ارزش مد در فرهنگ جامعه و جلوگیری از تهاجم فرهنگی با استفاده از مد
انقلاب شکوهمند اسلامی تلآلوی آمال انسان مدارانه و لیبرال اسلامی در قرن کنونی، در سالهایی به وقوع پیوست که جریاناتی را ناخواسته به مدت زمانی هرچند کوتاه از مسیر خود خارج و مسیری جدید را پیش روی ایشان نشان داد. این امر در ادامه مسیر تکامل فرهنگی جامعه نقشی بنیادین را ایفا کرد. از جمله این موارد می توانیم به سینما و فرهنگ هنرهای نمایشی اشاره کنیم که مسیر های جدید، هنرهای عمیقتری را فرا روی مخاطب گذاشته و پرسش های بوجود آمده در جامعه در ابعادی دیگری نمود پیدا کرد.
جامعه جان بر کف و غیور ایرانی و اسلامی بر مبنای عقاید خود و اعتقادات راسخی که بر اندام رشید دلاورمردان و شهیدان فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی خود بر همین منوال یعنی افق پهناورتر انسانی به عرصه مد می نگرد. او بر اساس نیازهای طبیعی و هنجاری جامعه خویش، شایسته ترین جامه اسلامی و پوشاک را به لحاظ جنس، رنگ و شکل انتخاب کرده و بر خود می پوشاند؛ اما در واقعیت چنین نیست. این امر شاید در جوامع باستانی یا پیش از رنسانس و قبل از انقلاب صنعتی اروپا، مصداق داشته باشد، اما با ظهور انقلاب صنعتی و شکلگیری و توسعه همهگیر رسانههای جمعی و اجتماعی که تعدادشان امروزه روز از حد نرمال فراتر رفته و قابل شمارش نیست، و تبلیغ آشکار و پنهان پوشاک و مدلهای لباس غربی از طریق توسعه گسترده پیامها، روند الگو گیری و تقلید از پوشش بازیگران سینمای غرب، عملاً بر سلیقه و انتخاب مردم دیگر نقاط جهان، به ویژه در آسیا و کشورهای جهان سوم تأثیر گذاشت. و به دنبال این رویه، در حال حاضر و زمان فعلی، در شرایطی توامان هستیم که مردم، پوشاک غربی را به همراه فرهنگ و نمونه های مشابه و جریده وار آن، نه به عنوان نیاز طبیعی و سلیقه خود، بلکه به تقلید از سلیقه و انتخاب بانیان و طراحان ومرد نظر غربی مورد استفاده قرار داده و هویت اسلامی و ملی خود را مورد گزند آماج حملات و دستخوشی های غربی و استثماری و استعماری قرار می دهند.
هرچند مد را نمیتوان به عنوان فنومنا و پدیدگی اجتماعی، صرفاً مربوط و منقوش به جامعه و فرهنگ خاصی معرفی کرد و بر این مبنا تولدها و زوال های انواع و اقسام مدها را نمی توان منوط و صرفاً مربوط به یک خطه ، اقلیم و یا گستره مرتط دانست، لیکن بهرهبرداری نظام سرمایهداری از رواج مد، منجر به تغییرات فرهنگی- اجتماعی گستردهایی در کشورهای مخاطب و به ویژه جهان سوم گردیده است.
در پدیدة مدگرایی که بازار رقابت سکسیسم و جنسیت محور را نیز به همراه خود خلق کرده است، زنان ناگزیرند برای رسیدن به امنیت، با زنان دیگر رقابت کنند. بر این اساس، زنان حتی اگر از روی هوا و هوس به پوشاکهای مد و لوازم آرایشی روی نیاورده باشند، فشار اجتماعی ناشی از این رقابت آنها را وادار به این کار میکند و مسائل و لایطلاعاتی که هر روزه متأسفانه در فضای مجازی شاهد آن بوده و نوعی سطحی نگری، پوپولیستی و بیمارگونگی را در زندگی فرزندان این خاک و آب شهید و شهیدپرور شاهد هستیم که قطعاً خواهران و برادران دینی ما ناخواسته و بطور ناخودآگاه به دامان این ورطه نامبارک مهمان شده اند و این میمهانی سطحی نگر با بیداری ایشان می تواند از بین برود.
