نقش سیدحسن خمینی در خبرگان چه خواهد بود؟
پارسینه: اگر بتوان برای حسن خمینی در آینده حوزههای علمیه، جایگاه بالایی پیش بینی کرد؛ ورود او به عرصه سیاسی میتواند به آن جایگاه ضربه بزند.
انتخابات مجلس خبرگان، معمولاً کم حاشیه و بدون سر و صدا برگزار شده است. اما انتخابات پیش روی مجلس خبرگان را میتوان انتخاباتی متفاوت از دورههای گذشته آن دانست. برخلاف دورههای پیشین، از مدتها پیش از آغاز روند انتخابات -ثبت نام و تأیید صلاحیت و ...- بحثهای فراوانی پیرامون آن شکل گرفته است.
رویگردانی مردم در انتخابات ۹۲ از اصولگرایان به سوی حسن روحانی، هشداری بود برای اصولگرایان. اصولگرایان از این واهمه داشتند که در انتخاباتهای بعدی نیز شکست بخورند. چنانچه کارشناسان سیاسی ترکیبی متفاوت از مجلس دهم را در بهارستان پیش بینی میکنند. همزمانی انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، خود یکی از دلایل تفاوت این دوره از انتخابات مجلس خبرگان با دورههای پیشین است. انتخابات خبرگان در بسیاری از حوزهها انتخاباتی غیررقابتی بود و این عدم رقابت انگیزه شرکت در انتخابات را کم میکرد.
اما با تجمیع انتخابات، انگیزه شرکت در انتخابات مجلس شورا، برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان کافی است و این به معنای افزایش آمار شرکت کنندگان در انتخابات خبرگان است. نگاهی به تاریخ انتخابات در سالهای گذشته نشان میدهد که افزایش و کاهش شرکت کنندگان در تغییر منتخبان انتخابات، تأثیر زیادی داشته است.
اما تفاوت مهم تر این دوره از انتخابات خبرگان، در نامزدهاست. احتمالاً با نسل نو و جوانی از روحانیون در این انتخابات مواجه خواهیم شد. در یک تشابه اتفاقی، فاصله میان انتخابات ۹۴ و انقلاب و فاصله انقلاب تا ۱۳۲۰ -پایان دوره رضاخان- سی و هفت سال است. رابطه رضاخان با روحانیت به سه دوره تقسیم میشود. دورهٔ همراهی از سال ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۶ است. دوره دوم که از سال ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۳ بود دوران محدود سازی بود و پس از آن تا ۱۳۲۰ دوران سرکوب و مقابله با روحانیت بود. تا جایی شش هزار طلبه سال ۱۳۰۴ به هشتصد طلبه در سال ۱۳۲۰ کاهش یافت. پس از روی کار آمدن محمدرضا و در دوران آیت الله بروجردی و پس از آن، سیاست تعامل با روحانیت جایگزین سیاست تحدید و سرکوب رضاخان شد و این مسأله به افزایش تعداد طلاب انجامید. با پیروزی انقلاب و نقش روحانیت در آن، تعداد طلاب و روحانیون به طرز چشمگیری افزایش یافت. اعضای دورههای پیشین خبرگان، عمدتاً از میان علما و روحانیونی بود که آغاز طلبگی آنان در زمان پهلوی بوده است. با گذشت سی و هفت سال از انقلاب، میتوان حدس زد در این دوره با کاندیداهایی مواجه خواهیم شد که پس از انقلاب و حتی در سالهای دهه هفتاد به سلک روحانیت درآمده باشند. شرکت این دسته از روحانیون جوان در انتخابات خبرگان و احتمال انتخاب آنان، میتواند ترکیبی دیگرگون از مجلس خبرگان را بسازد.
هاشمی، اعتدال گرایان و اصلاح طلبان، سید حسن خمینی را برای این مجلس احتمالاً دیگرگون میخواهند. خمینی جوان، در صورت شرکت و راهیابی به مجلس خبرگان، مشهورترین چهره تازه وارد این مجلس خواهد بود؛ مجلسی که احتمالاً چهرههای تازه و جوان دیگری را نیز داشته باشد.
