بیپولی لعنتی و پیوندی که بیمه نبود....
پارسینه: از دوندگیهایش میگوید؛ از راه سخت بیمارستان امام خمینی تا داروخانه "هلال احمر"، "12 فروردین" و "13 آبان". این گزارش روایت معلمی بازنشسته با دو فرزند معلول است که برای نجات دیگر فرزندش از چنگال سرطان، در هزارتوی مراکز درمانی و بیمهای گرفتار شده است.
از دوندگیهایش میگوید؛ از راه سخت بیمارستان امام خمینی تا داروخانه "هلال احمر"، "12 فروردین" و "13 آبان".
این گزارش روایت معلمی بازنشسته با دو فرزند معلول است که برای نجات دیگر فرزندش از چنگال سرطان، در هزارتوی مراکز درمانی و بیمهای گرفتار شده است.
این گزارش روایت همه آن بیمارانی است که درد بیماری و درد نداری فرصت زندگی را از آنها گرفته و مرهم «طرح تحول» هم چارهسازشان نشده است.
شماره ناشناس که روی تلفن همراهم افتاد، دقتی نکردم و به کارم ادامه دادم، اما دوباره زنگ زد و این بار، چه مصرانه زنگ میخورد. آن طرف خط صدای مردی با لهجه غلیظ یزدی بود: "سلام، خانم! شما خبرنگارید؟" و بعد از تاییدم، سفره دلش را باز کرد...
«ع.ک» به همراه همسرش قرار است سه ماه دیگر را در هوای غبارآلود پایتخت به انتظار نظر پزشکان درباره نتیجه درمان بنشینند؛ اما هزینههای درمان پسر، کمر پدر را خم کرده و بعد از رفتن چندباره مسیر وزارت بهداشت تا بیمارستان و سازمان بیمه تامین اجتماعی، این بار دست به دامن خبرنگاری شده تا شاید بتواند صدایش را به گوش مسئولی برساند.
درد دلهایی از جنس رنج
با او و همسرش در گوشهای از بلوار کشاورز قرار میگذارم و بیش از یک ساعت تمام به درد دلش گوش میدهم.
میگوید زمانی که میخواستم برای درمان پسرم از یزد به تهران بیایم اول رفتم پیش وکیل. بعد توانستم نامهای را از نماینده یزد بگیرم تا هزینه درمان پسرم کمتر شود. نامه را به وزارت بهداشت بردم و آنها مرا به واحد مددکاری مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) ارجاع دادند که آنجا هم قول مساعدت بعد از بستری را دادند. سه ماه بعد برای بستری آمدیم و گفتند چهار میلیون به حساب صندوق بریزید تا بستری کنیم. به رییس بیمارستان ولیعصر در مجتمع درمانی امام خمینی(ره) مراجعه کردم و با هزار زحمت دو میلیون به عنوان پیش پرداخت بیمارستان واریز کردم.
او که نگران آبرویش است و اصرار دارد نامی از خانوادهاش در خبرمان نبریم، از حال نزارش میگوید، از اینکه معلم بازنشسته آموزش و پرورش است و دو پسر معلول هم دارد و البته باز هم نگران است نکند با رسانهای شدن دردش، به کسی بربخورد و دیگر کمکش نکنند.
میگوید: در بیمارستان نامهای به من دادند و گفتند هیات امنای بیمارستان 12 میلیون بابت هزینه بیمارستان و دو میلیون بابت دارو کمک میکند، اما فعلا خودتان دارو را تهیه کنید و بعد فاکتور آن را به هیات امنا ببرید. خلاصه اول "ست پلاکت" گرفتم که سه میلیون و 500 هزار تومان شد.
