ایران از منظر "هیکل" چگونه است؟
پارسینه: دکتر خامه یار، معاون بینالملل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از حسنین هیکل به عنوان تاریخساز جهان عرب یاد کرد. او با بیان اینکه "صهیونیستها هیکل را بزرگترین دشمنشان در مصر برشمردند" خاطرنشان کرد، ایران از منظر هیکل خیر عظیم برای امت اسلامی است.
به گزارش ایسنا، ۲۸ بهمن سال گذشته محمدحسنین هیکل، نویسنده و روزنامهنگار بزرگ مصری در سن ۹۳ سالگی، دار فانی را وداع گفت. هرچند بسیاری از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی در تشییع او حاضر بودند اما بنابر وصیت وی پیکر هیکل از مسجد امام حسین (ع) قاهره و بدون تشریفات رسمی به دیار باقی تشییع شد.
به مناسبت چهلمین روز درگذشت این روزنامهنگار برجسته، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نشستی با عنوان «گفتگوهای فرهنگی ایران و جهان عرب» را به منظور بررسی اندیشه و تجربیات این تحلیلگر باسابقه در دانشگاه علامه طباطبایی با حضور جمعی از نخبگان جهان عرب برگزار میکند. به همین انگیزه به سراغ دکتر عباس خامهیار نویسنده وکارشناس ارشد غرب آسیا رایزن فرهنگی پیشین ایران در لبنان، قطر و کویت و معاون بینالملل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی رفتیم تا از جایگاه این نویسنده و مشی و اندیشه او بیشتر آگاه شویم که در ادامه مشروح این گفتگو را باهم میخوانیم.
* در ابتدا اگر ممکن است ابعاد شخصیتی حسنین هیکل را برای ما تشریح کنید.
هیکل شاهدی آگاه بر رویدادهای خاورمیانه پس از جنگ جهانی دوم بود. تحولات زمان یک پادشاه و هفت رئیس جمهور مصر را درک کرد. هیکل پدیده ای تکرار نشدنی در تاریخ معاصر مصر و خاورمیانه بود. محمد حسنین هیکل در سیاست، فرهنگ و اندیشه قلم میزد و نیم قرن مشهورترین روزنامهنگار و نویسنده در مصر و خاورمیانه بود. او نشانه ای بی نظیر و منحصر بفرد در تاریخ معاصر عرب بود. در وصف او، نخبگان بسیاری یادداشت و مقاله نوشتهاند، خبر فوت وی بازتابی گسترده در رسانههای مصری و عربی، منطقهای وجهانی داشته و حتی رسانههای صهیونیستی نتوانستند نسبت به این خبر بیتفاوت بمانند و از او به عنوان بزرگترین دشمن اسرائیل در مصر نام بردند. در فوت این نویسنده فلسطینیها خود را تحت عنوان «نحناول الخاسرین» نخستین زیاندیدگان برشمردند. بدون شک میتوان این مورخ و تحلیلگر مصری را از زمان آشنایی او با عبدالناصر و آمدن سادات از سازندگانت تاریخ جهان عرب دانست.
این تاریخنویس و تحلیلگر جریانساز جهان عرب، باداشتن گنجینهای از اسناد و مدارک مهم تاریخی، نقش سازنده ای در ترسیم سیاستها و تاریخ جهان عرب داشت و همواره جانبدار میهن و کشور خود و جهان اسلام بود. هرودوت تاریخ نگاری که پدر علم تاریخ نام داشت و مورخان بزرگی چون ابنقتیبه و ابنجریر طبری و ابناثیر تاریخنویس دوران خودشان که بیشترجهانگرد بودند و فقط حاضر و ناظر رویدادهای دورانخود بودند یک روش علمی در گردآوری حوادث در پیش نگرفتند و نسبت به تاریخ متقابلا نقدی هم نداشتند تااینکه در قرن 15 م دو تاریخدان بزرگ با نامهای عبدالرحمن بن خلدون و تقیالدین مقریزی پدید آمدند. ابن خلدون، روشی برای تاریخ نگاری پدید آورد و دومی با قدرت بیشتری این چارچوب تعیین شده را اجرایی کردو بر آن، نکات دیگری افزود که البته بعد از این بود که عدهای آمدند و تاریخ را نگارش کردند.
