با این پول نمیشود غسل کرد!
پارسینه: اسلام، رشوه دهنده و رشوه گیرنده را مستحق آتش و پولی که از این راه تحصیل میشود را حرام و ناروا میداند.
اسلام، رشوه دهنده و رشوه گیرنده را مستحق آتش و پولی که از این راه تحصیل میشود را حرام و ناروا میداند. خداوند به شرط تلاش، روزی هرکسی را به مقداری مقدر کرده است که برکت در مال، آمرزش گناهان، استجابت دعا و ... از جمله آثار کسب روزی حلال است. ادامه مطلب را به نقل از راسخون را بخوانیم:
آیه:
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَلَکُم بَیْنَکُم بِٱلْبَطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى ٱلْحُکَّامِ بقره/ ۱۸۸
و اموالتان را در میان خود به باطل و ناحق مخورید و آن را به عنوان رشوه به سوی حاکمان سرازیر نکنید
آینه:
حکایت؛ یکى از مأموران شهربانى زمان شاه میگفت: شبى مأمور خیابان اِرَم قم بودم و برای انجام غسل نیاز به حمّام داشتم، البته پولی هم نداشتم، حدود ساعت ۲ بود که اتوبوسى از اصفهان رسید و درب صحن توقّف کرد تا مسافر پیاده کند. من رفتم و گفتم: چرا اینجا توقف کردى؟ گواهینامهات را بده. راننده پنج تومان کف دست من نهاد، من هم او را جریمه نکردم و گفتم: پس زودتر برو! و با خود گفتم: پول حمّام هم جور شد.
منتظر صبح بودم که بروم غسل کنم و نماز بخوانم، هنوز درِب صحن باز نشده بود که دیدم آیتالله مرعشى نجفى مثل همیشه به طرف حرم میرود، امّا آن شب راه را کج کرد و از آن سوى خیابان نزد من آمد، وقتى رسید سلام کرد و فرمود:: بیا جلو! رفتم تا به ایشان رسیدم، پنج تومان به من داد و فرمود:: با این پول برو غسل کن، با آن پول نمیشود غسل کرد. بسیار متعجب شدم و بدون معطلی گفتم: چشم! پس از آن به این فکر افتادم که برای اینکه دیگر در معرض این معصیت عظیم قرار نگیرم، از شهربانى استعفا دهم و کار آزاد برگزینم و چنین شد و اینک به حمداللّه وضع من خوب است و با مال حلال مکه هم رفتهام. ۱
اختلاس و رشوه نوعی سرقت است واقعاً در جامعه نوعی بدعت است ۲،
۱. با اقتباس و ویراست از کتاب کرامات مرعشیّه
آیه:
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَلَکُم بَیْنَکُم بِٱلْبَطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى ٱلْحُکَّامِ بقره/ ۱۸۸
و اموالتان را در میان خود به باطل و ناحق مخورید و آن را به عنوان رشوه به سوی حاکمان سرازیر نکنید
آینه:
حکایت؛ یکى از مأموران شهربانى زمان شاه میگفت: شبى مأمور خیابان اِرَم قم بودم و برای انجام غسل نیاز به حمّام داشتم، البته پولی هم نداشتم، حدود ساعت ۲ بود که اتوبوسى از اصفهان رسید و درب صحن توقّف کرد تا مسافر پیاده کند. من رفتم و گفتم: چرا اینجا توقف کردى؟ گواهینامهات را بده. راننده پنج تومان کف دست من نهاد، من هم او را جریمه نکردم و گفتم: پس زودتر برو! و با خود گفتم: پول حمّام هم جور شد.
منتظر صبح بودم که بروم غسل کنم و نماز بخوانم، هنوز درِب صحن باز نشده بود که دیدم آیتالله مرعشى نجفى مثل همیشه به طرف حرم میرود، امّا آن شب راه را کج کرد و از آن سوى خیابان نزد من آمد، وقتى رسید سلام کرد و فرمود:: بیا جلو! رفتم تا به ایشان رسیدم، پنج تومان به من داد و فرمود:: با این پول برو غسل کن، با آن پول نمیشود غسل کرد. بسیار متعجب شدم و بدون معطلی گفتم: چشم! پس از آن به این فکر افتادم که برای اینکه دیگر در معرض این معصیت عظیم قرار نگیرم، از شهربانى استعفا دهم و کار آزاد برگزینم و چنین شد و اینک به حمداللّه وضع من خوب است و با مال حلال مکه هم رفتهام. ۱
اختلاس و رشوه نوعی سرقت است واقعاً در جامعه نوعی بدعت است ۲،
۱. با اقتباس و ویراست از کتاب کرامات مرعشیّه
منبع: فردا نیوز
ارسال نظر