پیامهای راهپیمایی ۲۲بهمن امسال چه بود؟
پارسینه: به نظر می رسد امسال راه پیمایی جلوه دیگری داشت و چهار پیام مهم داشت: ، حضور، دلبستگی، مطالبه، و مبارزه.
اما حضور نشان داد که ملت ایران همواره در صحنه ها حضور دارد و اگر در بعضی موارد غایب است نه از روی عمد بلکه شاید به دلیل اینکه احساس می کند به قدر کافی مردم در صحنه هستند.و هر جا لازم باشد تا نمایش قدرت باشد خود را به صحنه می رساند. بدیهی است این مربوط به توده مردم است و نه خواص. دوم دلبستگی به اسلام و وطن از ویزگی های این حضور بود. مردم هم به عشق اسلام امده بودند و هم به خاطر کشور و وطن.
مردم این دو را از صمیم دل دوست دارند. سوم مطالبه از مسولان بود و جالب است که هم در بعضی پلاکارد ها و هم توسط بعضی از سخنرانهای تلویزیونی مطرح شد که مردم اگر آمده اند به خاطر مسئولان نیست آنها به خود نگیرند و این پیام مهمی است. و اگر به آن توجه نشود ممکن است عواقب خوبی نداشته باشد. در اینکه مسئولان همیشه از مردم و حضورشان عقب ترند شکی نیست. اما باید مسئولان صداقت و صمیمیت خود را به گونه ای نشان دهند. عذر خواهی یکی از آنهاست به هنگام بروز خطا ولی درست و سریع کار مردم را راه انداختن از آن مهم تر است.
این را می شود از مردم عادی و نه آنهایی صاحب پول و مقام هستند و از ادارات بیرون می آیند سوال کرد که آیا راضی بوده اند و یا خیر. و آیا کارشان در اسرع وقت و بدن حرمت شکنی انجام شده است ویا نه؟ آیا مسئولان خود را خادمان می دانند و یا مدعیان و صاحبان قدرت؟ و چهارمین پیام نشان دادن به دشمن و به ویژه آمریکا بود و همین اظهارات ترامپ در بسیج مردم برای حضور در صحنه تاثیر زیادی داشت.
چرا درشعار اولیه انقلاب استقلال مقدم بر آزادی است وگویی از آن مهم تر است؟ زیرا استقلال است که به انسان هویت می دهد و ازادی وی را تضمین می کند. اگر استقلال نباشد آزادی هم زیر سوال خواهد رفت. آنهایی که آزادی را در وابستگی به بیگانگان حستجو می کنند سخت دراشتباهند و آزادی را با شبه آزادی معاوضه کرده اند. به ویژه در دنیای امروز که هیچ کشوری به خاطر رضای خدا مظلوم را کمک نمی کند. تعرض به استقلال کشور ها ی خودشان در غرب تا قبل از جنگ جهانی دوم وجود داشته است. اما مدتی است که این امر در رابطه آنها مطرح نیست اگرچه باز جنگی که در صربستان رخ داد و با شعار های مذهبی استقلال همدیگر را زیر سوال بردند مربوط به مین سالهای اخیر است.. اما ظاهرا غربیها و امریکا وانمود می کنند که در رابطه با خودشان بحث استقلال مطرح نیست .
شما می بینید سوییس و بلژیک وتا حتی لوگزامبورگ و واتیکان هم کشورند و ظاهرا آنقدر دموکراسی در انجا وجود دارد که استقلال آنها د رمخاطره نیست.این امربه چند دلیل است ۱-:می خواهند بگویند ما پای بند دموکراسی هستیم و به هم و قرار داد های خود احترام می گذاریم ۲- سرزمین هاشان از نظر استعداد تقریبا مشابه یکدیگر است و آنچه دارند نیروی انسانی و فناوری است که با هم مشترکند ۳-ادامه کار استعماریشان را انجام می دهند و از سرمایه های مادی و نیروی انسانی کشور های عقب نگه داشته شده و به ویژه در خاورمیانه استفاده می کنند و لذا لزومی ندارد که استقلال خود شان را نشانه روند. اما در کشور هایی که تحت سلطه اند و باهمه لطایف الحیل سعی می کنند که از زیر سلطه آنان خارج نشوند وضع به گونه ای دیگر است. استقلال آنها هدف است.
کشور های غربی و به ویژه امریکا به بهانه دموکراسی و آزادی های اساسی، گرو ههای نابالغ و کم سواد و دنیا طلب را تحریک می کنند و سرانجامشان را هم به کرات در این چند سال اخیر در عراق و لیبی وسایر جاها دیده ایم. آنها اگر بحث ازادی را هم مطرح می کنند که می خواهند برای این کشور ها بیاورند وقتی زیر بلیط آنها باشد به معنای بی بند و باری و عمدتا ازادی های جنسی است.
گویند یکی از سفیران انگلستان به نخست وزیر انگلستان در زمان استعمار انگلیس می نویسد هندوستان همچون گاو شیر دهی برای انگلیس است اما انگلیس آنقدر ناجوانمردانه و سفاکانه از آن شیر می دوشد که به جای شیر خون از پشتان این گاو شیر ده می آید. این است سرنوشت وابستگی و نداشتن استقلال. برای همین است که استقلال مقدم است و باید هر کشوری آن را پاس بدارد و نگذارد این استقلال خدشه دار شود.
