را درست كنيم. اين خيلي مهم است كه بايد بر اساس فرهنگسازي و نیازسنجيهاي صحيح برنامهسازي كنيم.
×انتقادات همواره به صدا و سيما وجود دارد اما چه بايد كرد؟
صداوسيما بايد بپذيرد ما ملتي تمدنساز هستيم كه بزرگترين روساي جمهور دنيا ملت و فرهنگ ما را ستايش ميكنند و به خاطر احترام به فرهنگ همين مردم، كلاه خود را از سرشان برمي دارند. اين موضوع ربطي به اين دولت و دولت قبل و دولت آينده ندارد. بايد بدانيم كه امروز مسئوليت اين رسانه ملي با ماست. ما نماينده ملت تمدنساز با فرهنگ هستيم. نبايد طوري عمل كنيم كه فرهنگ چندهزارساله ما خدشهدار شود و همه جا ترويج شود كه اينها در داخل خودشان هم صداي منتقد را نمي شنوند. اينها براي نسل فعلي پذيرفته نيست. اين نسل مانند نسل های اول و دوم نيست كه با دوران دفاع مقدس، جنگ، ارتباط تنگاتنگ داشته باشد. اين نسل اين دوره را نديدهاند. جذب وحقظ آنها در راستاي اهداف انقلاب اسلامي و اهداف امام و رهبري يك برنامهريزي دقيق را ميطلبد. به نظر من به لحاظ فرهنگي مسئوليت يك رسانه ملي از مسئوليت يك رئيسجمهورهم بالاتر است. چون مستقيم روي افكارمردم وبه ویژه نسل جوان تاثير ميگذارد. نبايد طوري شود كه مردم فكر كنند تصوير خودشان در رسانهشان ديده نميشود. در بحث جنگ نرم هم همين است. ما ميخواهيم با اين صداوسيما به مبارزه با جنگ نرم برويم. اصليترين ويژگي قدرت نرم، مردمند. اصطلاحي در علوم ارتباطات به نام تصوير ملي يا ايميج يا انگاره ملي داريم. در دنيا هويت ملي با تصوير ملي مشخص ميشود؛ يعني تصوير و تجسمي كه يك ملت از خودش در دنيا به جای مي گذارد. ما در ترسيم اين تصوير در داخل ايران ضعف داريم. آنجاست كه ضريب نفوذ رسانه اي ما پايين ميآيد. ايران با اينكه كشوري خبرخيز وتاثیرگذار است اما كشوري خبررسان نيست. گاهي موضوعات داخلي را از منابع خارجي ميگيريم. رسانههاي ما اگر درست هدايت شوند، ظرفيت بالايي دارند.
*از حيث فرهنگي تاسيس تلويزيون خصوصي چه مشكلاتي دارد؟ به هر حال بخشي از اين معضلات با تاسيس رسانههاي خصوصي مثل تلويزيون حل ميشود. به لحاظ فرهنگي و مسائل ديگر تاسيس تلويزيون خصوصي چه مشكلاتي دارد؟
اصل 175 قانون اساسي را كه ناظر بر شكل گيري و فعاليت صداوسيما است، مستمسك قرار ميدهند براي انحصار توليد و بخش برنامههاي تلويزيوني. زیرا يك كلمه اي از اصل 175 حالت انحصار پيدا ميكند از آن چنين استنباط ميكنند. مانع ميشوند كه برنامههاي تلويزيوني به بخش خصوصي واگذار شود يا بخش خصوصي تلويزيون تاسيس كند. اصل 175 قانون اساسي تصريح ميكند در صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران آزادي بيان و نشر افكار با رعايت موازين اسلامي و مصالح كشور بايد تامين شود. نصب و عزل رئيس صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران با مقام رهبري است و شورايي مركب از نمايندگان مجلس، رئيس قوه قضائيه و مجلس شوراي اسلامي، هر كدام دو نفر، شوراي نظارت بر اين سازمان خواهند بود. خط و مشي و ترتيب اداره سازمان و نظارت بر آن را قانون معين ميكند. بسياري از كارشناسان و حتي حقوقدانان وجود اصل 175 قانون اساسي را دليل موجه براي مقاومت در برابر ايجاد شبكه خصوصي نمي دانند، چرا كه به گفته آنها ايجاد شبكه خصوصي خللي در استقلال صداوسيما ايجاد نميكند. تصور ميكنند اگر يك شبكه خصوصي تاسيس شد ديگر همهچيز از دستشان خارج و معلوم نيست چه ميشود؟! لذا با اين نگاه اجازه نميدهند.. ميتوانيم در توليد برنامه ها رقابت ايجاد كنيم. ميتوانيم خلاقيت و ابتكار در آن بخش بياوريم و صداوسيما هم نظارت خودش را كند. همچنانكه الان در بخش آگهي ها اين كار را ميكند. بخش خصوصي آگهيها و تيزرها را تدوين ميكند و مي سازد و با نظارت صداوسيما پخش ميشوند.
