سنگ نزنید؛آنها آتشنشان هستند!
پارسینه: "چیزی به اسم خاطره در شغل ما وجود ندارد؛ آنچه می بینیم صحنههایی تلخ و دلخراش هستند؛ در دیگر شغلها میتوان خاطرات خوبی یافت واقعیت اما این است که آتش نشانان خاطره ندارند." این حرف های یک آتش نشان باسابقه است.
به گزارش ایسنا، فرقی نمیکند حادثه به کوچکی آتش سوزی یک لاستیک در دور افتاده ترین نقطه شهر باشد یا به عظمت فرو ریختن ساختمان پلاسکو. آتش نشان در هر صورت در دل حادثه حاضر است تا قلبی در آتش نسوزد و سرنوشتها خاکستر نشوند.
چهارشنبه سوری امسال نیز بهانه ای شد تا ساعاتی را در کنار آتش نشانان سپری کنیم.
ساعت ۲۰:۰۰ مرکز آتش نشانی و خدمات ایمنی اهواز
خیابانهای منتهی به مرکز آتشنشانی اهواز آرام است. گهگاه صدای انفجار ترقهها و مواد محترقه با صدای نه چندان بلند به گوش میرسد. مقابل ورودی این مرکز، یک میز که روی آن محفظه شیشه ای قرار دارد جلب توجه میکند. دو شاخه گل رز، پنج شمع سفید و چهار شمع سیاه روشن در این محفظه قرار دارد.
کنار اتاقک نگهبانی یک نفر ایستاده است که پس از سلام و احوالپرسی خودش را از رانندگان آتشنشانی معرفی می کند. محمود کعبی میگوید که حدود هشت ماه است در سازمان آتش نشانی استخدام شده است. امشب اولین تجربه چهارشنبه سوری او در آتشنشانی است.
این آتشنشان که لباس کار پوشیده است میگوید: "ما گوش به زنگ ایستادهایم تا به محض بلندشدن صدای آژیر به محل حادثه اعزام شویم. خوشبختانه تا این ساعت اتفاق خاصی نداشتیم اما باز هم باید آماده باشیم."
کعبی با اشاره به استقرار نیروهای کمکی در شب چهارشنبه در مرکز و ایستگاههای آتشنشانی سطح شهر به رفتارهای ناصحیح برخی مردم در چهارشنبه سوری اشاره میکند و میافزاید: "حتی نیروهایی که امشب شیفت نداشتند به عنوان نیروی کمکی به مرکز آمدند. هرچند رفتارهای نادرست بعضی افراد در چارشنبهسوری باعث این حوادث میشود اما حتی اگر یک نیروی کم داشته باشیم، ما زیر سوال میرویم."
از این آتشنشان خداحافظی میکنیم، جلوتر که میرویم روی سکوی ساختمان رختکن، چهار نیروی آتشنشانی نشستهاند. نزدیک که می شویم یک نفر که جوان تر از همه به نظر میآید، میپرسد: "خبرنگاری نه ؟" پاسخ مثبت که میشنود لبخند میزند و خسته نباشید میگوید.
خودش را حمزه ناصری معرفی می کند و می گوید: "از رانندههای آتشنشانی هستم و کمتر از یک سال است که وارد کار آتشنشانی شدهام. امشب همه آمادهباش هستند تا اگر خدای ناکرده اتفاقی رخ دهد وارد عمل شویم."
این آتشنشان معتقد است که پس از فاجعه پلاسکو رفتار مردم با آتش نشانان بهتر شد و در صورت شنیدن آژیر آتشنشانی مسیر را برای عبور خودروهای آتشنشانی باز می کردند، اما باز هم تاکید کرد: "باید رفتار مردم در برخورد با آتشنشانان مخصوصا زمان وقوع حوادث بهتر شود."
کسی به میان صحبتهای ناصری میپرد و میگوید: "سختترین روز برای یک آتشنشان روزی است که هیچ حادثهای نداشته باشد."
تعجب ما را که میبیند، لبخند میزند و توضیح میدهد: "یعنی ببینید آتشنشانان چقدر باید روی افکار عمومی و سیستم ایمنی ساختمانها کار کنند تا هیچ حادثهای رخ ندهد."
میگوید که از نیروهای عملیاتی آتشنشانی با حدود ۵ سال سابقه است که ۴ چهارشنبهسوری را به عنوان نیروی عملیاتی آتشنشانی در اهواز تجربه کرده است.
این آتشنشان با بیان اینکه میزان حوادث چهارشنبه سوری رو به کاهش است، از حال و هوای چهارشنبه سوری ۹۵ خود اینگونه میگوید: "تا الان حادثه خاصی خوشبختانه نداشتیم اما این دلیل نمیشود که در حالت آمادهباش نباشیم."
حادثه پلاسکو در حال کمرنگشدن است
این آتش نشان در خصوص رفتار مردم با آتشنشان پس از فاجعه پلاسکو گفت: "فراموشی بزرگترین نعمتی است که خداوند به بشر داده است. مردم ما هم زود فراموش میکنند؛ روزهای اول پس از حادثه پلاسکو کافی بود تا مردم صدای آژیر آتشنشانی را بشنوند، سریعا مسیر را باز میکردند. اکنون اما اثر حادثه پلاسکو بر رفتار مردم آهسته آهسته کمرنگ میشود. مردم چه خوب چه بد فراموش میکنند و برای همین باید کار تبلیغاتی و رسانهای بیشتری انجام شود."
گرم صحبت هستیم که یک صدای انفجار شدید به گوش میرسد، یک آتشنشان که جلوی درب ساختمان رختکن ایستاده به همکارش میگوید: " انفجار ترقهها شروع شد."
کارشناس آتشنشانی به این جمع ملحق میشود و از ما میخواهد نزد معاون امداد و نجات آتشنشانی برویم، میخواهیم با آتشنشانان خداحافظی کنیم که ناصری دوباره میگوید: " مردم باید آتشنشانان را درک کنند."
ترقهای که جرقه آتشنشان شدنم بود
ناصری انگشت اشاره و انگشت شست دست راستش را نشان میدهد و میگوید: "سالها قبل یک ترقه در دستم ترکید شد که باعث آسیبدیدگی انگشتانم شد. همین انفجار جرقهای شد تا انگیزه آتشنشان شدن را پیدا کنم."
ساعت ۲۰:۴۰ ساختمان اداری مرکز آتش نشانی اهواز
به آتشنشانان حاضر در محوطه خستهنباشیدی دوباره میگوییم و به ساختمان اداری مرکز آتشنشانی میرویم. پشت درب اتاق معاون امداد و نجات لحظاتی منتظر میمانیم، صدای بیسیم از این اتاق به گوش میرسد.
درب یک اتاق دیگر در راهروی روبهرو هم باز است که سر و صدای زیادی از آن شنیده میشود. روی تابلوی نصب شده بر دیوار این اتاق نوشته شده "مرکز پیام ستاد فرماندهی ۱۲۵ آتش نشانی اهواز"
وارد اتاق این مرکز می شوم. تنها صدای تلفن و بیسیم است که به گوش میرسد. یک میز بزرگ وسط اتاق قرار دارد که پنج نفر روی صندلیهای دور آن میز نشستهاند و یک نفر دیگر هم کنار میز ایستاده است؛ همه در حال صحبت کردن با بیسیم یا تلفن هستند.
عبدی پور، مسئول مرکز پیام ستاد فرماندهی ۱۲۵ آتشنشانی، برای لحظاتی با ما همکلام میشود و میگوید: " کلیه تماسهای ورودی حوادث مختلف به این مرکز و اتاق متصل میشود و در همین اتاق از طریق بیسیم اداری کلیه واحدهای اداری از طریق مراکز پیام هماهنگ میکنیم."
میگوید که ۲۲ سال است که آتشنشان است. در این سالها هم نیروی عملیاتی هم فرمانده عملیات کارشناس و مسئول مرکز پیام بوده است.
وی با بیان اینکه در کار آتشنشان استرس و اضطراب راه ندارد، میگوید: "درست است که حوادث استرسزا هستند اما یک آتش نشان نباید اضطراب و استرسی داشته باشد. اجازه نمیدهیم این اضطراب و استرس در کار ما خللی وارد کند."