وابستگی او به امام خمینی، شهرت و محبوبیت و نیز حمایت برخی از اعضای قدیمی مجلس خبرگان از او،میتواند وزن او را در این مجلس سنگین کند و حتی او را به سوی صندلی ریاست مجلس خبرگان بکشاند؛ ریاستی که پس از وفات آیت الله مشکینی ناپایدار بود.
هاشمی پس از آیت الله مشکینی سه سال رئیس خبرگان بود و بعد از حوادث ۸۸ و فشار سیاسی بر او، در اسفند ۸۹ آیت الله مهدوی کنی به جای او نشست و در ۹۳ انتخابات ریاست خبرگان را به آیت الله یزدی واگذار کرد. بعید است هاشمی دوباره سودای ریاست خبرگان در سر داشته باشد، اما با تغییر احتمالی ترکیب خبرگان و ورود سید حسن خمینی به آن، این احتمال وجود دارد که هاشمی و حامیانش از ریاست او حمایت کنند؛ اگرچه با وجود کسانی مانند آیت الله هاشمی شاهرودی این احتمال تضعیف میشود. در هر صورت، خمینی جوان در مجلس خبرگان آینده، نماینده قدرتمند خواهد بود مگر اینکه او در این مجلس تنها باشد.
خمینی جوان کمتر در مسائل سیاسی، خصوصاً جایی که به گروه و جناح خاصی گره خورده باشد، سخن میگوید. او بیشتر چهره ای حوزوی دارد که در حوزه علمیه قم به تدریس درس خارج مشغول است و اتفاقاً درسی شلوغ دارد. با این حال، نسبت خانوادگی و نیز رفت و آمدهای سید حسن خمینی او را نزدیک به اردوگاه اصلاح طلبان نشان میدهد. هر از گاهی عکسی از خمینی جوان و رئیس دولت اصلاحات و دیگر اصلاح طلبان منتشر میشود. احمد خمینی پسر او دستبند سبز به دست میکند. از این نشانهها میتوان رویکرد سیاسی سید حسن را فهمید.
در مقابل، طیف افراطی اصولگرایان مانند پایداری و حتی برخی از اصولگرایان از آمدن سید حسن خمینی به صحنه انتخابات خبرگان بیم ناکند. نام حسن خمینی نه تنها این قدرت را دارد که نامهای بزرگان منسوب به اصولگرایان را پشت سر نهد، حتی این قدرت را دارد که برخی از آراء را به سوی همراهانش در سیاهه انتخابات جذب کند. در سالیان اخیر دلواپسان، بارها به تقابل با حسین خمینی برخاستهاند که اوج آن در اخلال در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی بود. دلواپسان در رسانههای خود از حسن خمینی به «حسن مصطفوی» یاد میکنند و بارها تنها انتساب او به امام را انتساب خویشاوندی دانستهاند. پس از آنکه هاشمی او را «آیت الله» خواند، به این مسأله اعتراض کردند.
به هر حال، اصلاح طلبان و اعتدال گرایان از سویی تلاش میکنند حسن خمینی در انتخابات خبرگان شرکت کند و از سویی دلواپسان دوست دارند او نیاید. اگر خمینی جوان قصد شرکت در انتخابات را داشته باشد، میتوان پیش بینی کرد که رأی بالایی خواهد داشت. احتمال رد صلاحیت او از سوی شورای نگهبان، احتمالی مضحک است. شاید بتوان احتمال داد که شورای نگهبان اکبر هاشمی رفسنجانی را به بهانه ای غیر از بهانه کهولت سن در این انتخابات رد صلاحیت کند؛ اما رد صلاحیت خمینی جوان را نمیتوان در نظر گرفت.
