آیا جنگ ایران و عربستان نزدیک است؟
پارسینه: کشورهای عربی قبلا در اتحاد با صدام حسین این راه را آزموده اند و به عواقب ویرانگر و بی نتیجه ی آن به خوبی واقف هستند. از این منظر، آغاز جنگ با ایران فاقد توجیه کافی است.
پارسینه/آرش رازانی: این روزها حرف های زیادی پیرامون تنش فزاینده در روابط ایران و عربستان در محافل سیاسی و بین المللی شنیده می شود.
از احتمال تشدید جنگ در سوریه تا اختلاف بین گروه های فلسطینی و ادامه بحران عدم توافق گروه ها در لبنان برای تشکیل دولت و در آخر ،جنگ احتمالی بین ایران و عربستان از نتایج بالفعل یا بالقوه این افزایش تنش ها بر شمرده شده اند. موضوع این یادداشت بررسی یکی از این موارد ، احتمال بالای وقوع جنگ بین ایران و عربستان است.
در اینکه بین ایران و عربستان تعارض منافع وجود دارد شکی نیست. از سالیان دور تا کنون ،همواره عربستان به عنوان مصدر اسلام و بزرگترین کشور عربی حوزه خلیج فارس که از ثروت خداداد فراوانی نیز بهره می برد، چه در بین کشورهای عربی و چه در خاورمیانه و در ابعاد بزرگتر در عالم اسلام، سودای سروری داشته و در این راه با روش های مختلف-که تحت تاثیر سلیقه ی سیاسی حکمرانان ادوار مختلف ش قرار داشته است- کوشیده است.
پس از انقلاب اسلامی و با توجه به داعیه داری ایران در مردم سالاری دینی در پرتو مکتب شیعه، عربستان بیش از دوران پهلوی سروری خود را در معرض تهدید از جانب ایران ،چه به لحاظ قدرت منطقه ای و چه به لحاظ گفتمان اسلامی ، دیده و رقابت پیدا و پنهان خود را شدت بخشیده است.
این رقابت در سالیان اخیر و رشد گروه های تروریستی سلفی که مستقیم یا غیر مستقیم از حمایت های آشکار و پنهان حکومت سعودی و هم پیمانانش بهره مند بوده اند، به جنگ در سوریه ،عراق ،لیبی ،یمن و سایر مناطق کشیده شده است.اما آنچه در باره رویارویی نظامی عربستان و ایران و در آینده نزدیک گفته می شود از چند منظر قابل بررسی است :
• جنبه امکان نظامی :
ایران و عربستان مرز زمینی مشترک ندارند. این موضوع مانع طبیعی مهمی برای آغاز منازعه نظامی به شمار می رود. زیرا رویارویی صرفا هوایی و استفاده از هواپیما و موشک برای آغاز جنگ اولا بسیار پر هزینه است و ثانیا خسارت متقابل بدون دستیابی به پیروزی مشخص ، انگیزه ی کافی برای ایجاد منازعه را فراهم نمی نماید. بزرگی ناوگان نیروی دریایی هیچیک از دو کشور نیز در حدی نیست که از راه پیاده کردن نیروهای زمینی در سواحل کشور دیگر قادر به آغاز جنگ باشند.
از طرفی نیروی زمینی عربستان به لحاظ گستردگی ، آمادگی رزمی و توان و تعداد نیروهای پیاده قابل مقایسه با ایران نیست. کشورهای عربی قبلا در اتحاد با صدام حسین این راه را آزموده اند و به عواقب ویرانگر و بی نتیجه ی آن به خوبی واقف هستند. از این منظر، آغاز جنگ با ایران فاقد توجیه کافی است.