مسئول مرکز پیام ستاد فرماندهی ۱۲۵ آتشنشانی اهواز از حال و هوای این شب هم اینگونه میگوید: "در حال حاضر حتی نیروهای اداری آتشنشانی هم در حالت آمادهباش هستند، تمام نیروهای سازمان حتی در صورتی که شیفت هم نداشته باشند در ایستگاههای مختلف مستقر شدند تا اگر خدای نکرده نیروهای عملیاتی ما مصدوم شدند نیروی جایگزین وجود داشته باشد."
بیسیمی که در دست دارد روشن میشود و برای لحظاتی گفتوگو با ما را قطع می کند. با آرامش هماهنگیهای لازم را انجام میدهد و پس از آن از نو ادامه می دهد و میگوید: " در تمام ایستگاهها نیروهای ما آماده عملیات هستند، خوشبختانه چهارشنبه سوری در اهواز سال به سال حوادث کمتری را به دنبال دارد. امسال هم با تدابیری که اتخاذ شد، به ویژه با برخورد نیروهای انتظامی و آموزشهایی که توسط واحدهای مختلف آتش نشانی با استفاده از ابزارهای مثل توزیع کتاب، کتابچه و بروشور و ... انجام شد، حوادث چهارشنبه سوری رو به کاهش است."
عبدی پور یکی از تلخ ترین خاطرات خود در روز چهارشنبه سوری را مربوط به دو سال پیش عنوان کرد و افزود: "در مقابل چشمانم کودک همسایه که شاید شش یا هفت سال داشت در مراسم چهارشنبه درون آتش افتاد و متاسفانه یک دست و کتف این کودک دچار سوختگی شد. متاسفانه والدین آموزش های لازم را به فرزندان خود نمی دهند. اگر بگویم تمام مردم فرهنگ استفاده از مواد آتش زا را دارند، طبیعتا کذب محض است."
حتی شماره ۱۲۵ را نمیدانند
وی در مورد مزاحمتهای تلفنی این گونه میگوید: " شاید روزانه صد نفر با مرکز پیام تماس می گیرند که با عملیات برق کار دارند و به جای ۱۲۱ شماره ۱۲۵ را می گیرند."
تماسهایی به ۱۲۵ برای سنگاندازی
مسئول مرکز پیام آتش نشانی اهواز میگوید: "تا حدود ساعت ۹ شب اتفاق خاصی را در بحث حوادث چهارشنبه سوری نداشتیم و حوادث تنها شامل آتشزدن لاستیکها بودند تا ماشینهای آتشنشانی را به آنجا بکشانند و آتشنشانان و ماشینهای آتشنشانی را با سنگ بزنند."
در میان صحبتهای عبدیپور صدای یکی دیگر از نیروهای مرکز را میشنویم که خطاب به فردی که پشت تلفن است میگوید: "باید با ۱۱۰ تماس بگیرید." و با کلافگی تماس را قطع میکند.
عبدیپور در این باره توضیح داد: "در این سالها مناطقی که در چهارشنبهسوری حساس و حادثهخیز بودند را شناسایی کردیم و زمانی که در این مناطق اعلام حادثه میشود با هماهنگی با کلانتریهاف نیروی انتظامی و پلیس ۱۱۰، نیروهای آتشنشانی جهت اطفای حریق به این مناطق اعزام میشوند. حتی در این مناطق اقدام به آتش زدن لاستیک میکنند تا آتشنشانان ما را به این مناطق را بکشانند و آنها را با سنگ بزنند. برای همین است که در این گونه مناطق ابتدا باید جهت اعزام آتشنشانان با پلیس ۱۱۰ هماهنگ شود."
پلاسکو؛ تب تندی که فروکش کرد
مسئول مرکز پیام آتش نشانی اهواز با اشاره به مشکلاتی که مزاحمت ها و تلفن های سرکاری به مرکز ۱۲۵ آتش نشانی ایجاد میکند، گفت: "بعد از فاجعه پلاسکو تا مدتی این تماس های تلفنی مزاحم کمتر شده بود اما مجددا آغاز شدند. تاثیر حادثه پلاسکو در این خصوص خیلی کم بود و اکنون دائما مزاحمتهای تلفنی داریم که چون پیگیری قضایی نمیکنیم، حتی با تلفنهای ثابت منازل هم تماس میگیرند."
عبدی پور ادامه میدهد: "حتی امروز یک نفر تماس گرفت و از من پرسید لوازم محترقه و ترقه را کجا میفروشند تا بخرم. من هم پاسخ دادم کار ما اطفای حریق است."
وی با اشاره به آزار و اذیت هایی که نسبت به آتش نشانان میشود، گفت: "به جز حوادث چهارشنبه سوری که حتی درون ماشین آتش نشانی مواد محترقه و سنگ پرتاب میکنند و نیروهای ما با را سنگ میزنند، حریق های طایفه ای نیز داشتیم که به علت دعوای خانوادگی رخ داده بود و زمانی که نیروهای ما به محل حادثه اعزام میشدند حتی کتک و سیلی میخوردند و حتی در مواردی کار نیروهای ما به بیمارستان کشیده شد."
پلاسکو برای همه فراموش نشده اما...
مسئول مرکز پیام آتشنشانی اهواز با بیان اینکه نمیتوان در بحث حوادث چهارشنبه سوری از تمام مناطق کلانشهر اهواز انتظار یکدست بودن را داشت، گفت: "در این مدت فرهنگسازی خیلی گستردهای به ویژه از سوی نیروهای اتشنشانی انجام شد؛ از دو هفته گذشته آتشنشانان داوطلب ما در واحد آموزش آتشنشانی و همچنین پرسنل عملیاتی همه بسیج شدند تا در رابطه با حوادث چهارشنبه سوری آگاهسازی کنند. خوشبختانه اکنون حوادث خیلی کمتر شده است."
عبدی پور در پایان صحبت های خود به خطرات مواد محترقه دستساز اشاره میکند و میگوید: "مواد محترقه دستساز و ترقههای اکلیلی و انفجاری که از اکلیل و سرنگ ساخته میشوند، متاسفانه صدمات جبرانناپذیری را به فرد میرسانند، این گونه مواد محترقه با قرار گرفتن در معرض گرمای دست به سرعت منفجر میشوند و علاوه بر ایجاد سوختگی، سنگی که درون این مواد محترقه وجود دارد باعث ایجاد ترکش هم میشود."
بیسیمی که در دست این آتشنشان قرار دارد، دوباره روشن میشود و او با تشکر از ما کار خود را ادامه میدهد.
در این میان از تلویزیونی که در سمت چپ اتاق روی یک میز قرار دارد، خبر انفجار مواد محترقه در اراک و بروز حادثه برای سه جوان پخش میشود، لحظاتی همه مکث میکنند و دوباره به کار خود ادامه میدهند. نزد یکی دیگر از پرسنل مرکز پیام می رویم که به شدت مشغول فعالیت است و گاهی با یک دست تلفن و با دست دیگر بیسیم را نگه میدارد و صحبت میکند.
نمیگذارند آتش را خاموش کنیم
آقای حسین موری با اشاره به سالهایی که در آتشنشانی مشغول فعالیت بوده است، میگوید: " اکنون بروز یک حادثه در فلکه بیمارستان امیرالمومنین را به مرکز پیام اطلاع دادند و زمانی که نیروهای آتش نشانی به محل حادثه اعزام شدند به آنها سنگ پرتاب شد؛ نمیگذارند آتش را خاموش کنیم لاستیک بزرگی آتش زدند و مانع اطفا حریق شدند."
این آتش نشان که ظاهرا دل پری دارد، این گونه ادامه میدهد: " به بچه های ما و ماشینهای آتشنشانی سنگ پرتاب میکنند، بچههای ما آسیب میبینند بعد هم همین مردم به آتشنشانان میگویند چرا اقدامی نمیکنید."
یک نفر به میان صحبتهای موری میپرد و میگوید احتمالا با پرتاب سنگ به آتشنشانان میخواهند رمی جمره کنند. با بلند شدن صدای تلفن آقای موری تلفن را پاسخ میدهد و با آرامش می گوید: "الو، آتشنشانی، بفرمایید."