حسنین هیکل که به «سلطان الکلمة» شهرت دارد یکی ازآن افرادی است که تاریخ معاصر را در جهان عرب نگارش کرد و در این عرصه هم بازیگر این صحنه و هم به مدت 70 سال شاهدی آشکار بر حوادث دوران معاصر خود بویژه مصر، جهان عرب و جهان اسلام بود، به گونهای که سخن از هیکل همواره سخن از تاریخ بوده است، تاریخ حرفه ای او یا تاریخی که در ساختن آن نقش داشت و یا تاریخی که پیرامون او قلم زد. باید اذعان کرد که او به تنهایی یک قدرت نرم به شمار می رفت .
*در خصوص فعالیتهای مطبوعاتی و تألیفات هیکل نیز توضیحاتی بفرمایید. ظاهرا ایشان بخشی از این دوران را پاییز خشم لقب داده بود.
هیکل از سال 1942 و بیش از بیست سالگی، کار روزنامه نگاری را آغاز کرد و در جرایدی همچون آخرالساعه، اخبار الیوم، الاهرام در سالهای1957 تا1974 فعالیت داشت و برای مدتی هم سردبیر الاهرامبود. هیکل این مرحله را «خریف الغضب» نامید (پاییزخشم) و مراحل بعد از آن را هم او را شاهدی بر عصر نام گذاشتند تا روزنامه نگار، گرچه همواره مایل بود اورا روزنامه نگار بخوانند. او آنقدر شهرت عام و خاصبود که حتی روزنامه فروشان دهه شصت هنگام فروش روزنامه ی پر اواز الاهرام فریاد میزدند «اهرامِ هیکل»!!
مصریها و دیگر شهروندان عرب همواره منتظر خواندن ستون ثابت و نقادانهی او با عنوان "باصراحت" بودند.
محمد حسنین هیکل سالها، در کسوت روزنامه نگار، گزارشگر و نویسنده به علت هوش سرشارش جوایز زیادی را کسب کرده بود. پوشش رویدادهای مهمی همچون بیماری "وبا" در شرق مصر در دهه چهل میلادی، جنگ بالکان، اشغال فلسطین در 1940 و دیدار با ناصر هنگام محاصرهی نیروهای مصری در فالوجا از این قبیل بود.
حسنین هیکل بیش از 40 عنوان کتاب تالیف کرد و کتابهایش به 31 زبان زنده ی دنیا ترجمه شد. در 80 سالگی تصمیم گرفت از نوشتن دست بکشد، اما نتوانست، چون دیگر متعلق به خودش نبود و ارتباط خود را با علاقهمندانش از طریق گفتوگوهای تلویزیونی ادامه داد. با شروع جنگ جهانی دوم، در حالیکه 19 ساله بود در مجله «اجیپشن گازت» کار خود را با پوشش اخبار و تحولات جنگ آغاز کرد. هیکل فعالیت حرفهای خود را در نشریات «روز الیوسف»، «أخبار الیوم» و «آخر ساعه» ادامه داد و در 29 سالگی سردبیر «آخر ساعه» شد و در نهایت به الأهرام رفت. از سال 1957 سردبیر الأهرام شد و تا 1974 ادامه داشت. در دوران سردبیری او الأهرام یکی از ده روزنامه برتر دنیا شد. در سال 1968 مرکز مطالعات استراتژیک الاهرام را پایهگذاری کرد. با حفظ سمت سردبیری، در سال 1970 با اصرار ناصر، وزیر ارشاد ملی مصر شد در حالیکه سه مرتبه پیشنهاد وزارت را نپذیرفته بود. در همین سال جمال عبدالناصر فوت کرد.
* در خصوص جایگاه هیکل در نزد نخبگان جهان عرب و تاثیر وی بر جنبش ملی سال 1946 میلادی و ارتباط وی با جمال و سادات نیز اگر ممکن است اشارهای بفرمایید. بنظر می رسد این شخصیت پرنفوذ در برههای از زمان هیکل مورد غضب سادات قرار گرفته است.
بله مرحوم هیکل همواره طرف مشورت مراکز تصمیمسازی در مصر و جهان عرب بود و نقش بزرگی در سیاستهای داخلی و خارجی مصر به ویژه پس از 1952 ایفا کرد. در این دوره حوادث بزرگی رخ داد.جنگ کره، جنگهای العلمین، حوادث فلسطین، سرنگونی دکتر مصدق در ایران و... جزء حوادثی بودند که هیکل تمام آنها را به تفصیل دنبال مینمود. او همچنین در متن شکل گیری جنبش وسیع ملی در سال 1946مصر قرار داشت .