بدیهی است استقلال بدون درک درست از آن و فراهم کردن زمینه و شرایط نقض غرض است و تحقق نمی پاید. نمی شود گفت ما استقلال داریم ما همه چیزمان از خارج می آید نمی شود شعار استقلال داد اما ماشین های آنچنانی سوار شد و یا حجم واردات بر صادرات بیشتر باشد و یا زمینه کا ر را برای جوانان علاقمند فراهم نکرد و ظرفیت استفاده از فناوری های خارجی را در بین مردم بالا نبرد و یا در تحلیل ها ضعیف بود و در محاکم بن المللی نتوان از خود دفاع کرد ویا دانشگاههای ما پر از دارندگان مدرک بی آنکه بتوانند در صحنه عمل کاری بکنند بود و اینکه مسئولان کشور ملت خود را تحقیر کنند وبگویندمردم ما نمی توانند کار کنند و یا آنهایی که کار می گیرند به جای درستکاری و سرعت در کار از خود سابقه بد بر جای بگذارند و هزاران مساله دیگر
سریال معمای شاه را بسیاری دیده اند و بعضی انتقاد می کنند که آخر جوری این سریال جلوه می دهد که گویی شاه هیچ کاری نکرده است. من فکر می کنم باید صاحبان فیلم می نوشتند سریال معمای شاه ویژه وابستگی او به بیگانگان و به ویژه انگلیس و امریکا. زیرا در واقع همین را هم نشان می دهد و به بقیه موارد کار ندارد. و واقعا اگر هر کاری هم انجام شده باشد وقتی استقلال نباشد و بیگانه در اینجا ارباب باشد وحق کاپیتولاسیون داشته باشد و ما را ملتی وحشی بداند و حق توحش بگیرد هر چه هم بیاورد در قبال گرفتن استقلال بی ارزش است. حتی ملت ازادی هم ندارد. شما می دانید اگر شاه این وابستگی را نداشت شاید انقلاب هم به این صورت اتفاق نمی افتاد. همچنان که محمد علی شاه هم به سفارت روسیه پناهنده شد. امام خمینی هم بارها به شاه توصیه کرد که استقلال داشته باشدوخودش تصمیم بگیرد و زمام کار ها را به دست بیگانه ندهد ولی گوش شنوایی نبود
برجام نباید وسیله اختلاف و دوگانگی شود به شرطی که طرفین به واقعیت تن در دهند. الان مساله برجام یکی از محور های بحث و گفتگو و چه بسا جنجال های انتخاباتی شود. ولی در واقع بحث اصلی استقلال کشور است . آنهایی که به دلواپسان ملقب شده اند، البته اگر این تعبیر درست باشد بر سر همین استقلال است که نکند بعضی ها آنقدر ذوق زده شوند که هر لبحندی از بیگانه را و از جانب آنهایی که به هیچ چیز پای بند نیستند.
ما آن را نعمت تلقی کنیم. موافقان آن را معجزه قرن می دانند و اینکه باید در مدارس و دانشگاهها تدریس شود و نقطه عطف در تاریخ ما ست و از این قبیل حرف ها و مخالفان آن را از قرار داد ترکمانچای بدتر می دانند. اما هر دو طرف باید به واقعیت توجه کنند. برجام معجزه قرن نیست و در مدارس هم برای چه تدریس شود. البته ممکن است مجاهدت مذاکره کنندگان مورد تقدیر باشد و بگوییم برای اولین بار ایران در برابر ۶ کشور مخالف سر سخت توانست بحث کند و این قابل تقدیر است به شرط اینکه از همه ظرفیت های حقوقی و اقتصادی داخل و خارج کشور استفاده شده باشد که خود قابل بحث است. ولی خود آقای دکتر ظریف هم اذعان داشت که در حد توان تلاش کردیم و زورمان بیشتر نرسید.
آنچه موافقان باید به آن توجه کنند این است که این توافقنامه یک اضطرار بود. دشمنان بر ما تحمیل کردند. آنها ما را ظالمانه تحریم کردند و ما به خاطر نجات از آن وضع از بدتر به بد پناه آوردیم. ما نمی بایست برای حقوق خودمان مذاکره می کردیم. این امر در واقع تحمیل بود. پس تفاخر برای یک امر زور و تحمیلی چه مناسبتی دارد. از آن طرف مخالفان هم نباید انصاف را از دست بدهند زیرا ما در شرایطی قرار گرفتیم که ناگزیر از مذاکره بودیم و پس از مذاکره علی رغم کار شکنی های امریکا، خوب گشایش هایی در کشور صورت گرفت.
دست کم دنیا به حقانیت ما پی برد. البته به همین هم نباید دلخوش باشیم که مثلا اروپاییان با ما موافقند و با امریکا مخالف. آنها به دنبال منافع خود هستند و برجام را برای خودشان دستاورد می دانند و همینطور هم هست. همین امروز خانم موگرینی در امریکا باز ار تحریم بیشتر ایران سخن گفت. به نظر من باید موافق و مخالف از افراط و تفریط نسبت به نسبت هایی که به برجام می دهند دست بکشند و در مناظرات انتخاباتی از چیز های دیگر سخن بگویند. به عقیده من دولت و موافقان برجام باید موضعشان در این خصوص نسبت به ملت موضع خدمت و انجام وظیفه در حد توان، و موضعشان نسبت به خارجی ها در همه موارد موضع طلبکاری و منت باشد. نه اینکه آنقدر غرق در برجام بشویم که آنها خیال کنند خیلی به ما لطف کرده اند . باید همواره تذکر دهند که ما قربانی ظلم و ستم قدرت های ستمگر شده ایم و اگر چه عهد شکن نیستیم ولی آن را موهبت هم تلقی نمی کنیم.
منبع:
خبرآنلاین
ارسال نظر