باتوجه به این که پیامک های زیادی در این حوزه به دست ما می رسد، تصمیم گرفتیم یکی از آن ها را که نکات جالبی هم در آن اشاره شده است با توضیحات کامل تر و کلی تری چاپ کنیم تا راهکارهایی را به همه زوجینی که در این زمینه مشکل دارند، ارائه داده باشیم. متن این پیامک به این شرح است: «آقایی هستم ۱۹ ساله. ۳ سال است که ازدواج کرده ام و تازه مجلس دامادی ام را گرفتم. همسرم به مادرش وابسته است. به او می گویم برویم یک شهر دیگر زندگی کنیم تا شرایط زندگی مان خیلی بهتر شود؛ ولی همسرم می گوید: «نه!» همیشه هر اتفاقی در زندگی مان می افتد سریع آن را به مادرش و دیگران می گوید و من هر چه می گویم او بر خلاف من حرف می زند و همیشه با هم جدال داریم و هرچه به مادرش می گویم در زندگی ما دخالت نکند، فایده ندارد.»
ازدواج هم پیش نیاز دارد
«زهره حسینی»؛ کارشناس ارشد مشاوره می گوید: خوب است بدانیم برای این که فردی در زندگی مشترک موفق باشد بهتر است قبل از ازدواج یکسری شرایط را در خود ارزیابی و در صورت وجود این ویژگی ها و خصوصیات اقدام به ازدواج کند یعنی تا زمانی که فرد از وجود این معیارها و آمادگی ها در خود مطمئن نشده برای تشکیل زندگی دست نگه دارد. در تحقیقات اخیر روان شناسی ازدواج در سن زیر 20 سال باید با احتیاط و بررسی بیشتر و بهره مندی از مشاوره پیش از ازدواج انجام گیرد. یقینا در صورت نبود شرایط و مهارت های لازم، ازدواج در چنین سنی با تنش هایی همراه می شود؛ بنابراین بهتر است هر دختر و پسری در صورت ازدواج در این سن ها به بررسی این شرایط بپردازند و در صورت فقدان آن ها، هرچه سریع تر به آن دسترسی یابند. از جمله این شرایط می توان به استقلال مالی، استقلال عاطفی، مسئولیت پذیری، هویت یابی و ... اشاره کرد.
علل فردی مربوط به قبل از ازدواج
گاهی دیده شده است افراد قبل از دستیابی به استقلال عاطفی و رسیدن به وابستگی سالم، متاهل می شوند که آثار و پیامدهای آن در زندگی مشترک به صورت انتقال اسرار، مشکلات و مسائل زوج به دیگران بروز می یابد؛ بنابراین لازم است فرد قبل از رسیدن به استقلال و احساس توانمندی برای جدایی عاطفی، ازدواج را تا زمانی که از این مرحله با موفقیت گذر کند، به تأخیر اندازد. در واقع بعضی افراد به جای انتقال از دوره وابستگی به دوره استقلال در همان دوره وابستگی متوقف می شوند؛ همچنین وابستگی متقابل هم می تواند جزو علل دیگر این مشکل باشد؛ برای مثال در همین پیامک ممکن است غیر از آن که خانم به مادرش وابسته است، مادرش هم به شدت به دخترش وابستگی داشته باشد و قادر به جدایی عاطفی از فرزند و رها کردن او نباشد؛ بنابراین مدام برای زندگی او نگران است و با کنجکاوی یا ارتباط بیش از حد، سعی می کند وابستگی دو جانبه خود را حفظ کند و قادر نیست استقلال او را به رسمیت بشناسد. نهایتا کمبود اعتماد به نفس، ضعف در مهارت تصمیم گیری و حل مسئله نیز باعث حفظ وابستگی فرد و ترس از جدایی از دیگران می شود.
علل آسیب زا ی بعد از ازدواج
نبود مرز بندی صحیح و به موقع از طرف زوجین باعث بروز دخالت های والدین و دیگران در زندگی مشترک شان می شود. زندگی مشترک زوجین بعد از ازدواج باید دارای مرز زناشویی مشخص باشد تا از این طریق زوجین از زندگی خود محافظت کنند. اگر زن و شوهری بدون هیچ محدودیتی تمام اطلاعات و مسائل زندگی مشترک شان را به والدین خود انتقال دهند، نشانگر این است که آن ها هیچ گونه حریم شخصی در زندگی برای خود قائل نیستند و در خانه ای زندگی می کنند که دیوار های آن شیشه ای است و همه افراد شاهد جریانات زندگی شان هستند.
برای کاهش دخالت ها چه باید کرد؟
در چنین مواقعی، یکی از زوجین باید در ابتدا سعی کند اعتماد به نفس همسرش (که همه اطلاعات را به خانواده اش می دهد) تقویت شود. از طریق بیان عبارات و جملاتی از قبیل «تو آن قدر پخته هستی که خودت زندگی ات را مدیریت کنی»، باید به همسرش بفهماند که بر توانایی های خود تمرکز کند. در واقع با تقویت رفتارهای مثبت او و چشم پوشی از رفتارهای غلطش خواهد توانست به افزایش خود باوری او کمک کند.
او را در تصمیم گیری شریک کنید
مهارت تصمیم گیری و حل مسئله جزو مهارت های مورد نیاز در زندگی مشترک است و زوجین باید تلاش کنند در موقعیت های بحرانی و تنش زا از توانمندی های یکدیگر برای برطرف کردن مشکل بهره ببرند. برای رسیدن به این منظور از عباراتی مانند: «نظر تو برایم مهم است!»، «می خواهم بدانم همسرم چه راه حلی دارد؟» یا «پیشنهاد تو درباره این مسئله چیست؟» باید استفاده کند و او را به تصمیم گیری به تنهایی یا فکر کردن به راه حل های یک مسئله تشویق کند.
برای کاهش روابط، ضربتی عمل نکنید
راه حل مهاجرت به شهری دیگر نیز برای کاهش وابستگی و دخالت بزرگ ترها شاید موقتا موثر باشد؛ اما در صورت وابستگی خانمی به مادرش احتمال دارد جدایی از او به افسردگی در غربت یا پرخاشگری و لجبازی منجر شود؛ بنابراین بهتر است از نظر مکانی خانه ای دورتر از والدین در نظر گرفته شود و از نظر زمانی فاصله دیدار یا دفعات ارتباط با آن ها به هفته ای یک بار و در مدت زمان کمتر از 3 ساعت محدود باشد تا فرد امکان جدایی را کم کم برای خود فراهم آورد.
شنونده خوبی باشید
در این مواقع یکی از زوجین با مذاکره با همسرش باید به آسیب های زندگی بدون مرزبندی اشاره و تصمیم جدی خود را مبنی بر محدود کردن نقل و انتقال مسائل زندگی مشترک به دیگران مطرح کند و به صورت مشترک هر دو برای بنا کردن فرهنگ جدید متناسب با اهداف و توانمندی های خود تلاش کنند؛ همچنین و با توجه به این که احترام والدین واجب و ضروری است، بهتر است در برابر پیشنهادهای آن ها سکوت کنید و شنونده خوبی باشید؛ اما اجرای آن ها را به توافق و هم فکری با همسر موکول کنید تا به مرور زمان آن ها هم استقلال و توانمندی شما را برای مدیریت زندگی جدید به رسمیت بشناسند.
دخالت خانوداه ها به دليل فرهنگ اشتباه خانواده هاست كه بايد تغيير كند.