هر چند با اجرای طرح تحول قرار شد بیمار برای تهیه دارو و ملزومات پزشکی به خارج از بیمارستان هدایت نشود اما جای سوال است که این پدر یزدی و ناآشنا به کوچه و خیابانهای تهران، چندین بار مسیر بیمارستان تا داروخانهها را طی کرده است. او در این باره میگوید: برای تهیه داروهای پسرم به داروخانههای 12 فروردین، هلال احمر و 13 آبان به عنوان طرفهای قرارداد هیات امنای بیمارستان رفتم. داروخانههای هلال احمر و 12 فرودین، دو تا از آمپولهای مهم را نداشتند و مجبور شدم به داروخانه 13 آبان بروم. در آنجا گفتند که پول داروها آزاد حساب میشود و دو میلیون و 470 هزار تومان باید بپردازید. به بیمارستان زنگ زدم و آنها هم گفتند باید همه داروها را بگیرید تا بیمار بستری شود.
بالاخره تمام داروها را از داروخانه 13 آبان گرفتم. بعد به سازمان غذا و دارو مراجعه کردم که 600 هزار تومان به من کمک کردند و هیات امنای بیمارستان هم بقیه پول دارو را داد. نامهای دادند و نوشتند کمک دارویی تا چهار آبان ماه تمام شد. اما از زمان بستری تا چهار آبان ماه باز یک میلیون و 500 هزار تومان دارو گرفتم. تهیه داروها با اوضاع مالی که دارم برایم سخت بود اما هر جوری بود، گرفتم.
البته در این میان ذکر این نکته هم ضروری است که متاسفانه اطلاع رسانی لازم درباره حقوق بیماران و تسهیلاتی که برای آنها در طرح تحول نظام سلامت در نظر گرفته شده، صورت نگرفته است. به عنوان مثال در تماسی که با انتقال خون داشتیم مطلع شدیم که این بیمار میتوانست برای تهیه "ست پلاکت" به انتقال خون مراجعه کرده و از آنجا که این خدمت به تازگی تعرفهگذاری شده، میتوانست آن را به صورت رایگان دریافت کند. اما حال چه سود؛ نوشدارو پس از مرگ سهراب...
12 میلیون لعنتی و پیوندی که تحت پوشش نبود
پدر باز هم میگوید: زمان ترخیص گفتند حساب شما 24 میلیون میشود که 12 میلیون آن را هیات امنا پرداخته، دو میلیون هم به عنوان پیشپرداخت دادید و باید 10 میلیون و 100 هزار تومان دیگر برای بیمارستان و دو میلیون دیگر هم برای دارو و خدمات خود بیمارستان بپردازید. پیش رییس بیمارستان رفتم و با التماس و گفتن اینکه دو بچه معلول دارم 45 درصد تخفیف دادند و ما پنج میلیون و 600 هزار تومان پرداختیم. اما قبل از پرداختن این مبلغ به بیمه مراجعه کردم و آنها گفتند که پول بیمارستان را آزاد بپردازید بعد فاکتور بیاورید ما پول را به شما برمیگردانیم. بعد از پرداخت، فاکتور را که به بیمه بردم، آن را به اسناد پزشکی بیمه تامین اجتماعی یزد فرستادند و در آنجا گفتند که "پیوند مغز استخوان" تحت پوشش بیمه نیست!
او ادامه میدهد که مجددا به وزارت بهداشت مراجعه کرده و در آنجا هم گفتند چون پول را پرداخت کردهاید، کمکی شامل حال شما نمیشود! گفتند به خیریه مراجعه کن و گفتم به خیریه هم مراجعه کردم اما آنجا هم گفتند ما فقط پول دارو میدهیم. در خیریه عاشورا نامهای دادند تا به سازمان هلال احمر بروم و پول دارو را بگیرم، اما در هلال احمر هم امروز و فردا کردند و گفتند ما الان نمیدهیم. شش ماه دیگر اگر بودجهای برای شما در نظر گرفتند درصدی از پول را برمیگردانیم.
اینجاست که طاقتش طاق میشود و با خشمی که درونش تبدیل به بغض شده میگوید: من 14 میلیون قرض کردهام. باید جواب طلبکار را بدهم. همه داد سلامت میزنند و میگویند باید به بیماران رسیدگی شود، اما...
