چرا بیت المال در فوتبال نفله می شود؟
پارسینه: مسوولان چه فوتبالی و چه دولتی باید راهی برای مشکل نظارت بر نقل و انتقالات پیدا کنند تا هرسال تابستان میلیاردها پول بی زبان مردم حیف و میل نشود.
پایگاه خبری عصر ایران در یادداشتی نوشت:در ادامه این یادداشت به قلم مهدی شادمانی می خوانیم: مسیر نقل و انتقالات در ایران به صورت کلی اشتباه است. نقل و انتقالاتی که همه آیین نامه هایش مطابق قوانین بین الملل نوشته شده و کمترین بومی سازی را ندارد.
یعنی در ایران با مختصات و اقتصادی کاملا متفاوت قوانینی اجرا می شود که مثلا در آفریقا و اروپا انجام می شود. تقریبا هیچ کس هم به فکر این نیست که آیین نامه را به خاطر قوانین داخلی تغییر دهد تا جلوی پرداخت های میلیاردی و البته ضرر مردم را بگیرد.
قوانینی مانند امضای قرارداد یک ساله برای بازیکنان جوان و بندهای محدود کننده باشگاه برای گرفتن حق پرورش و ساخت بازیکنان تنها قسمتی از این تفاوت ها هستند. یعنی در فوتبال ایران لازم است که بازیکنان زیر 30 سال اجازه امضای قرارداد کمتر از 3 سال نداشته باشند اما عملا همه شان قرارداد یک ساله امضا می کنند بدون اینکه از طرف باشگاه یا سازمان لیگ مورد ذره ای فشار قرار بگیرد.
سازوکار فوتبال در ایران از ابتدا دولتی بوده و همه مسیرها برای خصوصی شدن اش عملا به بن بست رسیده.حق پخش مسابقات فوتبال در ایران پرداخت نمی شود و به همین سادگی امکان پرداخت دستمزد بازیکنان از درآمد تیمها عملا وجود ندارد. اما وقتی که فوتبال ایران ساده ترین مولفه های فوتبال حرفه ای را ندارد چرا باید آیین نامه های نقل و انتقالات منطبق باشد برآنچه در فوتبال حرفه ای دنیا می گذرد؟
این سوال به دنبال مشکل بزرگی است که هر تابستان مردم ایران با آن مواجه هستند و در رکود اقتصادی بیشتر به چشم می آید. تیم های لیگ برتری که هیچکدام خصوصی نیستند و به شکل و نوعی دست شان در جیب مردم است شروع می کنند به خرید بازیکن . خرید بازیکنی که به یک مسابقه دوی صدمتر تبدیل می شود و هر باشگاه میلیارد روی میلیارد می گذارد تا فلان ستاره را جذب کند.
اگر این ستاره ها در متر و معیارهای خارج از ایران ارزش این پول ها را داشته باشند کسی ناراحت نمی شوداما حقیقت این است که پولی که در لیگ برتربه بازیکنان پرداخت می شود در هیچ کجای دیگر داده نمی شود و به همین دلیل ساده بازیکنان ماندگار شدن را به رفتن ترجیح می دهند.
این دوی صدمتر البته همیشه در مورد ستاره ها نیست که وقتی بازیکنان غیرستاره هم خواهان پیدا می کنند قیمت شان نجومی بالا می رود. نزدیک به دو هفته دعوای بزرگ تیم های پایتخت برسر وحید امیری بود.
بازیکن تقریبا مسن تیم ملی که شاید یک دوسال از عمر فوتبالی اش مانده باشد و عملا ارزش ارقام میلیاردی را ندارد. او اما به یک هدف برای رقابت سرخابی ها شد و در نهایت با قیمت خوبی به پرسپولیس پیوست. یا یک مدافع جوان به نام کنعانی زادگان که تیم سال قبل اش در نتیجه نمایش بداو و سایرمدافعان سقوط کرده بود و در میان رقابت سرخابی ها با قرارداد خوبی به استقلال پیوست.
