همدستی پسر و زنبابا جنایت آفرید
پارسینه: پسری که در ۱۷ سالگی برای تصاحب اموال پدرش او را شبانه به قتل رسانده بود، در جلسه محاکمه اسرار این جنایت را برملا کرد.
به گزارش همشهری آنلاین، او مدعی شد نامادریاش وی را برای قتل پدر اغفال کرده بود.این جنایت روز ۵مردادماه سال ۹۲در خانهای در جنوب غرب تهران اتفاق افتاد و در جریان آن پسری پدرش را به قتل رساند. او جسد پدرش را داخل خودروی وی انداخت و از خانه بیرون برد تا در محلی دور افتاده دفن کند اما بعد از چند ساعت سرگردانی با خراب شدن ماشین به تعمیرگاه رفت و در همانجا با کشف جسد دست قاتل رو شد.
با دستگیری پسرجنایتکار، او اعتراف کرد که با همدستی نامادریاش به نام پریسا پدرش را به قتل رسانده تا ارثیه وی را تصاحب کند. وی گفت که آنها به پدرش قرص خواب آور خورانده و درحالیکه وی در خواب بوده او را خفه کردهاند. در چنین شرایطی پرونده با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه محاکمه که صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه به ریاست قاضی اصغر عبداللهی برگزار شد ابتدا نماینده دادستان به قرائت کیفرخواست پرداخت و اتهام پسر جوان را مباشرت و اتهام پریسا را معاونت در قتل اعلام کرد. در ادامه پدر و مادر مقتول بهعنوان اولیای دم در جایگاه ایستادند و خواستار صدور حکم قصاص برای نوهشان شدند. پدر مقتول گفت: من دوست ندارم نوهام قصاص شود اما چون او واقعیت را نمیگوید من هم حاضر به بخشش نیستم.
در ادامه پسر جوان در جایگاه ایستاد و گفت: من اتهام قتل پدرم را قبول دارم اما این کار را تحتتأثیر حرفهای نامادریام انجام دادم. وی ادامه داد: سالها قبل پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و از آن زمان پدرم با پریسا ازدواج کرد. پدرم وضعیت مالی خوبی داشت و من هم رابطه خوبی با او داشتم اما از مدتی قبل پریسا زمزمههایی را شروع کرد و گفت بهتر است پدرت را به قتل برسانیم تا ارثیهاش را صاحب شویم. او معتاد بود و گاهی با یکدیگر شیشه مصرف میکردیم.
جزئیات جنایت
متهم درباره جزئیات جنایت گفت: ۳بار داخل غذای پدرم داروی خواب آور ریختیم اما فایدهای نداشت. دفعه اول او غذا را نخورد. بار دوم او غذای مسموم را خورد اما اتفاقی برایش نیفتاد اما سومین بار او بیهوش شد اما خودم جرأت نکردم او را به قتل برسانم. حرفهای پریسا درباره قتل پدرم ادامه داشت تا اینکه یک شب که غذا خورشت قیمه داشتیم من ۱۰قرص خواب آور قوی داخل آن ریختم. آن شب پریسا در خانه نبود. اعضای خانوادهام بعد از خوردن غذا به خواب عمیقی فرو رفتند. حدود ساعت ۲بامداد بود که با یک لوله آهنی و طناب سراغ پدرم رفتم و او را به قتل رساندم.
متهم ادامه ماجرا را اینطور بازگو کرد: با زحمت جسد را در صندوق عقب زانتیای پدرم انداختم و از خانه بیرون بردم. نمیدانستم با آنچه کنم. از حدود ساعت ۳بامداد تا ۱۱صبح در خیابانها پرسه میزدم تا اینکه ماشین خراب شد و درحالیکه جسد هنوز در صندوق عقب بود ماشین را برای تعمیر به مکانیکی بردم. آن موقع خیلی خسته بودم و نمیدانم چطور شد که خوابم برد و وقتی بیدار شدم فهمیدم مکانیکها جسد را دیده و با پلیس تماس گرفتهاند. اگر حرفهای نامادریام نبود شاید هیچ وقت پدرم را به قتل نمیرساندم.
دفترچه اسرار آمیز
پسر جوان بعد از قتل پدرش اثر انگشت او را در دفترچهای ثبت کرده بود؛ دفترچهای که ناپدید شده و قضات دادگاه هم اطلاعی از آن ندارند. وی در اینباره گفت: پریسا دفترچه را به من داده بود تا بعد از قتل اثر انگشت پدرم را در آن وارد کنم تا اموال او را تصاحب کند. من هم بعد از قتل این کار را کردم اما دفترچه را روی سنگ اپن آشپزخانه جا گذاشتم و بعد از آن نمیدانم دفترچه چه شد.
پریسا گفته بود که تو را نجات میدهم و از طرف فرزندانم به تو رضایت میدهم تا آزاد شوی اما هیچ کاری نکرد.در ادامه این جلسه متهم ردیف دوم که با قرار وثیقه آزاد است در دفاع از خود گفت: همه حرفهای پسر جوان دروغ است و من از این ماجرا اطلاعی نداشتم. من گاهی با شوهرم بگو مگو میکردم اما هیچ وقت به مرگش راضی نبودم و نمیخواستم بچه هایم یتیم شوند.
با پایان اظهارات متهمان، قضات دادگاه دستور ارسال پرونده به دادسرا برای انجام تحقیقات بیشتر و پیدا کردن دفترچه اسرار آمیز را صادر کردند.
مرد پیری که میره دنبال زن جوان و توهم میزنه که زن عاشقش شده!!!