از نیروهای مرکز پیام خداحافظی میکنیم و از ساختمان اداری مرکز آتش نشانی خارج میشویم.
ساعت ۲۱:۱۰ حیاط مرکز آتش نشانی اهواز
به حیاط مرکز باز میگردیم افراد بیشتری دیده میشوند که همه لباس آتشنشانی پوشیدهاند و یا در حال راه رفتن هستند یا روی صندلیهای ساختمان رختکن نشستهاند. هوا کمی سردتر شده است اما تکتک نیروهای حاضر در مرکز در حالت آمادهباش قرار دارند و صدای انفجارهای بیشتری به گوش میرسد.
با سنگ از آتش نشانان استقبال می کنند
در منتهی الیه سمت راست مرکز آتشنشانی اهواز اتاق کوچکی با آجرهای قهوهای قرار دارد که روی تابلوی سر در آن نوشته شده است "اتاق فرمانده عملیات" و در آن دو نفر با بیسیمهایی که در دست دارند، به شدت مشغول کار هستند. مقابل درب این اتاق که قرار میگیریم، یکی از فرماندهان عملیات نزد ما میآید و خود را قاسم بدوی معرفی میکند و میگوید: " ۱۹ سال است که آتشنشانم و ۹ سال است که فرمانده عملیات هستم. خوشبختانه تا این ساعت حوادث چهارشنبه سوری در سطح کمی بودند و اکثرا شامل حریق لاستیک میشدند. متاسفانه اما در برخی مناطق بعد از حضور نیروهای آتش نشانی جهت اطفای حریق، از نیروهای ما با سنگ استقبال کردند و مانع اطفای حریق شدند؛ این واقعا یک معضل است."
این فرمانده عملیات مرکز آتش نشانی اهواز در پاسخ به اینکه آیا تاکنون در حین انجام عملیات مصدوم شده است، میخندد و آستین دست راستش را بالا میکشد، ساعد دست راست او کاملا باندپیچی شده است و همین برای پیبردن به پاسخ سوالم کافی است.
بدوی میگوید:" ما فرمانده عملیات هستیم، یعنی شناسایی نوع حریق و ماده اطفایی بر عهده ما است. ما نهایت سعی و تلاش خود را به کار می گیریم تا حوادث کمتر رخ دهند."
وی یکی از تلخ ترین خاطرات خود را در روی چهارشنبه سوری اینگونه تعریف میکند: " در چهارشنبه سوری دو سال پیش در منطقه پاداد یک فرد ماده محترقه ای را به درون یک ماشین در حال عبور پرتاب کرد که باعث شد راننده این خودرو که یک خانم ۳۵ ساله بود به شدت دچار آسیب شود و متاسفانه این خانم دچار اختلال حواس و مشکل تنفسی شد."
روی سکوی ساختمان رختکن یک آتشنشان نشسته و در حال چای خوردن است، زمانی که نزدیک او میشویم لیوان خود را روی سکو میگذارد و به ما نگاه میکند. این آتشنشان با بیان اینکه هشت سال است در آتشنشانی مشغول فعالیت است خود را عبدالخضر نواصری معرفی میکند و میگوید: "امشب برای آتشنشانان شبی ویژه است بنابراین تمام نیروها در حالت آمادهباش قرار دارند و حتی امشب شیفت من نبود اما جهت آماده باش کامل تمام نیروها را مستقر کردند."
آتشنشانان خاطره ندارند
نواصری یکی از اصول کار آتشنشانی را عشق می داند و می گوید: " خیلی سخت است که ببینیم یک کودک ششساله بر اثر انفجار نارنجک چشم خود را از دست داده است. این تلخترین صحنهای بود که از چهارشنبه سوری سالهای گذشته به یاد دارم. ما آتش نشانان در کار خود خاطرهای نداریم و صحنه هایی که می بینیم دلخراش و تلخ هستند. در حالی که در سایر شغلها بالاخره میتوان خاطرات خوب نیز پیدا کرد.
آتشبازی یا آتشنشان آزاری؟
این آتشنشان ادامه میدهد:" نیروهای ما ساعاتی پیش به محل حادثهای اعزام شدند که در این محل به نیروهای ما سنگ پرتاب شد. این افراد اعتقاد دارند که چهارشنبهسوری روز بازی با آتش است و آتشنشانان میخواهند آنها را از بازی منع کنند، در حالی که ما تنها وظیفه داریم از حوادث جلوگیری کنیم. "
مرکز آتشنشانی اهواز را به مقصد ایستگاه ۳۰۰ آتشنشانی ترک میکنیم در طول مسیر گهگاه صدای انفجار مواد محترقه به گوش میرسد. خودروهای انتظامی در خیابانهای اصلی شهر حضور دارند و همچنین تعدادی ماشین آتش نشانی نیز در طول مسیر دیده میشود که در مناطق حساس گشتزنی می کنند. ساعت ۲۲ است که به ایستگاه ۳۰۰ میرسیم. هوا سردتر شده است، با وجود سردتر شدن هوا حدود ۱۵ نفر روی صندلیهای دور یک میز در حیاط نشستهاند و تعدادی نیز ایستادهاند، همه لباس آتشنشانی پوشیدهاند. در این ایستگاه نیز همه در حالت آمادهباش کامل قرار دارند. در این ایستگاه زیاد نمیمانیم.
یک آتشنشان این ایستگاه که خود را خوشحالپور معرفی میکند با لبخند میگوید: "من از سلامتی مردم خوشحال میشوم، به ما گفتهاند امشب در آمادهباش کامل قرار داریم. امیدواریم که اتفاق خاصی رخ ندهد."
این ایستگاه را نیز به مقصد خیابانهای کیانپارس ترک میکنیم. در طول مسیر کارشناس آتشنشانی که همراه ما است میگوید: "حواستان باشد که شیشه های اتومبیل را بالا نگه دارید. لوگوی آتش نشانی خودرو را که ببینند حتما ترقه یا سنگ پرتاب میکنند."
در کیانپارس اما بر خلاف تصور و روال سالهای پیشین فضای منطقه التهاب و تنش چندانی ندارد که البته این وضعیت با حضور برجسته و متمرکز خودروهای آتشنشانی، نیروی انتظامی و اورژانس و نیروهای انتظامی و بیش از موتورسواران و حدود نیروهایپیاده یگان ویژه که همگی لباس ضدشورش پوشیدهاند منطقی به نظر میرسد.
پسران جوان و نوجوان که در گروه های سه تا بیش از ۱۵ نفری هستند در خیابان اصلی حضور دارند. صدای انفجار به تناوب با شدت و ضعف شنیده میشود اما آتش زیادی برپا نشده است.
سرهنگ صالحی، جانشین فرمانده نیروی انتظامی خوزستان، در حالی که بیسیم در دست دارد با برخی از افراد یگان ویژه صحبت میکند. برای دقایقی کوتاه نزد سرهنگ صالحی میرویم که می گوید: "خوشبختانه تاکنون مشکل امنیتی در استان ایجاد نشده است و همه چیز تحت کنترل است."
وی همچنین تاکید میکند که امنیت در شهر برقرار است و با مورد سوء امنیتی مواجه نشدند و میگوید: "امسال نسبت به سال گذشته وضعیت بهتر شده که ناشی از اقدامات خوب فرهنگی از سوی رسانهها است، البته کمپینهای خوبی به دنبال شهادت آتشنشانان در حادثه پلاسکو راهاندازی شد."
خداحافظی میکنیم و برای بازگشت به مرکز آتشنشانی اهواز حرکت میکنیم. در یکی از خیابانهای کیانپارس در حین عبور مقابل یک مجتمع مسکونی خانواده هایی را میبینیم که دور آتش کوچکی حلقه زدند و کوچک و بزرگ از روی این آتش کوچک می پرند. از راننده میخواهیم برای مدتی توقف کند. به میان این افراد که میرویم که به گرمی از ما استقبال میکنند.
آقای عامری یکی از ساکنان مجتمعی که این آیین را برگزار کردهاند، میگوید: "حدود ۴ سال است در این مجتمع ساکن شدم و هر سال مراسم چهارشنبه سوری را با افروختن آتش کوچکی جلوی مجتمع برگزار میکنیم و تمام ساکنان مجتمع به همراه فرزندان خود از روی این آتش میپرند و در کنار آن نیز با آجیل، شکلات و بستنی از همدیگر پذیرایی میکنیم."