بامرگ ناصر هیکل به سن 47 سالگی رسید و بسیاریاین واقعه را پایانی بر اسطوره بودن هیکل بعنوان درخشانترین روزنامه نگار نزدیک به قدرت به حساب آوردند زیرا وی نزدیکترین شخص به عبد الناصر که دارای اطلاعات وسیع و آگاهی از بسیاری از اسناد و مدارک مهم بود که هیچ روزنامه نگاری جز او در این مرتبه قرار نداشت.
هیکل پس از ناصر با سادات، روابط حسنهای داشت، اما به تدریج منتقد برخی سیاستهای او از جمله گرایش مصر به غرب پس از جنگ اکتبر 1973 تا امضای کمپ دیوید در 1978 شد، تا این که در سال 1981 به همراه گروهی از نویسندگان منتقد کمپ دیوید به اتهام تشویش اذهان عمومی علیه امنیت ملی مصر به دستور سادات به زندان رفت. چند روزی نگذشت و سادات ترور شد. سپس به دستور مبارک از زندان آزاد شد و از این پس فقط به نگارش کتاب و ارائه تحلیلهای سیاسی مشغول بود.
نشانه جرأت وجسارت هیکل در سخنرانی معروفش در اکتبر 2002 در دانشگاه آمریکایی قاهره نمودار گشت که در آن بر مسئله ارثی شدن حکم و حکومت در ده سال آخر زمامداری حسنی مبارک، به شدت تاخت و افکار عمومی مصر را بر علیه مبارک شوراند.
*امکان دارد در خصوص سوابق تألیفاتی، فعالیت های علمی و آثار قلمی و اندیشهی هیکل و اهمیت نوشته های وی بیشتر توضیح دهید؟
هیکل تألیف و کتابنویسی را نخستین بار در سال 1951 با نگارش کتاب «ایران فوق البرکان» «ایران روی آتشفشان» آغاز کرد. هیکل در این اثر ماندگار وتأثیرگذار مراحل و جنبش ملی شدن صنعت نفت وحوادث کودتا بر علیه مصدق را کالبد شکافی می کند و این دوره مهم تاریخ ایران را بعنوان یک دوره آتشفشانی مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد.
از سوی دیگر نزدیکی هیکل به حکومت وکانون قدرت زمینهای فراهمساخت تا به اسناد بسیار مهمی دست یابد و از او یکتاریخ نگار و سیاستمدار و تاریخ نگار آگاه، برجسته وشاهدی آشکار بر حوادث جهان معاصر بسازد. بگونهای که میشود کتابها، مصاحبهها و نوشتههای هیکل را به عنوان یکی از منابع مهم و ارزشمند تاریخ معاصر برشمرد که مهمترین این اسناد در سه مجموعه بسیار با ارزش یعنی «پرونده های سوئز»، «سالهایجوشش» و «الانفجار» که در برگیرندة تحلیل وی ازجنگ سی ساله برای سلطه بر جهان عرب میباشد. همین طور اثر بسیار مهم «اکتبر 73 : سلام و سیاست» و نوشتهی دو جلدی او پیرامون جنگ فلسطین سال 1948 با عنوان «العروش و الجیوش» و «عرشها و ارتشها» است.
هیکل معتقد است که نوشتههایش بیشتر «قرائت تاریخ اند تا نگارش آن و فعالسازی ذهن اند تا قضاوت و صدور احکام...» وی متواضعانه و با فروتنی تمام در همین اثر میگوید : " ... یک روزنامه نگار قادر بهنگارش تاریخ نیست و این موضوع بیش از طاقت یک روزنامهنگار است واین خود کفاف عمر یک فرد را هم نمیدهد و پیچیدهتر از حوادث و محتوای یک کتاب است... "
کتاب «جنگ سی ساله» ی او و دیگر نوشتههایش به زیبایی مراحل مختلف منازعه صهیونیزم و اعراب را بیان میکند و با توانی فوق العاده تاریخ نگاری میکنند. یعنی این اثر در برگیرنده تحلیلی گویا، مستند و عمیق پیرامون این موضوع است.
