روابط داشته باشیم با آنهایی که می خواهند ما را بچاپند. (امام خمینی ره)
پارسینه: لزوم مقابله با استکبار و استعمار همواره در کلام امام شنیده میشد. عدم سازش با دولت آمریکا به عنوان نماد اصلی امپریالیسم و استکبار جهانی، در ادبیات امام، واژهای پرتکرار بود و عملکرد آمریکا در برابر ایران و کشورهای جهان سوم سبب میشد تا امام خمینی، مقابله با استکبار را محور مبارزه خود قرار دهد.
پارسینه-سمانه کرمیان : یکی از اصول بنیادین تفکرات امام خمینی، عدم تعامل با امپریالیسم بود. لزوم مقابله با استکبار و استعمار همواره در کلام امام شنیده میشد. عدم سازش با دولت آمرکیا به عنوان نماد اصلی امپریالیسم و استکبار جهانی، در ادبیات امام، واژهای پرتکرار بود و عملکرد آمریکا در برابر ایران و کشورهای جهان سوم سبب میشد تا امام خمینی، مقابله با استکبار را محور مبارزه خود قرار دهد.
دیدگاه امام خمینی در مقابله با ایالات متحده بر اساس قاعده فقهی "نفی سبیل " یعنی نفی سلطه بیگانگان بر مسلمانان استوار بود. تا پیش از آن، قاعده نفی سبیل در مسائل حقوقی و خانوادگی بکار میرفت، امام خمینی از این قاعده در کنشهای سیاسی نیز بهره برد و آن را به خط مشی اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل کرد.
تفکرات سلطه طلبی آمریکا در عرصة نظام بین الملل باعث در پیش گرفتن منش استکباری دولت آمریکا و اتخاذ شیوة خاصی از دیپلماسی (چماق و هویج) گردید، که در تاریخچه روابط ایران و آمریکا می توان به روشنی این نوع رفتار را مشاهده کرد.
مروری بر تاریخچه روابط ایران و امریکا
تاریخ روابط ایران و آمریکا به دو بخش قبل و بعد پیروزی انقلاب اسلامی قابل تقسیم است. ایران قبل از انقلاب رویکردی تعاملی با آمریکا داشت، اما پس از انقلاب این رابطه با رویکردی تقابلی همراه شد. این مساله نشان از شکاف عظیم ایدئولوژیکی بین دو کشور داشت. طرح براندازی نظام، مداخله نظامی در حمایت از دشمنان ایران، حمایت از گروهها و جریانهای ضدانقلاب، حمایت از رژیم صهیونیستی و تضعیف نظام جمهوری اسلامی از جمله رویکردهای تقابلی آمریکا در برابر ایران بود.
اساس فکری امام در خصوص خط مشی سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر اعتماد به خدا و بی اعتمادی به مستکبرین استوار بود، ایشان ضمن تشبیه رابطه ایران و آمریکا به رابطة "گرگ و میش"، معتقد بود رابطه ای که در آن یک طرف با سو نیت بخواهد طرف مقابل را زیر سلطة خود در آورد، مردود است.
اقدامات سیاسی امام خمینی در برابر آمریکا، متاثر از روحانیان مبارزی، چون آیت الله سید حسن مدرس و میرزای شیرازی بود. این اقدامات با شکل مختلف سیاسی، فرهنگی و مسلحانه صورت می گرفت. امام از مخالفان جدی پایگاه دادن به امریکا در منطقه بود؛ چرا که ایالات متحده، پیش از انقلاب از عملکردهای غیرقانونی حکومت پهلوی حمایت می کرد. امام خمینی با تکیه به اندیشه حق طلبی و به پشتوانه نیروی الهی، در برابر عملیات جنگ روانی آمریکا ایستاد و اعلام کرد که ملت ایران از منطق امام حسین (ع) پیروی میکند و نمیتوان آنان را با تهدید به اقدامات نظامی ترساند.
امام همواره مخالف دخالت آمریکا در امور داخلی کشورها بود. ولی هرگز ملت آمریکا رو تحقیر نمیکرد ایشان به سیاستمدارن آمریکایی توصیه میکرد که میبایست طرز تفکر و سیاستهای خود را تغییر دهند و گمان نکنند اداره کل جهان در دست آنهاست و همة کشورها چشم و گوش بسته در اختیار آنها هستند.