• جنبه امکان اقتصادی :
جنگ قرن بیست و یکم ، با الگوی متفاوتی از قرن بیستم انجام می شود. پیشرفت تکنولوژی نظامی و جنگ افزار ها دست بالا را در جنگ به سلاح های پیشرفته تر ،دقیق تر و مخرب تر می دهد. سلاح هایی که "گران قیمت " هستند و استفاده از آنها برای مدت طولانی هزینه ی کمر شکنی را برای کشور در حال جنگ به همراه دارد. از این منظر، بر خلاف سده های گذشته جنگ می بایست با پشتوانه منابع بزرگ مالی بوده، زود به سرانجام رسیده و پس از پیروزی واجد منافع اقتصادی سریع و عینی برای کشور پیروز باشند. هیچیک از این سه گزینه در جنگ با ایران برای عربستان متصور نیست.
جنگ با یمن -که برخی از کارشناسان آن را تمرین عربستان برای جنگ احتمالی با یاران می دانند - بعد از قریب یک سال و در نبرد با کشوری با توان نظامی به مراتب پایین تر از ایران که مرز زمینی هم با عربستان دارد، اولا منجر به پیروزی نشده و افق ی نیز برای اتمام آن در کوتاه مدت برای عربستان متصور نیست. ثانیا هزینه ی مالی سنگینی تا کنون در این راه صرف شده است ؛ به نحوی که برخی کارشناسان هزینه ی هر روز آن را تا عدد هنگفت 200 میلیون دلار تخمین زده اند. برآورد بودجه نظامی و امنیتی عربستان برای سال مالی 2016 ، 213 میلیارد ریال عربستان معادل تقریبا 54 میلیارد دلار اعلام شده که نسبت به سال 2015 ، 20 میلیارد ریال عربستان افزایش یافته است. این رقم 25 درصد از کل بودجه کشور عربستان است .در این مقیاس، هزینه های جنگ پر مخاطره با ایران ،که به احتمال قریب به یقین خسارات بسیار سنگین تری متوجه زیر ساخت های عربستان خواهد نمود به قدری بالاست که حتی حکام ماجراجو و بی تجربه فعلی عربستان را از ورود به این جنگ بر حذر بدارد.
جنبه رقابت های منطقه ای :
یکی از تحلیل هایی که این روزها طرح شده است، بحث شباهت جغرافیای سیاسی منطقه با اروپا قبل از آغاز جنگ جهانی اول ،دوران صلح مسلح و ایجاد گروه های متحد پنهان و آشکار است که با اولین جرقه جنگ منطقه ای را بین کشور های منطقه روشن کند. در این زمینه باید گفت شباهت هایی از این دست لزوما منجر به نتیجه ی مشابه نمی شود.
اولا این الگو هم اکنون در شبه جزیره کره برقرار است. آیا 60 سال چنگ و نشان دادن دو کره به هم منجر به جنگ شده است؟یا اینکه آیا ترکیه یا کویت به عنوان هم پیمان عربستان حاضرند در جنگ مستقیم با ایران و هم پیمانانش وارد شوند؟
پاسخ به این سوال منفی است. زیرا آن انگیزه های جاه طلبانه و سابقه ی جنگ های سیصد ساله در اروپا که منجر به جنگ جهانی اول شد در این منطقه وجود ندارد. ادعای ارضی روشنی هم در هیچکدام از کشورهای منطقه -آن گونه که پیش از جنگ جهانی اول در اروپا وجود داشت- در این منطقه نیست .ارتباطات گسترده اقتصادی بین کشورهای منطقه و اتصال بازارها و منافع مشترک با یکدگر نیز این احتمال را به شدت محدود می کند. حد آخر امکان جنگ بر تحت تاثیر قطب بندی منطقه ای همانی است که در سوریه گذشت و با اجماع روز افزون جهانی برای پایان مواجه است. از این منظر نیز، احتمال وقوع جنگ پایین است.
