گداییمجازی بهجای اسپند دود کردن!
پارسینه: دیگر نیازی به پوشیدن لباس چرکمرده و پاره و پوره ندارند. نیازی به حضور فیزیکی و سر و کله زدن با مردم هم نیست. تنها یک گوشی چینی دست دوم با سیستم اندروید یا یک لپتاپ درب و داغان هم کار را راه میاندازد.
به نوشته روزنامه ایران، با اشاره به شگردهای نوین تکدیگری در فضای مجازی، نوشته است: روزی ۴۰۰ - ۳۰۰ هزار تومان پول کمی نیست. حالا دنیا پیشرفت کرده و مثل قدیم نیست که اسپند دود کنند و از این سر خیابان تا آن سر خیابان لای ماشینها بلولند. حالا وضع فرق کرده؛ دنیا دنیای انفورماتیک است. گوشیهای هوشمند و اینترنت با کلی برنامه مثل تلگرام و واتس آپ و ویچت و... را برای چی درست کردهاند؟ مگر یکی از کارکردهای این برنامهها گدایی نیست؟
در قسمت اول گزارش، به شیوههای سنتی گدایی و ابعاد و پیامدهای آن پرداخته شد. در این بخش به بررسی شیوههای مدرن این معضل اجتماعی در فضای مجازی میپردازیم.
«پریا کوچولوی ۳ ساله دچار بیماری لاعلاجی شده و هر هفته برای زنده ماندن باید آمپولی بزند که از خارج وارد میشود. پدر پریا کارگر ساختمانی است و چندماهی میشود که بیکار است. متأسفانه آمپولهای دخترک بینوا تمام شده و خانوادهاش قادر به تهیه دارو نیستند و اگر تا آخر هفته آمپول را به پریا تزریق نکنند به کما میرود. پس از همه کسانی که میخواهند به این دخترک کمک کنند، خواهش میکنم تا دیر نشده، کمکهای خود را به شماره حساب... بانک... شعبه... واریز و در این امر خداپسندانه شرکت کنند.»
کلمات مثل شعر سوررئال با لحن پرسوز و گدازی بر سر کاربر بینوا میبارد و درگیرش میکند. البته اشتباه نکنید، رسته کلاهبرداران و دزدان اینترنتی با تکدگیگری اینترنتی، شاخههای مجزایی هستند که چندان ربطی به هم ندارند. موضوع دیگری که باید در مورد گدایان آنلاین به آن اشاره کرد، این است که آنها مثل گدایان خیابانی شهروندان را نسبت به نیازمندان واقعی بدبین میکنند. در چنین وضعیتی بهتر است به آدمهای شناخته شده و مطلع اعتماد کنید. اینکه چه نوع درخواستی را در صفحه چه کسی میخوانید. به عنوان مثال چندی پیش جمعی از روزنامهنگاران و فعالان اجتماعی توانستند با جمعآوری دیه یک زندانی او را از بالای دار پایین بیاورند.
گدایی پیامکی
پیش از اینکه برویم سر اصل ماجرا بهتر است مرور کوتاهی داشته باشیم در زمینه پیشینه گدایی اینترنتی؛ در سال ۲۰۰۲ میلادی مردی به نام «کارین بوسناک» با راهاندازی سایت گدایی به شهرتی جهانی رسید و طولی نکشید که الگویی شد برای کلاهبرداران و آدمهای بیکاری که دنبال چنین خلاقیتی بودند. با گذشت چندین سال این شیوه به حدی مورد استفاده گدایان اینترنتی قرار گرفت که برخی کشورها برای جلوگیری از رشد قارچگونه آن دست به اقدامهای قانونی زدند.
در ایران گدایی مجازی ابتدا از طریق پیامکها آغاز شد و سپس به شبکهها و گروههای اینترنتی رسید؛ درخواست شارژ اعتبار سیمکارت، درخواست پول، دوستی پس از بازگشت از فلان کشور خارجی درصورت برطرف شدن تنگنای مالی و گدایی خارجی.
گدایی برای دریافت شارژ تلفنهای اعتباری چند سالی میشود که مد شده و هنوز هم شاخه پردرآمدی از گدایی محسوب میشود. آنهایی که با چنین درخواستی مواجه میشوند، اغلب از نتیجه مطلع هستند. با این همه به هیجان آن تن میدهند و راضی میشوند در قبال فرستادن مبلغی به عنوان شارژ چند دقیقهای یک همکلامی ناشناخته را تجربه کنند. درخواست شارژ معمولاً از هزار تومان شروع میشود و به ۲۰ هزار تومان در هر نوبت هم میرسد. البته این نوع گدایی از دیدگاه پلیس، اخاذی و کلاهبرداری است و میتواند پیگرد قانونی داشته باشد.
باید به نوع دیگری از گدایی پیامکی هم اشاره کرد که با شکلگیری گروههای اینترنتی بازار آنها تا حدودی کساد شده است. در این روش نسبتاً قدیمی، فرد فریبکار با ارسال پیامکهایی همچون درخواست پول برای تهیه دارو، اجاره خانه، عمل جراحی و هزاران دروغ دیگر، از مخاطبان میخواست که به شماره حسابش پول واریز کنند. بههر حال اگر از هر ۱۰ نفر یکی هم دلش میسوخت و پول را واریز میکرد، گدایی موفقیتآمیز قلمداد میشد.