القابی که امام به آمریکا داد.
با مطالعة صحیفه امام متوجه میشویم که ایشان بیش از صد صفت به آمریکا نسبت داده است که به چند نمونه از القاب آمریکا اشاره میشود: آمریکای جهانخوار، آمریکای سلطه طلب، آمریکای سلطه جو، آمریکا نفتخور، آمریکای چپاولگر و متجاوز، آمریکا مفتخور، آمریکای دنیا خوار، آمریکا معامله گر وحشی، ام الفساد قرن، آمریکای عربده کش، یار و همقطار اسرائیل، تروریست بالذات، این القاب که از اولین پیامهای امام (ره) تا آخرین پیام ایشان ادامه داشته است به خودی خود پاسخ قاطعی به تحریف گران و دروغ گویان است.
دخالتها و بدعهدی های آمریکا در ایران
دخالت آمریکا در امور داخلی ایران بر کسی پوشیده نیست، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، راه اندازی انقلاب سفید، عملیات پنجه عقاب در طبس و جلوگیری از گسترش هسته ای، نمونههایی از مداخلات آمریکا در ایران است.
از اواخر قرن نوزدهم تا شروع جنگ جهانی دوم امریکا با هدف اصلاح و باسازی، چند تن از مستشاران خود را به ایران اعزام کرد؛ آرتور میلسپو را برای امور خزانه داری، ژنرال نورمن شوارتسکف را برای نوسازی ژاندارمری و سرلشکر جان گریلی را برای تجدید ارتش. اما در حقیقت، هدف آمریکا از اعزام این هیئتهای مستشاری، تشدید نفوذ اقتصادی و سیاسی در ایران و ایجاد یک نیروی نظامی وابسته به آمریکا بود. به طوری که در سال ۱۳۲۴، امریکا علاوه بر برخورداری از معافیتهای مالیاتی و امتیازات کاپیتولاسیون، سهمی ۲۵ درصد در تجارت با ایران داشت.
آمریکا با طراحی کودتای مرداد ۱۳۳۲ و بازگرداندن شاه به کشور موقعیت خود را در ایران تثبیت کرد. در این دوران امریکا با حمایت همه جانبه از حکومت پهلوی، نقش ژاندارمی منطقه را به ایران سپرد. از آن پس دخالت آمریکا در امور داخلی کشور گسترش یافت به طوری که تا بهمن ۱۳۵۷ این کشور نقش اصلی را در سیاست گذاری حاکمیت ایفا کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد، آمریکا بر اساس قرارداد کنسرسیوم، برخلاف قانون ملی شدن نفت، حق اکتشاف، استخراج و فروش نفت ایران را تا ۲۵ سال به هفت شرکت نفتی واگذار کرد. بدین ترتیب بنیان گذاران شورای امنیت به غارت نفت ملی پرداختند.
از دیگر مداخلات آمریکا، راه اندازی پروژه انقلاب سفید در ایران بود، آمریکا در اوایل دهه چهل خورشیدی، شاه را مجبور به انجام یک سری اصلاحات داخلی، از جمله اصلاح قانون انتخابات و اصلاحات ارضی کرد. هدف اصلی از این اصلاحات که تحت عنوان انقلاب سفید در ایران به اجرا در آمد، تقویت سرمایهداری وابسته به آمریکا در برابر بلوک شرق و همچنین ایجاد زمینهای برای فروش کالاهای مصرفی امریکا در ایران بود.
دخالت دیگر آمریکا، تحمیل کاپیتولاسیون با هدف نفوذ غیرقابل کنترل در ایران بود. به این ترتیب که اگر یک آمریکایی در ایران مرتکب جنایتی میشد، ایران حق محکه قضایی وی را نداشت و فرد خاطی میبایست برای محاکمه به آمریکا مسترد میشد چنین امتیازی نقض حاکمیت ایران به شمار میرفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، استقلال طلبی و نفی دخالت بیگانه در امور کشور، سرلوحه آرمانهای انقلابی قرار گرفت و منجر به تیرگی روابط ایران و آمریکا شد.
پس از تسخیر سفارت آمریکا در ایران توسط دانشجویان پیرو خط امام، آمریکا برای آزاد سازی دیپلماتهای گروگان، عملیاتی نظامی در طبس طراحی کرد که البته با ناکامی مواجه شد. ولی همین شیوه از برخورد آمریکا سبب تیرهتر شدن روابط دو کشور گردید.
