برای اینکه یک رابطه با تنش و درگیری محدود داشته باشید و بتوانید استرسهای یک رابطه را حل کنید باید بفهمید چه چیزهایی منبع استرس و نگرانی افراد است. همین که بدانید به طور معمول چه چیزهایی باعث نگرانی است و چطور باید این نگرانیها را کم کنید در مقابله با استرسی که اغلب باعث تنش در رابطه میشود برایتان مفید است.
نگرانیهای دائمی
به طور معمول چیزهایی وجود دارد که باعث نگرانی و اضطراب میشود اما چیزهایی که معمولا شما را نگران میکند با چیزهایی که عامل اضطراب دیگری است فرق دارد. شما ممکن است همیشه برای قرارهای روزانهتان اضطراب داشته باشید و شریک زندگیتان معمولا برای آینده نگران است. اضطراب شما ممکن است برای چیزهای روزمره باشد مثل اینکه آیا چراغ را خاموش کردهاید؟ برای مهمانی چه بپوشید؟ آیا وقت میکنید به همه کارهایتان برسید یا نه. این استرسها ممکن است برای کسی که با او زندگی میکنید سطحی باشد چون او نگران آینده است و مثلا نگران آینده تحصیلی فرزند است یا گرفتن وام خانه در ده سال آینده. این تفاوت شما است اما کسی نمیتواند بگوید نگرانیهای دائمی کدام یک از شما اهمیت بیشتری دارد و جدیتر است. هر دوی شما حق دارید دغدغههای خودتان را داشته باشید. راه حل این نوع نگرانیها ساده است؛ با در نظر گرفتن احساس دیگری به هم اطمینان بدهید که میتوانید این نگرانیها را رفع کنید.
پیدا کردن مقصر
یکی از شما ممکن است جزیی نگر باشد و دیگری خیلی کاری به جزئیات نداشته باشد. یکی ممکن است دائما نیاز به تائید داشته باشد و دیگری ترجیح بدهد که فقط کارها درست پیش برود. هر کدام از این موارد میتواند فرصتی برای بهانهجویی برای دیگری فراهم کند. شما میتوانید دائم بهم ایراد بگیرید که چرا چیزی که میخواستید مهیا نیست و این میتواند برای طرف مقابل شما نگرانی ایجاد کند. شما برایتان مهم است که همه چیز به خوبی پیش برود و هیچ نقصی در کار نباشد اما همسرتان اینطور نیست. اگر شما در وضعیتی که همه چیز مطابق میلتان پیش نرفته همسرتان را مقصر بدانید او به مرور زمان این مساله را موضوعی برای اضطراب و نگرانی خواهد دانست. غر نزنید و دنبال مقصر نگردید به جای آن میتوانید حرفتان را بزنید اینکه چه میخواستید و چرا از وضعیت راضی نیستید.
بازی دادن
شاید شریک زندگی شما مثل خودتان صریح و ساده نباشد. او ممکن است شخصیت پیچیدهای داشته باشد و این ممکن است باعث نگرانی و استرس باشد. شما ترجیح میدهید حرفتان را بی پرده بزنید اما او اینطور نیست. ممکن است سکوت کند، دلخوری یا رضایتش را نشان ندهد و این عذابتان میدهد چون شما دقیقا نمیدانید در ذهن او چه میگذرد. خندهها و گریههای او برایتان مشخص نیست و هیچ وقت متوجه نمیشوید او چه میخواهد و چه میگوید. شما حق دارید که در این موقعیتها دچار اضطراب شوید. همسرتان باید بفهمد که این رفتار آزاردهنده است. حرف بزنید و بگویید که این نوع رفتار چقدر نگرانتان میکند و برایتان سخت است که حرفها و رفتارهایش را تفسیر کنید چون میترسید که برداشتتان اشتباه باشد. او باید این بازی را تمام کند چون این ترسناک و نگران کننده است.