هیکل هوشمندانه مراحل مختلف تاریخ را به هم پیوند میدهد و از آن نتیجه مطلوب می گیرد، برای مثال، جنگ1973 را ادامه جنگ 1967 و جنگ 1967 را ادامه جنگ کانال سوئز و آنرا یک توطئه همهجانبه وتمام عیار غرب بر علیه مصرو جهان عرب میخواند.
محمد حسنین هیکل هیچگاه بیطرف نبوده است و به این بیطرفی همواره افتخار میکرده است. او در سلسله مصاحبههای بسیار مهماش با شبکه الجزیره که بعدها بعلت تغییر خط مشی این شبکه از مصاحبه با آن سرباز زد و آن را تحریم کرد در رابطه با بیطرفی و یاطرفداری اش میگوید: «بارها با این پرسش مواجه بودهام که آیا من طرفدار و یا بیطرفام. من بایستی با شفافیت هر چه تمامتر بگویم. بله من بیطرف نیستم. ولیکن بیطرفی بایستی تعریف شود. من از اینکه بیطرف نیستم. شرمنده نیستم بلکه مفتخرم که طرفدار میهن و امتم هستم».
هیکل در سال 2003 پس از 60 سال داد و ستد با کاغذ و قلم بانگارش آخرین مقالات خود با عنوان «اذن کنارهگیری " توقف وکناره گیری از فعالیتهای روزنامه نگاری را با این توجیه که وظیفه ملی و میهنی خود را طی 80 سال انجام و به پایان رسانده است ، اعلاممی کند. او تا این زمان بیش از 40 عنوان کتاب تألیف کرد و کتابهایش به 31 زبان دنیا ترجمه شد.
اما بعدها با توصیه دوستان و با توجه به شرایط وتحولات جدید پیش آمده از سقوط بغداد توسط نیروهای آمریکایی در مارچ 2003 و پیدایش پدیده شبکههایماهوارهای و نقش بزرگ آن در اطلاعرسانی و پس از بررسیهای فراوان، این بار به صحنه ی رسانه یتصویری روی می اورد و ایدههای خود را با گفتگوهایی تحت عنوان«با هیکل» از شبکه ماهوارهای الجزیره آغاز کرد کهبرای این مصاحبهها ، الجزیره هزینه های هنگفت وبسیار سنگینی پرداخت کرد و هیچ رقیبی در این رابطه قدرت رقابت با این شبکه را نداشت. چنان چه گفته میشود مصاحبههای هیکل در هریک از این برنامه ها 45 میلیون ببینده داشت که این حجم وتعداد بینیده برای یک گفتگو در جهان عرب بینظیر و بیسابقه بود. اما موضعگیریهای صریح و شفاف هیکل نسبت به چالشها و تحولات جدید منطقه، مسئولان عرب را خوش نیامد و علیرغم این استقبال گسترده ی بینندگان در سراسر جهان ، پخش برنامه توسط الجزیره متوقف شد.
*دیدگاه هیکل در خصوص واقعگرایی و نگاه استراتژیک هیکل به تحولات خاورمیانه و جهان چگونه بود؟
نظریات بدیع او اعتباری فراتر از یک روزنامهنگار به وی داده بود. با اینکه به مراکز قدرت در مصر نزدیک بود، اما از نقد سیاستهای حاکمان، غافل نشد. شاهدی آگاه و خردمندی ناظر بر تحولات خاورمیانه پس از جنگ جهانی دوم و تحولات سیاسی مهم منطقه در فلسطین، ایران و مصر در 70 سال گذشته بوده است.
*در خصوص دیدار ایشان با امام و تأثیر آن بر تألیفات وی نیز توضیحاتی بفرمایید.
هیکل با شعف و علاقهای وصف ناپذیر و پس از دیداری که با حضرت امام خمینی(ره) داشت دومین کتاب ارزشمند و تاریخی خود را پیرامون ایران در سال 1982 باعنوان «مدافع آیت الله» و «توپهای آیت الله» نوشت که در حقیقت به کالبد شکافی انقلاب اسلامی ایرانپرداخت. البته نسخه اصلی این کتاب به زبان انگلیسیبرای نخستین بار در بیروت چاپ و منتشر شد و عنوان«بازگشت آیت الله» را داشت. ورود نسخه عربی کتابدر آن شرایط بسیار حساس و تأثیرگذاری آن بر جامعه آنروز مصر بسیار حائز اهمیت بود.