دیدگاه امام خمینی در مقابله با ایالات متحده بر اساس قاعده فقهی "نفی سبیل " یعنی نفی سلطه بیگانگان بر مسلمانان استوار بود. تا پیش از آن، قاعده نفی سبیل در مسائل حقوقی و خانوادگی بکار میرفت، امام خمینی از این قاعده در کنشهای سیاسی نیز بهره برد و آن را به خط مشی اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل کرد.
تفکرات سلطه طلبی آمریکا در عرصة نظام بین الملل باعث در پیش گرفتن منش استکباری دولت آمریکا و اتخاذ شیوة خاصی از دیپلماسی (چماق و هویج) گردید، که در تاریخچه روابط ایران و آمریکا می توان به روشنی این نوع رفتار را مشاهده کرد.
مروری بر تاریخچه روابط ایران و امریکا
تاریخ روابط ایران و آمریکا به دو بخش قبل و بعد پیروزی انقلاب اسلامی قابل تقسیم است. ایران قبل از انقلاب رویکردی تعاملی با آمریکا داشت، اما پس از انقلاب این رابطه با رویکردی تقابلی همراه شد. این مساله نشان از شکاف عظیم ایدئولوژیکی بین دو کشور داشت. طرح براندازی نظام، مداخله نظامی در حمایت از دشمنان ایران، حمایت از گروهها و جریانهای ضدانقلاب، حمایت از رژیم صهیونیستی و تضعیف نظام جمهوری اسلامی از جمله رویکردهای تقابلی آمریکا در برابر ایران بود.
اساس فکری امام در خصوص خط مشی سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر اعتماد به خدا و بی اعتمادی به مستکبرین استوار بود، ایشان ضمن تشبیه رابطه ایران و آمریکا به رابطة "گرگ و میش"، معتقد بود رابطه ای که در آن یک طرف با سو نیت بخواهد طرف مقابل را زیر سلطة خود در آورد، مردود است.
اقدامات سیاسی امام خمینی در برابر آمریکا، متاثر از روحانیان مبارزی، چون آیت الله سید حسن مدرس و میرزای شیرازی بود. این اقدامات با شکل مختلف سیاسی، فرهنگی و مسلحانه صورت می گرفت. امام از مخالفان جدی پایگاه دادن به امریکا در منطقه بود؛ چرا که ایالات متحده، پیش از انقلاب از عملکردهای غیرقانونی حکومت پهلوی حمایت می کرد. امام خمینی با تکیه به اندیشه حق طلبی و به پشتوانه نیروی الهی، در برابر عملیات جنگ روانی آمریکا ایستاد و اعلام کرد که ملت ایران از منطق امام حسین (ع) پیروی میکند و نمیتوان آنان را با تهدید به اقدامات نظامی ترساند.
امام همواره مخالف دخالت آمریکا در امور داخلی کشورها بود. ولی هرگز ملت آمریکا رو تحقیر نمیکرد ایشان به سیاستمدارن آمریکایی توصیه میکرد که میبایست طرز تفکر و سیاستهای خود را تغییر دهند و گمان نکنند اداره کل جهان در دست آنهاست و همة کشورها چشم و گوش بسته در اختیار آنها هستند.
القابی که امام به آمریکا داد.
با مطالعة صحیفه امام متوجه میشویم که ایشان بیش از صد صفت به آمریکا نسبت داده است که به چند نمونه از القاب آمریکا اشاره میشود: آمریکای جهانخوار، آمریکای سلطه طلب، آمریکای سلطه جو، آمریکا نفتخور، آمریکای چپاولگر و متجاوز، آمریکا مفتخور، آمریکای دنیا خوار، آمریکا معامله گر وحشی، ام الفساد قرن، آمریکای عربده کش، یار و همقطار اسرائیل، تروریست بالذات، این القاب که از اولین پیامهای امام (ره) تا آخرین پیام ایشان ادامه داشته است به خودی خود پاسخ قاطعی به تحریف گران و دروغ گویان است.
دخالتها و بدعهدی های آمریکا در ایران
دخالت آمریکا در امور داخلی ایران بر کسی پوشیده نیست، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، راه اندازی انقلاب سفید، عملیات پنجه عقاب در طبس و جلوگیری از گسترش هسته ای، نمونههایی از مداخلات آمریکا در ایران است.