×يكي از انتقاداتي كه به صداوسيما مي شود اين است كه اين رسانه بیشتر يك جريان خاص سياسي را نمایندگی می کند و به تبليغ آن ميپردازد در حالي كه طيف مقابل سهمي در آن ندارد.
در مباحث سياسي وقتي تلويزيون خواسته يا نخواسته ميخواهد فقط به يك عده خاص تعلق داشته باشد، خروجي اش اين می شود كه مخاطب می گوید انگار آن در اختيار يك طيف خاص است و اعتماد به این رسانه تحت تاثير قرار ميگيرد و مردم فكر ميكنند فقط اين تفكر خاص است كه ميتواند حرفهايش را از طريق اين تريبون ملی، منعكس كند. وقتي اينطور شد طبيعتا بايد فكري کرد. مجلس و دولت ميتواند با همين وضعيتي كه اکنون هست قوانين را اصلاح كنند. مثلا انتقاد زيادي از سوي دولت يازدهم به عملكرد رسانه ملي در قبال دولت وجود دارد. من به دولت پیشنهاد مي کنم شما در حد متعارف قوانين را اصلاح كنيد كه اجازه داده شود توليدات به بخش خصوصي برود. تعداد كساني كه به ماهوارههاي فارسيزبان مراجعه ميكنند چقدر شده. درسال های اخیر منحني بالا رفته. چرا؟ بسياري از مسئولان خودمان براي آگاهي بيشتر از اخبار روزو ارائه تحلیل ،به ماهواره و راديوهاي خارجي رجوع ميكنند و اخبارشان از آنجا تامين ميشود.
*يعني شما معتقديد صداوسيما ملی عمل نميكند؟
متاسفانه گاهي رسانه يكطرفه عمل مي كند. لذا با توجه به پيشرفتهاي تكنولوژي و تنوع ها، تكثرها و سليقهها و افكارهاي مختلف براي برونرفت از اين وضعيت، تاسيس تلويزيون خصوصي ضروري است. همانطور كه در اكثر كشورهاي پيشرفته دنيا اين كار انجام ميشود. افغانستان و تركيه هم تلويزيون خصوصي دارند. امروز مردم در رسانه نيازشان برطرف نمي شود. ما اينهمه راجع به بحث ظرفيتها صحبت ميكنيم ولي چرا در پخش زنده ژورناليسم تلويزيوني نداريم. اصلا در بخش رسانه ملي ضعفهاي حرفهاي داريم. ايرادات و اشكالاتي به كل ساختار هست كه بايد تصحيح شود. به نظر من دولت بايد از اين فرصت استفاده كند و بتواند به سمت قوانيني برود كه بتواند بخش خصوصي را در اين زمينهها بيشتر تقويت كند. من شنيدم كه طرح جامع اداره صداوسيما در مجلس است. در كميسيون فرهنگي يك طرحي را تعريف كردند و آن را به هيات رئيسه دادند. در اين طرح شبكههاي خصوصي ميتوانند با مجوز صداوسيما تاسيس شوند. پيشنهاد شده كه شبكههاي خصوصي با مجوز صداوسيما در بخش توليد و پخش برنامهها عمل كنند. شوراي نظارت بر صداوسيما هم نظارت كند. اين آرام آرام ما را به سمت تكثر ديدگاهها مي برد. در كميسيون فرهنگي مجلس مطرح شده كه صداوسيما براي بررسي محتواي برنامه ها وجهي هم دريافت نكند اما اگر بخواهد برنامههاي توليدي شركتها يا بخش خصوصي را پخش كند در قبالش هزينه بگيرد. يك درآمدزايي هم براي صداوسيما دارد. اين پيشنهاد، آنطور كه خودشان هم گفتند، به هيچوجه مخالف قانون اساسي نيست، زيرا برنامههاي توليدي صداوسيما نبايد مغاير با مباني فرهنگي، اعتقادي و ملي كشور باشد. مثلا ما 25 سال پيش گفتيم ويدئو ممنوع است. اما همه ديديم چه اتفاقي افتاد. الان در بحث پيشرفتهاي فناوري چه كار ميكنيم. فيلترينگ ميگذاريم و فيسبوك را ميبنديم. اما با يك هزينه ناچيز فيلتر را