گفتوگو با پزشک فرانسوی کیارستمی
پارسینه: «این گفتوگو در تاریخ ۷ جولای با پروفسور بریس گایه، فوق تخصص جراحی گوارش و پزشک معالج پدرم در بیمارستان Institut Mutualiste Montsouris پاریس انجام شد. فایل صوتی این گفتوگو را در اختیار دکتر پایدار نماینده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در کمیسیون ویژه بررسی پرونده پزشکی عباس کیارستمی قرار دادهام. از تاریخ فوت پدرم بارها از دکتر احمد میر، جراح و پزشک معالج عباس کیارستمی در بیمارستان جم تهران درخواست گفتگو کردم که ایشان تا امروز با این درخواست موافقت نکردهاند.»
روزنامه «شرق» با نقل این مقدمه از بهمن کیارستمی، گفتوگو با پزشک فرانسوی مرحوم کیارستمی را منتشر کرده است که در ادامه میخوانید :
اولین سوال من مربوط به تصمیم ما برای ادامه روند درمان در پاریس است. به نظر شما این تصمیم اشتباه بود؟
در ابتدا باید بگویم که نباید از خودتان بپرسید که آیا فرستادن او به فرانسه کار درستی بود یا خیر؛ من فکر میکنم که در این ماجرا، نمیتوان علت مرگ را بدون ارتباط با آسیب شناسی روند درمان او بررسی کرد. این بیمار مسئله انعقاد خون داشت و به دلیل خطر آمبولی، به او داروی ضد انعقاد خون داده شده بود. او در حقیقت نه یک بار، که دو بار دچار هماتوم (جمع شدن خون در بخشی از بدن) در مغز شده بود. بار نخست که دقیقا مشخص نیست در چه زمانی اتفاق افتاده بود عواقب خطرناکی نداشته. این هماتوم را ما پیش از وقوع هماتوم دوم در سی تی اسکن دیده بودیم اما دلیل فوت او هماتوم دوم در نیمه دیگر مغز بود. یعنی او دو هماتوم داشت و ادامه حیات با این دو هماتوم غیر ممکن بود. گرچه بعضی از هماتومها به سادگی درمان میشوند، در این مورد بهترین اتفاقی که میتوانست برای بیمار بیافتد این بود که او تا سالها زندگی نباتی کند. اما وقتی که ما با متخصصین مغز و اعصاب در بیمارستان Sainte Anne پاریس مشاوره کردیم، پاسخ شنیدیم که جراحی نکنید، هیچ کاری نکنید، تمام است. ما وقتی که ساعت ۶ صبح او را دیدیم تقریبا مرده بود. چشمانش کاملا باز بود؛وضعیتی که ما به آن mydriase میگوییم. (بزرگ شدن اندازه قرینه و سیاهی چشم) این به معنای مرگ مغزی است؛ یعنی او نه دردی کشیده نه حس دیگری داشته و مرگ در یک لحظه اتفاق افتاده. عجیب این که او قرار بود روز بعد از بیمارستان مرخص شود و ما تا روز فرت او تقریبا توانسته بودیم همه چیز را تحت کنترل بگیریم .
درباره چهار عمل جراحی انجام شده چه نظری دارید؟ آیا روند درمان درست آغاز شد؟
تاریخچه بیماری او با یک پولیپ آغاز شده بود. یک پولیپ خوشخیم و نه بدخیم. البته این اطلاعات را بر اساس آنچه پزشکان ایرانی در اختیار ما گذاشته بودند کسب کرده بودیم و فکر میکنم آنها صادقانه آنچه را که رخ داده بود شرح داده بودند؛ گرچه آنها نگفته بودند "ما اشتباهات زیادی کردهایم" و گفته بودند "بعد از عمل با عواقب فراوانی روبرو شدیم." عواقبی که یکی دو مورد نبودند، عواقبی که بسیار غیر معمول هستند. من در حال حاضر نمیتوانم بگویم که آنها خطایی انجام دادهاند، چون با نوع جراحیهایی که در کشور شما انجام میشود آشنا نیستم، اما مشخصا خطر جراحی روده، عفونت است. او به Peritonitis دچار شده بود و این اتفاق گاهی رخ میدهد، حدودا ۱ تا ۲ درصد. در عین حال آنها حالب را هم قطع کرده بودند که این در چنین عمل جراحی اتفاقی بسیار نادر است و ما شاید هر ده سال یک بار با چنین موردی مواجه میشویم. همینطور مسئله خونریزی داخلی. یعنی او بعد از عمل در آن واحد به سه مشکل دچار شده بود که این خود مورد نادری است. من واقعا نمیتوانم بگویم که آنها خطا کردهاند یا دچار پیچیدگیای شدهاند که نتوانستند از پسش بربیایند؛ من یا باید خودم سر عمل بودم یا ویدئوی آن را میدیدم تا جواب درستی داشته باشم. به هر حال میتوانم بگویم بدترین اتفاقی که برای او افتاده همان Peritonitis ( التهاب صفاق) بوده. همان نشتی که آنها در ابتدا آن را ندیدند و بعدا متوجهش شدند، این هم اشتباه بوده است. از آن گذشته محل برش روده هم جای بحث دارد اما چون من دقیقا نمیدانم که پولیپ در کجای روده بوده نمیتوانم دراین باره اظهارنظر کنم. فقط میدانم که که در عمل بعدی یک کلستومی هم گذاشتند .