از این رو هیکل درباره انتخاب این عنوان میگوید اگر از تعبیر و مفهوم نظامی برای نمایش وضعیت ایران استفاده کنم، در این صورت به آیت الله خواهم گفت که "من صدای شلیک توپخانهات را میشنوم اما اثری از پیاده نظامات را نمیبینم.! آری پیاده نظام در انقلابتو همانا کادرهای سیاسی و گروههای اگاه وخبرگانی هستند که توانایی اجرای اهداف و برنامههایانقلابت را دارند....»
*شناخت هیکل از ایران چگونه بود؟
هیکل به خاطر سفرهای متعددش به ایران و گفتوگوهایی که با سیاستمداران و شخصیتهای متفاوت ایرانی انجام داده بود، از کشورمان شناخت خوبی داشت و نگاهش نسبت به ایران بسیار مثبت بود. تحولات ایران را از سال 1330 و سپس کودتا علیه دولتملی مصدق را دنبال میکرد. کتاب «ایران رویآتشفشان» را در حقیقت پس از سفر یک ماهه اش بهایران تالیف کرد. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دو بار در سالهای 1330 و 1354 به ایران سفر کرده بود. با دکتر حسین فاطمی دوست بود و به دفتر روزنامه باختر امروز رفت و آمد داشت.
هیکل مصدق را به مصر و جمال عبدالناصر معرفی کرد. گفته میشود ملی کردن کانال سوئز را جمال عبدالناصر از مصدق ایده گرفت. قبل از انقلاب اسلامی با بسیاری از شخصیتهای ایرانی از جمله محمدرضا پهلوی، آیتالله کاشانی و دکتر مصدق مصاحبه کرده بود. در جریان تحولات انقلاب اسلامی، یک بار در پاریس و یک بار در تهران با حضرت امام خمینی (ره) مصاحبه و گفتوگوی رسانهای داشت.
*در خصوص ارتباط گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشههای محمد حسنین هیکل و نظر وی در خصوص پیمان کمپ دیوید و رابطه ایران و مصر نیز توضیحاتی بفرمایید.
یکی از دغدغه های اساسی هیکل، حفظ وحدت جهان اسلام و پرهیز از تفرقه میان شیعه و سنی بود. حمایت از برقراری پیوند ایران و عرب و ابراز ناراحتی از سیاستهای ضدایرانی برخی از کشورهای عربی، ضدیت با سیاستهای برتری جویانه غرب در خاورمیانه، مخالفت با سیاستهای توسعهطلبانه صهیونیستها و مخالفت با عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی از جمله دیدگاههای مهم وارزشی این نویسنده متعهد بود.
مخالفت هیکل با کمپ دیوید و تقویت ارزشهای جبهه مقاومت ضدصهیونیستی در منطقه بخشی از دیدگاههای وی را تشکیل می دهد. انتقاد از سیاستهای جنگ طلبانه عربستان در یمن و مخالفت با مشارکت مصر در ائتلاف به اصطلاح عربی از دیگر مواضع هیکل بود که طرفداران بسیاری داشت.
هیکل در یکی از مصاحبههای خود با سی بی سی ( 17 ژوئن 2013) در خصوص روابط مصر و ایران اختصاص داشت« با صراحت گفت: «نظر من دربارهایران مخالف با جریان کلی ضد ایران است . قبل از عبدالناصر، مردم مصر مصدق را دوست داشتند. با کودتای آمریکایی که منجر به سرنگونی مصدق شد، شاه به ایران بازگشت و با اسرائیل رابطه خوبی برقرار کرد. عبدالناصر تصمیم گرفت با ایران قطع رابطه کند و من با این تصمیم موافق بودم. طرفدار انقلاب مصدق بودم».
هیکل در این مصاحبه یادآوری میکند که در زمان مبارک، مقدمات برقراری رابطه با ایران آماده شد اما با وتوی آمریکا، اسرائیل و عربستان متوقف شد و در ادامه اظهار میکند نگرانی از تشیع در مصر، ساختگی است یا نمایشی و دستوری است. برای همین منظور از رفتار شیخ الأزهر هنگام حضور احمدی نژاد (رییس جمهور وقت) در مشیخه الازهر ناراحت شدم. عدم حضور شیخ الأزهر در کنفرانس مطبوعاتی پس از دیدار درست نبود. رفتار شیخ الأزهر در شأن یک رئیس دولت نبود.