این اتفاق ها را هم فقط یک آیین نامه ترجمه نشده رقم می زند. آیین نامه ای که نمی توانداز حقوق مردم ایران دفاع کند. شاید حتی آیین نامه هم به تنهایی نتواند مشکل را حل کند. مرور مسیر هزینه های میلیاردی شاید مشکل را بیشتر نشان بدهد. مدیرعامل پرسپولیس یا استقلال توسط مردم انتخاب نمی شود. او توسط هیات مدیره ای انتخاب می شود که به دلیل دولتی بودن عملا پاسخگو نیستند. شمافکر کنید پرسپولیس و استقلال در سال های اخیر نزدیک به 140 میلیارد تومان بدهی دارند.
بدهی ای که هیچ کس پاسخگویش نیست. یک مسوول دولت تغییر می کند و بلافاصله همه ارکان مدیریتی را تغییر می دهد. تغییرات در پرسپولیس و استقلال هم این طور نتیجه می دهد که هیچ کس پاسخگو نیست. در سال های اخیر پرسپولیس 11 مدیرعامل عوض کرده و خب چه کسی می خواهد ازان ها جواب بگیرد؟
در مقابل اما پول مردم در اختیارشان هست. یعنی هرچقدر پاسخگو نیستند اما به بیت المال برای بذل و بخشش دسترسی دارند. آنها بازیکنان بی ارزش و با ارزش را با ارقام بزرگ جذب می کنند و هزینه های باورنکردنی به گردن مردم می گذارند. شاید آیین نامه متفاوت نقل و انتقالات بتواند مشکلی را حل کند اما توجه مسوولان مهمتر از همه چیز است.
مسوولان چه فوتبالی و چه دولتی باید راهی برای مشکل نظارت بر نقل و انتقالات پیدا کنند . وقتی که قرار است پول دولتی خرج شود اصلا دلیلی ندارد که یک بازیکن اجازه بازارگرمی پیدا کند. اگر حسگرها بیشتربه کار بیافتند اگر نظارت بیشتر شود، اگر بازرسی کنند حتما هرسال تابستان میلیاردها پول بی زبان مردم نفله نمی شود.در ادامه این یادداشت به قلم مهدی شادمانی می خوانیم: مسیر نقل و انتقالات در ایران به صورت کلی اشتباه است. نقل و انتقالاتی که همه آیین نامه هایش مطابق قوانین بین الملل نوشته شده و کمترین بومی سازی را ندارد.
یعنی در ایران با مختصات و اقتصادی کاملا متفاوت قوانینی اجرا می شود که مثلا در آفریقا و اروپا انجام می شود. تقریبا هیچ کس هم به فکر این نیست که آیین نامه را به خاطر قوانین داخلی تغییر دهد تا جلوی پرداخت های میلیاردی و البته ضرر مردم را بگیرد.
قوانینی مانند امضای قرارداد یک ساله برای بازیکنان جوان و بندهای محدود کننده باشگاه برای گرفتن حق پرورش و ساخت بازیکنان تنها قسمتی از این تفاوت ها هستند. یعنی در فوتبال ایران لازم است که بازیکنان زیر 30 سال اجازه امضای قرارداد کمتر از 3 سال نداشته باشند اما عملا همه شان قرارداد یک ساله امضا می کنند بدون اینکه از طرف باشگاه یا سازمان لیگ مورد ذره ای فشار قرار بگیرد.
سازوکار فوتبال در ایران از ابتدا دولتی بوده و همه مسیرها برای خصوصی شدن اش عملا به بن بست رسیده.حق پخش مسابقات فوتبال در ایران پرداخت نمی شود و به همین سادگی امکان پرداخت دستمزد بازیکنان از درآمد تیمها عملا وجود ندارد. اما وقتی که فوتبال ایران ساده ترین مولفه های فوتبال حرفه ای را ندارد چرا باید آیین نامه های نقل و انتقالات منطبق باشد برآنچه در فوتبال حرفه ای دنیا می گذرد؟
این سوال به دنبال مشکل بزرگی است که هر تابستان مردم ایران با آن مواجه هستند و در رکود اقتصادی بیشتر به چشم می آید. تیم های لیگ برتری که هیچکدام خصوصی نیستند و به شکل و نوعی دست شان در جیب مردم است شروع می کنند به خرید بازیکن . خرید بازیکنی که به یک مسابقه دوی صدمتر تبدیل می شود و هر باشگاه میلیارد روی میلیارد می گذارد تا فلان ستاره را جذب کند.
