چرا تندروهای ایران از هاشمی می ترسند؟

به گزارش نامه نیوز، میدل ایست آی می نویسد: یازده سال پیش زمانی که مردم ایران آماده می شدند تا پای صندوق های رای بروند تا جایگزین رئیس جمهور اصلاح طلب ایران را انتخاب کنند، تندروها که سلطه بر قوه اجرایی ایران را از دست داده بودند به دنبال راه هایی برای بازگشت به قدرت در این کشور بودند.

با وجود چند دستگی و نبود اتحاد و همدلی، محافظه کاران به این اجماع رسیدند که تمامی وزن خود را در انتخابات سال 2005 در حمایت از محمود احمدی نژاد نشان دهند. احمدی نژاد اما سیاستمدار برجسته و قابل قبولی نبود. مردم وی را به عنوان شهردار تهران و فرماندار سابق استان اردبیل می شناختندعلاوه بر این وی سمت مهم و اصلی دولتی تا آن زمان بر عهده نداشت.

نتایج نظرسنجی اما اکبر هاشمی رفسنجانی را در جایگاه نخست و نامزد پیشتاز این انتخابات معرفی می کرد. مصطفی معین اصلاح طلب و محمدباقر قالیباف، فرمانده سابق پلیس تهران نیز در جایگاه های بعدی قرار داشتند. با این حال، احمدی نژاد به طور شگفت انگیزی در مرحله دوم انتخابات بر منتقد صریح خود، هاشمی رفسنجانی پیروز شد.

هاشمی رفسنجانی اما یکی از نزدیک ترین یاران بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آیت الله روح الله خمینی و فعالیت های ایشان برای بیرون راندن شاه از کشور و آوردن اسلام به قدرت در این کشور بود. هاشمی رفسنجانی میان سال های 1963 تا 1978 میلادی 5 بار از سوی رژیم شاه به زندان افتاد.

زمانی که تندروها تمامی تخم مرغ های خود را در سبد احمدی نژاد گذاشتند و تمامی سرنوشت و اعتبار خود را با وی گره زدند، با هزینه ادامه ایستادگی هاشمی همراه بود و احمدی نژاد را از نخستین روزهای حضور در سمت ریاست جمهوری به چالش کشید، آن هم در دورانی که فضای تهدید و فشار کشور را فرا گرفته بود و هرکسی که لب به انتقاد و یا پرسش سوال از احمدی نژاد و یا نزدیکان وی می گشود به شدت به سکوت واداشته می شد.

پس از آن و با انتخاب حسن روحانی، همراه نزدیک هاشمی در انتخابات سال 2013 دوره جدیدی از میانه روی و گشایش در عرصه های اجتماعی و سیاسی در ایران را به همراه داشت با این حال تندروها حملات خود را علیه هاشمی رفسنجانی کاهش ندادند.

تندروها به حملات خود به هاشمی به طور آشکار ادامه می دهند، به نظر می رسد که گناه وی این است که با احمدی نژاد همراه نیست. بلندگوهای اصولگراها مانند تلویزیون ملی ایران به وضوح هاشمی و خانواده اش را به فساد ، پرورش اشرافیت و انباشت ثروت نامشروع متهم کردند.انها تلاش داشتند تا از این راه وی را در نزد مردم ایران لکه دار کنند.