از اواخر قرن نوزدهم تا شروع جنگ جهانی دوم امریکا با هدف اصلاح و باسازی، چند تن از مستشاران خود را به ایران اعزام کرد؛ آرتور میلسپو را برای امور خزانه داری، ژنرال نورمن شوارتسکف را برای نوسازی ژاندارمری و سرلشکر جان گریلی را برای تجدید ارتش. اما در حقیقت، هدف آمریکا از اعزام این هیئتهای مستشاری، تشدید نفوذ اقتصادی و سیاسی در ایران و ایجاد یک نیروی نظامی وابسته به آمریکا بود. به طوری که در سال ۱۳۲۴، امریکا علاوه بر برخورداری از معافیتهای مالیاتی و امتیازات کاپیتولاسیون، سهمی ۲۵ درصد در تجارت با ایران داشت.
آمریکا با طراحی کودتای مرداد ۱۳۳۲ و بازگرداندن شاه به کشور موقعیت خود را در ایران تثبیت کرد. در این دوران امریکا با حمایت همه جانبه از حکومت پهلوی، نقش ژاندارمی منطقه را به ایران سپرد. از آن پس دخالت آمریکا در امور داخلی کشور گسترش یافت به طوری که تا بهمن ۱۳۵۷ این کشور نقش اصلی را در سیاست گذاری حاکمیت ایفا کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد، آمریکا بر اساس قرارداد کنسرسیوم، برخلاف قانون ملی شدن نفت، حق اکتشاف، استخراج و فروش نفت ایران را تا ۲۵ سال به هفت شرکت نفتی واگذار کرد. بدین ترتیب بنیان گذاران شورای امنیت به غارت نفت ملی پرداختند.
از دیگر مداخلات آمریکا، راه اندازی پروژه انقلاب سفید در ایران بود، آمریکا در اوایل دهه چهل خورشیدی، شاه را مجبور به انجام یک سری اصلاحات داخلی، از جمله اصلاح قانون انتخابات و اصلاحات ارضی کرد. هدف اصلی از این اصلاحات که تحت عنوان انقلاب سفید در ایران به اجرا در آمد، تقویت سرمایهداری وابسته به آمریکا در برابر بلوک شرق و همچنین ایجاد زمینهای برای فروش کالاهای مصرفی امریکا در ایران بود.
دخالت دیگر آمریکا، تحمیل کاپیتولاسیون با هدف نفوذ غیرقابل کنترل در ایران بود. به این ترتیب که اگر یک آمریکایی در ایران مرتکب جنایتی میشد، ایران حق محکه قضایی وی را نداشت و فرد خاطی میبایست برای محاکمه به آمریکا مسترد میشد چنین امتیازی نقض حاکمیت ایران به شمار میرفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، استقلال طلبی و نفی دخالت بیگانه در امور کشور، سرلوحه آرمانهای انقلابی قرار گرفت و منجر به تیرگی روابط ایران و آمریکا شد.
پس از تسخیر سفارت آمریکا در ایران توسط دانشجویان پیرو خط امام، آمریکا برای آزاد سازی دیپلماتهای گروگان، عملیاتی نظامی در طبس طراحی کرد که البته با ناکامی مواجه شد. ولی همین شیوه از برخورد آمریکا سبب تیرهتر شدن روابط دو کشور گردید.
اندیشه و عمل امام خمینی در رابطه با آمریکا در مقاطع مختلف زمانی، همواره اصول و چارچوب ثابتی داشت؛ ایشان خواستار قطع رابطة استعماری و استکباری با این کشور بودند. این مساله که قطع رابطه با آمریکا تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و مذاکره با امریکا در شرایط فعلی، تابع چه متغیرهایی است، اهمیت بررسی اندیشههای امام خمینی را دو چندان میسازد.
آمریکا که خود را حافظ صلح جهان قلمداد میکند در سالهای اخیر کوشیده تا به طرق مختلف ایران را از دست یابی به استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای باز دارد بدعهدیهای تاریخی و مانع تراشیهای سیاسی آمریکا درباره تولید انرژی هستهای توسط ایران و معرفی ایران به عنوان خطری برای امنیت جهانی، دال بر واهی بودن ادعای آمریکا در پاسداری از صلح جهانی و امنیت بین المللی است.
ارسال نظر