اگر این ستاره ها در متر و معیارهای خارج از ایران ارزش این پول ها را داشته باشند کسی ناراحت نمی شوداما حقیقت این است که پولی که در لیگ برتربه بازیکنان پرداخت می شود در هیچ کجای دیگر داده نمی شود و به همین دلیل ساده بازیکنان ماندگار شدن را به رفتن ترجیح می دهند.
این دوی صدمتر البته همیشه در مورد ستاره ها نیست که وقتی بازیکنان غیرستاره هم خواهان پیدا می کنند قیمت شان نجومی بالا می رود. نزدیک به دو هفته دعوای بزرگ تیم های پایتخت برسر وحید امیری بود.
بازیکن تقریبا مسن تیم ملی که شاید یک دوسال از عمر فوتبالی اش مانده باشد و عملا ارزش ارقام میلیاردی را ندارد. او اما به یک هدف برای رقابت سرخابی ها شد و در نهایت با قیمت خوبی به پرسپولیس پیوست. یا یک مدافع جوان به نام کنعانی زادگان که تیم سال قبل اش در نتیجه نمایش بداو و سایرمدافعان سقوط کرده بود و در میان رقابت سرخابی ها با قرارداد خوبی به استقلال پیوست.
این اتفاق ها را هم فقط یک آیین نامه ترجمه نشده رقم می زند. آیین نامه ای که نمی توانداز حقوق مردم ایران دفاع کند. شاید حتی آیین نامه هم به تنهایی نتواند مشکل را حل کند. مرور مسیر هزینه های میلیاردی شاید مشکل را بیشتر نشان بدهد. مدیرعامل پرسپولیس یا استقلال توسط مردم انتخاب نمی شود. او توسط هیات مدیره ای انتخاب می شود که به دلیل دولتی بودن عملا پاسخگو نیستند. شمافکر کنید پرسپولیس و استقلال در سال های اخیر نزدیک به 140 میلیارد تومان بدهی دارند.
بدهی ای که هیچ کس پاسخگویش نیست. یک مسوول دولت تغییر می کند و بلافاصله همه ارکان مدیریتی را تغییر می دهد. تغییرات در پرسپولیس و استقلال هم این طور نتیجه می دهد که هیچ کس پاسخگو نیست. در سال های اخیر پرسپولیس 11 مدیرعامل عوض کرده و خب چه کسی می خواهد ازان ها جواب بگیرد؟
در مقابل اما پول مردم در اختیارشان هست. یعنی هرچقدر پاسخگو نیستند اما به بیت المال برای بذل و بخشش دسترسی دارند. آنها بازیکنان بی ارزش و با ارزش را با ارقام بزرگ جذب می کنند و هزینه های باورنکردنی به گردن مردم می گذارند. شاید آیین نامه متفاوت نقل و انتقالات بتواند مشکلی را حل کند اما توجه مسوولان مهمتر از همه چیز است.
مسوولان چه فوتبالی و چه دولتی باید راهی برای مشکل نظارت بر نقل و انتقالات پیدا کنند . وقتی که قرار است پول دولتی خرج شود اصلا دلیلی ندارد که یک بازیکن اجازه بازارگرمی پیدا کند. اگر حسگرها بیشتربه کار بیافتند اگر نظارت بیشتر شود، اگر بازرسی کنند حتما هرسال تابستان میلیاردها پول بی زبان مردم نفله نمی شود.