ميشكنند و داخل ميشوند. بنابراين مبارزه با تكنولوژي نياز به تكنولوژي برتر دارد. اگر آنرا داشتيم پيروز ميدان هستيم و اگر نداشتيم نميتوانيم با محدودكردن و بستن، در درازمدت كاري از پيش ببريم. همچنان كه مي بينيم در سال های اخیر اين همه بشقابهاي ماهواره از سطح كشور جمعآوري شد. چه پول هنگفتي صرف واردات اين تجهيزات شد و چه كساني از اين راه ميلياردر شدند. ولي اصل قضيه كماكان سر جاي خودش باقي است. با پاك كردن صورت مساله، مشكل حل نميشود. در موضوع ماهواره هم بايد اجازه داده شود كه مراكز آموزشي، علمي و تحقيقاتي برنامه بسازند و در توليد برنامهها رقابت شكل بگيرد. اين رقابت باعث بالندگي ميشود. شوراي نظارت و سازمان صداوسيما هم نظارت كند تا اتفاقي خارج از اصل 175 نيفتد.
*آيا نميتوان طبق قرائت جديدي كه از اصل 44 قانون اساسي شده، راه را براي افتتاح تلويزيون خصوصي باز كرد؟
برخي ميگويند اين خصوصيسازي شامل صداوسيما نميشود چون قانون چنين صراحتي ندارد. يكي از حقوقدانهای سرشناس ميگفت چنين نيست، تاسيس تلويزيون خصوصي مطابق با اصل 44 است و هيچ مغايرتي با استقلال صداوسيما ندارد. ما بايد به سمت تكثر برويم. ما با شصت تا كانال و هشتصد هزار ساعت برنامه نتوانستيم موفق شويم. تنها راه خروج از مونولوگ صداوسيما تاسيس تلويزيون خصوصي با مقررات خاص و دقيق است. اين كار حتما شدني است. يعني اينطور نيست كه قابل انجام نباشد. اين اقدام بار برنامهسازي سنگين در صداوسيما را پايين مي آورد. قالب تفكر مديران صداوسيما، نه بدنهاش، بیشتر يك تفكر است که نظرشان غالب است. بعد ناخودآگاه برنامهها به سمت يكسويهسازي و توليدات به سوي ترويج يك تفكر مي رود. مثل ماشيني كه با يك چراغ پرنور حركت ميكند و هر لحظه برايش امكان خطر وجود دارد. نميتوانيم بگوييم اگر رسانه ملي مخاطبش را از دست داد، اتفاقي نمي افتد. وقتي مخاطبش را از دست داد ديگر نميتواند به مقابله با جنگ نرم برود. چون برآورده نشدن نيازهاي مردم، آن رسانه را تهي ميكند. پشتوانه يك رسانه، به ويژه رسانه ملي، مخاطب « مردم» وضریب نفوذ است.
*صداوسيما براي رسيدن به استاندارد رسانهاي بايد چكار كند؟
صداوسيما بايد بپذيرد كه شرايط فرق كرده است. روزبهروز تكنولوژيها و نفوذها و برنامهسازيهاي جديد عرضه ميشود. ما بايد اجازه ورود به اين تفكرها بدهيم. ببينيد چقدر براي شبكههاي استاني هزينه شده است. واقعا برابر آن هزينهاي كه برايشان شده خروجي هم داشته؟ چقدر اين شبكههاي استاني روي اقتصاد مقاومتي كه دغدغه مقام معظم رهبري است، كار كردهاند؟ رسانه در بهرهبرداري كشاورزي و مكانيزه شدن چقدر توانسته تاثير بگذارد؟ مي بينيم كه واقعا هزينهها برابر با فايدهها نيست. اينقدر عريض و طويل كردن يك سازمان نميتواند نياز اصلي ما را كه بالابردن آگاهي مردم است، تامين كند. مديريت جهادي يعني بهرهوري بالا با امكانات محدود. شما فقط شبكه استاني و برونمرزي زياد كردهايد اما تاثيرگذاري ندارد. سواد رسانهاي مردم را ارتقا نداديم تا مسائل را تفكيك كنند و تشخيص دهند كه كدام مساله را بايد بپذيرند و كدام مساله خلاف واقع است.
