مسئله بقاء؛ هویّت و ژئوپولیتیک ایران
پارسینه: علیرضا اکبری در خبرآنلاین نوشت: در جریان تحولات سریع، پرچالش و دامنهدار جهانی، و بهخصوص شرایط بغرنج منطقه پیرامون ایران، مسئله «آینده ایران، و هویّت و ژئوپولیتیک منطقه و ایران»، از همه موضوعات مهمتر است، زیرا، بقاء ایران را شامل میشود.
يك موضوع مهم، «مسئله چالش بقاء» را بسيار حساس كرده است، و آن، هدف قرار دادن نقاط قوت ماست؛
روحيه تاريخگرا،
اتّكا به گذشته،
ماهيت فرهنگي،
هويتّ ملي، و
ژئوپوليتيك ما (ايران خود يك قاره است!)
برنامه «خاورميانه جديد»، كه هدف محوري آن، شخم زدن منطقه، و تحول ريشهاي در مزّيتهاي ژئوپوليتيك منطقه، و بهخصوص «ما»ست، اگرچه كه توسط نومحافظهكاران آمريكا كليد خورده است، امّاٰ، سهمي براي ديگر قدرتهاي رقيب آمريكا، در آن لحاظ شده است.مخالفت روسيه و چين -و تا حدودي اروپا- با بنيانگذاري «خاورميانه جديد»، قابل مذاكره و معامله است.
زماني كه ژئوپوليتيك منطقه تغيير كٌند، و زماني كه مزيتهاي ژئوپوليتيك ايران دستخوش تغيير شود، آنگاه، دنيا با پديدههاي بديع و ناشناختهاي در منطقه ما مواجه خواهد شد.
مقدمات اين تغيير ژئوپوليتيك تا حدودي مهيا شده، و طرح در حال پيشروي است.
ايالات متحده، بيش از دو دهه، بلكه نزديك به سه دهه است كه پاي اين ايده، صبوري كرده و گام به گام در حال پيشروي است.
آنچه به «ما» مربوط ميشود، تخطئه هويّت ملّي و هويّت فرهنگي ماست.
مشاهدات «سيكوئنسيك» و پيوسته و دامنهدار، از اوضاع و احوال «هويتي-فرهنگي» ما، نشانههاي خوبي را ارائه نميدهد،
براي آماده كردن يك ملّت، جهت پذيرفتن سرنوشت تيره خود، كافي است كه هويّت و فرهنگ و اخلاق آن ملت را دستخوش تغيير ژنتيك كرد.
رواج مفاهيمي همچون «ژن برتر»، آن هم در تأييد و حمايت از نابرابري طبقاتي و ناكامي اكثريت قاطبه جامعه در مواهب اجتماعي و مادّي، آن هم توسط نسل سوم/چهارم انقلاب، خود نشانهاي جدّي در «دستكاري ژنتيك هويّت و فرهنگ» جامعه است.
پرده ديگر، آنچه از نابسامانيها و ناهنجاريهاي فرهنگي-اجتماعي-اخلاقي- و امنيتي (فردي و گروهي) در جامعه سراغ ميرود، و در ذهن فرهيخته جامعه نيز به آن پرداخته ميشود، خود نشانه ديگري از فروكاستي هويتي و فرهنگي يا آسيبهاي محيط ملّي ماست.
نمونه ديگر، تمايز و تفاوت اساسي ميان فهرست «مسايل حياتي ملت»، با «مسايل حياتي حاكميت» است!
اين آخري، خود انديكس بسيار مهمي در شاخصهاي «گپ درون ملّي» است.
اضافه شود، فهرست تهديدات هفتگانه ما، شامل؛
تهديدات زيست محيطي و إقليمي
تهديدات اجتماعي، حاشيه و متن، و نابرابري
تهديدات اقتصادي درونزا و برونزا،
تهديدات امنيتي ناشي از سه تهديد بالادستي
تهديدات فرهنگي، هويتي، و تهديدات نرمافزاري
تهديدات محيط سياسي و امنيتي منطقه و فرامنطقهاي
و نهايتاً تهديدات محتمل نظامي
كه اين فهرست خود شرح مبسوط ميطلبد، و سازوكار رشد و توسعه اين تهديدات، در نهايت «هويّت، ژئوپوليتيك و بقاء» ايران را هدف قرار داده است.
بنابراين؛
همه اين نشانهها، به افراد «مثبتنگر و اميدوار» نيز ميگويد كه، «هشدار، مسئله بقاء، از ناحيه هويّت و ژئوپوليتيك » بسيار جدي است.
اگر اين مسئله آنطور كه هست، جدي تلقي نشود و راهكارهاي ضروري بلندمدت تا فوري، براي كنترل و مهار و مديريت آن لحاظ نشود، آنگاه، دور از انتظار نيست كه، نزديك به دو دهه آينده، «مسئله ايران»، مسئله غريبي باشد!
به نظر ميرسد كه چاره كار، اولاً به رسميت شناختن شرايط بغرنج مذكور است، و سپس، انطباق سريع، دقيق و كامل سياستهاي ملّي، در محيط داخلي و خارجي كشور، با مقتضيات مهار و مديريت فهرست بحراني فوق.
گام نخست، وفاق و وحدت ملّي، و رسيدن به يك فهرست واحد از «مسايل و رويكردها»ي سياست داخلي و خارجي كشور است.
بازيابي هويّتي و اصلاح و تربيت فرهنگي، و اهتمام ملّي به «هويّت ملّي و مقتضيات آن»، از مقدمات ضروري برنامه مهار تهديدات محسوب ميشود.
همه آحاد ملت، در اين مهم مسئوليم، امّاٰ، آنانكه به كانونهاي قدرت نزديكترند، مسئولترند.
ارسال نظر