یعنی در ایران با مختصات و اقتصادی کاملا متفاوت قوانینی اجرا می شود که مثلا در آفریقا و اروپا انجام می شود. تقریبا هیچ کس هم به فکر این نیست که آیین نامه را به خاطر قوانین داخلی تغییر دهد تا جلوی پرداخت های میلیاردی و البته ضرر مردم را بگیرد.
قوانینی مانند امضای قرارداد یک ساله برای بازیکنان جوان و بندهای محدود کننده باشگاه برای گرفتن حق پرورش و ساخت بازیکنان تنها قسمتی از این تفاوت ها هستند. یعنی در فوتبال ایران لازم است که بازیکنان زیر 30 سال اجازه امضای قرارداد کمتر از 3 سال نداشته باشند اما عملا همه شان قرارداد یک ساله امضا می کنند بدون اینکه از طرف باشگاه یا سازمان لیگ مورد ذره ای فشار قرار بگیرد.
سازوکار فوتبال در ایران از ابتدا دولتی بوده و همه مسیرها برای خصوصی شدن اش عملا به بن بست رسیده.حق پخش مسابقات فوتبال در ایران پرداخت نمی شود و به همین سادگی امکان پرداخت دستمزد بازیکنان از درآمد تیمها عملا وجود ندارد. اما وقتی که فوتبال ایران ساده ترین مولفه های فوتبال حرفه ای را ندارد چرا باید آیین نامه های نقل و انتقالات منطبق باشد برآنچه در فوتبال حرفه ای دنیا می گذرد؟
این سوال به دنبال مشکل بزرگی است که هر تابستان مردم ایران با آن مواجه هستند و در رکود اقتصادی بیشتر به چشم می آید. تیم های لیگ برتری که هیچکدام خصوصی نیستند و به شکل و نوعی دست شان در جیب مردم است شروع می کنند به خرید بازیکن . خرید بازیکنی که به یک مسابقه دوی صدمتر تبدیل می شود و هر باشگاه میلیارد روی میلیارد می گذارد تا فلان ستاره را جذب کند.
اگر این ستاره ها در متر و معیارهای خارج از ایران ارزش این پول ها را داشته باشند کسی ناراحت نمی شوداما حقیقت این است که پولی که در لیگ برتربه بازیکنان پرداخت می شود در هیچ کجای دیگر داده نمی شود و به همین دلیل ساده بازیکنان ماندگار شدن را به رفتن ترجیح می دهند.
این دوی صدمتر البته همیشه در مورد ستاره ها نیست که وقتی بازیکنان غیرستاره هم خواهان پیدا می کنند قیمت شان نجومی بالا می رود. نزدیک به دو هفته دعوای بزرگ تیم های پایتخت برسر وحید امیری بود.
بازیکن تقریبا مسن تیم ملی که شاید یک دوسال از عمر فوتبالی اش مانده باشد و عملا ارزش ارقام میلیاردی را ندارد. او اما به یک هدف برای رقابت سرخابی ها شد و در نهایت با قیمت خوبی به پرسپولیس پیوست. یا یک مدافع جوان به نام کنعانی زادگان که تیم سال قبل اش در نتیجه نمایش بداو و سایرمدافعان سقوط کرده بود و در میان رقابت سرخابی ها با قرارداد خوبی به استقلال پیوست.
این اتفاق ها را هم فقط یک آیین نامه ترجمه نشده رقم می زند. آیین نامه ای که نمی توانداز حقوق مردم ایران دفاع کند. شاید حتی آیین نامه هم به تنهایی نتواند مشکل را حل کند. مرور مسیر هزینه های میلیاردی شاید مشکل را بیشتر نشان بدهد. مدیرعامل پرسپولیس یا استقلال توسط مردم انتخاب نمی شود. او توسط هیات مدیره ای انتخاب می شود که به دلیل دولتی بودن عملا پاسخگو نیستند. شمافکر کنید پرسپولیس و استقلال در سال های اخیر نزدیک به 140 میلیارد تومان بدهی دارند.