×در پس اصلاحات در صداوسيما به چه موضوعاتي خواهيم رسيد؟
معتقدم اگر قرار است اصلاحات قانوني انجام شود ميتوان اين كار را طبق مقررات و ضوابط شكل داد. واقعا اگر اصلاحات قانوني انجام شود ميتوان شبكههاي خصوصي، كه هم اختيار توليد و هم اختيار پخش برنامه را داشته باشند، راه اندازي كرد. اين هم در درازمدت قابل اجراست. به هر حال مي دانيد گلهمندي دولت از اطلاعرساني در صداوسيما مطرح ميشود. گاهي دولت گلهمند است كه عملكردش خوب اطلاعرساني نميشود. بخش عمده اين مشكل هم به خود دولتها برميگردد، يعني مسئولان امر بايد به موقع همكاري و مصاحبه كنند. بخش ديگر مربوط به اين است كه صداوسيما در رقابت با سايتها ، روزنامهها و ماهوارههاي فارسيزباني است كه پيشتر وجود نداشت و الان زياد شده است. بنابراين صداوسيما در شرايط فعلي در موقعيت رقابتي سختي هم قرار گرفته است.
*يكي از دغدغهها و نگرانيهاي بزرگان و دلسوزان نظام، رعايت اخلاق توسط صداوسيما است. رعايت اخلاق توسط صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران را در روزگار كنوني چگونه ارزيابي ميكنيد؟
ما يك جامعه ديني هستيم. پيامبر (ص) مبعوث شدند براي اينكه اخلاق را گسترش دهند. در يك جامعه ديني همه نهادها، سازمانها و ارگانهاي حكومتي بايد ارزشمداري ديني و اخلاقي را نه در بيان كه در عمل دقيق و صحيح اجرا كنند. يكي از مسائلي كه باعث بياعتمادي به صداوسيما می شود همين مساله عدم رعايت اخلاق است. جدای اينكه متاسفانه پارهاي از برنامههاي صداوسيما نگاه سياسي و خطي دارند و با هدف ساخته ميشود،گاهي ما ميتوانيم خطي عمل کنیم ولي اخلاق را باید رعايت كنيم. اگر صداوسيما نتواند آنچنان كه بايد و شايد نيازهاي مردم را منعكس كند و پاسخگوي نيازهاي مردم باشد و نگاه سليقه اي و جناحي هم داشته باشد،البته متولیان امر ميگويند ما نداريم هرچند در عمل چيز ديگري مشاهده ميشود. ما اگر با ارفاق بپذيريم كه دراین زمینه ايرادي نیست، اما نميتوانيم از اين بگذريم كه بياخلاقي هم صورت بگيرد. حداقل شما اگر برنامه اي براي دولت ميسازيد و ميخواهيد او را نقد كنيد، به اسم نقد تخريب نكنيد. چنين رفتاری را آموزههاي ديني ما تایید نمی کند. ارزشهاي ما و امام ما اين را نميگويند. از جمله بايد و نبايدهايي كه بايد رسانه ملي بيش از هر چيز به آن توجه كند اخلاق مداري است، يعني اگر خداي نكرده به شخصيت فردي توهين شد يا مواردي گفته شد كه مشخص شد خلاف واقع است، نه فقط طبق قانون موظفيم كه اجازه دهيم آن فرد به همان اندازه بيايد و از خود دفاع كند بلكه به لحاظ اخلاقي و به عنوان يك رسانه ملي وظيفه بالاتري داريم كه كمك كنيم حقي كه از آن طرف ضايع شده را براي او احصاء كنيم. وگرنه ما چه فرقي ميكنيم با كساني كه هدف برايشان وسيله را توجيه ميكند. دعواهاي سياسي، امروز به وجود نيامده فردا هم از بين نمي رود. اينها هميشه هست. ولي آيا اين اجازه را به ما ميدهند كه هدف وسيله را توجيه کند و براي حذف رقيب دست به هر كاري بزنيم و براي حذف ديدگاه مخالف از هر شيوهاي استفاده كنيم. در نظام جمهوري اسلامي كه بر پايه ارزشمداري و اخلاقمداري شكل گرفته اين از هيچ رسانه اي قابل قبول نيست. براي رسانه ملي كه به طرق اولي پذيرفتني نخواهد بود.