در حال صحبت با آقای عامری هستم که یک خودروی پژو پارس با سرعتی خیرهکننده از کنارمان میگذرد و یک ترقه زیر پایمان میاندازند. از جا که پریدم، آقای عامری لبخند میزند و میگوید: "ظاهرا ترساندن دیگران برای برخی خندهدار است."
این شهروند اهوازی میگوید: "در مدتی که در حال برگزاری آیین چهارشنبهسوری بودیم چند نفر از رانندگان و حتی عابران که در حال عبور بودند به ما پیوستند و از روی آتش پریدند."
کارشناس آتشنشانی که همراه ما است برای ساکنان این مجتمع نکات ایمنی را توضیح میدهد که مورد استقبال ساکنان قرار میگیرد. بعد از حدود ده دقیقه با ساکنین این مجتمع خداحافظی میکنیم.
ساعت ۲۲:۵۷ ملی راه
در مسیر برگشت نیز یک حادثه جادهای به کارشناس آتشنشانی همراه با ما اطلاعرسانی شد که سریعا به محل حادثه رسیدیم. ظاهرا ۳ خودرو به علت حرکت نمایشی یک خودرو با هم برخورد میکنند که نیروهای آتش نشانی قبل از اینکه ما بتوانیم خود را به آنها برسانیم سه مصدوم حادثه را از خودروی واژگونشده خارج میکنند و تحویل اورژانس میدهند.
ساعت ۲۳:۲۰ منطقه یوسفی
در مسیر بازگشت به مرکز آتش نشانی اهواز با مشاهده خودروی آتشنشانی که به سرعت از کنار خودروی ما رد شد به دنبال این خودرو حرکت میکنیم. ظاهرا در منطقه یوسفی یک حادثه آتش سوزی اعلام شده است.
زمانی که به منطقه یوسفی میرسیم، خودرو آتشنشانی در یک چهارراه پایینتر از محل حادثه مستقر میشود. به چهارراه مدنظر که میرسیم؛ غوغا است، صدای انفجار لحظهای قطع نمیشود. در یک چهارراه تعداد زیادی جوان و کودک ایستادهاند؛ یا سرگرم پرتابکردن مواد محترقه هستند و یا در چهارراه آن طرفتر دور آتش بزرگی حلقه زدهاند.
در این چهارراه که توقف میکنیم کارشناس همراه ما پیاده میشود که با شناسایی وی به علت لباس کاری که بر تن دارد، پرتاب ترقه به سوی خودروی ما آغاز میشود. چیزی شبیه به آجر به سرعت از کنار شیشه سمت راست خودرو در هوا میگذرد. به سرعت به سمت چهارراه دیگر میرویم و خودرو به خیابان خلوتتر میپیچید. کارشناس همراه ما لباس فرم خود را عوض میکند و آرم آتشنشانی را از روی سپر جلویی و از پشت شیشه عقب نیز جدا میکنیم اما فایدهای ندارد، ما را شناختهاند.
از ماشین که خارج میشویم کمی دورتر از این آتش بزرگ قرار داریم. با پرتاب مواد محترقه درون این آتش برای لحظهای این آتش تا بالای ساختمان سه طبقه مجاور زبانه میکشد، نمی توانم تصور کنم که در صورت رسیدن شعله های آتش به کابلها و ترانسهای برق که بر فراز آن قرار دارند چه فاجعه ای ممکن است رخ دهد.
هر لحظه یک نفر درون این آتش مواد محترقه یا ترقهای پرتاب میکند و همه به سرعت از این آتش دور میشوند و از نو صدای انفجاری بلند می شود و آتش زبانه میکشد. افرادی که ما را شناختهاند با تردید به ما نگاه میکنند. یک کودک که سن او به زحمت به هفت سال میرسد با پرخاشگری می گوید: " شما از پلیس ۱۱۰ هستید؟ چرا می خواهید ما را ببرید؟ می خواهید گزارش دهید؟" زمانی که از از او می پرسم از این همه آتش و صدای انفجار نمیترسی؟ فوری واکنش نشان میدهد: "نه! خیلی هم چهارشنبهسوری را دوست دارم اگر برادرم کنار آتش نبود من هم دوست داشتم نارنجک پرتاب کنم."
یک پسر نوجوان هم به ما نزدیک میشود و میگوید تو رو خدا فیلم نگیرید. دوستش از کنارش عبور میکند و می گوید اینها آمدهاند تا از ما فیلم بگیرند تا به پلیس ۱۱۰ نشان بدهند."
خودروی آتشنشانی نیز مجال عبور از این منطقه را نمییابد چون با نزدیکشدن خودروی آتشنشانی به سمت آن سنگ پرتاب میکنند. با تماس هایی که کارشناس همراه ما گرفت، یگان ویژه خود را به محل میرساند و جمعیت با ورود یگان ویژه متفرق میشود. یک کودک از کنارم میگذرد میگوید: " بالاخره کار خودت را کردی؟"
با در نظر گرفتن خطرات احتمالی ناچار هستیم که از کوچه پس کوچه پشت چهارراه از منطقه خارج شویم.
فارغ از تلخی بی حد و مرز فاجعه پلاسکو که نه تنها در ایران بلکه قلب انسانهای زیادی را در جای جای جهان آتش زد، این حادثه منشأ تحولی در نگاه مردم به جایگاه و خطرات شغل آتشنشانی شد.
آتشنشانان "قهرمانان واقعی"، "مردان بی ادعا" و "جانفشانان حقیقی" خوانده شدند. برای کاهش محنت و رنج اتش نشانان، تبلیغات فرهنگی و کمپین های متعددی مانند "نه به چهارشنبهسوزی" و راه اندازی و مراسمهای یادبود بسیاری به یاد شهدای آتش نشانان پلاسکو در اقصی نقاط کشور برگزار شد.
این در حالی است که با وجود گذشت کمتر از ۶۰ روز از فاجعه پلاسکو و برگزاری مراسم یادبود مردمی و خودجوش برای شهدای آتشنشان پلاسکو در اهواز، استقبال از آتشنشانان با سنگ و پرتاب مواد محترقه به خودروهای آتشنشانان کماکان پابرجاست.
با نگاهی به حوادث شب چهارشنبه سوری امسال و سخنان آتش نشانان به نظر میرسد خیلی سریعتر از زمان قابل انتظار، تب تند حادثه پلاسکو فروکش کرد. اگر بنا است رفتاری به عنوان یک فرهنگ در میان مردم نهادینه شود تحقق این امر قطعا در زمان کوتاه امکانپذیر نیست و زمان زیادی را میطلبد. با این حال اما نمی توان به روشنی دریافت که چرا پس از فاجعه پلاسکو باز هم نیروهای آتش نشانی مورد آزار و اذیت برخی قرار میگیرند و یا چرا سرنشینان خوردوهای سواری که دارای حتی یک آرم کوچک آتشنشانی هستند تا این حد از پایین کشیدن شیشههای خودرو واهمه دارند؟
کاهش آمار حوادث و همچنین مصدومان چهارشنبه سوری امسال در استان و به ویژه در اهواز که قطعا ناشی از فعالیت گسترده، منسجم و پیوسته و تلاش خستگی ناپذیر نیروهای واحدهای مختلف آتش نشانی که جهت آگاه سازی و اموزش خانواده ها، جوانان، نوجوانان و کودکان نسبت تبعات غیرقابل جبران حوادث چهارشنبهسوری انجام شد، مایه تقدیر است اما این حقیقت که حادثه خبر نمی کند غیر قابل انکار است. شکی وجود ندارد که با ایجاد هرنوع خلل در فعالیت آتشنشانان، جان و سلامت افراد بسیاری در معرض آسیب های هیجانات زودگذر میشود.