بدهی ای که هیچ کس پاسخگویش نیست. یک مسوول دولت تغییر می کند و بلافاصله همه ارکان مدیریتی را تغییر می دهد. تغییرات در پرسپولیس و استقلال هم این طور نتیجه می دهد که هیچ کس پاسخگو نیست. در سال های اخیر پرسپولیس 11 مدیرعامل عوض کرده و خب چه کسی می خواهد ازان ها جواب بگیرد؟
در مقابل اما پول مردم در اختیارشان هست. یعنی هرچقدر پاسخگو نیستند اما به بیت المال برای بذل و بخشش دسترسی دارند. آنها بازیکنان بی ارزش و با ارزش را با ارقام بزرگ جذب می کنند و هزینه های باورنکردنی به گردن مردم می گذارند. شاید آیین نامه متفاوت نقل و انتقالات بتواند مشکلی را حل کند اما توجه مسوولان مهمتر از همه چیز است.
مسوولان چه فوتبالی و چه دولتی باید راهی برای مشکل نظارت بر نقل و انتقالات پیدا کنند . وقتی که قرار است پول دولتی خرج شود اصلا دلیلی ندارد که یک بازیکن اجازه بازارگرمی پیدا کند. اگر حسگرها بیشتربه کار بیافتند اگر نظارت بیشتر شود، اگر بازرسی کنند حتما هرسال تابستان میلیاردها پول بی زبان مردم نفله نمی شود.در ادامه این یادداشت به قلم مهدی شادمانی می خوانیم: مسیر نقل و انتقالات در ایران به صورت کلی اشتباه است. نقل و انتقالاتی که همه آیین نامه هایش مطابق قوانین بین الملل نوشته شده و کمترین بومی سازی را ندارد.
یعنی در ایران با مختصات و اقتصادی کاملا متفاوت قوانینی اجرا می شود که مثلا در آفریقا و اروپا انجام می شود. تقریبا هیچ کس هم به فکر این نیست که آیین نامه را به خاطر قوانین داخلی تغییر دهد تا جلوی پرداخت های میلیاردی و البته ضرر مردم را بگیرد.
قوانینی مانند امضای قرارداد یک ساله برای بازیکنان جوان و بندهای محدود کننده باشگاه برای گرفتن حق پرورش و ساخت بازیکنان تنها قسمتی از این تفاوت ها هستند. یعنی در فوتبال ایران لازم است که بازیکنان زیر 30 سال اجازه امضای قرارداد کمتر از 3 سال نداشته باشند اما عملا همه شان قرارداد یک ساله امضا می کنند بدون اینکه از طرف باشگاه یا سازمان لیگ مورد ذره ای فشار قرار بگیرد.
سازوکار فوتبال در ایران از ابتدا دولتی بوده و همه مسیرها برای خصوصی شدن اش عملا به بن بست رسیده.حق پخش مسابقات فوتبال در ایران پرداخت نمی شود و به همین سادگی امکان پرداخت دستمزد بازیکنان از درآمد تیمها عملا وجود ندارد. اما وقتی که فوتبال ایران ساده ترین مولفه های فوتبال حرفه ای را ندارد چرا باید آیین نامه های نقل و انتقالات منطبق باشد برآنچه در فوتبال حرفه ای دنیا می گذرد؟
این سوال به دنبال مشکل بزرگی است که هر تابستان مردم ایران با آن مواجه هستند و در رکود اقتصادی بیشتر به چشم می آید. تیم های لیگ برتری که هیچکدام خصوصی نیستند و به شکل و نوعی دست شان در جیب مردم است شروع می کنند به خرید بازیکن . خرید بازیکنی که به یک مسابقه دوی صدمتر تبدیل می شود و هر باشگاه میلیارد روی میلیارد می گذارد تا فلان ستاره را جذب کند.