*در بخش اخبار هم ضعف هاي جدي ديده ميشود...
گاهي در اخبار اظهارنظر ميشود. به نوعي در اخبار تحليل ميآيد، كم و زياد و بالا و پايين ميشود. بريده ميشود. اين خلاف اخلاق حرفهاي است. رسانه ملي امين مردم است. بايد در اين راه شجاعت هم باشد. اين يك واقعيتي است كه ما به دليل اينكه شجاعت بيانش را نداريم واقعيت را طوري ديگر ارائه ميكنيم. واقعيت را بايد درست به مردم گفت. اينكه هر چيزي را به اسم مصلحت ذبح كنيم و بگوييم مصلحت است، به نفع رسانه نيست و در نهايت هم به تقويت منافع ملي ما و پيوند بين مردم و مسئولان كمك نميكند. بحث ديگر حقگويي است. انسان فطرتا دنبال شنيدن صحبت حق است. اگر خداي نكرده بخواهيم اين حقگرايي را به يك نوع ديگري وانمود كنيم، درست نيست. اين نبايدي است كه بايد صداوسيما رعايت كند.
×فارغ از اين موضوعاتي كه عنوان كرديد برخي اوقات شاهد تحريف واقعيت هستيم. اين موضوع سبب كاهش اعتماد به رسانه شده است؟
بحث بعدي تحريف و دستكاري است. بيست و سي را نگاه كنيد. بخشي از كارهايش خوب است. ما مخالف كار ژورناليستي و انتقاد نيستيم. ما مخالف تخريب و چنگ كشيدن بر صورت رقيب و حذف رقيب با شيوههاي غيراخلاقي هستيم. صداوسيما كه نبايد دنبال حذف رقيب باشد. رسالتش بالاتر از اين حرفهاست. تحريف و دستكاري رعايت امانت نيست. رسانه ملي امانتي در دست آنهاست و بايد با صداقت آنچه را كه مي بينند براي افكار عمومي بازنمايي كنند. در نهايت افكار عمومي قضاوت خواهد كرد. بايد يك عدالت رسانهاي در بيان ديدگاهها و انديشههاي مختلف در صداوسيما شكل بگيرد. گاهي كانالهاي متفاوتي را نگاه ميكنيم و مي بينيم افراد همه از يك طيفند يا اگر به طيف ديگر وقت مي دهند از لحاظ زماني مناسب نيست. رسانه ملي بايد ترويجكننده وحدت و نشاط به جامعه و تقويت انسجام ملي باشد. اگر توانست در اين مقولات عمل كند تمام مردم حمايتش خواهند كرد. اگر نتوانست، هر روز هم اين بشقابهاي ماهواره را جمع كنيد از اين در مي روند و از آن در دوباره مي آيند ودر اين ميان فقط يك عده سودجو ميلياردر ميشوند.
فقط وقتی صدا و سیما دست مردم افتاد درست میشود.
از من میشنوید زیاد خرج تلویزیون خودمان نکنید و پول مردم و بیت المال را حرام نکنید مردم از تلویزیون سرگرمی می خواهند و به اندازه لازم اخبار صحیح که متاسفانه غیر ممکن است سریالها جذابیت ندارند . و مستند ها هم واقعی و درست نیست خودتون را خسته نکنید.
منولوگو ما توي روزنامه آرمان بدجوري ميبينيم آقاي سردبير آرمان
آقای عبدالهی قمی مدیر مسئول روزنامه ایمان قم چنان در تبلیغ از خاندان هاشمی رفسنجانی سنگ تموم گذاشت که پله های ترقی رو زود طی کرد و به مدیر مسئولی روزنامه آرمان هاشمی رسید، اونخت میخواد برا صدا و سیما هم تعیین تکلیف کنه!