بیمارستان یزد تخت خالی نداشت
بغض صدایش میشکند و ادامه میدهد: متاسفانه برای شیمی درمانی که میرفتیم بیمارستانهای دولتی یزد تخت خالی نداشتند و نوبتهای طولانی میدادند، اما شیمی درمانی باید در زمان معین انجام شود. به همین دلیل مجبور میشدیم که به بیمارستانهای خصوصی برویم و بابت هر سه روز شیمی درمانی یک میلیون و 500 هزار تومان بدهیم. زیرا در بیمارستان دولتی تخت نبود. هزینههای شیمی درمانی را به جان خریدیم. آمدیم تهران، بیمارستان دولتی اما اول و آخر پول دادیم و بیمه هم آن را حساب نمیکند. چرا نباید بیمارستان دولتی تخت و امکانات کافی داشته باشد؟.
او به دغدغه دیگری هم اشاره میکند دغدغهای که شاید خیلی از ما آن را تجربه کردهایم یا حداقل آن را دیدهایم، نبودن محلی برای اقامت خانوادههایی که عزیزشان در کلانشهری مانند تهران روی تخت بیمارستان افتاده. پدر میگوید: من باید سه ماه دیگر در تهران بمانم تا دکتر هر چند وقت یکبار پسرم را معاینه کند. اما اینجا کسی به من سه ماهه خانه نمیدهد. خانه یکساله میدهند که پول رهن ندارم. خدا پدر یک پزشک یزدی را بیامرزد که یک واحد در کلینیکش را برای سه ماه به ما داد. من دو پسر معلول هم دارم یکی معلول جسمی-حرکتی-گفتاری شدید و دیگری معلول جسمی. بهزیستی به ما ماهی 30 تا 40 هزار تومان میدهد و سالی یک سبد کالا.
مقصر کیست؟
با توجه به اجرای طرح تحول نظام سلامت و اطلاعاتی که از بستههای مختلف آن در حوزه درمان داشتم، برای پیگیری موضوع و تخلف بودن یا نبودن اخذ وجه جهت بستری بیمار با دکتر عطیه ربیعی، رییس اداره نظارت بر درمان وزارت بهداشت تماس گرفتم و خوشبختانه وی بررسی این مساله را به صورت فوریت در دستور کار قرار داد.
بعد از بررسی پرونده این بیمار، ربیعی به خبرنگار ایسنا، میگوید: در زمان فوریت درمان، بیمارستان موظف است بیمار را سریع بستری کند اما اگر فوریتی در کار نباشد میتواند وجهی را برای تهیه لوازم و خدمات مربوط به درمان اخذ کند. در مجموع در حوزه وزارت بهداشت تخلفی برای این پرونده انجام نشده و تقریبا خوب کار شده است. در واقع ما بیماران زیادی داریم که به دلیل بیماریهای صعبالعلاجی که دارند، با شرایط خاص و بدی مواجه هستند. به همین دلیل هزینههای آنها زیاد میشود و ما اگر بخواهیم همه آنها را پوشش دهیم، قطعا توانمندی این کار را نداریم.
وی با بیان اینکه در حال حاضر مشکل اینجاست که هم وزارت بهداشت، هم هیات امنای بیمارستان و هم در قالب طرح تحول سلامت که بر اساس آن سهم بیمار شش درصد است و هم در زمینه تهیه داروهای بیمارانی که کار پیوند انجام میهند، خوب عمل شده است، ادامه میدهد که ولی مشکل اصلی ما این است که بیمه، "پیوند" را پوشش نمیدهد. یعنی خدمات و داروهای پیوند و بیماریهای صعبالعلاج و داروهای گران قیمت آن را بیمه تحت پوشش خود قرار نمیدهد. به همین دلیل است که هزینههای بیماران بالا میرود.