به نظر می رسد امروز "آتش نشان آزاری" به عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح باشد، آسیبی که اگر از آن با بهرهگیری از ابزارهای گوناگون سلبی و ایجابی و فرهنگسازی نسبت به خطرات ایجاد خلل در روند فعالیت آتش نشانان جلوگیری نشود در آینده قطعا تشدید خواهد شد و حتی ممکن است به گونه های دیگر نیز بروز و ظهور یابد که در این صورت مانند آنچه که در فاجعه پلاسکو مشاهده شد، مقصرسازی یا شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت بدون شک نخواهد توانست از ابعاد ناگوار و جبران ناپذیر حادثه بکاهد.
چهارشنبه سوری امسال نیز بهانه ای شد تا ساعاتی را در کنار آتش نشانان سپری کنیم.
ساعت ۲۰:۰۰ مرکز آتش نشانی و خدمات ایمنی اهواز
خیابانهای منتهی به مرکز آتشنشانی اهواز آرام است. گهگاه صدای انفجار ترقهها و مواد محترقه با صدای نه چندان بلند به گوش میرسد. مقابل ورودی این مرکز، یک میز که روی آن محفظه شیشه ای قرار دارد جلب توجه میکند. دو شاخه گل رز، پنج شمع سفید و چهار شمع سیاه روشن در این محفظه قرار دارد.
کنار اتاقک نگهبانی یک نفر ایستاده است که پس از سلام و احوالپرسی خودش را از رانندگان آتشنشانی معرفی می کند. محمود کعبی میگوید که حدود هشت ماه است در سازمان آتش نشانی استخدام شده است. امشب اولین تجربه چهارشنبه سوری او در آتشنشانی است.
این آتشنشان که لباس کار پوشیده است میگوید: "ما گوش به زنگ ایستادهایم تا به محض بلندشدن صدای آژیر به محل حادثه اعزام شویم. خوشبختانه تا این ساعت اتفاق خاصی نداشتیم اما باز هم باید آماده باشیم."
کعبی با اشاره به استقرار نیروهای کمکی در شب چهارشنبه در مرکز و ایستگاههای آتشنشانی سطح شهر به رفتارهای ناصحیح برخی مردم در چهارشنبه سوری اشاره میکند و میافزاید: "حتی نیروهایی که امشب شیفت نداشتند به عنوان نیروی کمکی به مرکز آمدند. هرچند رفتارهای نادرست بعضی افراد در چارشنبهسوری باعث این حوادث میشود اما حتی اگر یک نیروی کم داشته باشیم، ما زیر سوال میرویم."
از این آتشنشان خداحافظی میکنیم، جلوتر که میرویم روی سکوی ساختمان رختکن، چهار نیروی آتشنشانی نشستهاند. نزدیک که می شویم یک نفر که جوان تر از همه به نظر میآید، میپرسد: "خبرنگاری نه ؟" پاسخ مثبت که میشنود لبخند میزند و خسته نباشید میگوید.
خودش را حمزه ناصری معرفی می کند و می گوید: "از رانندههای آتشنشانی هستم و کمتر از یک سال است که وارد کار آتشنشانی شدهام. امشب همه آمادهباش هستند تا اگر خدای ناکرده اتفاقی رخ دهد وارد عمل شویم."
این آتشنشان معتقد است که پس از فاجعه پلاسکو رفتار مردم با آتش نشانان بهتر شد و در صورت شنیدن آژیر آتشنشانی مسیر را برای عبور خودروهای آتشنشانی باز می کردند، اما باز هم تاکید کرد: "باید رفتار مردم در برخورد با آتشنشانان مخصوصا زمان وقوع حوادث بهتر شود."
کسی به میان صحبتهای ناصری میپرد و میگوید: "سختترین روز برای یک آتشنشان روزی است که هیچ حادثهای نداشته باشد."
تعجب ما را که میبیند، لبخند میزند و توضیح میدهد: "یعنی ببینید آتشنشانان چقدر باید روی افکار عمومی و سیستم ایمنی ساختمانها کار کنند تا هیچ حادثهای رخ ندهد."
میگوید که از نیروهای عملیاتی آتشنشانی با حدود ۵ سال سابقه است که ۴ چهارشنبهسوری را به عنوان نیروی عملیاتی آتشنشانی در اهواز تجربه کرده است.
این آتشنشان با بیان اینکه میزان حوادث چهارشنبه سوری رو به کاهش است، از حال و هوای چهارشنبه سوری ۹۵ خود اینگونه میگوید: "تا الان حادثه خاصی خوشبختانه نداشتیم اما این دلیل نمیشود که در حالت آمادهباش نباشیم."
حادثه پلاسکو در حال کمرنگشدن است
این آتش نشان در خصوص رفتار مردم با آتشنشان پس از فاجعه پلاسکو گفت: "فراموشی بزرگترین نعمتی است که خداوند به بشر داده است. مردم ما هم زود فراموش میکنند؛ روزهای اول پس از حادثه پلاسکو کافی بود تا مردم صدای آژیر آتشنشانی را بشنوند، سریعا مسیر را باز میکردند. اکنون اما اثر حادثه پلاسکو بر رفتار مردم آهسته آهسته کمرنگ میشود. مردم چه خوب چه بد فراموش میکنند و برای همین باید کار تبلیغاتی و رسانهای بیشتری انجام شود."
گرم صحبت هستیم که یک صدای انفجار شدید به گوش میرسد، یک آتشنشان که جلوی درب ساختمان رختکن ایستاده به همکارش میگوید: " انفجار ترقهها شروع شد."
کارشناس آتشنشانی به این جمع ملحق میشود و از ما میخواهد نزد معاون امداد و نجات آتشنشانی برویم، میخواهیم با آتشنشانان خداحافظی کنیم که ناصری دوباره میگوید: " مردم باید آتشنشانان را درک کنند."
ترقهای که جرقه آتشنشان شدنم بود
ناصری انگشت اشاره و انگشت شست دست راستش را نشان میدهد و میگوید: "سالها قبل یک ترقه در دستم ترکید شد که باعث آسیبدیدگی انگشتانم شد. همین انفجار جرقهای شد تا انگیزه آتشنشان شدن را پیدا کنم."
ساعت ۲۰:۴۰ ساختمان اداری مرکز آتش نشانی اهواز
به آتشنشانان حاضر در محوطه خستهنباشیدی دوباره میگوییم و به ساختمان اداری مرکز آتشنشانی میرویم. پشت درب اتاق معاون امداد و نجات لحظاتی منتظر میمانیم، صدای بیسیم از این اتاق به گوش میرسد.
درب یک اتاق دیگر در راهروی روبهرو هم باز است که سر و صدای زیادی از آن شنیده میشود. روی تابلوی نصب شده بر دیوار این اتاق نوشته شده "مرکز پیام ستاد فرماندهی ۱۲۵ آتش نشانی اهواز"
وارد اتاق این مرکز می شوم. تنها صدای تلفن و بیسیم است که به گوش میرسد. یک میز بزرگ وسط اتاق قرار دارد که پنج نفر روی صندلیهای دور آن میز نشستهاند و یک نفر دیگر هم کنار میز ایستاده است؛ همه در حال صحبت کردن با بیسیم یا تلفن هستند.
عبدی پور، مسئول مرکز پیام ستاد فرماندهی ۱۲۵ آتشنشانی، برای لحظاتی با ما همکلام میشود و میگوید: " کلیه تماسهای ورودی حوادث مختلف به این مرکز و اتاق متصل میشود و در همین اتاق از طریق بیسیم اداری کلیه واحدهای اداری از طریق مراکز پیام هماهنگ میکنیم."
میگوید که ۲۲ سال است که آتشنشان است. در این سالها هم نیروی عملیاتی هم فرمانده عملیات کارشناس و مسئول مرکز پیام بوده است.
وی با بیان اینکه در کار آتشنشان استرس و اضطراب راه ندارد، میگوید: "درست است که حوادث استرسزا هستند اما یک آتش نشان نباید اضطراب و استرسی داشته باشد. اجازه نمیدهیم این اضطراب و استرس در کار ما خللی وارد کند."
مسئول مرکز پیام ستاد فرماندهی ۱۲۵ آتشنشانی اهواز از حال و هوای این شب هم اینگونه میگوید: "در حال حاضر حتی نیروهای اداری آتشنشانی هم در حالت آمادهباش هستند، تمام نیروهای سازمان حتی در صورتی که شیفت هم نداشته باشند در ایستگاههای مختلف مستقر شدند تا اگر خدای نکرده نیروهای عملیاتی ما مصدوم شدند نیروی جایگزین وجود داشته باشد."
