عواقب اشتباهی بس بزرگ!
پارسینه: خجالت آور با این معیار های دو گانه،متغییرو متضاد؛ اقدامات تروریستی مجاهدین خلق علیه مردم ایران پس از سال ۱۹۷۹ تا به امروز (خصوصا طی سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳) نادیده گرفته می شود اما جنایات آنها در عراق و علیه شیعیان و کردها آیا قابل اغماض است؟.بها دادن و مشروعیت بخشیدن به تروریسم از نوع بی مانندی که سازمان مذکور مروج و مدافع آن است ،در میان مدت چه نتیجه و عواقبی در اذهان عمومی و بستر جامعه به دنبال خواهد داشت؟
بوش و بلرعراق را با بهانه های غیر قانونی مورد حمله قراردادند وآن را به ویرانه یی تبدیل و تخم تروریسم در منطقه را کاشتند.نتیجه آن را امروز می بینیم. حال حداکثر تاسف آنها این است"حالا که شد!چه کنیم!؟."
آنها حق دارند در ویلاهای خود آسوده باشند و محکومیت های بین المللی را نادیده بگیرند در حالی که نتیجه سیاست های آنان سلاخی مردم توسط تروریست ها در لندن،پاریس، مادرید،مونیخ،مارسی،اورلاندو،نیویورک شده.
تروریسم محکوم است و مبارزه با آن تعارف بردار نیست همانگونه که تبعیض بردار نیست، اما ما هیچ به این سوال پاسخ و یا حتی فکر کرده ایم که نقش این گونه سیاستمداران ماجراجو در تولید،پرورش و توزیع تروریسم چه بوده است؟.
"ترویسم خوب و تروریسم بد!؟".
شرم آور است.بدی میراث بوش و بلر بیشتر از آن جهت موجب نگرانی ست که عواقب ویرانگر آن به فراموشی سپرده شده .والا دلیلی ندارد رئیس جمهوراوباما و یاآقایان براون،کامرون،سرکوزی واولاند طی سال های اخیر تروریسم در خاورمیانه را با عناوین خوب و بد تقسیم ونه تنها این منطقه که کل جهان را در ناامنی بی سابقه یی فروبرده اند.عواقب این سخاوتمندی شرورانه را امروزو بالاجبار با دلهره مردم باید در خیابان ها پس بدهند.
دریک برش محدود و خاص ازشرایط امروز و پدیده شوم تروریسم تبعیض آمیز با هر معیار و استانداردی (ولو دوگانه) که به موضوع نگاه میکنیم درک این معضل که دلیل مماشات با سازمانی عیان و آشکار تروریستی به نام "مجاهدین خلق" در اروپا و ایالات متحده چیست؟مشکل است.آنها با این کارنامه خونین در گروه تروریست های خوب قرار گرفته اند که اینگونه مورد حمایت قرار می گیرند!؟.
ارزیابی کارنامه سازمان تروریستی"مجاهدین خلق ایران" گرچه تاسف آور،امالازم نیست حتما با معیار های دولت و مردم ایران که طعم خشونت های عجیب وبی حد و حصر این گروه وحشتناک خشن را چشیده اند مورد توجه قرار گیرد.
در حالی که آنها خود از کارنامه عملکرد تروریستی شان در ایران پیش از انقلاب ۱۹۷۹ و نیز کشتار مردم عراق در جریان قیام های مارچ و اپریل ۱۹۹۱ علیه صدام حسین دفاع می کنند، برخورد از سر آنچه دیوان عالی فدرال ایالات متحده و یا دولت الیزه"آزادی و حق مشروع بیان"توصیف و دست آنها رابرای هر اقدامی باز گذاشته اند چه معنا و مفهومی دارد؟.پس با این معیار، خوب است تریبونی در اختیار ابوبکر بغدادی، ملاآخوند زاده و ایمن الظواهری قرار گیرد.
این تنها یک نمونه تاریخی ست. ممکن است سناتور های کنگره و یا نمایندگان مجلس ملی فرانسه مایل باشند اتاق های خود را به اعضای این گروه اجاره دهند تا به قول دیپلمات ارشد ایرانی حسین موسویان مانند مورچه و ملخ درآنجا جولان دهند. اما بعید است آقایان سناتور ها تا به این حد فراموش کار شده باشند که به یاد نیاورند در جنگ خلیج فارس اعضای همین گروه با انگیزه یی بیشتر از خود عراقی ها با شعار "با برادرمان صدام" با نیروهای ائتلاف بین المللی به نفع صدام حسین جنگیدند.خوب است این سیاستمداران سری به قبرستان آرلینگتن و گورستان قهرمانان جنگ فرانسه بزنند وبه خانواده های کشته شدگان بگویند چند نفر از عزیزانشان حداقل در عراق به دست نیروهای این سازمان تروریستی کشته شده اند.
بسیار خب!، خجالت آور با این معیار های دو گانه،متغییرو متضاد، اقدامات تروریستی این گروه علیه مردم ایران پس از سال ۱۹۷۹ تا به امروز (خصوصا طی سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳) نادیده گرفته می شود. اما جنایات آنها در عراق و علیه شیعیان و کردها آیا قابل اغماض است؟.بها دادن و مشروعیت بخشیدن به تروریسم از نوع بی مانندی که سازمان مجاهدین خلق مروج و مدافع آن است ،در میان مدت چه نتیجه و عواقبی در اذهان عمومی و بستر جامعه به دنبال خواهدداشت؟.بله می توان فضا را به نام دفاع از دمکراسی به گونه یی فراهم کرد که پرنس ترکی فیصل که براساس اسناد آژانس ملی اطلاعات آمریکا طی سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ مستقیما به القاعده و طالبان کمک مالی میکرده به پاریس دعوت کرد.یا نیروی سرخورده سیاسی مانند محمود عباس را با تهدید عدم پرداخت کمک های سعودی و تطمیع پرداخت مبالغی هنگفت از سوی ریاض و ابوظبی به ملاقات با رهبران این گروه برد. افتضاحی که حتی دفتر فتح نیز حاضر به توضیح در باره آن نیست. اماهدف از این برخورد دوگانه و تبعض آمیز در مقابله با تروریسم چیست؟ ترساندن تهران!؟. خدای من خیلی مضحک است. تعجب آور است که پایتخت های غربی هنوز از بازی ها و حماقت های سیاسی و امنیتی متحدان عرب مانند حمایت از القاعده و طالبان و داعش درس نگرفته اند. قرار است این گروه بدنام کدام خلاء را برای حامیانشان پر کند که قبلا صدام حسین آن را پر نکرده بود؟.
ارسال نظر