ربیعی با تاکید بر اینکه در این پرونده تخلفی نشده است، میافزاید: زمانی که صورتحساب بیمارستان یک صورتحساب 24 میلیون تومانی است خیلی بدیهی است که بیمارستان با دو میلیون تومان یعنی کمتر از 10 درصد هزینههای بیمارستان، بیمار را بستری و اقدامات و وسایل مورد نیاز پیوند را فراهم کند. بنابراین این 24 میلیون هزینههای دارویی و فرایند درمانی بوده که این هزینهها پرداخت شده، اما چون این پروسه گرانقیمت است، بیمه آن را تقبل نمیکند و هیات امنای دانشگاه، طرح تحول و وزارت بهداشت کمک کردند که این هزینهها کاهش یابد.
وی میگوید: بنابراین یکی از مشکلات این است که بیمه این هزینهها را پوشش نمیدهد و دیگر اینکه پروسه، پروسه گرانقیمتی است. در حال حاضر اگر یک فرد خارجی بخواهد این درمان را در کشور انجام دهد باید بین 150 تا 200 میلیون هزینه بپردازد، اما با توجه به کاهش هزینهها در طرح تحول، هزینهها به 24 میلیون برای بیمارانمان کاهش یافته است. بنابراین در رابطه با این بیماران در حوزه وزارت بهداشت کار غیر قانونی انجام نشده است.
بیمه خدمات پیوند به کجا رسید؟
این صحبتها در حالیست که چندی پیش صحبتهایی از بیمه شدن خدمات پیوند به گوش میرسید. بر همین اساس دکتر سیدحسن هاشمی، وزیر بهداشت در این باره از امضای لایحه بیمه پیوند در شورایعالی پیوند خبر داده و به ایسنا میگوید: امیدواریم بیمه پیوند به زودی در شورای عالی بیمه نیز تصویب شود. در حال حاضر لایحه آن در شورایعالی پیوند به امضا رسیده و باید زودتر ابلاغ شود.
وعدهای که باید به آن عمل شود
همچنین دکتر محمد آقاجانی در گفتوگو با خبرنگار سلامت ایسنا، در تشریح روند بیمه خدمات پیوند اعضا، میگوید: در جلسه شورایعالی پیوند تصویب شد که هزینههای مربوط به خدمات پیوند اعضا میان بیمهها و وزارت بهداشت تقسیم شود. به این صورت که هزینه مربوط به تیم پیوند را وزارت بهداشت و هزینه دارو، لوازم، آزمایشات و اقامت بیمار در بیمارستان را سازمانهای بیمهگر پرداخت کنند.
وی میافزاید: با کمی تاخیر کلیات این موضوع به امضا مدیران سازمان بیمه تامین اجتماعی و بیمه سلامت رسید، اما اجرای آن را منوط به تصویب شورایعالی بیمه دانستند. بنابراین ما منتظریم که در اولین جلسه شورایعالی بیمه این موضوع مطرح شود و امیدواریم قول سازمانهای بیمهگر درباره پوشش هزینههای پیوند اعضا با تصویب در شورایعالی بیمه محقق و اجرایی شود.
آقاجانی با بیان اینکه وزارت بهداشت بعد از مصوبه شورای عالی پیوند به وعده خود در زمینه پیوند اعضا عمل کرد، میگوید: به این صورت که وزارت بهداشت هزینههای تیم پیوند را به مراکزی که پیوند اعضا را انجام میدهند، پرداخت کرده است. امیدواریم با تصویب این موضوع در شورای عالی بیمه، سازمانهای بیمهگر هم به وعدههای خود در این زمینه عمل کنند. تا با اضافه شدن حمایتهای بیمهای وضعیت پیوند از وضعیت موجود بهتر شود و مشکلات بیماران نیازمند رفع شود.
اکنون وزارت بهداشتیها منتظرند که این موضوع در اولین جلسه شورای عالی بیمه مطرح شود و امید دارند که با تصویب این موضوع در شورای عالی بیمه، این مهم اجرایی شود.
منبع:
خبرگزاری ایسنا
قانون همه يا هيچ در همه جاي اين مملكت مصداق دارد مثلاً در مورد بيماري قانون اين است " اگر پول داري هزينه درمانت را بپرداز و اگر پول نداري از درمان خبري نيست و ناچاراً بايد بميري " در ساير موارد هم كاملاً شبيه همين است .