گمان میرود سید حسن خمینی، اگر بیاید، رأی بالایی خواهد داشت و در مجلس خبرگان آینده، جایگاه ویژه ای داشته باشد. حتی میتوان ورود او به انتخابات را، باعث افزایش سبد رأی همفکرانش در انتخابات خبرگان دانست. اگر همه اینها محقق شود، آیا این به سود او و حتی به سود جبهه همفکران اوست؟
نیمه خالی لیوان را نگاه کنیم. اگرچه احتمالاً حسن خمینی رأی بالایی داشته باشد، هم به دلیل انتسابش به امام، هم به دلیل روحیات و خصوصیات شخصی مانند ورزشی بودنش و خوش چهره بودن و هم به دلیل حمایت احتمالی هاشمی و خاتمی و اصلاح طلبان و... اما عدهٔ زیادی به او رأی نخواهند داد.
رأی دلواپسان در مقابل او خواهد بود و حتی شاید حامیان اصولگرایان معتدل نیز به او رأی نخواهند داد. اما مهمتر از مخالفت دلواپسان با او، نحوه مخالفت دلواپسان و تبعات این مخالفت است. دلواپسان هیچ ابایی ندارند که مجلس سخنرانی او را بهم بزنند و او را «حسن مصطفوی» بنامند و حتی بگویند او لیاقت تدریس در حوزه ندارد.
حتی چند سال پیش عکسی از او منتشر شده بود که آن سوتر بطری نوشابه کوکاکولا بود و از اینکه در یک عکس نوه امام و نوشابه کوکاکولا بود، به او حمله شده بود. حسن خمینی بیاید، احتمالاً از سوی دلواپسان، دست نشانده هاشمی و مهره هاشمی معرفی شود. تعابیر مهره و دست نشانده برای گفتمان دلواپسی تعابیری مؤدبانه است. هر اشتباهی در مؤسسه تنظیم نشر آثار امام و حرم امام خمینی را به او نسبت خواهند داد و بزرگنمایی خواهند کرد. حتی اگر حسن خمینی به این رفتارها واکنشی نشان ندهد؛ اما اینها در اذهان مخاطبان تأثیر خواهد گذاشت. این نخستین بخش منفی حضور اوست که البته دلیل درستی برای حضور او نیست. رفتار و تخریب رقیب، دلیلی موجه برای عدم رقابت نیست.
میتوان در میان حامیان حسن خمینی دلایلی برای نیامدن او پیدا کرد. خمینی جوان، سالهاست در حوزه قم تدریس میکند و چند سالی است که عالیترین سطح دروس حوزه یعنی خارج فقه و اصول را برگزار میکند. از او کتابهایی با محوریت علوم حوزوی منتشر میشود. دوری او از سیاست، نه تنها او را از تبعات سیاست تا حدودی دور نگه داشته است، بلکه به جایگاه اجتماعی او کمک کرده است.
تلاش اصلاح طلبان برای شرکت او در انتخابات، نشان از این جایگاه اجتماعی او دارد. اگرچه بخش مهمی و از این جایگاه به خاطر انتساب او به بیت امام است؛ اما اگر موقعیت حوزوی و علمی او نبود، تصور چنین جایگاهی دور از دسترس بود. از دیگرسو، مناسبات سیاسی و اجتماعی ایران به گونه ای است که قدرت و جایگاه سیاسی-اجتماعی لزوماً از مقام و صندلی سیاسی برنمی خیزد. حتی گاهی آنانکه از این مقامها دوری میکنند،از قدرت بیشتری برخوردارند. مرجعیت یکی از این جایگاههاست. چنانچه جایگاه سیاسی مرجعیت سید علی سیستانی در عراق از جایگاه بسیاری از رجال سیاسی آنجا قدرتمندتر است.
اگر بتوان برای حسن خمینی در آینده حوزههای علمیه، جایگاه بالایی پیش بینی کرد؛ ورود او به عرصه سیاسی میتواند به آن جایگاه ضربه بزند. جایگاهی که میتواند در حالیکه «آسوده برکنار»از های و هوی سیاست است، اما نقش راهبری و مشورتی قدرتمندی باشد. مقامی که میتوان حسن خمینی را در سالهای آینده در آن جایگاه تصور کرد. او میتواند عرصه سیاست را به دیگران واگذارد و خود به عنوان راهبری در بیرون از گود باشد.