همچنین هیکل در خصوص نگاه منتقدان به توقف ورود جهانگردان ایرانی به مصر در این برنامه بدون هیچگونه ملاحظهای گفت: خواهان روابط دوستانه با ایران هستم و نظام دینی در ایران با تاریخ ایران همگونی و سنخیت دارد اما غرب تلاش میکند ایران را به جبهه خود بازگرداند و جنگ بزرگ را از خاورمیانه به شرق دور منتقل کند .
از این رو شاید بتوان گفت که وی تلاش های زیادی را در راستای بهبودی روابط میان دو کشور از خود نشان داده است. این روزنامهنگار، اندیشمند و نویسنده بزرگ مصری طرفدار وحدت اعراب و برقراری رابطه با جمهوری اسلامی ایران، در حالی دار فانی را وداع گفت که اعراب بیش از هر زمانی به وحدت نیاز دارند و خاورمیانه به افکار و اندیشههای وحدتگرای وی برای مقابله با توطئههای نظام سلطه و رژیم صهیونیستی علیه ملتهای منطقه نیازمند است. جهان عرب که با ترک عقلانیت گرفتار جنگ و تروریسم شده به هشدارها و انتقادهای وی بسیار نیازمند است.
دوری اعراب از ایران، سناریوهای مطلوب غرب را تقویت میکند. هیکل با تقسیم جهان عرب به دو قطب شیعه و سنی مخالف و معتقد بود این تقسیم یکی از بزرگترین جنایات در تاریخ اسلام است. هیکل همواره بر وحدت جهان اسلام تاکید داشت و دوری ایران و مصر را به مصلحت خاورمیانه نمیدید. از برخورد کشورهای عربی با ایران شدیدا ناراحت بود و گفت: «جای بسی تأسف است که ما بدون دلیل و به نفع آمریکاییها، روابطمان با ایران را از دست دادیم... آمریکاییها کاری کردند که ما جنگ با اسرائیل را فراموش کنیم و به جای آن درگیر شیعه و سنی شویم».
با مرور مصاحبههای حسنین هیکل در سالهای اخیر میتوان دریافت که هیکل همواره بر وحدت جهان اسلام تاکید داشت و نسبت به اختلاف شیعه و سنی و بهره برداری دشمنان از این اختلاف هشداد داده بود. دوری ایران و مصر را به مصلحت خاورمیانه نمیدید و نسبت به آن اظهار تأسف کرده بود و پیوند کشورهای عربی با ایران را ضروری می دانست.
شاید به جرات بتوان گفت که شناخت عمیق هیکل از ایران، سبب شد تا وی همیشه نگاهی مثبت به ایران داشته باشد و ایرانیان را منشأ خیر عظیم برای امت عربی و اسلامی بداند و این موضوع در تحلیلها و مقالاتش به خوبی مشهود بود. انقلاب اسلامی ایران را به دلیل ماهیت استکبارستیزی و ضدصهیونیستی همواره میستود. به ملت ایران برای رهاسازی جهان اسلام از زنجیر استکبار جهانی امیدوار بود. همچنین هیکل با قرائت علمی و تاریخی عمیق خود سه جزیره معروف خلیج فارس را متعلق به ایران میدانست که این خود خشم برخی از حکمرانان عرب حوزه خلیج فارس را بر علیه خود برانگیخت واین خشم حتی تا پس از فوت ایشان ادامه دارد .
*با توجه به موضع گیری های کشورهای عربی به موضوع مقاومت، دیدگاه هیکل را در این زمینه تبیین نمایید.
وی به شدت هوادار مقاومت اسلامی لبنان بود، نسبت به سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله ایرادتی خاص داشت و ملاقاتهای بسیار طولانی با وی داشت، یک بار به سید حسن نصرالله پس از جنگ سی وسه روزهی لبنان و هنگام ادای احترام به سید در منزل ایشان در بیروت گفته بود من با اکثر رهبران جهان دیدار و ملاقات داشتم، همه ی آنان را از بالا به پایین می دیدم اما تنها شما را از پایین به بالا میبینم!