بیسیمی که در دست دارد روشن میشود و برای لحظاتی گفتوگو با ما را قطع می کند. با آرامش هماهنگیهای لازم را انجام میدهد و پس از آن از نو ادامه می دهد و میگوید: " در تمام ایستگاهها نیروهای ما آماده عملیات هستند، خوشبختانه چهارشنبه سوری در اهواز سال به سال حوادث کمتری را به دنبال دارد. امسال هم با تدابیری که اتخاذ شد، به ویژه با برخورد نیروهای انتظامی و آموزشهایی که توسط واحدهای مختلف آتش نشانی با استفاده از ابزارهای مثل توزیع کتاب، کتابچه و بروشور و ... انجام شد، حوادث چهارشنبه سوری رو به کاهش است."
عبدی پور یکی از تلخ ترین خاطرات خود در روز چهارشنبه سوری را مربوط به دو سال پیش عنوان کرد و افزود: "در مقابل چشمانم کودک همسایه که شاید شش یا هفت سال داشت در مراسم چهارشنبه درون آتش افتاد و متاسفانه یک دست و کتف این کودک دچار سوختگی شد. متاسفانه والدین آموزش های لازم را به فرزندان خود نمی دهند. اگر بگویم تمام مردم فرهنگ استفاده از مواد آتش زا را دارند، طبیعتا کذب محض است."
حتی شماره ۱۲۵ را نمیدانند
وی در مورد مزاحمتهای تلفنی این گونه میگوید: " شاید روزانه صد نفر با مرکز پیام تماس می گیرند که با عملیات برق کار دارند و به جای ۱۲۱ شماره ۱۲۵ را می گیرند."
تماسهایی به ۱۲۵ برای سنگاندازی
مسئول مرکز پیام آتش نشانی اهواز میگوید: "تا حدود ساعت ۹ شب اتفاق خاصی را در بحث حوادث چهارشنبه سوری نداشتیم و حوادث تنها شامل آتشزدن لاستیکها بودند تا ماشینهای آتشنشانی را به آنجا بکشانند و آتشنشانان و ماشینهای آتشنشانی را با سنگ بزنند."
در میان صحبتهای عبدیپور صدای یکی دیگر از نیروهای مرکز را میشنویم که خطاب به فردی که پشت تلفن است میگوید: "باید با ۱۱۰ تماس بگیرید." و با کلافگی تماس را قطع میکند.
عبدیپور در این باره توضیح داد: "در این سالها مناطقی که در چهارشنبهسوری حساس و حادثهخیز بودند را شناسایی کردیم و زمانی که در این مناطق اعلام حادثه میشود با هماهنگی با کلانتریهاف نیروی انتظامی و پلیس ۱۱۰، نیروهای آتشنشانی جهت اطفای حریق به این مناطق اعزام میشوند. حتی در این مناطق اقدام به آتش زدن لاستیک میکنند تا آتشنشانان ما را به این مناطق را بکشانند و آنها را با سنگ بزنند. برای همین است که در این گونه مناطق ابتدا باید جهت اعزام آتشنشانان با پلیس ۱۱۰ هماهنگ شود."
پلاسکو؛ تب تندی که فروکش کرد
مسئول مرکز پیام آتش نشانی اهواز با اشاره به مشکلاتی که مزاحمت ها و تلفن های سرکاری به مرکز ۱۲۵ آتش نشانی ایجاد میکند، گفت: "بعد از فاجعه پلاسکو تا مدتی این تماس های تلفنی مزاحم کمتر شده بود اما مجددا آغاز شدند. تاثیر حادثه پلاسکو در این خصوص خیلی کم بود و اکنون دائما مزاحمتهای تلفنی داریم که چون پیگیری قضایی نمیکنیم، حتی با تلفنهای ثابت منازل هم تماس میگیرند."
عبدی پور ادامه میدهد: "حتی امروز یک نفر تماس گرفت و از من پرسید لوازم محترقه و ترقه را کجا میفروشند تا بخرم. من هم پاسخ دادم کار ما اطفای حریق است."
وی با اشاره به آزار و اذیت هایی که نسبت به آتش نشانان میشود، گفت: "به جز حوادث چهارشنبه سوری که حتی درون ماشین آتش نشانی مواد محترقه و سنگ پرتاب میکنند و نیروهای ما با را سنگ میزنند، حریق های طایفه ای نیز داشتیم که به علت دعوای خانوادگی رخ داده بود و زمانی که نیروهای ما به محل حادثه اعزام میشدند حتی کتک و سیلی میخوردند و حتی در مواردی کار نیروهای ما به بیمارستان کشیده شد."
پلاسکو برای همه فراموش نشده اما...
مسئول مرکز پیام آتشنشانی اهواز با بیان اینکه نمیتوان در بحث حوادث چهارشنبه سوری از تمام مناطق کلانشهر اهواز انتظار یکدست بودن را داشت، گفت: "در این مدت فرهنگسازی خیلی گستردهای به ویژه از سوی نیروهای اتشنشانی انجام شد؛ از دو هفته گذشته آتشنشانان داوطلب ما در واحد آموزش آتشنشانی و همچنین پرسنل عملیاتی همه بسیج شدند تا در رابطه با حوادث چهارشنبه سوری آگاهسازی کنند. خوشبختانه اکنون حوادث خیلی کمتر شده است."
عبدی پور در پایان صحبت های خود به خطرات مواد محترقه دستساز اشاره میکند و میگوید: "مواد محترقه دستساز و ترقههای اکلیلی و انفجاری که از اکلیل و سرنگ ساخته میشوند، متاسفانه صدمات جبرانناپذیری را به فرد میرسانند، این گونه مواد محترقه با قرار گرفتن در معرض گرمای دست به سرعت منفجر میشوند و علاوه بر ایجاد سوختگی، سنگی که درون این مواد محترقه وجود دارد باعث ایجاد ترکش هم میشود."
بیسیمی که در دست این آتشنشان قرار دارد، دوباره روشن میشود و او با تشکر از ما کار خود را ادامه میدهد.
در این میان از تلویزیونی که در سمت چپ اتاق روی یک میز قرار دارد، خبر انفجار مواد محترقه در اراک و بروز حادثه برای سه جوان پخش میشود، لحظاتی همه مکث میکنند و دوباره به کار خود ادامه میدهند. نزد یکی دیگر از پرسنل مرکز پیام می رویم که به شدت مشغول فعالیت است و گاهی با یک دست تلفن و با دست دیگر بیسیم را نگه میدارد و صحبت میکند.
نمیگذارند آتش را خاموش کنیم
آقای حسین موری با اشاره به سالهایی که در آتشنشانی مشغول فعالیت بوده است، میگوید: " اکنون بروز یک حادثه در فلکه بیمارستان امیرالمومنین را به مرکز پیام اطلاع دادند و زمانی که نیروهای آتش نشانی به محل حادثه اعزام شدند به آنها سنگ پرتاب شد؛ نمیگذارند آتش را خاموش کنیم لاستیک بزرگی آتش زدند و مانع اطفا حریق شدند."
این آتش نشان که ظاهرا دل پری دارد، این گونه ادامه میدهد: " به بچه های ما و ماشینهای آتشنشانی سنگ پرتاب میکنند، بچههای ما آسیب میبینند بعد هم همین مردم به آتشنشانان میگویند چرا اقدامی نمیکنید."
یک نفر به میان صحبتهای موری میپرد و میگوید احتمالا با پرتاب سنگ به آتشنشانان میخواهند رمی جمره کنند. با بلند شدن صدای تلفن آقای موری تلفن را پاسخ میدهد و با آرامش می گوید: "الو، آتشنشانی، بفرمایید."
از نیروهای مرکز پیام خداحافظی میکنیم و از ساختمان اداری مرکز آتش نشانی خارج میشویم.
ساعت ۲۱:۱۰ حیاط مرکز آتش نشانی اهواز
به حیاط مرکز باز میگردیم افراد بیشتری دیده میشوند که همه لباس آتشنشانی پوشیدهاند و یا در حال راه رفتن هستند یا روی صندلیهای ساختمان رختکن نشستهاند. هوا کمی سردتر شده است اما تکتک نیروهای حاضر در مرکز در حالت آمادهباش قرار دارند و صدای انفجارهای بیشتری به گوش میرسد.