گدایی فیسبوکی
گدایی فیسبوکی، یکی از انواع گدایی مجازی است که عمر چندانی از آن نگذشته و خدا را شکر فعلاً تعداد زیادی از سودجویان از آن بهره نمیبرند و خارجیها در این رشته پیشتازند. همین چند روز پیش یکی از همکاران صفحه شخصیاش را در فیسبوک نشانم داد که زنی اهل کشور هند درخواستی با این مضمون برایش ارسال کرده بود: «دوست عزیز من برای سفر به کشور استرالیا آمدهام و متأسفانه کیف پولم از سوی جیببرها به سرقت رفته و تنها وسیلهای که برایم مانده همین گوشی است. اگر امکان دارد مبلغ ۵۰۰ دلار به این شماره حساب واریز کنید. ظرف چند روز و پس از بازگشت به کشورم این پول را همراه با هدیهای برایتان ارسال خواهم کرد. چند عکس هم از خودم برایتان ارسال میکنم که اگر خوشتان آمد، میتوانیم باهم دوست شویم. پس از بازگشت به هند، نخستین کاری که بکنم، این است که شما را دعوت کنم. راستش را بخواهید من از روی ناچاری این فکر به سرم زد که در فیسبوک بچرخم و کسی را پیدا کنم. چهره شما نشان میدهد آدم قابل اعتمادی هستید و اگر شما هم از من خوشتان آمده، دوستی ما میتواند یک دوستی واقعی و طولانی باشد!»
شیوه دیگری که در فیسبوک کاربرد دارد ساخت صفحه جعلی کمک به نیازمندان است که با انتشار دلنوشته و عکسهای کودکان یا بیماران سعی در فریب مخاطبان خود دارد. باید به این نکته اشاره کنم که این گروهها یا صفحات، خوشبختانه از سوی پلیس تحت رصد قرار میگیرد و در مدت کوتاهی فعالیتشان تعطیل میشود ولی فضای نامحدود اینترنت این مجال را برای فعالیت دوباره و دوباره در اختیارشان قرار میدهد. یکی از شیوههای ابتکاری در این زمینه ترکیب دو روش گدایی پیامکی و فیسبوکی است که البته با پورنوگرافی درهم میآمیزد و تبدیل به گدایی چند رسانهای میشود. در این شیوه بدیع مسئول صفحه شما را به صحبت تلفنی دعوت میکند و البته قبل از آن پول شارژ میخواهد.
گدایی تلگرامی
با توسعه برنامه تلگرام و افزایش استفاده دارندگان موبایلهای هوشمند از این برنامه و کوچ کاربران از شبکههای اجتماعی دیگر به تلگرام، گدایان هم وارد کوچه و خیابانهای این شبکه شده و با روشهای بدیع دنبال گرم کردن بازار خود هستند. حالا دیگر نیازی به تشکیل گروهی فعال از بچههای فال فروش و تجهیز آنها با کولههای پر از فال و رساندنشان با ون به ایستگاههای مترو نیست. در تلگرام میتوانید فال بفروشید، اطلاعات من درآوردی پزشکیتان را نقد کنید و هزار و یک روش دیگر که تحلیلگران دانشگاهی هم سر از چم و خم آن در نمیآورند. در این شهر میلیونی همسایه، همسایهاش را نمیشناسد.
در بین گروههای تلگرامی که هر یک از من و شما میتوانیم در یکی از آنها عضو باشیم، حتماً گدایانی در پوشش جمعآوری کمک به نیازمندان فعال هستند. البته گروههایی نیز هستند که با حسن نیت و با توجه به شناخت اعضا از یکدیگر و نیز شخصیت حقیقی و حقوقی شناخته شدهای که خارج از محیط مجازی دارند، برای کمک به نیازمندان و ایتام فعالیت خداپسندانه میکنند ولی فعالیت قارچگونه کلاهبرداران و گدایان فضای مجازی، ناخودآگاه هر کاربری را که کمتر با طبقه نخبه جامعه سر و کار دارد، دو به شک میکند که آیا واقعاً چنین گروهی نیت درستی دارد یا نه؟
با این همه عکسی از چند بچه بیمار و شماره حسابی که زیر عکسها نوشته شده، دل هر کاربری را میتواند به درد آورد. پرداخت هم میتواند آنلاین باشد. به هر حال همان طور که آخر شب دارید چند قطره اشک برای کودک بیمار میریزید و آن اتاق محقر و فقیرانهای که بچه در آن بستری است، پنجاه هزار تومانی هم به حساب زیر عکس واریز کنید و خشنود و سبک از کار خیر خود، چشم روی هم بگذارید و به خوابی آرام بروید.
در یکی از این کانالهای گدایی که نزدیک به ۴۰۰ عضو خیر دارد و من نیز برای تهیه گزارش عضو آن شدهام، روزانه دهها میلیون تومان پول به حساب مسئول گروه ریخته میشود. پولهایی که اگر به حساب مؤسسههای معتبر خیریه ریخته شود، حتماً به دست نیازمندی میرسد.
ارسال نظر