چرا کسی تجاوز نظامی ترکیه به سوریه را محکوم نکرد؟
پارسینه: واکنشهای کشورهای درگیر در بحران سوریه نسبت به تجاوز نظامی ترکیه حاکی از آن است که علی رغم نقض آشکار حاکمیت سوریه و اصول بنیادین حقوق بین الملل در این زمینه، عملیات ارتش ترکیه منافعی را برای طرفهای دیگر به همراه دارد که در مقابل آن سکوت کردهاند.
تحریریه بینالملل - حامد کشاورز: در حالی که بیش از ده روز از تجاوز نظامی آشکار ترکیه به خاک سوریه می گذرد، به غیر از سوریه مابقی کشورها واکنشی جدی به این موضوع نشان ندادهاند.
در نخستین روز ورود ارتش ترکیه به شمال سوریه، دمشق این اقدام را نقض آشکار حاکمیت ملی کشور خواند و آن را به شدت محکوم کرد. با این وجود، ایران، روسیه، ایالات متحده و دیگر کشورهای جهان، به ویژه آنها که به نوعی در جنگ داخلی سوریه دخیل هستند، موضعی نرم در مقابل این تجاوز نظامی اتخاذ کردند.
البته بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در پاسخ به سئوال خبرنگاری درباره تجاوز ترکیه به سوریه بدون این که این اقدام را محکوم کند، گفت: هر گونه مبارزه با گروههای تروریستی در خاک سوریه باید با هماهنگی دولت مرکزی این کشور و براساس رعایت اصل حق حاکمیت و تمامیت ارضی به عنوان یکی از اصول مبنایی حقوق بین الملل صورت پذیرد.
یک هفته پس از عملیات نظامی ترکیه، قاسمی بار دیگر بی اعتنایی به حاکمیت سیاسی سوریه را غیرقابل قبول خواند و خواستار آن شد که ارتش ترکیه سریعا اقدامات نظامی خود در سوریه را متوقف سازد.
کسانی که اندکی با ادبیات دیپلماسی آشنایی دارند، می دانند که کلمات به کار گرفته شده برای اظهار نظر در مورد موضوعات خارجی، معنایی خاص دارند. ابراز نگرانی، محکومیت و محکومیت شدید شاید همگی به نوعی ابراز عدم موافقت باشند اما تفاوتهای چشمگیری بین آنها است.
به همین ترتیب، روسیه هم واکنشی شدید به تحرکات ارتش ترکیه نشان نداد و سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در گفتگوی تلفنی با مولود چاوش اوغلو، همتای ترکیه ای خود نسبت به عواقب عملیات نظامی ترکیه برای روند حل بحران سوریه ابراز نگرانی کرد.
واشنگتن هم که در ابتدا از عملیات «سپر فرات» حمایت می کرد، بعدا تنها نسبت به هدف قرار دادن کردها هشدار داد. اخطاری که البته از سوی مسکو هم اعلام شده بود و از ارتش ترکیه خواسته بود حمله به نیروهای کرد را متوقف کنند.
مجموع این واکنشها حاکی از آن است که علی رغم نقض آشکار حاکمیت سوریه و اصول بنیادین حقوق بین الملل در این زمینه، عملیات ارتش ترکیه منافعی را برای طرفهای دیگر به همراه دارد که در مقابل تجاوز نظامی آن سکوت کرده اند.
بسیار بعید است که تصمیم آنکارا بدون اطلاع و موافقت ایالات متحده، روسیه، ایران و حتی سوریه صورت گرفته باشد. این همان ادعایی است که «فکری ایشیق»، وزیر دفاع ترکیه نیز مطرح کرد و گفت آنکارا مسئله حمایت از عملیات ارتش آزاد سوریه را به مسکو، واشنگتن و تهران اطلاع داده بوده است. نعمان قورتولموش، معاون نخست وزیر ترکیه هم سه شنبه گذشته گفت همه طرفهای ذی ربط، از جمله دمشق، پیش از آغاز عملیات سپر فرات مطلع شده بودند؛ اظهاراتی که هرگز از سوی کشورهای مذکور رد نشدند.