با سنگ از آتش نشانان استقبال می کنند
در منتهی الیه سمت راست مرکز آتشنشانی اهواز اتاق کوچکی با آجرهای قهوهای قرار دارد که روی تابلوی سر در آن نوشته شده است "اتاق فرمانده عملیات" و در آن دو نفر با بیسیمهایی که در دست دارند، به شدت مشغول کار هستند. مقابل درب این اتاق که قرار میگیریم، یکی از فرماندهان عملیات نزد ما میآید و خود را قاسم بدوی معرفی میکند و میگوید: " ۱۹ سال است که آتشنشانم و ۹ سال است که فرمانده عملیات هستم. خوشبختانه تا این ساعت حوادث چهارشنبه سوری در سطح کمی بودند و اکثرا شامل حریق لاستیک میشدند. متاسفانه اما در برخی مناطق بعد از حضور نیروهای آتش نشانی جهت اطفای حریق، از نیروهای ما با سنگ استقبال کردند و مانع اطفای حریق شدند؛ این واقعا یک معضل است."
این فرمانده عملیات مرکز آتش نشانی اهواز در پاسخ به اینکه آیا تاکنون در حین انجام عملیات مصدوم شده است، میخندد و آستین دست راستش را بالا میکشد، ساعد دست راست او کاملا باندپیچی شده است و همین برای پیبردن به پاسخ سوالم کافی است.
بدوی میگوید:" ما فرمانده عملیات هستیم، یعنی شناسایی نوع حریق و ماده اطفایی بر عهده ما است. ما نهایت سعی و تلاش خود را به کار می گیریم تا حوادث کمتر رخ دهند."
وی یکی از تلخ ترین خاطرات خود را در روی چهارشنبه سوری اینگونه تعریف میکند: " در چهارشنبه سوری دو سال پیش در منطقه پاداد یک فرد ماده محترقه ای را به درون یک ماشین در حال عبور پرتاب کرد که باعث شد راننده این خودرو که یک خانم ۳۵ ساله بود به شدت دچار آسیب شود و متاسفانه این خانم دچار اختلال حواس و مشکل تنفسی شد."
روی سکوی ساختمان رختکن یک آتشنشان نشسته و در حال چای خوردن است، زمانی که نزدیک او میشویم لیوان خود را روی سکو میگذارد و به ما نگاه میکند. این آتشنشان با بیان اینکه هشت سال است در آتشنشانی مشغول فعالیت است خود را عبدالخضر نواصری معرفی میکند و میگوید: "امشب برای آتشنشانان شبی ویژه است بنابراین تمام نیروها در حالت آمادهباش قرار دارند و حتی امشب شیفت من نبود اما جهت آماده باش کامل تمام نیروها را مستقر کردند."
آتشنشانان خاطره ندارند
نواصری یکی از اصول کار آتشنشانی را عشق می داند و می گوید: " خیلی سخت است که ببینیم یک کودک ششساله بر اثر انفجار نارنجک چشم خود را از دست داده است. این تلخترین صحنهای بود که از چهارشنبه سوری سالهای گذشته به یاد دارم. ما آتش نشانان در کار خود خاطرهای نداریم و صحنه هایی که می بینیم دلخراش و تلخ هستند. در حالی که در سایر شغلها بالاخره میتوان خاطرات خوب نیز پیدا کرد.
آتشبازی یا آتشنشان آزاری؟
این آتشنشان ادامه میدهد:" نیروهای ما ساعاتی پیش به محل حادثهای اعزام شدند که در این محل به نیروهای ما سنگ پرتاب شد. این افراد اعتقاد دارند که چهارشنبهسوری روز بازی با آتش است و آتشنشانان میخواهند آنها را از بازی منع کنند، در حالی که ما تنها وظیفه داریم از حوادث جلوگیری کنیم. "
مرکز آتشنشانی اهواز را به مقصد ایستگاه ۳۰۰ آتشنشانی ترک میکنیم در طول مسیر گهگاه صدای انفجار مواد محترقه به گوش میرسد. خودروهای انتظامی در خیابانهای اصلی شهر حضور دارند و همچنین تعدادی ماشین آتش نشانی نیز در طول مسیر دیده میشود که در مناطق حساس گشتزنی می کنند. ساعت ۲۲ است که به ایستگاه ۳۰۰ میرسیم. هوا سردتر شده است، با وجود سردتر شدن هوا حدود ۱۵ نفر روی صندلیهای دور یک میز در حیاط نشستهاند و تعدادی نیز ایستادهاند، همه لباس آتشنشانی پوشیدهاند. در این ایستگاه نیز همه در حالت آمادهباش کامل قرار دارند. در این ایستگاه زیاد نمیمانیم.
یک آتشنشان این ایستگاه که خود را خوشحالپور معرفی میکند با لبخند میگوید: "من از سلامتی مردم خوشحال میشوم، به ما گفتهاند امشب در آمادهباش کامل قرار داریم. امیدواریم که اتفاق خاصی رخ ندهد."
این ایستگاه را نیز به مقصد خیابانهای کیانپارس ترک میکنیم. در طول مسیر کارشناس آتشنشانی که همراه ما است میگوید: "حواستان باشد که شیشه های اتومبیل را بالا نگه دارید. لوگوی آتش نشانی خودرو را که ببینند حتما ترقه یا سنگ پرتاب میکنند."
در کیانپارس اما بر خلاف تصور و روال سالهای پیشین فضای منطقه التهاب و تنش چندانی ندارد که البته این وضعیت با حضور برجسته و متمرکز خودروهای آتشنشانی، نیروی انتظامی و اورژانس و نیروهای انتظامی و بیش از موتورسواران و حدود نیروهایپیاده یگان ویژه که همگی لباس ضدشورش پوشیدهاند منطقی به نظر میرسد.
پسران جوان و نوجوان که در گروه های سه تا بیش از ۱۵ نفری هستند در خیابان اصلی حضور دارند. صدای انفجار به تناوب با شدت و ضعف شنیده میشود اما آتش زیادی برپا نشده است.
سرهنگ صالحی، جانشین فرمانده نیروی انتظامی خوزستان، در حالی که بیسیم در دست دارد با برخی از افراد یگان ویژه صحبت میکند. برای دقایقی کوتاه نزد سرهنگ صالحی میرویم که می گوید: "خوشبختانه تاکنون مشکل امنیتی در استان ایجاد نشده است و همه چیز تحت کنترل است."
وی همچنین تاکید میکند که امنیت در شهر برقرار است و با مورد سوء امنیتی مواجه نشدند و میگوید: "امسال نسبت به سال گذشته وضعیت بهتر شده که ناشی از اقدامات خوب فرهنگی از سوی رسانهها است، البته کمپینهای خوبی به دنبال شهادت آتشنشانان در حادثه پلاسکو راهاندازی شد."
خداحافظی میکنیم و برای بازگشت به مرکز آتشنشانی اهواز حرکت میکنیم. در یکی از خیابانهای کیانپارس در حین عبور مقابل یک مجتمع مسکونی خانواده هایی را میبینیم که دور آتش کوچکی حلقه زدند و کوچک و بزرگ از روی این آتش کوچک می پرند. از راننده میخواهیم برای مدتی توقف کند. به میان این افراد که میرویم که به گرمی از ما استقبال میکنند.
آقای عامری یکی از ساکنان مجتمعی که این آیین را برگزار کردهاند، میگوید: "حدود ۴ سال است در این مجتمع ساکن شدم و هر سال مراسم چهارشنبه سوری را با افروختن آتش کوچکی جلوی مجتمع برگزار میکنیم و تمام ساکنان مجتمع به همراه فرزندان خود از روی این آتش میپرند و در کنار آن نیز با آجیل، شکلات و بستنی از همدیگر پذیرایی میکنیم."
در حال صحبت با آقای عامری هستم که یک خودروی پژو پارس با سرعتی خیرهکننده از کنارمان میگذرد و یک ترقه زیر پایمان میاندازند. از جا که پریدم، آقای عامری لبخند میزند و میگوید: "ظاهرا ترساندن دیگران برای برخی خندهدار است."