تشخیص اولیه نوع پولیپ را چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعا اطلاعات من در حدی نیست که بتوانم نظر درستی بدهم و ارزیابی نحوه عملکرد جراح مستلزم رستیابی به اطلاعات مراحل پیش از عمل است که ما به آنها دسترسی نداریم و نمیدانیم که پیش از عمل، جراح تصمیم به برداشتن یک غده بدخیم گرفته بوده یا خوش خیم. بعد از عمل، پولیپ به راحتی آسیب شناسی میشود و میتوانیم بفهمیم که خوش خیم بوده یا بد خیم. اما گاهی جراحی بدون اطلاعات کافی انجام میشود، عملی را که برای برداشتن یک غده بد خیم میکنند برای یک غده خوش خیم انجام میدهند و بعد به بیمار گفته میشود شانس آوردی که خوش خیم بود. اینجا ما اگر در تشخیص اولیه تردید داشته باشیم گاهی تا ۷ بار نمونه برداری میکنیم .
مسئلهای که بعد از دومین عمل جراحی به دلیل خونریزی داخلی مطرح شد مسئله انعقاد خون بود. چقدر احتمال میدهید که خونریزی بعد از اولین عمل جراحی، به دلیل استفاده از داروهای رقیق کننده خون مثل پلاویکس باشد؟
مسئله خونریزی داخلی او هم مسئله بسیار پیچیدهای بوده و من تا به حال با موردی مثل چیزی که در گزارش خواندم مواجه نشده بودم. به نظر میرسد که دلیل آن استفاده از داروی ضد انعقاد بوده است، ظاهرا عمل جراحی تقریبا همزمان با استفاده از داروی پلاویکس انجام شده و تنها سه یا چهار روز پیش از عمل دارو را قطع کرده بودند. خب مشخطا این زمان کوتاه است و باید دست کم ۸ روز زودتر آن را قطع میکردند. نمیدانم، واقعا نمیتوانم بفهمم که چطور ممکن است بیماری از همه جا خونریزی کند، این تقریبا غیر ممکن است. احتمالا اولین هماتوم در همین زمان رخ داده است و او باز هم آماده خونریزی بوده و این اتفاقی است که افتاده. جراحی روده به هیچ وجه نمیتواند منجر یه خونریزی در سینه شود. در معده ممکن است خونریزی اتفاق بیافتد، آن هم با حالبی که قطع شده بود، اما خونریزی در سینه...؟ وقتی در گزارش خواندم که در سینه و معده خونریزی اتفاق افتاده حدس زدم که هماتوم اول در همان زمان رخ داده است .
نظرتان درباره مراقبتهای بعد از عمل و ادامه روند درمان در تهران چیست؟
آنچه مشخص است مداوایی که بعد از آن انجام شد بهترین مداوای ممکن نبوده است؛ گرچه باز یادآوری میکنم که من با سیستم درمان در کشور شما آشنا نیستم. برای مثال تعبیه نفروستومی و دبل جی کار درستی بود. اما نمیدانم چرا آنها را خارج کردند؟ واقعا نمیدانم. میگویند چون ظاهرا حالب طبیعی و ترمیم شده به نظر میرسید. خب تا هنگامی که خطر عفونت بود باید دبل جی را نگه میداشتند. مسئله دیگری که تنها عادت ایرانیها نیست و در عربستان سعودی، افریقای شمالی، یونان و ایتالیا هم مرسوم است، استفاده دیوانه وار از آنتی بیوتیک است. امریکاییها هم این کار را می کنند، با این تفاوت که بیمارانشان را به اینجا نمیفرستند، اما ما با بیمارانی از بقیه کشورهایی که نام بردم مواجه میشویم. بیمارانی که بدترین نوع میکروبها را دارند و گاهی برای مقالبه با این میکروبها از آنتی بیوتیکهایی استفاده شده که برای درمان حیوانات استفاده میشود. بیمار ما هم دچار سه نوع از بدترین میکروبها شده بود، اما به هرحال آنها کنترل شده بودند و سپسیس(عفونت خون) او هم برطرف شده بود. او هنوز آبسه داشت اما آنها هم تخلیه شده بودند. ما دوباره نفروستومی و دابل جی را گذاشتیم. کلیهاش هم پر از عفونت بود که آن هم تخلیه شد. برای همین صلاح دیدیم که او زودتر از بیمارستان مرخص شود تا در معرض عفونتهای بیمارستانی نباشد. برنامه ما این بود که بعد از ۵ یا ۶ ماه استراحت در منزل عمل نهایی انجام شود تا بهبودی کامل حاصل شود. اما او فوت کرد و مرگ او به روشنی نتیجه عملهای جراحی ابتدایی بوده است. من نمیتوانم بگویم که عمل جراحی به درستی انجام شده یا با خطا همراه بوده و یا صرفا این موردی پیچیده بوده. تنها میتوانم بگویم که او به سه مورد از بدترین عراقبی که ممکن است بعد از یک عمل جراحی پیش بیایند دچار شد و عفونت بعد از عمل هم به درستی کنترل نشد، گرچه من با امکانات موجود در ایران آشنا نیستم. شرایط در کشورهای گوناگون متفاوت است .
او چهار روز در پاریس بود و وقتی من رسیدم او رفته بود. آیا چیزی هست که فکر میکنید در آن چهار روز رخ داده و من باید از آن مطلع باشم؟
آخرین نکتهای که فکر میکنم برای شما مهم است این است که وقتی پدرتان به اینجا رسید من با او صحبت کردم. او هنگام ورود کمی گیج بود، یعنی کاملا گیج بود و ما او را به ICU منتقل کردیم. اما بعد بهتر شد و وقتی راجع به بیوبسی و نفروستومی به او توضیح دادم او گفت: من خیالم راحت است و هیچ استرسی ندارم. میخواهم بدانید که این نکته مهمی بود. گفت به شما اطمینان دارم، گرچه مرا نمیشناخت. میخواهم بدانید که او خوشحال بود که اینجاست. پدر خارقالعادهای داشتید، هنرمندی بزرگ .
ارسال نظر