در سال 2011 که سازمان بهداشت جهانی کمیسیونی را برای هدفگذاری در جهت کاهش نرخ هشدار وزن افراد در سراسر جهان تشکیل داد، نگرانی درباره افزایش دیابت، بیماریهای قلبی، سرطان و دیگر عارضههای بهداشتی ناشی از چاقی شدت گرفته بود. کمیسیون سازمان بهداشت جهانی هدفی را برای سال 2025 تعیین کرد که مطابق با آن، نباید چاقی یا دیابت در این سال از آمار مربوط به سال 2010 بیشتر شود.
اما بنا به اعلام فدراسیون چاقی جهانی، آماری که اخیرا ارائه شده نشان میدهد که به قطع و یقین جهان در رسیدن به این هدف در مورد چاقی شکست خواهد خورد. در سال 2010 میلادی 11.5 درصد بزرگسالان جهان، معادل 565 میلیون نفر در سراسر جهان چاق بودند اما در سال 2014 این تعداد افزایش یافته و به 13 درصد معادل 670 میلیون نفر رسیده است. اگر بیش از این تعداد نیز تا سال 2025 چاق نشوند، تعداد کسانی که شاخص توده بدنی (BMI) آنها بیش از 35 است و در وضعیت اضطراری از نظر سلامتی قرار دارند، هدف سازمان بهداشت جهانی را نقض میکند. باید به این افراد چاق، تعداد کسانی را که اضافه وزن دارند نیز اضافه کرد که تعداد آنها در سال 2025 به 2.7 میلیارد نفر خواهد رسید؛ در حالی که تعداد آنها در سال 2010 حدود 2 میلیارد نفر بود.
پشت سر چاقی جهانی، تغییر سریع غذاهای سنتی و عمدتا در اجتماعات در حال رشد، رفتن به سمت رژیمهای غذایی شهری بهخصوص افزایش مصرف نوشیدنیهای حاوی شکر و اسنکها قرار دارد. همچنین سبک زندگی کمتحرک رو به افزایش نیز یکی از دلایل عمده چاق شدن افراد برشمرده شده است. فدراسیون جهانی چاقی شرکتهای بینالمللی غذایی را متهم کرده است که با روشهای بازاریابی خود به چاق شدن مردم جهان کمک میکنند. استراتژیهای بازاریابی آنها برای رسیدن به کشورهای در حال توسعه بیشتر و بیشتر است و تلاش میکنند راههایی را بیابند که بتوانند سهم بازار خود را حتی در جمعیتهایی با کمترین درآمد افزایش دهند.
به نظر میرسد که بحران چاقی در کشورهای ثروتمندتر در امریکای شمالی و اروپا شدت کمتری داشته باشد؛ هرچند که بین مردم فقیر و پولدار این کشورها از نظر میزان چاقی تفاوت زیادی وجود ندارد. اما کشورهای در حال توسعه نشان دادهاند که نرخ چاقیشان در گذشته به میزان کنونی زیاد نبوده است. امریکا که تا مدتها بیشترین نرخ چاقی را در میان کشورهای جهان دارا بود، چندی است که رتبه اول خود را به 18 کشور دیگر از نواحی دریای کارائیب گرفته تا خاورمیانه و اقیانوسیه واگذار کرده است.
همچنین میزان چاقی در کودکان نیز در کشورهای در حال توسعه بهویژه در مناطق خاورمیانه، امریکای لاتین، چین و بخشی از آسیای جنوب شرقی در حال افزایش است. این اتفاق، به این معنی است که نرخ چاقی بزرگسالان در این مناطق در نهایت بدتر از وضعیت کنونی خواهد شد. مشکل بزرگ این است که گفته شده کودکان در کشورهای در حال توسعه با سوءتغذیه مواجهاند و به کالری بیشتری نیاز دارند. حتی اگر این مسئله درست باشد نیز دادن غذاهای پرکالری و اسنکها به این کودکان راهحل این مشکل نیست.
بیماریهای ناشی از چاقی و اضافه وزن به همان اندازه که در سلامتی شهروندان یک کشور اثر دارد، دارای تاثیرات اقتصادی نیز هست. یک مطالعه روی بیماران دیابتی و سبک زندگی افراد چاق در استرالیا که دارای یکی از چاقترین مردمان دنیا است، نشان داده هزینههای غیرمستقیم سالانه این پدیده در این کشور حدود 21 میلیارد دلار استرالیا و هزینههای مستقیم آن سالانه 35.6 میلیارد دلار امریکا است.
بسیاری از کشورها و سازمانهای خدمات اجتماعی تلاش کردهاند که با تخفیف قایل شدن و کمک به شهروندان مختلف، سبک زندگی آنها را تغییر بدهند و تلاش کنند آنها را به تحرک بیشتر وادارند. آماری که دراینباره وجود دارد، نشان میدهد تغییر سبک زندگی افراد، باعث کاهش چاقی و اضافه وزن و نیز افزایش شاخصهای سلامتی آنها میشود. راه دیگری نیز که برخی کارشناسان پیشنهاد کردهاند، گرفتن مالیات بیشتر از شرکتهای مواد غذایی است که غذاهای حاوی شکر و کالری زیاد تولید میکنند. آنها میگویند که دولت باید برای گرفتن مالیات بیشتر از این شرکتها مداخله کند و محدودیتهایی را برای بازاریابی غذاهای بدون ارزش غذایی وضع کند. همچنین با اعلام مشکلاتی که این مواد غذایی دارند و چسباندن برچسبهایی که به کودکان و والدین آنها هشدار میدهد، به کاهش خرید غذاهای بیارزش و سوء از سوپرمارکتها و رستورانهای فستفود کمک کند.
ارسال نظر