• جنبه بازار نفت و تاثیرات آن :
یکی از مهم ترین جنبه های اشتراک بین کشورهای منطقه ،بازار نفت و منافع و مضار مشترک آن است. همه ی کشورها با وجود اختلافات عمیق کماکان عضو اوپک هستند و با یکدیگر در باره بازار نفت و میزان صادرات آن تصمیم گیری می کنند. گو اینکه در سال های اخیر با کارشکنی عربستان تاثیر این سازمان در تعیین قیمت نفت کم شده و حتی اثر معکوس بر منافع کشورها داشته است، اما کماکان این واقعیت بی تردید وجود دارد که ضرر بازار نفت و سود آن همه ی این کشورها را متاثر می سازد.
مورد جالب توجهی که در روزهای اخیر در خبر ها شنیده شد، احتمال قصد فروش سهام شرکت ملی نفت عربستان ، آرامکو ، در بازار های بین المللی است. این شرکت، با توجه به ذخایر نفتی و گازی تحت تملکش یکی از با ارزش ترین شرکت های جهان به شمار می رود. فرضیه ایی که در محافل تحلیل گران مطرح است، این است که تنش زایی لجام گسیخته ی عربستان در سال های اخیر، نوعی برنامه ی پنهانی است که با بحرانی کردن شرایط عربستان، ارزش سهام ارامکو را حتی الامکان کم ارزش کنند.
اگر این فرضیه صحت داشته باشد، قطعا از جنگ با ایران دوری خواهد شد. زیرا در جنگ با یاران قطعا این تاسیسات آسیب جدی خواهند دید و کاهش تولید این شرکت ،بهره برداری از منابع را مختل می کند. به عبارت دیگر، اگر کانونی در پی تنش آفرینی در عربستان برای کاهش ارزش سهام آرامکو باشد، قطعا کار را به جایی نخواهد رساند که تاسیسات نفتی عربستان با امکان انهدام مواجه باشند. از این منظر نیز، احتمال آغاز جنگ احتمال بالایی نیست.
موارد فوق در ارتباط با دلایل احتمالی عربستان برای آغاز جنگ با ایران برشمرده شد. در مورد ایران و احتمال آغاز جنگ از سوی ایران ، این احتمال بسیار ضعیف و در حد صفر است.
زیرا اولا استراتژی نظامی ایران دفاعی بوده و دکترین نظامی ایران اسلامی بر اساس عدم تجاوز و آغاز گری جنگ با همسایگان بوده است. حتی در شرایط بحرانی تر که طالبان در افغانستان قدرت داشتند و به سفارت ایران در مزار شریف حمله کرده و دیپلمات های ایرانی را به شهادت رساندند، ایران اقدام به جنگ تلافی جویانه نکرد. ثانیا استفاده برخی کانون های سیاسی داخلی برای بزرگ جلوه دادن خطر جنگ با عربستان، شبهه نوعی بحران سازی مصنوعی در افکار عمومی در جهت استفاده در انتخابات پیش رو را دارد و در حقیقت ،ارائه تحلیل بدون قدرت تصمیم سازی برای آغاز جنگ است.
با توجه به موارد گفته شده، احتمال جنگ با عربستان در شرایط فعلی کم ارزیابی می شود و در این زمینه نمی بایست با بحران سازی افکار عمومی را بی جهت ملتهب نمود. در شرایط نزدیک به انتخابات، می بایست شرایط افکار عمومی را به سمتی سوق داد که مردم ایران با تصمیم گیری در جهت انتخاب های درست، زمینه را برای استفاده از شرایط مناسب پس از برجام آماده نموده و به سمت افزایش اقتدار ملی از طریق رونق اقتصادی و همدلی و وحدت ملی حرکت نمایند.
از احتمال تشدید جنگ در سوریه تا اختلاف بین گروه های فلسطینی و ادامه بحران عدم توافق گروه ها در لبنان برای تشکیل دولت و در آخر ،جنگ احتمالی بین ایران و عربستان از نتایج بالفعل یا بالقوه این افزایش تنش ها بر شمرده شده اند. موضوع این یادداشت بررسی یکی از این موارد ، احتمال بالای وقوع جنگ بین ایران و عربستان است.