همراهی فکری حسنین هیکل با جریان مقاومت در خاورمیانه و زاویه گرفتن از مرتجعان عرب سبب شد تا همواره بر دفاع از آرمان فلسطین تاکید داشته باشد. از حزب الله لبنان حمایت کند و مغضوب صهیونیستها باشد. او با فلسطین بود و همواره بر مقاومت ضدصهیونیستی تاکید داشت. خشم و غضب وهابیت و محافل صهیونیستی از انتشار تصاویر وی با امام خمینی (ره) و سید حسن نصرالله و سیل اتهامهای واهی علیه هیکل نشان داد که وی تا چه اندازه مغضوب دشمنان انسانیت است.
*اجازه بدید بازگردیم به مخالفت هیکل با سادات. امکان دارد توضیحی در خصوص روش مخالفت این روزنامه نگار برجسته مصری با دیدگاه سادات بفرمایید. آیا تفاوتی میان روش مرحوم هیکل با خالد اسلامبولی وجود دارد؟
همانگونه که قبلا گفتم، روش مخالفت هیکل با سادات، متفاوت از روش اسلامگراها بود. محمد حسنین هیکل از سال 1973 تا امضای قرارداد کمپ دیوید در سال 1978، به دلیل انتقاد از سیاستهای غربگرایانه مصر، مغضوب سادات واقع شد تا جایی که در سال 1974 از سردبیری الأهرام عزل شد. این انتقادها ادامه داشت تا بالاخره در سپتامبر 1981 به همراه جمعی از نویسندگان به زندان افتاد. کمتر از یک ماه پس از زندان رفتن هیکل، سادات ترور شد و هیکل به دستور حسنی مبارک از زندان آزاد شد و کتاب «خریف الغضب» "پائیز خشم" را به رشته تحریر درآورد و در کتابش سادات را به محکمه تاریخ برد و سیاستها و عملکرد او در نزدیکی به غرب، آمریکا و رژیم صهیونیستی را که در نهایت به قرارداد کمپ دیوید منجر شده بود به چالش کشید و محکوم کرد.
خالد اسلامبولی و هیکل هر دو مخالف سادات بودند اما نحوه برخورد این دو با سادات کاملا متفاوت بود. هیکل نماد مخالفت مدنی و فکری با انحرافات سادات بود. حسنین هیکل میتوانست عافیت طلبی پیشه کند و با عدم انتقاد از سادات، جایگاه خود در ریاست جمهوری مصر را حفظ نماید اما با انتقاد از رئیس جمهور وقت و به چالش کشیدن سیاستهای او، دنیای خود را به خطر انداخت.
*همانگونه که مستحضرید، هیکل در گذشته چندین بار به ایران سفر کرده است، تاثیر این سفرها به ایران را چگونه می توان تبیین کرد؟
همانطور که قبلاً اساره کردم در زمانهای تاریخی همچون ایام کودتای 28 مرداد 1332 و آشنایی با دکتر فاطمی و دکتر مصدق و مصاحبه با شخصیتهایی همچون حضرت امام خمینی (ره) در پاریس، قم و تهران و دو بار مصاحبه با شاه مخلوع محمدرضا پهلوی منجر به شناخت عمیق هیکل از تاریخ معاصر، فضای سیاسی و جامعه ایران شده است.
علاقه فکری هیکل نسبت به ایران و مردم ایران در صحبتهایش آشکار شده است. هیکل اولین کتاب خود را در سال 1951 با عنوان «ایران فوق البرکان» «ایران روی آتشفشان» تألیف و منتشر نمود. در همین رابطه هیکل گفته: «از نظر من ایران جزیی از جوانی من است اولین کتابم «ایران فوق البرکان» بوده»
هیکل در پاسخ به سوال لمیس الحدیدی مجری سی بی سی که پرسیده انتقاداتی بخاطر دفاع شدید شما از ایران متوجه شماست، چرا با این شدت از ایران دفاع میکنید؟ گفته: «من شدیدا از رابطه مصر با ایران دفاع می کنم و برای این دفاع، دلایل منطقی دارم. هیکل درمصاحبه 24 مارس 2015 خود با شبکه با سی بی سیمصر، یعنی دو روز قبل از شروع عاصفه الحزم بر علیهیمن گفته بود «با تقسیم جهان عرب به شیعه و سنی مخالفم و بزرگترین جنایت در تاریخ همین تقسیم به شیعه و سنی بوده که فتنه بزرگ است».
طبق اظهار این تحلیلگر بزرگ که به طور علنی گفته بود با قدرت از روابط ایران و مصر دفاع میکنم باید مد نظر داشت طبق نظر هیکل مصر نباید با ایران و یا هر یک از کشورهای همسایه در حالت تخاصم باشد.