انتقاد به ظاهر
اگر پذیرفتهاید که با آدمی زندگی کنید لابد ظاهر او را هم پذیرفتهاید. اینکه از بدن هم ایراد بگیرید و آن را مایه خنده یا خجالت بدانید و یا دائما به نوع پوشش هم ایراد بگیرید فقط باعث میشوید که طرف مقابل دچار نگرانی و اضطراب شود. خندیدن به اندام و یا اصرار برای چاق شدن یا لاغری میتواند اعتماد به نفس طرف مقابل را نابود کند یا او را دچار اضطراب کند؛ او به این فکر خواهد کرد که مقبول نیست و شما همیشه او را با بدن یا لباسش ارزیابی میکنید. شاید او تلاش کند که رضایت شما را جلب کند اما حتی با این کار هم او همیشه نگران است. شاید هرگز به زبان نیاورد که چنین ترسی دارد اما این اصلا به معنای آن نیست که با این مساله کنار آمده است. بپذیرید که با چه آدمی و با چه ظاهری زندگی میکنید. سعی نکنید او را تغییر بدهید، تحسین کنید و مراقب باشید که چه میگویید. به بار احساسی و عاطفی حرفی که میزنید فکر کنید و باور کنید تحقیر اندام دیگری یک رفتار جنسیت زده و خشونتآمیز است.
واکنشهای تند
واکنشهای تند عاطفی و تغییرات خلقی میتواند باعث استرس و نگرانی طرف مقابل شود. اگر ناگهان از کوره در میروید و تندی میکنید و یا ناگهان دچار غلیان احساسات میشوید و دچار شور و هیجان عاطفی میشوید باید بیشتر مراقب تاثیر این نوع واکنشها باشید. کسی که با او زندگی میکنید باید بفهمد که با چه آدمی طرف است. اینکه یکهو خشمگین میشویدو یا یک دفعه اظهار عشقهای شدید میکنید و یا دائما از «هرگز» یا «همیشه» در گفتارتان استفاده میکنید اصلا خوشایند نیست و هر آدمی در برابر شما میتواند دچار نگرانی و اضطراب شود. سعی کنید شخصیت ثابت و وضعیت روحی مشخصی داشته باشید، اجازه بدهید دیگران در کنار شما احساس امنیت کنند.
چهار سال انتظار پیش از جدایی
این فقط شما نیستید که با علم به این مساله که باید هر چه زودتر از یک رابطه پر تنش یا خشونتآمیز خارج شوید همچنان به زندگی مشترکتان ادامه میدهید. این تقریبا وضعیت بسیاری از افراد در روابط پر مشکل است. به طور متوسط افراد چهار سال در یک رابطه بیمار صبر میکنند. دلایل این صبر و تحمل متفاوت است. برخی از تنهایی میترسند و شجاعت ترک رابطه را ندارند و عدهای هم امید به حل مشکلات دارند. خیلی از روابط به همین ترتیب ادامه هم پیدا میکند. فقط یک نفر از چهار نفری که در یک رابطه پر خطر بیمار قرار دارند شجاعت ترک آن را دارند. ترس از جدایی، وجود یک فرزند، ترحم به دیگری و نگرانیهای عرفی و ترس از انزوای اجتماعی مهمترین دلایل ادامه رابطه است.
این در حالی است که در یک پژوهش درباره روابط خشونتآمیز مشخص شده است که افراد میدانند که ادامه ارتباط در موقعیت خشونتآمیز یا پر مشکل اشتباه است. آنها به خوبی آگاه هستند که این رابطه فاقد هیچ نوع اتباط عاطفی و عاشقانه است.
ترک رابطه و جدایی هرگز آسان نیست اما در شرایطی که میدانید هیچ امیدی برای بهبود آن نیست جدایی بهترین کاری است که میتوانید برای خودتان و حتی دیگران انجام بدهید. اگر رابطه سالمی ندارید، تحت خشونت و آزار طرف مقابل قرار دارید و نمیتوانید تنشهایتان را تمام کنید از این رابطه خارج شوید احتمال اینکه در آینده رابطه بهتری را تجربه کنید بسیار بیشتر از ادامه رابطهای است که در آن بارها و بارها برای بهبود تلاش کردهاید اما هر بار شکست خوردهاید.
ارسال نظر