این شهروند اهوازی میگوید: "در مدتی که در حال برگزاری آیین چهارشنبهسوری بودیم چند نفر از رانندگان و حتی عابران که در حال عبور بودند به ما پیوستند و از روی آتش پریدند."
کارشناس آتشنشانی که همراه ما است برای ساکنان این مجتمع نکات ایمنی را توضیح میدهد که مورد استقبال ساکنان قرار میگیرد. بعد از حدود ده دقیقه با ساکنین این مجتمع خداحافظی میکنیم.
ساعت ۲۲:۵۷ ملی راه
در مسیر برگشت نیز یک حادثه جادهای به کارشناس آتشنشانی همراه با ما اطلاعرسانی شد که سریعا به محل حادثه رسیدیم. ظاهرا ۳ خودرو به علت حرکت نمایشی یک خودرو با هم برخورد میکنند که نیروهای آتش نشانی قبل از اینکه ما بتوانیم خود را به آنها برسانیم سه مصدوم حادثه را از خودروی واژگونشده خارج میکنند و تحویل اورژانس میدهند.
ساعت ۲۳:۲۰ منطقه یوسفی
در مسیر بازگشت به مرکز آتش نشانی اهواز با مشاهده خودروی آتشنشانی که به سرعت از کنار خودروی ما رد شد به دنبال این خودرو حرکت میکنیم. ظاهرا در منطقه یوسفی یک حادثه آتش سوزی اعلام شده است.
زمانی که به منطقه یوسفی میرسیم، خودرو آتشنشانی در یک چهارراه پایینتر از محل حادثه مستقر میشود. به چهارراه مدنظر که میرسیم؛ غوغا است، صدای انفجار لحظهای قطع نمیشود. در یک چهارراه تعداد زیادی جوان و کودک ایستادهاند؛ یا سرگرم پرتابکردن مواد محترقه هستند و یا در چهارراه آن طرفتر دور آتش بزرگی حلقه زدهاند.
در این چهارراه که توقف میکنیم کارشناس همراه ما پیاده میشود که با شناسایی وی به علت لباس کاری که بر تن دارد، پرتاب ترقه به سوی خودروی ما آغاز میشود. چیزی شبیه به آجر به سرعت از کنار شیشه سمت راست خودرو در هوا میگذرد. به سرعت به سمت چهارراه دیگر میرویم و خودرو به خیابان خلوتتر میپیچید. کارشناس همراه ما لباس فرم خود را عوض میکند و آرم آتشنشانی را از روی سپر جلویی و از پشت شیشه عقب نیز جدا میکنیم اما فایدهای ندارد، ما را شناختهاند.
از ماشین که خارج میشویم کمی دورتر از این آتش بزرگ قرار داریم. با پرتاب مواد محترقه درون این آتش برای لحظهای این آتش تا بالای ساختمان سه طبقه مجاور زبانه میکشد، نمی توانم تصور کنم که در صورت رسیدن شعله های آتش به کابلها و ترانسهای برق که بر فراز آن قرار دارند چه فاجعه ای ممکن است رخ دهد.
هر لحظه یک نفر درون این آتش مواد محترقه یا ترقهای پرتاب میکند و همه به سرعت از این آتش دور میشوند و از نو صدای انفجاری بلند می شود و آتش زبانه میکشد. افرادی که ما را شناختهاند با تردید به ما نگاه میکنند. یک کودک که سن او به زحمت به هفت سال میرسد با پرخاشگری می گوید: " شما از پلیس ۱۱۰ هستید؟ چرا می خواهید ما را ببرید؟ می خواهید گزارش دهید؟" زمانی که از از او می پرسم از این همه آتش و صدای انفجار نمیترسی؟ فوری واکنش نشان میدهد: "نه! خیلی هم چهارشنبهسوری را دوست دارم اگر برادرم کنار آتش نبود من هم دوست داشتم نارنجک پرتاب کنم."
یک پسر نوجوان هم به ما نزدیک میشود و میگوید تو رو خدا فیلم نگیرید. دوستش از کنارش عبور میکند و می گوید اینها آمدهاند تا از ما فیلم بگیرند تا به پلیس ۱۱۰ نشان بدهند."
خودروی آتشنشانی نیز مجال عبور از این منطقه را نمییابد چون با نزدیکشدن خودروی آتشنشانی به سمت آن سنگ پرتاب میکنند. با تماس هایی که کارشناس همراه ما گرفت، یگان ویژه خود را به محل میرساند و جمعیت با ورود یگان ویژه متفرق میشود. یک کودک از کنارم میگذرد میگوید: " بالاخره کار خودت را کردی؟"
با در نظر گرفتن خطرات احتمالی ناچار هستیم که از کوچه پس کوچه پشت چهارراه از منطقه خارج شویم.
فارغ از تلخی بی حد و مرز فاجعه پلاسکو که نه تنها در ایران بلکه قلب انسانهای زیادی را در جای جای جهان آتش زد، این حادثه منشأ تحولی در نگاه مردم به جایگاه و خطرات شغل آتشنشانی شد.
آتشنشانان "قهرمانان واقعی"، "مردان بی ادعا" و "جانفشانان حقیقی" خوانده شدند. برای کاهش محنت و رنج اتش نشانان، تبلیغات فرهنگی و کمپین های متعددی مانند "نه به چهارشنبهسوزی" و راه اندازی و مراسمهای یادبود بسیاری به یاد شهدای آتش نشانان پلاسکو در اقصی نقاط کشور برگزار شد.
این در حالی است که با وجود گذشت کمتر از ۶۰ روز از فاجعه پلاسکو و برگزاری مراسم یادبود مردمی و خودجوش برای شهدای آتشنشان پلاسکو در اهواز، استقبال از آتشنشانان با سنگ و پرتاب مواد محترقه به خودروهای آتشنشانان کماکان پابرجاست.
با نگاهی به حوادث شب چهارشنبه سوری امسال و سخنان آتش نشانان به نظر میرسد خیلی سریعتر از زمان قابل انتظار، تب تند حادثه پلاسکو فروکش کرد. اگر بنا است رفتاری به عنوان یک فرهنگ در میان مردم نهادینه شود تحقق این امر قطعا در زمان کوتاه امکانپذیر نیست و زمان زیادی را میطلبد. با این حال اما نمی توان به روشنی دریافت که چرا پس از فاجعه پلاسکو باز هم نیروهای آتش نشانی مورد آزار و اذیت برخی قرار میگیرند و یا چرا سرنشینان خوردوهای سواری که دارای حتی یک آرم کوچک آتشنشانی هستند تا این حد از پایین کشیدن شیشههای خودرو واهمه دارند؟
کاهش آمار حوادث و همچنین مصدومان چهارشنبه سوری امسال در استان و به ویژه در اهواز که قطعا ناشی از فعالیت گسترده، منسجم و پیوسته و تلاش خستگی ناپذیر نیروهای واحدهای مختلف آتش نشانی که جهت آگاه سازی و اموزش خانواده ها، جوانان، نوجوانان و کودکان نسبت تبعات غیرقابل جبران حوادث چهارشنبهسوری انجام شد، مایه تقدیر است اما این حقیقت که حادثه خبر نمی کند غیر قابل انکار است. شکی وجود ندارد که با ایجاد هرنوع خلل در فعالیت آتشنشانان، جان و سلامت افراد بسیاری در معرض آسیب های هیجانات زودگذر میشود.
به نظر می رسد امروز "آتش نشان آزاری" به عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح باشد، آسیبی که اگر از آن با بهرهگیری از ابزارهای گوناگون سلبی و ایجابی و فرهنگسازی نسبت به خطرات ایجاد خلل در روند فعالیت آتش نشانان جلوگیری نشود در آینده قطعا تشدید خواهد شد و حتی ممکن است به گونه های دیگر نیز بروز و ظهور یابد که در این صورت مانند آنچه که در فاجعه پلاسکو مشاهده شد، مقصرسازی یا شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت بدون شک نخواهد توانست از ابعاد ناگوار و جبران ناپذیر حادثه بکاهد.
ارسال نظر