در اینکه بین ایران و عربستان تعارض منافع وجود دارد شکی نیست. از سالیان دور تا کنون ،همواره عربستان به عنوان مصدر اسلام و بزرگترین کشور عربی حوزه خلیج فارس که از ثروت خداداد فراوانی نیز بهره می برد، چه در بین کشورهای عربی و چه در خاورمیانه و در ابعاد بزرگتر در عالم اسلام، سودای سروری داشته و در این راه با روش های مختلف-که تحت تاثیر سلیقه ی سیاسی حکمرانان ادوار مختلف ش قرار داشته است- کوشیده است.
پس از انقلاب اسلامی و با توجه به داعیه داری ایران در مردم سالاری دینی در پرتو مکتب شیعه، عربستان بیش از دوران پهلوی سروری خود را در معرض تهدید از جانب ایران ،چه به لحاظ قدرت منطقه ای و چه به لحاظ گفتمان اسلامی ، دیده و رقابت پیدا و پنهان خود را شدت بخشیده است.
این رقابت در سالیان اخیر و رشد گروه های تروریستی سلفی که مستقیم یا غیر مستقیم از حمایت های آشکار و پنهان حکومت سعودی و هم پیمانانش بهره مند بوده اند، به جنگ در سوریه ،عراق ،لیبی ،یمن و سایر مناطق کشیده شده است.اما آنچه در باره رویارویی نظامی عربستان و ایران و در آینده نزدیک گفته می شود از چند منظر قابل بررسی است :
• جنبه امکان نظامی :
ایران و عربستان مرز زمینی مشترک ندارند. این موضوع مانع طبیعی مهمی برای آغاز منازعه نظامی به شمار می رود. زیرا رویارویی صرفا هوایی و استفاده از هواپیما و موشک برای آغاز جنگ اولا بسیار پر هزینه است و ثانیا خسارت متقابل بدون دستیابی به پیروزی مشخص ، انگیزه ی کافی برای ایجاد منازعه را فراهم نمی نماید. بزرگی ناوگان نیروی دریایی هیچیک از دو کشور نیز در حدی نیست که از راه پیاده کردن نیروهای زمینی در سواحل کشور دیگر قادر به آغاز جنگ باشند.
از طرفی نیروی زمینی عربستان به لحاظ گستردگی ، آمادگی رزمی و توان و تعداد نیروهای پیاده قابل مقایسه با ایران نیست. کشورهای عربی قبلا در اتحاد با صدام حسین این راه را آزموده اند و به عواقب ویرانگر و بی نتیجه ی آن به خوبی واقف هستند. از این منظر، آغاز جنگ با ایران فاقد توجیه کافی است.
• جنبه امکان اقتصادی :
جنگ قرن بیست و یکم ، با الگوی متفاوتی از قرن بیستم انجام می شود. پیشرفت تکنولوژی نظامی و جنگ افزار ها دست بالا را در جنگ به سلاح های پیشرفته تر ،دقیق تر و مخرب تر می دهد. سلاح هایی که "گران قیمت " هستند و استفاده از آنها برای مدت طولانی هزینه ی کمر شکنی را برای کشور در حال جنگ به همراه دارد. از این منظر، بر خلاف سده های گذشته جنگ می بایست با پشتوانه منابع بزرگ مالی بوده، زود به سرانجام رسیده و پس از پیروزی واجد منافع اقتصادی سریع و عینی برای کشور پیروز باشند. هیچیک از این سه گزینه در جنگ با ایران برای عربستان متصور نیست.