*جناب اقای دکتر دیدگاه مرحوم هیکل نسبت به حمله سعودیها به یمن چه بود؟ ظاهراً عربستان سعودی از مواضع اخیر ایشان بسیار خشمگین بودند؟
بله دقیقاً در حوادث اخیر یمن او به شدت مخالف حماقت سعودی در حمله به این کشور عربی بود. و وحدت اسلامی - عربی را برای مقابله با توطئه دشمنان اسلام ضروری میدانست. هیکل در مصاحبه با طلال سلمان سردبیر نامدار السفیر لبنان، پیشبینی کرده بود سعودیها در باتلاق یمن غرق خواهند شد. هیکل معتقد بود یمن یک «آتشفشان خاموش» در جنوبشبهجزیره عربی است که انفجار این آتشفشان کل منطقه را در برخواهد گرفت و به طور قابل توجهی کشورهای حاشیه خلیجفارس را تحت تاثیر قرار میدهدو از توسل عربستان به گزینه نظامی در یمن بارهاانتقاد کرده بود.
هشام الحمامی در نوشتاری با عنوان «هیکل والإسلام و الإسلامیون» به دیدگاه هیکل در قبال اسلام سیاسی و نظرات شخصیتهای اسلامگرا نسبت به او پرداخته است. پس از ذکر خاطراتی درباره امور شخصی هیکل و نسبت آن با اخلاق اسلامی، به نقل از عبدالله السناوی و دکتر المسیری که با هیکل روابط خوبی داشت چنین می گوید: «هیکل شدیدا معتقد بود اسلام عمق تمدن و میراثی است که جهانی شده و ارزشهای خود را به تمدن جهانی افزوده است.
هیکل در گفتگوهایش، به پرورش خود در دامن فرهنگ حسینی اشاره کرده است. او که پدربزرگش با علاقه شدید قرآن را به او در کودکی تعلیم داده در روابط و اخلاقیات اجتماعی سلیم النفس بود حتی برای یکبار هم شنیده نشده او شرب خمر نماید و یا روابطی خارج از چارچوب خانواده داشته باشد و در اینگونه موارد، ارزشهای اسلامی را شدیدا رعایت می کرد. از این رو طبق وصیتش، بدون تشریفات رسمی از مسجد الحسین(ع) در قاهره تشییع شد و به سوی دیار باقی شتافت.... آری انسانها همانگونه میمیرند که زندگی میکنند.
*در پایان اگر مطلب دیگری در خصوص این اندیشمند مصری دارید، بیان کنید.
اینکه هیکل را صرفاً یک ژورنالیست بنامیم (آنگونه خودش ترجیح میداد) کمی سخت است چرا که او از روحیهای خلاق، داشتن بینش، طراح و برنامهریز بود.وی پایهگزار انتشار مجله «الاهرام اقتصادی» (هفته نامه)، سیاست بینالملل (ماهنامه)، الطلیعه (ماهنامه) ومؤسس مرکز پژوهشهای سیاسی و استراتژیک الاهرام بعنوان ناظری بر مناقشات اعراب و اسرائیل و همچنینمؤسس مجله دیدگاهها که مجلهای ماهیانه بود، می باشد. او همچنین مؤسس مرکز «هیکل للصحافه» (مؤسسه روزنامهنگاری هیکل) که برای آموزش روزنامهنگاران مبتدی جهت کادرسازی در بزرگترین روزنامههای دنیا بود. وی بدون شک فاصله هیکل از حکومتهای وقت استقلال و راستی و درستی وی را موجب شد بود چرا که نزدیکی او به دربار در دهههای پنجاه و شصت قرن پیش در بیطرفی وی اشکالاتی بوجود آورده بود.
توصیه می کنم کتاب خاطرات ایشون رو بخونید.. قلم عجیبی داره در این کتاب..شخصیت سادات را به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار داده. ایشون از مالکیت ایران بر جزایر سه گانه دفاع کرده بود.علاقه ای خاص به ایران داشت و ایران را جزیی از جوانی خودش می دونسته
هیکل یه سمبل در روزنامه نگاری اسلامیه..
به نظر من تحلیل اندیشه هیکل می تونه موضوع خوبی برای تز دکتری جامعه شناسی باشه..
واقعا دستتون درد نکنه به خاطر نشر این مطلب..