اگر این ستاره ها در متر و معیارهای خارج از ایران ارزش این پول ها را داشته باشند کسی ناراحت نمی شوداما حقیقت این است که پولی که در لیگ برتربه بازیکنان پرداخت می شود در هیچ کجای دیگر داده نمی شود و به همین دلیل ساده بازیکنان ماندگار شدن را به رفتن ترجیح می دهند.
این دوی صدمتر البته همیشه در مورد ستاره ها نیست که وقتی بازیکنان غیرستاره هم خواهان پیدا می کنند قیمت شان نجومی بالا می رود. نزدیک به دو هفته دعوای بزرگ تیم های پایتخت برسر وحید امیری بود.
بازیکن تقریبا مسن تیم ملی که شاید یک دوسال از عمر فوتبالی اش مانده باشد و عملا ارزش ارقام میلیاردی را ندارد. او اما به یک هدف برای رقابت سرخابی ها شد و در نهایت با قیمت خوبی به پرسپولیس پیوست. یا یک مدافع جوان به نام کنعانی زادگان که تیم سال قبل اش در نتیجه نمایش بداو و سایرمدافعان سقوط کرده بود و در میان رقابت سرخابی ها با قرارداد خوبی به استقلال پیوست.
این اتفاق ها را هم فقط یک آیین نامه ترجمه نشده رقم می زند. آیین نامه ای که نمی توانداز حقوق مردم ایران دفاع کند. شاید حتی آیین نامه هم به تنهایی نتواند مشکل را حل کند. مرور مسیر هزینه های میلیاردی شاید مشکل را بیشتر نشان بدهد. مدیرعامل پرسپولیس یا استقلال توسط مردم انتخاب نمی شود. او توسط هیات مدیره ای انتخاب می شود که به دلیل دولتی بودن عملا پاسخگو نیستند. شمافکر کنید پرسپولیس و استقلال در سال های اخیر نزدیک به 140 میلیارد تومان بدهی دارند.
بدهی ای که هیچ کس پاسخگویش نیست. یک مسوول دولت تغییر می کند و بلافاصله همه ارکان مدیریتی را تغییر می دهد. تغییرات در پرسپولیس و استقلال هم این طور نتیجه می دهد که هیچ کس پاسخگو نیست. در سال های اخیر پرسپولیس 11 مدیرعامل عوض کرده و خب چه کسی می خواهد ازان ها جواب بگیرد؟
در مقابل اما پول مردم در اختیارشان هست. یعنی هرچقدر پاسخگو نیستند اما به بیت المال برای بذل و بخشش دسترسی دارند. آنها بازیکنان بی ارزش و با ارزش را با ارقام بزرگ جذب می کنند و هزینه های باورنکردنی به گردن مردم می گذارند. شاید آیین نامه متفاوت نقل و انتقالات بتواند مشکلی را حل کند اما توجه مسوولان مهمتر از همه چیز است.
مسوولان چه فوتبالی و چه دولتی باید راهی برای مشکل نظارت بر نقل و انتقالات پیدا کنند . وقتی که قرار است پول دولتی خرج شود اصلا دلیلی ندارد که یک بازیکن اجازه بازارگرمی پیدا کند. اگر حسگرها بیشتربه کار بیافتند اگر نظارت بیشتر شود، اگر بازرسی کنند حتما هرسال تابستان میلیاردها پول بی زبان مردم نفله نمی شود.
منبع:
عصر ایران
در کشور های اروپایی هزینه درمان مردم را دولت میدهد و هزینه تماشای قوتبال را مردم
در ایران بالعکس است
اساساً توسعه فوتبال در گروى واگذارى و خصوصى سازى است اما متاسفانه مسؤلين در قضاياى نمايشى واگذارى سال قبل پرسپوليس و استقلال نشان دادند قلباً علاقه اى به تحقق اين امر ندارند. طبعاً وقتى اصرار به حفظ دو تيم پرطرفدار توسط دولت است الزاماً مى بايد بودجه دو تيم نيز با توجه به نمايندگى از جانب كشورمان در ليگ قهرمانان اسيا متناسب با شأن ملى تأمين شود