جنگ با یمن -که برخی از کارشناسان آن را تمرین عربستان برای جنگ احتمالی با یاران می دانند - بعد از قریب یک سال و در نبرد با کشوری با توان نظامی به مراتب پایین تر از ایران که مرز زمینی هم با عربستان دارد، اولا منجر به پیروزی نشده و افق ی نیز برای اتمام آن در کوتاه مدت برای عربستان متصور نیست. ثانیا هزینه ی مالی سنگینی تا کنون در این راه صرف شده است ؛ به نحوی که برخی کارشناسان هزینه ی هر روز آن را تا عدد هنگفت 200 میلیون دلار تخمین زده اند. برآورد بودجه نظامی و امنیتی عربستان برای سال مالی 2016 ، 213 میلیارد ریال عربستان معادل تقریبا 54 میلیارد دلار اعلام شده که نسبت به سال 2015 ، 20 میلیارد ریال عربستان افزایش یافته است. این رقم 25 درصد از کل بودجه کشور عربستان است .در این مقیاس، هزینه های جنگ پر مخاطره با ایران ،که به احتمال قریب به یقین خسارات بسیار سنگین تری متوجه زیر ساخت های عربستان خواهد نمود به قدری بالاست که حتی حکام ماجراجو و بی تجربه فعلی عربستان را از ورود به این جنگ بر حذر بدارد.
جنبه رقابت های منطقه ای :
یکی از تحلیل هایی که این روزها طرح شده است، بحث شباهت جغرافیای سیاسی منطقه با اروپا قبل از آغاز جنگ جهانی اول ،دوران صلح مسلح و ایجاد گروه های متحد پنهان و آشکار است که با اولین جرقه جنگ منطقه ای را بین کشور های منطقه روشن کند. در این زمینه باید گفت شباهت هایی از این دست لزوما منجر به نتیجه ی مشابه نمی شود.
اولا این الگو هم اکنون در شبه جزیره کره برقرار است. آیا 60 سال چنگ و نشان دادن دو کره به هم منجر به جنگ شده است؟یا اینکه آیا ترکیه یا کویت به عنوان هم پیمان عربستان حاضرند در جنگ مستقیم با ایران و هم پیمانانش وارد شوند؟
پاسخ به این سوال منفی است. زیرا آن انگیزه های جاه طلبانه و سابقه ی جنگ های سیصد ساله در اروپا که منجر به جنگ جهانی اول شد در این منطقه وجود ندارد. ادعای ارضی روشنی هم در هیچکدام از کشورهای منطقه -آن گونه که پیش از جنگ جهانی اول در اروپا وجود داشت- در این منطقه نیست .ارتباطات گسترده اقتصادی بین کشورهای منطقه و اتصال بازارها و منافع مشترک با یکدگر نیز این احتمال را به شدت محدود می کند. حد آخر امکان جنگ بر تحت تاثیر قطب بندی منطقه ای همانی است که در سوریه گذشت و با اجماع روز افزون جهانی برای پایان مواجه است. از این منظر نیز، احتمال وقوع جنگ پایین است.
• جنبه بازار نفت و تاثیرات آن :
یکی از مهم ترین جنبه های اشتراک بین کشورهای منطقه ،بازار نفت و منافع و مضار مشترک آن است. همه ی کشورها با وجود اختلافات عمیق کماکان عضو اوپک هستند و با یکدیگر در باره بازار نفت و میزان صادرات آن تصمیم گیری می کنند. گو اینکه در سال های اخیر با کارشکنی عربستان تاثیر این سازمان در تعیین قیمت نفت کم شده و حتی اثر معکوس بر منافع کشورها داشته است، اما کماکان این واقعیت بی تردید وجود دارد که ضرر بازار نفت و سود آن همه ی این کشورها را متاثر می سازد.
مورد جالب توجهی که در روزهای اخیر در خبر ها شنیده شد، احتمال قصد فروش سهام شرکت ملی نفت عربستان ، آرامکو ، در بازار های بین المللی است. این شرکت، با توجه به ذخایر نفتی و گازی تحت تملکش یکی از با ارزش ترین شرکت های جهان به شمار می رود. فرضیه ایی که در محافل تحلیل گران مطرح است، این است که تنش زایی لجام گسیخته ی عربستان در سال های اخیر، نوعی برنامه ی پنهانی است که با بحرانی کردن شرایط عربستان، ارزش سهام ارامکو را حتی الامکان کم ارزش کنند.
