آقای دکتر به خاطر مردم بمان!
نظرات نویسندگان مهمان لزوما بازتاب دهنده نگاه صدای پزشکان نیست
روزی از روزهای بهار (شاید فروردین ماه) سال ۹۲ بود که در حالی که در خدمت استاد ارجمندم جناب آقای دکتر هاشمی بودم و در حال بحث و تبادل نظر پیرامون مسایل آموزشی دستیاران چشم پزشکی بودیم شاهد حضور جناب آقای دکتر روحانی (که در آن زمان از کاندیداهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بودند) در محل کار استاد و مذاکره ای نسبتا طولانی با ایشان بودم.
متعاقبا استاد برایم تعریف کردند که آقای روحانی مصرانه از او خواسته اند که مسِؤولیت وزارت بهداشت در دولت احتمالی او را بپذیرد، و با ذکر پاره ای از مشکلات، محدودیتها و گرفتاریهای مدیریتی مملکت، بیان نمودند که به هیچ وجه علاقه ای برای ورود به این عرصه درد سر آفرین را ندارند و این پیشنهاد را نمی پذیرند.
همانجا بارقه ای از امید در دلم روشن شد. به واسطه بیش از ۱۶ سال شاگردی، دوستی نزدیک و نشست و برخاست با ایشان، من او را خوب می شناختم. بلندای نظر و وسعت دید، پویایی ذهن و خلاقیت اندیشه، کمال گرایی مفرط، جایگاه علمی والا در کشور و جهان، پهنای سینه، و از همه مهمتر دلسوزی و محبت با بیماران و تواضع و فروتنی بویژه با فرودستان از ایشان شخصیتی ممتاز و دوست داشتنی ساخته بود.
من در چند سال قبل از آن و در کوران سوء مدیریتی که بر مملکتم می رفت در حضور خود ایشان آرزو کرده بودم که ای کاش سکان مدیریتهای رده بالای مملکتم در دست افراد لایق، درستکار، میهن دوست و توانایی چون ایشان قرار گیرد و اکنون می دیدم که این آرزو در حال تحقق است.
از طرفی دیگر با شناختی که از شخصیت ایشان داشتم می دانستم که ایشان از آن دسته از مدیرانی نیستند که به دنبال منصب بدوند و لابی گری کنند تا بر مسندی بنشینند. می دانستم که ایشان با آن جایگاه رفیع علمی، اجتماعی و اقتصادی و درآمد سرشارش از حلال، به هیچ وجه نیازی به حضور در عرصه های مدیریتی ندارند و پذیرش این مسِؤولیت مستلزم ضررهای هنگفت مادی برای ایشان می باشد و اگر این مسِؤولیت را بپذیرند حتما مشروط خواهد بود و تا جایی در این مسند خواهند ماند که بتوانند برنامه های کمال گرایانه خود را به پیش ببرند.
بالاخره جناب آقای روحانی به عنوان رِییس جمهور منتخب توانست ایشان را مجاب کند تا دولت او را همراهی کند و ایشان با رای قاطع نمایندگان مجلس سکان هدایت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را در دست گرفت و با اجرای طرح تحول نظام سلامت توانست پیکر بی رمق این حوضه را جانی دوباره بخشد. استاد با پذیرش این مسِؤولیت اگرچه جمع کثیری از بیمارانش را از معالجه و درمان، شاگردانش را از آموزش و یادگیری و همکارانش را از هم نشینی و گفتگو محروم کردند، به گونه ای که جای خالی ایشان در کنگره های چشم پزشکی کشور هم به شدت حس می شود، اما با حضور خود توانست عرصه ورشکسته مدیریت بهداشت و درمان کشور را نجات داده و رونق بخشد؛ و علیرغم دلخوری و گله مندی بعضی از همکاران خود، با اجرای طرح تحول نظام سلامت به میلیونها بیمار نیازمند و محروم خدمت نماید.
او اگر چه به اصرار رئیس جمهور و علیرغم میل باطنی خود پا به این میدان سخت گذاشت، ولی وقتی آمد، مردانه پای کار ایستاد. به قول رییس جمهور "پاشنه کفش را ورکشید" و خستگی ناپذیر کار کرد و طرحی نو در حوزه بهداشت و درمان کشور درانداخت. ایشان تاکنون صدها روز از دوران وزارتش را در سفر به روستاها و شهرهای محروم سراسر کشور و بویژه مناطقی چون سیستان و بلوچستان، ایلام، کردستان ، آذربایجان، خوزستان، بوشهر، هرمزگان، کرمان و خراسان گذرانده است.
دکتر حالا پس از چهار سال تلاش خستگی ناپذیر و دست آوردهای ارزشمند ملی به پایان دوران وزارتش نزدیک می شود و گمانهزنیها در مورد فرد بعدی که این مسِؤولیت بر دوش او خواهد افتاد آغاز شده است. می دانم که ایشان از بعضی از نارسایی ها، کارشکنی ها، ناملایمات، کج اندیشی ها، سنگ اندازیها و بعضا حسادتها، که در سر راه پیشبرد برنامه های او مانع ایجاد کردند گله دارد و بار زحمت بی مزد چهار ساله بر دوش او سنگینی می کند و از این رو عزم آن دارد که این عرصه را ترک نماید ولی به عنوان یک دوست که ازنزدیک با مشکلات بهداشت و درمان آشناست و روزانه با آن درگیر است از ایشان می خواهم که کماکان در این مسِؤولیت باقی بماند و نگاه امیدوارانه قشر نیازمند و محروم را نا امید نکند. ما اکنون در میانه راه هستیم و کارناتمام است و بر ایشان است که کار را به اتمام برساند. من باور ندارم که فرد دیگری بتواند به راحتی این بار سنگین را به دوش بکشد و به سر منزل مقصود برساند.
اگرچه نبودن دکتر هاشمی در جمع علمی دوست داران و شاگردان و همکارانش خسران برای همه ما محسوب می شود، و برای خود او نیز حضور کمتر در عرصه های علمی و دانشگاهی حاوی ضررهای فراوان مادی و علمی است ولی از آنجا که مملکت به بینش و مدیریت افرادی چون ایشان نیازمند است لازم است ایشان مجددا این مسِؤولیت را خود بپذیرند و کار را به جلو ببرند. او از اعتبار بالای علمی در جهان برخوردار است و با این سرمایه ارزشمند و نیز با پشوانه محبوبیت ملی می تواند راه ناهمواری را که در آن گام نهاده تا به انتها بپیماید.
مردانی چون او زینت کابینه هستند واز جمله نوادر مدیرانی هستند که ایشان به مسندشان اعتبار می بخشند و نه صندلی و مسند به ایشان. لذا بر رییس جمهور محترم است که به هر قیمتی که شده ایشان را راضی نگه دارند تا بمانند و موانع را از سر راهشان بردارند تا همچنان به ملک و ملت خدمت نمایند.
به این امید
ارسال نظر