رویگردانی مردم در انتخابات ۹۲ از اصولگرایان به سوی حسن روحانی، هشداری بود برای اصولگرایان. اصولگرایان از این واهمه داشتند که در انتخاباتهای بعدی نیز شکست بخورند. چنانچه کارشناسان سیاسی ترکیبی متفاوت از مجلس دهم را در بهارستان پیش بینی میکنند. همزمانی انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، خود یکی از دلایل تفاوت این دوره از انتخابات مجلس خبرگان با دورههای پیشین است. انتخابات خبرگان در بسیاری از حوزهها انتخاباتی غیررقابتی بود و این عدم رقابت انگیزه شرکت در انتخابات را کم میکرد.
اما با تجمیع انتخابات، انگیزه شرکت در انتخابات مجلس شورا، برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان کافی است و این به معنای افزایش آمار شرکت کنندگان در انتخابات خبرگان است. نگاهی به تاریخ انتخابات در سالهای گذشته نشان میدهد که افزایش و کاهش شرکت کنندگان در تغییر منتخبان انتخابات، تأثیر زیادی داشته است.
اما تفاوت مهم تر این دوره از انتخابات خبرگان، در نامزدهاست. احتمالاً با نسل نو و جوانی از روحانیون در این انتخابات مواجه خواهیم شد. در یک تشابه اتفاقی، فاصله میان انتخابات ۹۴ و انقلاب و فاصله انقلاب تا ۱۳۲۰ -پایان دوره رضاخان- سی و هفت سال است. رابطه رضاخان با روحانیت به سه دوره تقسیم میشود. دورهٔ همراهی از سال ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۶ است. دوره دوم که از سال ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۳ بود دوران محدود سازی بود و پس از آن تا ۱۳۲۰ دوران سرکوب و مقابله با روحانیت بود. تا جایی شش هزار طلبه سال ۱۳۰۴ به هشتصد طلبه در سال ۱۳۲۰ کاهش یافت. پس از روی کار آمدن محمدرضا و در دوران آیت الله بروجردی و پس از آن، سیاست تعامل با روحانیت جایگزین سیاست تحدید و سرکوب رضاخان شد و این مسأله به افزایش تعداد طلاب انجامید. با پیروزی انقلاب و نقش روحانیت در آن، تعداد طلاب و روحانیون به طرز چشمگیری افزایش یافت. اعضای دورههای پیشین خبرگان، عمدتاً از میان علما و روحانیونی بود که آغاز طلبگی آنان در زمان پهلوی بوده است. با گذشت سی و هفت سال از انقلاب، میتوان حدس زد در این دوره با کاندیداهایی مواجه خواهیم شد که پس از انقلاب و حتی در سالهای دهه هفتاد به سلک روحانیت درآمده باشند. شرکت این دسته از روحانیون جوان در انتخابات خبرگان و احتمال انتخاب آنان، میتواند ترکیبی دیگرگون از مجلس خبرگان را بسازد.
هاشمی، اعتدال گرایان و اصلاح طلبان، سید حسن خمینی را برای این مجلس احتمالاً دیگرگون میخواهند. خمینی جوان، در صورت شرکت و راهیابی به مجلس خبرگان، مشهورترین چهره تازه وارد این مجلس خواهد بود؛ مجلسی که احتمالاً چهرههای تازه و جوان دیگری را نیز داشته باشد.
وابستگی او به امام خمینی، شهرت و محبوبیت و نیز حمایت برخی از اعضای قدیمی مجلس خبرگان از او،میتواند وزن او را در این مجلس سنگین کند و حتی او را به سوی صندلی ریاست مجلس خبرگان بکشاند؛ ریاستی که پس از وفات آیت الله مشکینی ناپایدار بود.