اگر این فرضیه صحت داشته باشد، قطعا از جنگ با ایران دوری خواهد شد. زیرا در جنگ با یاران قطعا این تاسیسات آسیب جدی خواهند دید و کاهش تولید این شرکت ،بهره برداری از منابع را مختل می کند. به عبارت دیگر، اگر کانونی در پی تنش آفرینی در عربستان برای کاهش ارزش سهام آرامکو باشد، قطعا کار را به جایی نخواهد رساند که تاسیسات نفتی عربستان با امکان انهدام مواجه باشند. از این منظر نیز، احتمال آغاز جنگ احتمال بالایی نیست.
موارد فوق در ارتباط با دلایل احتمالی عربستان برای آغاز جنگ با ایران برشمرده شد. در مورد ایران و احتمال آغاز جنگ از سوی ایران ، این احتمال بسیار ضعیف و در حد صفر است.
زیرا اولا استراتژی نظامی ایران دفاعی بوده و دکترین نظامی ایران اسلامی بر اساس عدم تجاوز و آغاز گری جنگ با همسایگان بوده است. حتی در شرایط بحرانی تر که طالبان در افغانستان قدرت داشتند و به سفارت ایران در مزار شریف حمله کرده و دیپلمات های ایرانی را به شهادت رساندند، ایران اقدام به جنگ تلافی جویانه نکرد. ثانیا استفاده برخی کانون های سیاسی داخلی برای بزرگ جلوه دادن خطر جنگ با عربستان، شبهه نوعی بحران سازی مصنوعی در افکار عمومی در جهت استفاده در انتخابات پیش رو را دارد و در حقیقت ،ارائه تحلیل بدون قدرت تصمیم سازی برای آغاز جنگ است.
با توجه به موارد گفته شده، احتمال جنگ با عربستان در شرایط فعلی کم ارزیابی می شود و در این زمینه نمی بایست با بحران سازی افکار عمومی را بی جهت ملتهب نمود. در شرایط نزدیک به انتخابات، می بایست شرایط افکار عمومی را به سمتی سوق داد که مردم ایران با تصمیم گیری در جهت انتخاب های درست، زمینه را برای استفاده از شرایط مناسب پس از برجام آماده نموده و به سمت افزایش اقتدار ملی از طریق رونق اقتصادی و همدلی و وحدت ملی حرکت نمایند.
درود برشما وخسته نباشيد.نتيجه گيري درست ومبتني برواقعيتي است.خوشبختانه وقوع جنگ بين دو كشور متصورنيست و بنظرمن تلاشهاي اخيرهردوطرف درجهت افزايش كارآمدي استراتژي بازدارندگي خود از راه قانع كردن طرف مقابل به تفوق قدرت خويش بوده ونه درجهت تمايل به آغازجنگ.
اصلا جنگی رخ نخواهد داد.
از کتاب معراج السعاده: آنکس که بداند و بخواهد که بداند خود را به بلندای سعادت برساند. آنکس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند . آنکس که بداند و نداند که بداند با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند ! آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به مقصد برساند !! آنکس که نداند و بخواهد که بداند جان و تن خود را ز جهالت برهاند !! آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند !! آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند!!!
مرگ بر وهابی سعودی صهیونیست امریکایی
البته بهتر بود به متحدین دو کشور هم اشاره می کردید.در حالی که سعودی ها کل اتحادیه عرب و ترکیه وپاکستان و مزدوران آفریقایی رادارند ما فاقد متحداستراتژیک هستیم
عربستان دقیقا مانند کودکی که به شیرمادر وابسته است به نفت وابسته است و اگر چاه های نفت انجا را با موشک های قدرتمند شهاب وسجیل وعماد مورد هدف قرار دهیم در عرض24ساعت تسلیم است.هرچند نیروی دریایی و هوایی ما هم می توانندضربات جدی برپیکره ی رژیم سعودی و زیرساخت های آن وارد کنند.در بخش زمینی ما مرد جنگ داریم در حالی که سعودی ها از جبهه فرار می کند