آیا پادشاهی محمد بن سلمان برای ایران مناسبتر خواهد بود؟
پارسینه: به نظر می رسد اگر روند کنونی ادامه داشته باشد و بن سلمان به قدرت برسد، روابط متشنج کنونی بین ایران و عربستان کمتر شده و شاهد روابطی بر اساس احترام متقابل باشیم.
محمد بن سلمان .. گزینه مناسب ایران در عربستان
عربستان سعودی پس از پادشاهی سلمان بن عبدالعزیز اوضاع بسیار متفاوتی را نسبت به دوران برادرش ملک عبدالله سپری کرده است. با توجه به وضعیت جسمی و عقلی ملک سلمان و اقدامات و عزل و نصب هایی که انجام شد، از همان ابتدا مشخص بود که این اقدامات و تصمیمات عجیب و جسورانه نمی تواند کار یک پیرمرد ۸۰ ساله و بیمار باشد و خبر از پشت پرده ای می داد. تمام انگشت ها به سوی محمد بن سلمان نشانه می رفت. وی در سر سودای پادشاهی عربستان دارد. برای اینکار تمام چینش های سیاسی و امنیتی عربستان را خود برعهده گرفت و در حقیقت با همکاری پدرش تلاش می کنند تا حکومت در خاندان سدیری باقی بماند.
تحرکات بیش از اندازه و غیرمعمول این شاهزاده ی جوان باعث شده تا وی بیش از گذشته و حتی بیش از محمد بن نایف که ولیعهد و جانشین پدرش است، به چشم بیاید. وی نقشه ها و برنامه هایی در سر دارد و به نظر می رسد وی در فکر این است که اولین پادشاه جوان عربستان باشد و اولین نوه ی ملک عبدالعزیز باشد که بر مسند قدرت سعودی ها می نشیند.
محمد بن سلمان پس از کنار زدن مقرن بن عبدالعزیز به بهانه ی جنگ یمن، باید محمد بن نایف را نیز پشت سر بگذارد تا بتواند به آرزوی خود برسد. اما محمد بن نایف مهره ای ساده ای همچون مقرن نیست چراکه وی شخصی تحصیلکرده است و در لایه های مختلف حکومتی و مردمی، طرفداران خاص خودش را دارد. از این رو کنار زدن وی حتما تبعاتی برایش در پی خواهد داشت و منجر به اتحاد متعب، بندر، التویجری، مقرن و بن نایف خواهد شد. ائتلافی که می تواند بشدت برای آینده بن سلمان گران تمام شود از این رو وی نمی خواهد و به نوعی نمی تواند بن نایف را به راحتی از سر راه بردارد.
از سوی دیگر محمد بن نایف از سایر شاهزادگان به آمریکا نزدیک تر است و حتی گفته می شود انتخاب وی نیز به دستور آمریکا و در طی سفر رئیس دستگاه اطلاعاتی سابق عربستان به این کشور صورت گرفته است.
ملک سلمان تقریبا تمام اختیارات کشور را در اختیار فرزندش قرار داد تا بتواند وجهه ای برای خود دست و پا کند. لذا برای اینکه بتواند در داخل عربستان محبوبیت و مقبولیتی کسب کند، طرح و چشم انداز توسعه اقتصادی ۲۰۳۰ را ارائه داد تا بتواند اقتصاد رو به ورشکستگی کشورش را نجات دهد و از اقتصاد نفتی به اقتصادی پویا و خصوصی حرکت کند.
اما در عرصه خارجی، محمد بن سلمان سفرهای متعددی به کشورهای مختلف از جمله روسیه، فرانسه، مصر، اردن و غیره داشت. حضور بیشتر وی در رسانه های داخلی و خارجی و دیدار با مقامات کشورهای مختلف باعث می شود تا بیشتر بر سر زبان ها بیفتد. محمد بن سلمان به نوعی بن نایف را در حاشیه برده و خودش را در کانون توجهات رسانه ای و بین المللی قرار داده است. علاوه بر این وی تقریبا در تمام سفرهایش به غرب سعی کرده تا قراردادهای مختلفی را به امضا برساند و منافع تجاری آنان را تامین کند و خود را شریک آنان قرار دهد.