هاشمی پس از آیت الله مشکینی سه سال رئیس خبرگان بود و بعد از حوادث ۸۸ و فشار سیاسی بر او، در اسفند ۸۹ آیت الله مهدوی کنی به جای او نشست و در ۹۳ انتخابات ریاست خبرگان را به آیت الله یزدی واگذار کرد. بعید است هاشمی دوباره سودای ریاست خبرگان در سر داشته باشد، اما با تغییر احتمالی ترکیب خبرگان و ورود سید حسن خمینی به آن، این احتمال وجود دارد که هاشمی و حامیانش از ریاست او حمایت کنند؛ اگرچه با وجود کسانی مانند آیت الله هاشمی شاهرودی این احتمال تضعیف میشود. در هر صورت، خمینی جوان در مجلس خبرگان آینده، نماینده قدرتمند خواهد بود مگر اینکه او در این مجلس تنها باشد.
خمینی جوان کمتر در مسائل سیاسی، خصوصاً جایی که به گروه و جناح خاصی گره خورده باشد، سخن میگوید. او بیشتر چهره ای حوزوی دارد که در حوزه علمیه قم به تدریس درس خارج مشغول است و اتفاقاً درسی شلوغ دارد. با این حال، نسبت خانوادگی و نیز رفت و آمدهای سید حسن خمینی او را نزدیک به اردوگاه اصلاح طلبان نشان میدهد. هر از گاهی عکسی از خمینی جوان و رئیس دولت اصلاحات و دیگر اصلاح طلبان منتشر میشود. احمد خمینی پسر او دستبند سبز به دست میکند. از این نشانهها میتوان رویکرد سیاسی سید حسن را فهمید.
در مقابل، طیف افراطی اصولگرایان مانند پایداری و حتی برخی از اصولگرایان از آمدن سید حسن خمینی به صحنه انتخابات خبرگان بیم ناکند. نام حسن خمینی نه تنها این قدرت را دارد که نامهای بزرگان منسوب به اصولگرایان را پشت سر نهد، حتی این قدرت را دارد که برخی از آراء را به سوی همراهانش در سیاهه انتخابات جذب کند. در سالیان اخیر دلواپسان، بارها به تقابل با حسین خمینی برخاستهاند که اوج آن در اخلال در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی بود. دلواپسان در رسانههای خود از حسن خمینی به «حسن مصطفوی» یاد میکنند و بارها تنها انتساب او به امام را انتساب خویشاوندی دانستهاند. پس از آنکه هاشمی او را «آیت الله» خواند، به این مسأله اعتراض کردند.
به هر حال، اصلاح طلبان و اعتدال گرایان از سویی تلاش میکنند حسن خمینی در انتخابات خبرگان شرکت کند و از سویی دلواپسان دوست دارند او نیاید. اگر خمینی جوان قصد شرکت در انتخابات را داشته باشد، میتوان پیش بینی کرد که رأی بالایی خواهد داشت. احتمال رد صلاحیت او از سوی شورای نگهبان، احتمالی مضحک است. شاید بتوان احتمال داد که شورای نگهبان اکبر هاشمی رفسنجانی را به بهانه ای غیر از بهانه کهولت سن در این انتخابات رد صلاحیت کند؛ اما رد صلاحیت خمینی جوان را نمیتوان در نظر گرفت.
گمان میرود سید حسن خمینی، اگر بیاید، رأی بالایی خواهد داشت و در مجلس خبرگان آینده، جایگاه ویژه ای داشته باشد. حتی میتوان ورود او به انتخابات را، باعث افزایش سبد رأی همفکرانش در انتخابات خبرگان دانست. اگر همه اینها محقق شود، آیا این به سود او و حتی به سود جبهه همفکران اوست؟
نیمه خالی لیوان را نگاه کنیم. اگرچه احتمالاً حسن خمینی رأی بالایی داشته باشد، هم به دلیل انتسابش به امام، هم به دلیل روحیات و خصوصیات شخصی مانند ورزشی بودنش و خوش چهره بودن و هم به دلیل حمایت احتمالی هاشمی و خاتمی و اصلاح طلبان و... اما عدهٔ زیادی به او رأی نخواهند داد.