البته موافقت ضمنی و عدم مخالفت کشورهای درگیر در بحران سوریه بی دلیل نیست. ایالات متحده که پس از کودتای ناکام ارتش ترکیه شاهد چرخش آنکارا به سوی روسیه بود، تمایلی ندارد با آزردن بیشتر آن باعث سردتر شدن روابط دو جانبه شود، ضمن اینکه ورود دومین ارتش بزرگ ناتو به بحران سوریه می تواند کمک بزرگی برای جبهه مخالف داعش باشد. تنها نگرانی آمریکایی ها از عملیات ترکیه، درگیری آن با نیروهای کرد است. کردها که در طول بحران مورد حمایت ایالات متحده بوده اند، پیروزی های چشمگیری در برابر داعش به دست آورده اند که از مهم ترین آنها می توان به فتح منبج در شمال سوریه اشاره کرد.
روسیه هم که به تازگی روابط دیپلماتیکش با ترکیه را از سر گرفته و حضوری پررنگ در بحران سوریه دارد، نسبت به ورود یک نیروی زمینی مجهز به جنگ و درگیری گروه های تروریستی سوریه در جبهه های مختلف بی میل نیست، ضمن اینکه روسها احتمالا در ازای موافقت با حمله نظامی ترکیه به سوریه، امتیازاتی را درباره سرنوشت گروه های دیگر و آینده سیاسی سوریه گرفته اند.
در این بین، می توان اشتراک منافع تهران و آنکارا را اساسی تر از دو قدرت دیگر حاضر در میدان دانست. تشکیل یک اقلیم خودمختار کردی در شمال سوریه، به همان اندازه که برای ترکیه می تواند حساسیت انگیز باشد، برای ایران هم غیرقابل قبول است. خودمختاری کردهای سوریه در کنار آنچه کردهای عراق پیش از این به آن دست یافته اند، می تواند باعث افزایش تمایلات و تحرکات مشابه در میان گروههایی همچون پ.ک.ک و پژاک شود.
در کنار پذیرش کلی ورود ترکیه به بحران سوریه، مسئله اساسی گستره آن است. اینکه ترکها بخواهند تا کجا پیشروی کنند و تا چه زمانی در سوریه باقی بمانند، مسئله مهمی است که می تواند بر مذاکرات سیاسی حل و فصل بحران تاثیر گذار باشد. روشن است که پایان درگیریها در سوریه و آغاز گفتگوها برای تعیین تکلیف آینده آن تا حد زیادی به توازن قدرت طرفهای درگیر خواهد داشت. اگر عقب راندن و محدود کردن کردها، درخواست خودمختاری را مسکوت می گذارد، قدرت گرفتن ارتش آزاد بر وزن آن در مذاکرات خواهد افزود. البته این مسئله ای نیست که از دید ایران و روسیه پنهان مانده باشد و قبل از ورود ترکیه به ماجرا در مورد آن بحث نشده باشد، اما مسئله این است که رخدادهای سیاسی و بین المللی همیشه آن طور که باب میل ما است، پیش نمی روند.
اگر بپذیریم که ایران از وورد نظامی ارتش ترکیه به جنگ سوریه آگاه بوده و با آن موافقت کرده است، باید نسبت به روندهای پیش رو حساس بود و با رصد دقیق تحولات نظامی و سیاسی این کشور، از مشکلاتی که ممکن است در آینده پدیدار شود، پیشگیری کرد.
این اقدام ترکیه در جلوگیری از تجزیه سوریه و و بحران تروریسم پانکردی تاثیر مستیقم دارد البته از نظر افزایش قدرت چانه زنی ارتش آزاد هم تاثیر مستقیم دارد که جالب نیست.
اردوغان در باتلاق هست و باید گفت که اگر پانکردیسم بتونه میخ تجزیه سوریه رو بکوبه بعد نوبت ترکیه و .... هست.
چه میکند این اردوغان !!!
از دولت مزور ترکیه خیلی بدم می آید