وقتی پایههای فرهنگ بومی جامعهایی دراثر تبلیغات گسترده سست شد، اموری چون خودکمبینی، احساس حقارت و در نهایت، بازندگی فرهنگی و به الطبع آن فلسفی و نأوذ بالله دینی و عقیدتی پدید میآیند، اموری که در نهایت، زمینهساز پذیرش عناصر بیگانه هستند. با پذیرش فرهنگ بیگانه و گسترش عوامل زیر بنایی آن از جمله بی دینی، لاایسیتگی، مادیگرایی، فردگرایی، خودشیفتگی و لذتجویی، بازار فروش کالاهای فرهنگی و مصرفی بیگانه در داخل رواج مییابد و بدینسان نیروی ابتکار، خلاقیت و مهمتر از همه هویت فرهنگی کشور مورد هجوم قرار گرفته و دچار بحران میشود. به دنبال این مسأله، اعتماد مردم نسبت به اصول فرهنگی ملی، مذهبی و خودی از بین رفته و زمینه پذیرش فرهنگ بیگانه فراهم میگردد؛ به گونهای که بیگانگان با تبلیغ گسترده خود، پذیرش ارزشهای فرهنگی خویش را تنها از راه پیشرفت و سعادت افراد معرفی میکنند. در چنین شرایطی پایبندی به ارزشها و هنجارهای اجتماعی، «نماد انحطاط و جمود فکری» و پذیرش فرهنگ بیگانه، نشانه دولوپمان و پیشرفت و رسیدن به مدینه فاضله تلقی میشود. سرابی که ورطه ای پوشالی از نادانیهاست.
رابطه با مد و خصوصاً در بخش پوشش، لباس پوشیدن را از دیدگاههای مختلفی چون روانشناسی، اخلاق، اقتصاد، جامعهشناسی، مذهب، قانون و جغرافیا، قابل مطالعه میداند. وی منشاء اصلی پیدایش لباس را نیاز به محفوظ ماندن، عفیف ماندن و زیبا بودن باید دید. طوری که می توانیم این مطلب را این طور ببینیم که اگر تصور کنیم که میتوانیم این اختلاف و تنوعی را که در لباس افراد جوامع و دورانهای مختلف دیده میشود، تنها با در نظر گرفتن این اصول توجیه کنیم. رابطه فرهنگ و لباس را در طول رابطه لباس با سایر عوامل اجتماعی، اقلیمی، اقتصادی و تاریخی میداند، نه در عرض آن و تأثیر فرهنگ بر لباس را مهمتر و کلیتر از آن میداند که در ردیف سایر تأثیرها قرار گیرد. همه تغییراتی که در لباس، از ناحیه عوامل داخلی غیر از فرهنگ ایجاد میشود، تابع رابطه لباس و فرهنگ و محاط در چارچوب محدودیتهای فرهنگی است. بر مبنای این نظر فرهنگ، کلیترین بخش و نگرش یک جامعه به جهان است و اختلاف در لباس جوامع علاوه بر عوامل اجتماعی، اقتصادی و ... ناشی از فرهنگ ها و بینشهای مختلف آنان است.
اما آنچه که امروزه مشاهده می شود، سیطره غرب بر فرهنگ با اتکا بر رسانههای فراگیر و صنعت، دنیا را به سوی همسانسازی و گلوبالیزیشن و گلوبالیسیون شدیدی پیش میبرد که از تجلی های عینی آن پوشش مردمان روی این سیاره است. این همگون سازی و ایزوتروپیسم بیشترین تاثیر خود را در حوزه پوشاک و لباس گذاشته است و نمود عینی آن در این زمینه بیشتر است. امیدواریم در پرتو تعالیم والا و با تکیه بر فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر اقتصاد مقاومتی و تولید مد داخلی بتوانیم بر این سیطره دروغین و پوشالی فرهنگ ها و سوقات عاریتی فائق آمده و نفوذ امپریالیسم استثماری و استکباری را مغلوب نماییم.
بهنود جواهرپور
ارسال نظر