رأی دلواپسان در مقابل او خواهد بود و حتی شاید حامیان اصولگرایان معتدل نیز به او رأی نخواهند داد. اما مهمتر از مخالفت دلواپسان با او، نحوه مخالفت دلواپسان و تبعات این مخالفت است. دلواپسان هیچ ابایی ندارند که مجلس سخنرانی او را بهم بزنند و او را «حسن مصطفوی» بنامند و حتی بگویند او لیاقت تدریس در حوزه ندارد.
حتی چند سال پیش عکسی از او منتشر شده بود که آن سوتر بطری نوشابه کوکاکولا بود و از اینکه در یک عکس نوه امام و نوشابه کوکاکولا بود، به او حمله شده بود. حسن خمینی بیاید، احتمالاً از سوی دلواپسان، دست نشانده هاشمی و مهره هاشمی معرفی شود. تعابیر مهره و دست نشانده برای گفتمان دلواپسی تعابیری مؤدبانه است. هر اشتباهی در مؤسسه تنظیم نشر آثار امام و حرم امام خمینی را به او نسبت خواهند داد و بزرگنمایی خواهند کرد. حتی اگر حسن خمینی به این رفتارها واکنشی نشان ندهد؛ اما اینها در اذهان مخاطبان تأثیر خواهد گذاشت. این نخستین بخش منفی حضور اوست که البته دلیل درستی برای حضور او نیست. رفتار و تخریب رقیب، دلیلی موجه برای عدم رقابت نیست.
میتوان در میان حامیان حسن خمینی دلایلی برای نیامدن او پیدا کرد. خمینی جوان، سالهاست در حوزه قم تدریس میکند و چند سالی است که عالیترین سطح دروس حوزه یعنی خارج فقه و اصول را برگزار میکند. از او کتابهایی با محوریت علوم حوزوی منتشر میشود. دوری او از سیاست، نه تنها او را از تبعات سیاست تا حدودی دور نگه داشته است، بلکه به جایگاه اجتماعی او کمک کرده است.
تلاش اصلاح طلبان برای شرکت او در انتخابات، نشان از این جایگاه اجتماعی او دارد. اگرچه بخش مهمی و از این جایگاه به خاطر انتساب او به بیت امام است؛ اما اگر موقعیت حوزوی و علمی او نبود، تصور چنین جایگاهی دور از دسترس بود. از دیگرسو، مناسبات سیاسی و اجتماعی ایران به گونه ای است که قدرت و جایگاه سیاسی-اجتماعی لزوماً از مقام و صندلی سیاسی برنمی خیزد. حتی گاهی آنانکه از این مقامها دوری میکنند،از قدرت بیشتری برخوردارند. مرجعیت یکی از این جایگاههاست. چنانچه جایگاه سیاسی مرجعیت سید علی سیستانی در عراق از جایگاه بسیاری از رجال سیاسی آنجا قدرتمندتر است.
اگر بتوان برای حسن خمینی در آینده حوزههای علمیه، جایگاه بالایی پیش بینی کرد؛ ورود او به عرصه سیاسی میتواند به آن جایگاه ضربه بزند. جایگاهی که میتواند در حالیکه «آسوده برکنار»از های و هوی سیاست است، اما نقش راهبری و مشورتی قدرتمندی باشد. مقامی که میتوان حسن خمینی را در سالهای آینده در آن جایگاه تصور کرد. او میتواند عرصه سیاست را به دیگران واگذارد و خود به عنوان راهبری در بیرون از گود باشد.
قبول نمیشه
فکر کنم امتحان نمره نیاره
تأمل كاملاً درستى بود ، حضور در عرصه سياست به ضرر جايگاه حوزوى سيد حسن است ، كاش مشوقين ايشان به اين نكته خوب فكر ميكردند. البته خود وى نيز ميبايد حوزه علميه را مركز ثقل امور خود قرار دهد.
امیدوارم که سکوت نباشد
یک کاتالیزور سیاسی!!
خدا حفظشون کنه.من خیلی دوسشون دارم