بن سلمان برای اینکه بتواند رای آمریکایی ها را نیز داشته باشد طی یکسال اخیر دو بار به این کشور سفر کرد و در تمام دیدارهایی که مسئولان آمریکایی به عربستان داشتند، حضور فعال داشت. وی با بستن قراردادهای بزرگ نظامی و جای دادن شرکت های آمریکایی در طرح توسعه ۲۰۳۰ و تبعیت از آنها در جنگ علیه مردم یمن، به نظر می رسد توانسته محمد بن نایف را کنار بزند. چراکه در همین رابطه، بروس ریدل افسر سابق اطلاعات آمریکا و عضو تیم موقت دولت باراک اوباما اعلام کرد که سفر اخیر محمد بن سلمان به آمریکا با دعوت رسمی آمریکا انجام پذیرفته تا آنها از نزدیک و بهتر شخصیت کسی را که بر اساس گزارشات مسئولان آمریکایی، نزدیکترین فرد به تخت پادشاهی است را بررسی کنند. به همین دلیل در سفر اخیر محمد بن سلمان به آمریکا تمام مسئولان ارشد این کشور از جمله باراک اوباما و جان کری و اشتون کارتر و جان برایان مدیر سیا و وزیر بازرگانی با بن سلمان دیدار داشتند.
از سوی دیگر نباید نقش امارات را نیز نادیده گرفت. محمد بن زاید حاکم ابوظبی و معاون فرمانده کل قوای امارات که روابط بسیار خوبی با محمد بن سلمان دارد به نوعی حلقه اتصال وی با آمریکا بوده است.این نزدیکی باعث شده تا اماراتی ها نیز برای پادشاهی محمد بن سلمان بی میل نباشند. چراکه باعث می شود هم اقتدار سابق عربستان کاهش یابد و هم افرادی که تحت نفوذ امارات هستند بر سر کار بیایند و بدین ترتیب امارات جایگاه فعلی عربستان در منطقه را خواهد گرفت.
برای آنکه بن سلمان گزینه نخست آمریکا در عربستان شود، محمد بن زاید طرح دو مرحله ای را به وی پیشنهاد داده بود که به نظر می رسد در حال انجام شدن است. ابتدا پایان بخشیدن به تفکر دینی و وهابیت در داخل عربستان و دیگری ارتباط با اسرائیل. ستاد امر به معروف و نهی از منکر و ستادهای وابسته به آن از جمله پلیس شرعی در عربستان تعطیل شده است و روابط پنهان سعوی ها با اسرائیل نیز به آشکارا گراییده است.
بدین ترتیب اگر اوضاع کنونی ادامه داشته باشد و یا اینکه محمد بن نایف با تیم ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان ( متعب بن عبدالله، مقرن بن عبدالعزیز، بندر بن سلطان و خالد التویجری ) که مخالف سرسخت اقدامات ملک سلمان و پسرش هستند، ائتلافی تشکیل ندهد، می توان محمد بن سلمان را پادشاه بعدی عربستان سعودی نامید و لذا نامش در تاریخ این کشور ثبت خواهد شد چراکه جوانترین شخصی است که به این مسند رسیده و اولین فردی خواهد بود که از نسل سوم ملک عبدالعزیز مؤسس عربستان، به پادشاهی رسیده است.
با توجه به گذشت حدود یک سال و نیم از روی کار آمدن محمد بن سلمان در یکی از ارکان قدرت در عربستان به نظر می رسد وی گزینه ی مناسب تری نسبت به رقیبش محمد بن نایف برای جمهوری اسلامی ایران باشد. چراکه بن سلمان بسیار جوان است و انعطاف بسیار بیشتری در مسائل مختلف نسبت به بن نایف از خود نشان خواهد داد. محمد بن نایف با تفکر دینی و متعصب حاکم بر عربستان رشد کرده است. تفکری که دشمن سرسخت ایران است.
همانطور که اشاره شد، محمد بن سلمان روابط خوبی با محمد بن زاید دارد. وی بن زاید را الگوی خود قرار داده و تقریبا نسخه های حکومتداری وی را در عربستان اجرا می کند از جمله؛ ارائه و اجرای سند چشم انداز ۲۰۳۰، رابطه با اسرائیل و غیره . لذا می توان ادعا کرد که عربستانِ محمد بن سلمان چیزی شبیه به امارات کنونی خواهد بود. روابط بر اساس منافع مهمترین اصل می شود خواه منافع در گروی روابط با ایران باشد خواه با اسرائیل. از این رو حاضر شد تا با علی مملوک رئیس دستگاه اطلاعاتی سوریه بر سر یک میز بنشیند و در مورد حضور بشار اسد در مسند قدرت مذاکره کند در حالیکه موضع رسمی کشورش و مخصوصا وزیر خارجه آن، چیزی جز آن است.
از این رو، به نظر می رسد اگر روند کنونی ادامه داشته باشد و بن سلمان به قدرت برسد، روابط متشنج کنونی بین ایران و عربستان کمتر شده و شاهد روابطی بر اساس احترام متقابل باشیم.
نویسنده: محمد پریمی
منبع: عصر دیپلماسی
جنگ یمن را همین محمد بن سلمان ملعون راه انداخت. اگر او سلطان بشود قطعا روابط ما و سعودی بدتر خواهد گشت